eitaa logo
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
2.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
43 فایل
ھوﷻ 🆔 @Ad_noor1 👈ارتباط ✅کپی ازاد 💌دعوتید👇 مجموعه ای ازسخنرانی ها ونصایح و مطالب اخلاقی وکلام اساتید اخلاق ایت الله بهجت وایت الله مجتهدی تهرانی ره🌱🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
💧☀️💧☀️💧 ✅پرسش: اگر کسي حق الناسي برگردنش باشد و اصلا يادش نيست که اين حق الناس ها چه بوده و حتي چه شخصي بوده بايد چه کاري انجام داد.مثلا در بچگي يا اينکه اگر خدايي نکرده دل کسي را شکونده و خودش خبر نداره.واقعا دستمان خالي هست و هيچي براي آخرتمان ذخيره نکرده ايم.خيلي نگرانم 🌺پاسخ: اگر حق الناس غير مالي است مثل شکستن دل ويا غيبت در اين صورت توبه کنيد و در حق آن افراد دعا کنيد و برايشان از خداوند طلب بخشش واستغفار کنيد که به اين سبب خداوند جبران کرده و از حق الناس غير مالي شما بگذرد واگر حق الناس مالي است اگر ميزان مال ويا فردي که نسبت به او بدهي داريد را يادتان است بايد مال مذکور را به او برگردانيد ويا از او طلب بخشش کنيد واگر ميزان مال ويا فرد مذکور را فراموش کرده ايد از دفتر مرجعتان اجازه بگيريد و رد مظالم مبلغ را به فقيری بدهید
✅ مادر شهید محمد هادی ذوالفقاری: "از روز اول به ما یاد داده بودند که نباید گرد گناه بچرخیم. زمانی هم که باردار می‌شدم، این مراقبت من بیشتر می‌شد. بسیار در مسائل معنوی مراقبت می‌کردم. به غذاها دقت می‌کردم و هر چیزی را نمی‌خوردم." 📚 کتاب "پسرک فلافل فروش" ✨پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: " فرزندانتان را در رحم مادرانشان تربیت کنید؛ عرض شد: چگونه؟حضرت فرمودند: به مادرشان در زمان بارداری غذای حلال دهید." 📚جُنگ مهدوی، ص۱۳۲ ✨امام صادق عليه السلام مي‌فرمايند: «مال حرام در فرزندان آشكار مي‌شود و روي آن‌ها اثر مي‌گذارد» 📚 الکافی، ج ۵، ص ۱۲۴ 🍃❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
📚 #تنها_میان_داعش 📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_بیست_سوم 💠 هول انفجاری که دوباره خانه را
📚 📝 نویسنده : ❤️ 💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و زیر لب پرسید :«همه سالمید؟» پس از حملات دیشب، نگران حال ما، خود را از خاکریز به خانه کشانده و حالا دیگر رمقی برایش نمانده بود که حالش صدایم لرزید :«پاشو عباس! خودم می‌برمت درمانگاه.» 💠 از لحنم لبخند کمرنگی روی لبش نشست و زمزمه کرد :«خوبم خواهرجون!» شاید هم می‌دانست در درمانگاه دارویی پیدا نمی‌شود و نمی‌خواست دل من بلرزد که چفیه زخمش را با دست دیگرش پوشاند و پرسید :«یوسف بهتره؟» در برابر نگاه نگرانش نتوانستم حقیقت حال یوسف را بگویم و او از سکوتم آیه را خواند، سرش را دوباره به دیوار تکیه داد و با صدایی که از خستگی خش افتاده بود، نجوا کرد :« نمی‌ذاره وضعیت اینجوری بمونه، یجوری رو دست به سر می‌کنه تا هلی‌کوپترها بتونن بیان.» 💠 سپس به سمتم چرخید و حرفی زد که دلم آتش گرفت :«دلم واسه یوسف تنگ شده، سه روزه ندیدمش!» اشکی که تا روی گونه‌ام رسیده بود پاک کردم و پرسیدم :«می‌خوای بیدارش کنم؟» سرش را به نشانه منفی تکان داد، نگاهی به خودش کرد و با خجالت پاسخ داد :«اوضام خیلی خرابه!» 💠 و از چشمان شکسته‌ام فهمیده بود از غم دوری حیدر کمر خم کرده‌ام که با لبخندی دلربا دلداری‌ام داد :«ان‌شاءالله می‌شکنه و حیدر برمی‌گرده!» و خبر نداشت آخرین خبرم از حیدر نغمه ناله‌هایی بود که امیدم را برای دیدارش ناامید کرده است. دلم می‌خواست از حال حیدر و داغ بگویم، اما صورت سفید و پیشانی بلندش که از ضعف و درد خیس عرق شده بود، امانم نمی‌داد. 