📌 #داستان_واقعی_و_آموزنده
🔹#آرزو داشتم تنها پسرم با دختر خواهرم #ازدواج کند، اما او در دوران #دانشجویی به دختری از خانوادهای #مستضعف که با هم #همکلاسی بودند #علاقهمند شد و دختر مورد علاقهاش را به عقد خود درآورد. #سلیم از ازدواج با سکینه خیلی #خوشحال بود.
🔹اما هر موقع نامزد او به خانه ما می آمد #سردرد می شدم و احساس می کردم این عروس یک لاقبا در شأن خانوادگی ما نیست. من هرچه با خودم کلنجار رفتم تا مهر و محبت این دختر را در دلم جای دهم فایدهای نداشت و خواهرم نیز با #نیش و #کنایه هایش آتش بیار این معرکه شده بود.
🔹متاسفانه پس از گذشت مدتی، #نقشه شومی کشیدم و با کمک پسر خواهرم فردی را #اجیر کردیم تا ادعا کند قبلا با عروسم آشنایی و #رابطه داشته است. ما با این #تهمتهای ناروا توانستیم سلیم را نسبت به همسرش #بدبین کنیم و او نامزدش را #طلاق داد.
🔹من بلافاصله دختر خواهرم را به #عقد پسرم درآوردم اما سلیم و دخترخالهاش خیری از زندگیشان #ندیدند چون آن ها صاحب دو فرزند #معلول شدند و عروسم که تاب و تحمل مشکلات زندگی و جمع و جور کردن این دو طفل بی گناه را نداشت پس از گذشت ۱۵ سال به پسرم #خیانت کرد و دنبال سرنوشت خودش رفت.
🔹از آن به بعد من و پسرم خودمان را به #پرستاری از این دو بچه معلول سرگرم کردیم... ولی هر روز که می گذشت من به خاطر #ظلم و #خیانتی که در حق عروس قبلی ام کرده بودم #عذاب_وجدان بیشتری پیدا می کردم و خیلی دنبال سکینه گشتم تا او را پیدا کنم و #حلالیت بطلبم ... ولی هیچ آدرس و نشانی از او پیدا #نکردم.
🔹تا این که برای #سفر_زیارتی به مشهد آمدیم. در این جا هنگام عبور از خیابان با یک موتورسیکلت #تصادف کردم و وقتی که برای مداوا به بیمارستان انتقال یافتم باورم نمی شد پرستار مرکز درمانی همان کسی باشد که سال ها دنبالش می گشتم.
🔹سکینه با #مهربانی از من پرستاری و مراقبت کرد و زمانی که دست هایش را محکم گرفتم و با #شرمندگی برایش تعریف کردم مرتکب چه گناه #بزرگی شده ام، او با لبخندی معصومانه دستم را #بوسید و گفت: مادرجان حتما #قسمت این طوری بوده است و من از شما هیچ دلخوری و ناراحتی به دل ندارم و همین جا شما را #بخشیدم.
🔹زن ۶۵ ساله گفت: از این که می بینم سکینه با فردی #شایسته ازدواج کرده است و ۲ دختر #زیبا و #دوستداشتنی دارد خیلی خوشحالم و برایشان #دعا می کنم #خوشبخت و #سعادتمند بشوند. امیدوارم خدا هم از #خطاهایم #بگذرد.
@NASEMEBEHESHT 🌸
🌷 آیتالله مجتهدی تهرانی (ره) :
☘️ «کسی که به پدر و مادرش بیاحترامی کند ، خیر از دنیا و آخرت نمیبیند .
🌿 پیرمردی بود که حدود نود سال عمر کرد، اما نه بچهای داشت و نه خانه و زندگی، خیلی با فلاکت زندگی کرد.
🍃 من شنیدم که پدر این آدم، او را در جوانی نفرین کرده و گفته: «امیدوارم صاحب زن و بچه و خانه و زندگی نشوی»
💐 نود سال هم عمر کرد، اما در اثر نفرین پدر، که از او ناراضی بود، با فلاکت زندگی کرد.»
📚 طریق دوست/ص ۱۸
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
🔷رازی که باعث شد جناب جعفر طیار به مقام قرب الهی برسد
@NASEMEBEHESHT 🌸
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت3⃣1⃣ صدايى به گوش مى رسد: خوش آمديد! بِشر وار
#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت4⃣1⃣
من در خانه خود مشغول مطالعه هستم. به تو و خاطرات سفرمان فكر مى كنم. از آخرين ديدار ما يك سال گذشته است.
صداى درِ خانه به گوشم مى رسد. بلند مى شوم در را باز مى كنم. از ديدنت خيلى خوشحال مى شوم. باور نمى كردم كه اين قدر با معرفت باشى كه باز هم به من سر بزنى.
