eitaa logo
✅ محسن ناصحی
816 دنبال‌کننده
187 عکس
115 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
امام خامنه ای: قضیه کلید رمزآلود گشوده شدن درهای فرج به روی امت اسلام است.
به یک خزان تا همیشه زرد زرد می رسم چه گرم می دوم ولی چقدر سرد می رسم به مرگ فکر می کنم ، هرات آه و ماتمم به غزّه فکر می کنم ولی به درد می رسم همیشه قسمتم غم است و رنج و داغ دیدن است مدام تازه می شوم به سالگرد می رسم شهادتا ! بیا و لطف کن مرا بغل بگیر که باز دارم از ادامه ی نبرد می رسم اگرچه سمت جاودانگی جوان دویده ام مبند دل به دیدنم که پیرمرد می رسم آهای غزّه ی محاصره ! هرات چکمه کوب! صدا بزن مرا که منحصر به فرد می رسم
موسی عصا زده‌است به دریا، بلند شو! صبرا به پای خیز و شتیلا بلند شو! ایران! غیور باش و فلسطین، صبور باش! طوفان شده‌است، مسجدالاقصی بلند شو! تا قدس را ز پنجه‌ی صهیون درآوری مسجد! فرو مریز کلیسا بلند شو! ای غزّه‌! کوه باش که آتشفشان شوی گیرم که اوفتاده‌ای از پا، بلند شو! زانو مزن! که سرو سراپا مقاوم است ای ریشه‌ی مقاومت از جا بلند شو! لبنان! غرور شیعه تویی، یا علی بگو! ای اقتدا نموده به زهرا! بلند شو! هل مِن معینِ کیست که ما را صدا زده‌است لشگر کشیده شمر، عراقا! بلند شو آب این طرف محاصره، آن سوی کودکان فریاد می‌زنند که سقّا! بلند شو ایران! یمن! عراق! مهیّای وصل باش فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو
مرامم غیرت است ای عشق و پیمان با توام دین است به تکبیری مهیّا می شوم این رسمِ آیین است حسینی وار موسایی به دریا زد که دریابم عبور از کربلا آغاز رفتن تا فلسطین است به قدس آورده ام در شعرها غمهای زیتون را که سوگند خدا هم گاه والزیتون و والتین است نمازم رو به کعبه است و قیامم مسجد الاقصی قنوتم ربنای یا غیاث المستغیثین است نوار غزه ، لبنان ، کربلای چار یا والفجر ؟ چه فرقی می کند وقتی که مقصد طور سینین است شبیه لحظه های حمله ، امیدم به یا زهراست که معبرهای بسیاری هنوز آغشته با مین است
چه می خواهی از خود ؟ هدف را بیاور پیِ گوهری پس صدف را بیاور چرا سر به زانوی غم‌ برده باشی؟ بیفشان سر و دست ، دف را بیاور تو را مرد میدان نیاز است ، جنگ است بیا عذر هر بی طرف را بیاور تو قرآنی از نور در سینه داری بگرد آیه ی لا تخف را بیاور در خیبر است این ، مترس ای برادر به لب نام شاه نجف را بیاور بکش تیغ ، مرحب سر جنگ دارد سر نحس این ناخلف را بیاور فلسطین غربت ! قوی باش و‌ برخیز به میدان غیرت ، شرف را بیاور
زمان نشستن ، زمان دعا نیست به سجاده ماندن برادر روا نیست چه طوفانی از قدس برخاست ، آیا بَعَثنا علیکم عباداً لنا نیست ؟! کجا مانده پای تو ای اربعینی ! مگر آخر راه تو کربلا نیست ؟ غم کودکان به خون خفته آیا برای تو ای روضه خوان آشنا نیست؟ محرّم گلو پاره می کردی از غم گلوی تو را قدر یک آه جا نیست؟ فلسطین بمیرد ، شرف سربریده است که جز غیرت امروز بر نیزه ها نیست حسینی که من می شناسم ، برادر ! همین جاست امروز ، در بوریا نیست اگر مرد میدان حرفی ، بماند که مرز عمل عرصه ی ادّعا نیست به أین الحسینی که از دل نخواندیم عزیزی می آید که محتاج ما نیست
زمانِ ظلمتِ قابیل رد شد شهید از کوچه ی هابیل رد شد به کشتی ، نوح از طوفان نترسید که با امداد میکائیل رد شد خلیل ایمانِ محض آورد ، چاقو چه تند از ذبح اسماعیل رد شد شب فرعون در ظلمت فرو ماند که موسی با عصا از نیل رد شد مسیحایی کتابی تازه آورد ز تورات یهود انجیل رد شد هراسِ مکه را پر زد ابابیل ز فرق ابرهه سجّیل رد شد کنار مسجد الاقصی ، شبانگاه بُراق از شهپر جبریل رد شد به فصل نور نزدیکی ، ندیدی؟! بهار از لحظه ی تحویل رد شد؟ ندیدی ظلم را ؟! از کوچه با ترس شتابان رفت و با تعجیل رد شد؟ ندیدی برف ها را آب کردیم ؟! که از قشلاقِ سرما ، ایل رد شد؟ ندیدی ؟! صبح ، فریاد رهایی چطور از صور اسرافیل رد شد؟ خدا با ماست ، می بینی؟! ، شهیدیم ز ما عشّاق ، عزرائیل رد شد امیدِ جمعه ی اسلام برخاست یهودِ شنبه ی تعطیل ، رد شد فلسطینی که محکم گام برداشت ز روی نعش اسرائیل رد شد @nasehi_mohsen
