eitaa logo
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
2.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
43 فایل
ھوﷻ 🆔 @Ad_noor1 👈ارتباط ✅کپی ازاد 💌دعوتید👇 مجموعه ای ازسخنرانی ها ونصایح و مطالب اخلاقی وکلام اساتید اخلاق ایت الله بهجت وایت الله مجتهدی تهرانی ره🌱🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
💢علامه #حسن_زاده 🔸نیت بد هر چند به مرحله عمل نرسد و از جنبه فقهی کیفر نداشته باشد و تعزیر و حد برآن مترتب نشود، در روح و جان اثر می گذارد، نیت بد انسان را تیره میکند. 📘پندهای حکیمانه @NASEMEBEHESHT 🌸
✨﷽✨ ✍امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: 💢شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگر برای به دست آوردن آنها با پاشنه های پای خود زیر بغل های شترها را بزنید که به سرعت حرکت کنند تا به این پنج چیز برسید سزاوار است: ❶ هیچ کس از شما نباید به کسی امیدوار باشد مگر به خـدا ❷ و از هیچ کس و هیچ چیز نترسد مگر از گنـاه خود زیرا عذاب خدا سخت است ❸ اگر چیزی را که نمی داند از او بپرسند نباید خجالت بکشد اول که فوراً بگوید نمی دانم ❹ و اگر چیزی را نمی داند نباید شرم کند از اینکه آن را بیاموزد. ❺ و بر شما باد بر صبر کردن زیرا صبر از ایمان است و مانند سر است در بدن. و خیر و نیکی در بدنی که سر نداشته باشد نیست و همچنین در ایمانی که با آن صبر نباشد. 📚 نهج البلاغه فیض حکمت ۷۹ ‌‌‌‌@NASEMEBEHESHT 🌸
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
بسم الله الرحمن الرحیم #قسمت_اول #دوست_آسمانی @NASEMEBEHESHT 🌸 برخی دوستان بارها از من درخواست
@NASEMEBEHESHT 🌸 خانواده ام از افسردگی و آشفتگی روحی من نگران شده بودند. در آن سالها خواهرم همراه همسرش-رحمه الله- در جزیره قشم زندگی می کردند.... تابستان بعد از سال تحصیلی سوم دبیرستان، خواهرم به دیدن ما آمده بود...وقتی نگرانی خانواده را درباره من دید پیشنهاد داد که همراه او به قشم بروم و چندماهی را آنجا بگذرانم به امید اینکه برایم مفید واقع شود. بعد از کلنجارهایی پیشنهاد را قبول کردم و در اواخر تابستان با انتقال پرونده تحصیلی ام به شهرستان قشم بدانجا رفتم و برای گذراندن ترم اول پیش دانشگاهی در دبیرستان محمدیه قشم ثبت نام کردم. منزل خواهرم در قشم که جنب شرکتی بود که دامادمان در آن کار می کرد، در خیابان رجایی قرار داشت... و این از عجایب تقدیرم است که آن ماجرا در خیابانی با آن نام رخ داد و اکنون که بعد از ۱۷ سال آن ماجرا را به قلم می آورم در مکانی هستم‌که نامش رجایی شهر است! کتابخانه عمومی شهر هم در همان خیابان واقع بود....و این چیزی بود که من دوست داشتم... در مقابل کتابخانه نیز مسجدی بود که به مسجد "شیخ فیل" مشهور بود...و شیخ فیل هم نام یا لقب امام آن مسجد بود و من از علت تسمیه ایشان بدان نام اطلاعی ندارم و نمی دانم که این اسم در آن حوالی رواج دارد یا خیر....اما میدانم که این تسمیه به ظاهر و جسم ایشان ربطی نداشت چون ابشان جثه نحیفی داشت و کوتاه قامت بود... البته من تا قبل از مسلمان شدنم پا بدان مسجد نگذاشتم... در منزل خواهرم اتاقی بمن داده شد... به غیر از کار رفتن به دبیرستان، به کتابخانه می رفتم و طبق روال گذشته به مطالعه می پرداختم... گاهی نیز به ساحل دریا که فاصله زیادی از منزل نداشت رفته و قدم می زدم... با دورشدن از زادگاه و دوستان، خلوت روح من با خلوت آنجا همراه شد و من هرچه بیشتر در افکارم غرق شدم و سیاهچاله ای که در درونم حس می کردم هر چه بیشتر مرا به درونش می کشید و فرو می برد.... علاوه بر کتب فلسفی،خواندن داستان هایی از جنس ادبیات داستان های فرانتس کافکا ابعاد دیگری هم به روح و فکرم داده بود... از آخرین کتابهایی که خواندم کتابهای پائولو کوئیلو بود...