تو را به داخل خانه دعوت مى كنم. ببخشيد كه اتاق من كمى نامرتّب است، هر طرف را نگاه مى كنى كتاب است.
من با عجله كتاب ها را در گوشه اى جمع مى كنم. پسرم برايت نوشيدنى مى آورد. اكنون تو گلويى تازه مى كنى و مى گويى:
ــ خوب، كى حركت مى كنيم؟
ــ مگر قرار است جايى برويم؟
ــ تو به من وعده داده اى كه دوباره مرا به سامرّا ببرى؟
ــ يادم آمد. من سر قول خودم هستم.
معلوم مى شود كه در تمام اين مدّت به سامرّا فكر مى كردى و در آرزوى ديدار امام بودى.
به اميد خدا، فردا صبح زود حركت خواهيم كرد.
صبح زود حركت مى كنيم. بيابان ها، دشت ها و كوه ها را پشت سر مى گذاريم. روزها و شب ها مى گذرد، ما در نزديكى سامرّا هستيم.
وارد شهر مى شويم. تو خودت خوب مى دانى كه ما نمى توانيم الآن به خانه امام برويم. پس به خانه همان پيرمرد كه نامش بِشر بود مى رويم.
درِ خانه را مى زنيم. بشر در را باز مى كند، ما را در آغوش مى گيرد و به داخل خانه دعوتمان مى كند.
او براى ما نوشيدنى مى آورد، ظاهراً خودش روزه است، ماه رجب سال 255 هجرى است و روزه گرفتن در اين ماه ثواب زيادى دارد.
از او سراغ امام هادى(ع) را مى گيريم و حال آن حضرت را مى پرسيم؟
اشك در چشمان بِشر حلقه مى زند. او دارد گريه مى كند. چه شده است؟
بِشر براى ما مى گويد كه سرانجام مُعتَزّ، خليفه عبّاسى، امام هادى(ع) را مظلومانه شهيد كرده است. اشك از چشمان ما جارى مى شود. خدا هر چه زودتر دشمنان اهل بيت(ع) را نابود كند.31
در مورد امام عسكرى(ع) سؤال مى كنيم. او براى ما مى گويد كه مُعتَزّ عبّاسى، آن حضرت را در شرايط بسيار سختى قرار داده است. هيچ كس حق ندارد به صورت علنى به خانه آن حضرت برود.
فقط بعضى از افراد به صورت بسيار مخفيانه با آن حضرت ارتباط دارند.
سؤال ديگر ما اين است: آيا خدا به امام عسكرى(ع) فرزندى داده است؟
بِشر در جواب مى گويد: هنوز نه; ولى وعده خداوند هيچ گاه تخلّف ندارد.
ما مى خواهيم به خانه امام برويم امّا بِشر ما را از اين كار نهى مى كند، مُعتَزّ، خيلفه خونريز عبّاسى به هيچ كس رحم نمى كند. او به برادر خود هم رحم نكرد و او را به قتل رسانيد.32
يكى از كارهاى او اين است كه وقتى مخالفان خود را دستگير مى كند سنگى بزرگ بر پاى آنها مى بندد و آنها را در رود دجله مى اندازد تا غرق شوند.33
شما نبايد بدون برنامه ريزى به خانه امام برويد. شما تازه به سامرّا آمده ايد و جاسوسان شما را زير نظر دارند، بايد چند روزى صبر كنيد.
چند روز مى گذرد...
خورشيد روز دوشنبه 27 رجب سال 255 طلوع مى كند، امروز سالروز بعثت پيامبر است.34
از خيابان سر و صداى زيادى به گوش مى رسد.
خيلى زود مى فهمم كه اين سر و صدا براى شادى نيست، بلكه در شهر آشوب شده است!
خوب است از خانه بيرون برويم و از ماجرا با خبر بشويم.
همه سپاهيان بيرون ريخته اند، آنها شورش كرده اند.
اينها همان نيروهاى نظامى اين حكومت هستند و خودشان بايد با شورشيان مقابله كنند، چه شده است كه خودشان هم شورش كرده اند؟
آنها به سوى قصر مُعتَزّ مى روند، شمشير در دست هايشان مى رقصد و فرياد مى زنند: "يا پول يا مرگ".
منظور آنها چيست؟
مى خواهم جلو بروم و از آنها سؤال كنم كه ماجرا چيست. تو دستم را مى گيرى و مرا به گوشه اى مى برى و مى گويى: كجا مى روى؟ مى خواهى خودت را به كشتن بدهى؟
بِشر را نشانم مى دهى و از من مى خواهى از او سؤال كنم كه علّت اين شورش چيست.