💠 با همان دست مجروحش پرده عرق را از پلک و پیشانی‌اش کنار زد و طاقت او هم تمام شده بود که برایم درددل کرد :«نرجس دعا کن برامون بیارن!» نفس بلندی کشید تا سینه‌اش سبک شود و صدای گرفته‌اش را به سختی شنیدم :«دیشب داعش یکی از خاکریزهامون رو کوبید، دو تا از بچه‌ها شدن. اگه فقط چندتا از اون اسلحه‌هایی که واسه کردها می‌فرسته دست ما بود، نفس داعش رو می‌گرفتیم.» 💠 سپس غریبانه نگاهم کرد و عاشقانه شهادت داد :«انگار داریم با همه دنیا می‌جنگیم! فقط و پشت ما هستن!» اما همین پشتیبانی به قلبش قوّت می‌داد که لبخندی فاتحانه صورتش را پُر کرد و ساکت سر به زیر انداخت. محو نیمرخ صورت زیبایش شده بودم که دوباره سرش را بالا آورد، آهی کشید و با صدایی خسته خبر داد :« با همه پشتیبانی که آمریکا از کردها می‌کرد، آخر افتاد دست داعش!» 💠 صورتش از قطرات عرق پُر شده و نمی‌خواست دل مرا خالی کند که دیگر از سنجار حرفی نزد، دستش را جلو آورد و چیزی نشانم داد که نگاهم به لرزه افتاد. در میان انگشتانش جا خوش کرده بود و حرفی زد که در این گرما تمام تنم یخ زد :«تا زمانی که یه نفر از ما زنده باشه، نمی‌ذاریم دست داعش به شما برسه! اما این واسه روزیه که دیگه ما نباشیم!» 💠 دستش همچنان مقابلم بود و من جرأت نمی‌کردم نارنجک را از دستش بگیرم که لبخندی زد و با شیرین سوال کرد :«بلدی باهاش کار کنی؟» من هنوز نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و او اضطرابم را حس می‌کرد که با گلوی خشکش نفس بلندی کشید و گفت :«نترس خواهرجون! این همیشه باید دم دست‌تون باشه، اگه روزی ما نبودیم و پای به شهر باز شد...» 💠 و از فکر نزدیک شدن داعش به صورت رنگ پریده‌اش گل انداخت و نشد حرفش را ادامه دهد، ضامن نارنجک را نشانم داد و تنها یک جمله گفت :«هروقت نیاز شد فقط این ضامن رو بکش.» با دست‌هایی که از تصور داعش می‌لرزید، نارنجک را از دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به دستم داد، مرد و زنده شد. 💠 این نارنجک قرار بود پس از برادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را یکجا می‌گرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن بود که با نگاه شرمنده‌اش به پای چشمان وحشتزده‌ام افتاد :«ان‌شاءالله کار به اونجا نمی‌رسه...» دیگر نفسش بالا نیامد تا حرفش را تمام کند، به‌سختی از جا بلند شد و با قامتی شکسته از پله‌های ایوان پایین رفت. 💠 او می‌رفت و دل من از رفتنش زیر و رو می‌شد که پشت سرش دویدم و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد. عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد، دیدم زن همسایه، امّ جعفر است. کودک شیرخوارش در آغوشش بی‌حال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس کرد :«دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش درنمیاد، شما دارید؟»... &ادامه دارد.... ❌کپی رمان بی اجازه ممنوع❌ 🔅سلامتی (عج)صلوات🔅 •┈┈••✾❀🌺❀✾••┈┈• 🔅نسیـــم بهشـــت 🔅 @nasemebehesht
بخوان را که یار برگردد ... اللّهُمَ عَجِّل فی فَرَجِ مَولانا صاحِبَ الزَمان
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
❣ 🌸🍃 🍂وقتی می کنم دهانم عطر یاس🌸 میگیرد 🌾در هر گوشه ی قلبمـ♥️ هزار شاخه ی می روید 🍂آسمان دلم آفتابی می شود و طلوع میکند ... ↩واین پرتبرکِ هرروزِ من است😍 🌸🍃
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
ایتا : آخرین بازدید ؛ 10 دقیقه قبل تلگرام : آخرین بازدید ؛ 8 دقیقه قبل اینستاگرام : آخرین بازدید ؛ 12 دقیقه قبل قرآن : آخرین بازدید ؛ رمضان سال گذشته! اَلَم یَانِ لِلَذینَ اَمَنُوا اَن تَخشَعَ قُلوبُهُم لِذِکرِ اللَه آیا هنوز وقت آن نرسیده است که دل های مومنان برای خدا خشوع کند...؟! |هُوَالَّذِی‌أَنزَلَ السَّکِینَةَ‌فِۍقُلُوبِ‌الْمُؤْمِنِینَ..| و مَن‌خدا... فقط‌وفقط،من‌مۍتوانم آرامش‌را در دل‌هایتان بریزم آنوقت‌شما‌کجاهاڪه‌دنبال آرامش‌نمۍگردید...!