او فیلسوف و متفکر نیست اما من به هر کتابی که گمان می بردم شاید حرفی برای گفتن داشته باشد روی می آوردم... بالاخره من ناامید شدم.... از یافتن حقیقت ناامید شدم..‌از یافتن معنایی برای زندگی ناامید شدم... احساس پوچی مرا در خود مچاله کرده بود و تاریکی درونم همچون گردابی هولناک مرا در خود می پیچید....دنیا و زندگی و بودن را پوچ و احمقانه می دانستم...به تلاشهای بی فرجام فیلسوفان و... برای یافتن حقیقت و پاسخ به پرسشهای بشر، می خندیدم.... "ره زین شب تاریک نبردند برون..گفتند فسانه ای و در خواب شدند" شکنجه شک و پوچی مرا به ستوه آورده بود.... بیزار شده بودم... روحم هر روز بیشتر خراشیده می شد... هر روز صبح که از خواب برمیخیزیدم با خود می گفتم: اه...باز یک روز دیگر زندگی! همه افکار و اندیشه ها که ادعای دانستن حقیقت را داشتند برایم همچون سرابی می نمود... من به یقین رسیدم که هیچ فیلسوف و متفکر و اندیشمند و نویسنده و.... نمی تواند مرا قانع کند... من هیچ راهی نمی شناختم.... به هیچ چیز یقین نداشتم.... من هیچ نمی دانستم... و به همه چیز شک داشتم... پرسشهای بی پاسخم و دنیای پوچم دیگر برایم قابل تحمل نبود... آتش جهنم درونم هر روز سیاهتر و سوزنده تر و دردناک تر می شد... من تصمیم گرفتم خودکشی کنم.... ‌‌ ادامه دارد @NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) : ❶ خداوند می فرماید: « هرگاه بنده بگويد ، خداى متعال می گويد: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم». ❷ دعايى كه با شروع شود، رد نمى شود. ❸ اگـر بنـده اى... در ابتداى وضويش، بگويد همه اعضايش از گناهان پاك مىشود. ❹ هر گاه بنده اى هنگام خوابش، بگويد، خداوند به فرشتگان مى گويد: به تعداد نفس هايش تا صبح برايش حسنه بنويسيد. 📚 امالی(صدوق) ص۱۷۷۴ بحار الانوار(ط-بیروت) ج۸۹ ، ص۲۵۸ @NASEMEBEHESHT 🌸
‍ ‍ ‍ ♥️دعای چهارحمد♥️ 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب🌺 💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه🌺 💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس🌺 💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.🌺 💚اللهم عجل لولیک الفرج💚 ♥️خواص دعای چهارحمد♥️ 💠از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مرویست💠 🌺 که هر کس از پیروان ما هر روز این چهار حمد را بخواند خداوند او را سه چیز کرامت فرماید: 🍀اول عمر طبیعی 🍀 🍀دوم مال و جمعیت بسیار 🍀 🍀سوم باایمان ازدنیارفتن وبی حساب داخل بهشت شدن🍀 ❤️💥 خلاصه کل دعا ها💥❤️ مولا امیرالمومنین (علیه السلام) مي فرمايند: من خلاصه ي همه ادعیه را به تو میگویم،هر صبح که بخوانی گویی تمامي دعاها را خوانده ای: 🔸1-الحمدلله عَلی کُلِّ نِعمَه 🔹2- و اَسئَلُ لله مِن کُلِّ خَیر 🔸3-و اَستَغفِرُ الله مِن کُلِّ ذَنب 🔹4- وَاَعوذُ بِاللهِ مِن کُلِّ شَرّ 📚بحارالانوار:ج۹۱ ص۲۴۲ @NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
برخورد با فرزند.mp3
510.8K
💠دکتر رفیعی💠 ☑️ نحوه برخورد با فرزند در جمع👌 @NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
○°●•°⚪️•°💢🦋💢°•⚪️°●•°○ 🔔 🔺چہ عجیـب است گـاهے ما بہ ڪسے ڪہ در پُسـت و یا ثـروت از ما پیشے گرفتـہ حسـادت مے ورزیـم ، اما ڪہ ڪسے: 🕌در صـف اول نمـاز 📖یا در 🌱 از ما پیشے گرفتـہ ، غبطـہ نمے خـوریم و علـت آن بسیـار واضـح است و آن بہ دنیـا و فرامـوش نمـودن آخـرت اسـتــــ. 💠 مے فرمـاید: 🕋﴿ بَلْ تُؤْثِـرُونَ الْحَيـَاةَ الدُّنْيـَا و َالْآخِرَةُ خَيـْرٌ وَأَبْقَے ﴾ «بلڪہ شمـا (مردم) را (بر آخـرت) ترجیـح مے دهیـد، در حالے ڪہ آخـرت بهتـر و اسـت» ( الأعلے /16-17) 🔻 حقیقـتے است: ” ڪہ بسیـار نیاز بہ دارد“ 🔸 را اشاره ای ڪافیست🔸 @NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