یارب آشفته تر از این مپسندی ما را بیش از این خسته و غمگین مپسندی ما را سهم ما در غم‌ همسایه قنوت است و‌ دعا غافل از فرصت آمین مپسندی ما را گر به آرامش کاشانه ی خود خرسندیم فارغ از رنج فلسطین مپسندی ما را فاطمه پشت در از حفظ ولایت می گفت شیعه ی بی خبر از دین مپسندی ما را هل أتی را ننوشتی که فقط خوانده شود بی خبر از غم مسکین مپسندی ما را حیدر از شیعه ی خود مالک اشتر می خواست در صف خدعه ی صفّین مپسندی ما را کو شهادت که مرا زنده کند موقع مرگ مُرده در لحظه ی تدفین مپسندی ما را
زمان نشستن ، زمان دعا نیست به سجاده ماندن برادر روا نیست چه طوفانی از قدس برخاست ، آیا بَعَثنا علیکم عباداً لنا نیست ؟! کجا مانده پای تو ای اربعینی ! مگر آخر راه تو کربلا نیست ؟ غم کودکان به خون خفته آیا برای تو ای روضه خوان آشنا نیست؟ محرّم گلو پاره می کردی از غم گلوی تو را قدر یک آه جا نیست؟ فلسطین بمیرد ، شرف سربریده است که جز غیرت امروز بر نیزه ها نیست حسینی که من می شناسم ، برادر ! همین جاست امروز ، در بوریا نیست اگر مرد میدان حرفی ، بماند که مرز عمل عرصه ی ادّعا نیست به أین الحسینی که از دل نخواندیم عزیزی می آید که محتاج ما نیست
26.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موسی عصا زده‌است به دریا، بلند شو! صبرا به پای خیز و شتیلا بلند شو! ایران! غیور باش و فلسطین، صبور باش! طوفان شده‌است، مسجدالاقصی بلند شو! تا قدس را ز پنجه‌ی صهیون درآوری مسجد! فرو مریز کلیسا بلند شو! ای غزّه‌! کوه باش که آتشفشان شوی گیرم که اوفتاده‌ای از پا، بلند شو! زانو مزن! که سرو سراپا مقاوم است ای ریشه‌ی مقاومت از جا بلند شو! لبنان! غرور شیعه تویی، یا علی بگو! ای اقتدا نموده به زهرا! بلند شو! هل مِن معینِ کیست که ما را صدا زده‌است لشگر کشیده شمر، عراقا! بلند شو آب این طرف محاصره، آن سوی کودکان فریاد می‌زنند که سقّا! بلند شو ایران! یمن! عراق! مهیّای وصل باش فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو | بلند شو... 🔹خواننده:  سید مرتضی فاضلی 🔹آهنگساز: نعمت نصیری 🔹شاعر: محسن ناصحی 🔹کاری از: مرکز متنا مازندران و گروه مستندسازان ققنوس 175 🌐 مرکز متنای فضای مجازی بسیج استان مازندران 🇮🇷 @matnamazand 🇮🇷 @matnamedia
هدایت شده از جاذبه معکوس
تقدیم به مقاومت و انگشت بریده ی مجاهد شجاع و مؤمن یحیی سنوار،همان انگشتی که مدتها بود لایه ی اوزون صهیون ها را سوراخ کرده بود!... تکه ای از تو را بریده اند تا بسنجند عیارت را نمی فهمند این انگشت بریده در آزمایشگاه یعنی نفوذ به قلب خاک دشمن! یعنی یحیی دستش رسید پاهایش هم فردا می رسد،... چند آوار دیگر را باید کنار بزنید تا مقاومت را بیرون بکشید چرا تمام نمی شود روح الله چرا هنوز شیخ احمد، یاسین می فرستد برای سربازها نصرالله هنوز با زبان بدنش به لکنت می اندازد خواب های عبری را دست بریده ی حاج قاسم با کدام پرواز از فرودگاه بغداد به ماشه های حماس رسید؟ کدام خنجر اسماعیل را از جشن تحلیف به قربانگاه غزه آورده! ما چند چهره ی ریش دار دیگر را باید در میدان فلسطین بنر کنیم تا مقاومت تمام شود! اصلا سرو چرا در هر خاکی قد می کشد؟ تاریکی چه گناهی کرده؟ که باید موشک های بی رحم پارسی زبان نشان دهند سوراخ های گنبد پر شده از آه را قرار بود از نیل تا فرات جشن بگیرید نیل فروشان چوب حراج زدند سرزمین موعود را آنقدر که فرعون مومیایی اش را دربیاورد درکوچه پس کوچه های اورشلیم بدود موسی را صدا بزند امامی ناپدید شده در لیبی که سال هاست عصایش رها شده از بیروت تا بیت المقدس را شکافته تا مقاومت عبور کند، عبور اتفاق می افتد همین روزها نیل بسته می شود و مومیایی ستاره ای شش پر دست به دست به لوور می رسد. تکه ای از تو را بریده اند تا بسنجند عیارت را مرد تمام عیار. سیدمجیدموسوی. https://eitaa.com/jazebemakous کانال رسمی صوت شعرراگوش کنید👇