« سبزی فروش محله می‌گفت: یک‌روز جناب میرزا جوادآقا تهـرانی تشریف آوردند و مقـداری سبـــزی خــریداری نمودند. پس از نیم ساعت دیدم ایشان سبزی به دست به طـرف مغــازه‌ام می آیند، خیلی ناراحت شدم زیرا با خود فڪر کردم که شاید سبزی ها خراب بوده و آقا پس آوردند، خیلی خجالت کشیدم و در فکر بودم که چه بگویم. در همین خیـالات بودم که دیدم ایشان با آن قد خمیده و چهـره ملڪوتی وارد مغــازه شده اند و فرمودند :این سبزی‌ها را از ڪجا برداشتی و به من دادی؟ عــرض ڪردم : چطــور مگه؟ فرمودند :وقتی سبزی‌ها را منزل بردم، دیدم یک‌مورچه در میان سبــزی‌هاست و احتمــال دادم که لانه مــورچه باید درون مغــازه شما باشـد و من او را آواره ڪرده ام حـــالا خـودم او را آورده‌ام تا از جـــایی ڪـہ برداشته‌ای‌بگذارم، تا به‌راحتی به سوی لانه‌اش حرکت نماید.
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📖🕋📖🕋📖 🕋📖🕋📖 📖🕋📖 📖✨همراهان گرامی کانال ، ختم قرآن دسته جمعی در کانال برگزار میشود ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃 ✅ تعداد ثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آمار در حرم مطهر 🍃🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂 🍃 از طرف شما عزیزان ثبت میشود و نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود ❇️فرصت اعلام و تلاوت تا هفتم آذر ، جمعه غروب ۷ / ۹ / ۱۳۹۹ ✅ به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و برآورده شدن حاجات افرادی که سهمی از تلاوت را انجام میدهند داشته باشیم 🙏 💠رسول الله (ص) فرمودند: ختم كننده قرآن گويى نبوت را در قلبش جاى داده است اگرچه به وى وحى‌نمى شود. اويك‌دعاىمستجاب داردودرختى در بهشت‌نصيبش‌مى گردد بحار  كلينى ج 2  متقى ج1 مجلسى 1403 📣از دوستانی که تمایل دارند در این ختم آسمانی شرکت کنند 😊 🌸تقاضا میشود تعداد جزء درخواستی خود را که تلاوت می نمایید به آیدی زیر👇👇👇 اعلام کنید تا در اولین فرصت شماره جزء خدمت شما اعلام گردد🥀 ⬇️⬇️⬇️⬇️به آیدی زیر پیام دهید جهت شرکت در ختم قران 🆔 @ZZ3362
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 🌺 ✨همه باید در محیط خانه جوری باشند که زن و بچه را به دین قرص کنند........ اگر شما نماز شب می خوانید زن و بچه شما اول اذان نماز می خوانند .اگر اول اذان نماز بخوانید آنها نیم ساعت بعد می خوانند. اگر نیم ساعت بعد از اذان نماز بخوانید، آن ها یک ساعت بعد میخوانند. و اگر شما تیغ آفتاب نماز بخوانید آنها نسبت به دین شان شل شده و بی دین می‌شوند.✨ طریق دوست ص100