✍آیت الله جاودان : یکی از راه های نجات انسان از گناه ، پناه بردن به امام زمان (عجّ) است . ايشان به انتظار نشسته اند تا كسی دستش را به سمتشان دراز كند ، تا ايشان او را هدايت كنند . @NASEMEBEHESHT 🌸
🌸داستان 🌸 در زمانهاى قديم، مردی ساز زن و خواننده‌ای بود بنام "برديا" که با مهارت تمام می‌نواخت و همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می‌نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می‌لرزند و توان ادای نت‌ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می‌لرزید و کم‌کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می‌شود. عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید. بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از اینکه دیگر نمی‌توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند! بردیا سازش را که همدم لحظه‌های تنهایی‌اش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد. در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت. بردیا می‌نواخت و خدا خدا می‌گفت و گریه می‌کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می‌ریخت و از خدا طلب مرگ می‌کرد. در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه‌های خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست. شیخ سعید ابوالخیر را دید در حالی که کیسه‌ای پر از زر در دستان شیخ بود. شیخ گفت این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن. بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می‌رسید که تو خود را به من رساندی؟ شیخ گفت هرگز !!! بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش می‌شنود و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم. به من در رویا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر، مخلوقی مرا می‌خواند برو و خواسته او را اجابت کن. بردیا صورت در خاک مالید و گفت: خدایا عمری در جوانی و در شادابی‌ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند. اما یک بار فقط برای تو زدم و خواندم. اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی. تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بی‌وفا هستی. به رحمت و بزرگیت سوگندت می‌دهیم که ما را هیچ‌وقت تنها نگذار و زیر بار منت ناکسان قرار نده. @NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
بوسه کفاره گناه.mp3
2.68M
خدا؛ یعنی تموم مهربـ💞ـونی دنبالِ بهونه ست تا حالِ دلتُ خوب کنه! تا کوله بار آخرتتُ، پر از نور کنه! بوسیدن؛ یکی از بهونه های قشنگ خداست، تا کیلومتر تو رو صفر کنه👇 @NASEMEBEHESHT 🌸
‌‌‌﷽ ✍امام موسی کاظم (ع) فرموده‌اند: صله رحم ؛ اعمال انسان را پاک می‌کند .. مال و دارایی را افزایش می‌دهد .. بلاها را دفع می‌کند .. و حساب قیامت را آسان می‌نماید .. و عمر را طولانی می‌کند .. تحف العقول ص ۳۰۹ 🍃☘ ✍ مَثَل دنيا همانند مار است كه پوست ظاهر آن نرم و لطيف و خوشرنگ، ولى در درون آن ، سمّ كشنده‌ اى است كه مردان عاقل و هشيار ، از آن گريزانند و بچّه صفتان و بولهوسان به آن عشق می‌ورزند .. 🍃☘ ✍ نسبت به هم نوع خود خير و نيكى داشته باش، و سخن خوب و مفيد بگو، وخود را تابع بى تفاوت و بى مسئوليّت قرار مده .. تحف العقول ۳۰۹، ۲۹۷، ۳۰۴ ┄┅┅✿💕🍂🌼🍁🌸✿┅┅┄ @NASEMEBEHESHT با ارسال مطالب در ثواب انها سهیم باشید 🌹
🔸🔶 فلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلي طَعامِهِ آیه 24 سوره عبس 🌹 ترجمه: پس انسان باید به خوراکش با تأمل بنگرد @NASEMEBEHESHT 🌸