بشر براى ما مى گويد كه چوب خدا صدا ندارد، خداوند مى خواهد مُعتَزّ را به سزاى اعمالش برساند.
او كه افراد زيادى را مظلومانه به قتل رسانيد و امام هادى(ع) را نيز شهيد كرده است، امروز برايش روز سختى خواهد بود.
ماجرا از اين قرار است: مدّتى است كه وزيرِ مُعتَزّ با مادرِ مُعتَزّ همدست شده و پول هاى حكومت را براى خود برداشته اند. آنها خزانه دولت را خالى كرده اند.
مادر خليفه كه به جواهرات بسيار علاقه دارد با پول حقوق سپاهيان براى خود جواهرات زيادى خريده است. ياقوت، لؤلؤ و زبرجدهاى زيادى را مى توان در قصر مادر خليفه پيدا كرد.
ارزش جواهرات او بيش از يك ميليون دينار مى شود (اگر قيمت يك مثقال طلا را بدانم، كافى است آن را ضرب در يك ميليون كنم تا بدانم ارزش اين جواهرات چقدر مى شود).35
#ادامه_دارد...
✨✴️الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✴️✨
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
#مومن_هشت_خصلت_داره
💠عنْ الصّادق عليه السلام:
يَنْبَغِي لِلْمُومِنِ أَنْ يَكُونَ فيهِ ثَمانِىَ خِصَالٍ:وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ،صَبُوراً عِنْدَ الْبَلاَءِ،شَكُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ،قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللّه ُ،لاَيَظْلِمُ الْأَعْداءَوَ لاَيَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقاءِ،بَدَنُهُ مِنْهُ في تَعَبٍ وَ النّاسُ مِنْهُ في راحَةٍ.
💖امام صادق ع فرمود: سزاوار است كه در مؤمن هشت خصلت و صفت باشد:
1⃣🔹 در لرزش ها و فراز و نشيب ها وقار داشته باشد.
2⃣🔹 هنـگام بــلا صـبور باشـد.
3⃣🔹 هنگام آسايش شكور و سپاسگزار باشد.
4⃣🔹 به آنچه خداوند روزىاش كرده، قانع باشد.
5⃣🔹 بـه دشمـنان سـتم نكـند.
6⃣🔹 بر دوستان برنامه اي را تحميل ننمايد.
7⃣🔹بـدنش از او در رنـج باشـد.
8⃣🔹 مردم از دست او در آسايش باشند.
📚 اصول كافى، ج 2، ص 47
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
#عمر #که_درهرصورت_تمام_میشه
#پس_با_خدا_معامله_کن_تاهدرنره
🌷 #شیخ_حسین_انصاریان
اگر عــــمرمان را با #گـــــناه مـعامله
ڪنیم، هـــــزینه جهـــنم را پـرداخت
ڪردیم باید عمـــر را با خـدا و ائــمه
به خصـــــوص در این #روزگـــــار با
#امام_زمان معامله ڪنیم ڪه دائــــما
تمام اعمال و حرڪات ما را میبینند
تا عمرمان تـــجارت بیخسارت باشد.
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
☘ چه کنیم که از خدا راضی شویم ☘
ابوذر صحابهٔ خوب پیامبر خدا صلےالله علیه وآله بود، او مےگوید: پیامبر خدا صلےالله علیه وآله به من سفارش فرمود کہ: «اَنْ أَنظُر اِلیٰ مَنْ هُوَ دونٖی» ← همیشه به کسی نگاه کن که زندگی اش از تو پایین تر است ـــ «وَلا أَنظُرَ اِلیٰ مَنْ هُوَ فَوقٖی»← بہ آن کسی کہ زندگی اش از تو بالاتر است به او نگاه نکن.
🍃دو باجناق دارید یکی از آنها خانه اش این طرف تهران در بی سیم چهل متر است، آن یکی باجناقت خانه اش در شمران دو هزار متر است، به باجناقت که پایین تهران است نگاه کن. اگر هم خانه با جناق ثروتمندت مهمان شدی، سرت را پایین بینداز به در و دیوار خانه اش نگاه نکن که بعد اه بکشی و از خدا ناراضی شوی. برو خانه آن باجناقت که چهل متر خانه دارد، به اون نگاه کن.
🍃در کارهای دنیای همیشه بہ آن کسی که زندگی اش از شما سطحش پایینتر است نگاه کن. اما اگر به آن کسی که سطحش بالاتر است نگاه کردی، از زندگیت راضی نمی شوی.
«از بیانات ارزشمند آیت الله مجتهدی (ره)»
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
تکنیک های مهربانی_۱۳.mp3
7.9M
#تکنیک_های_مهربانی 💞 ۱۳
دُرُست، وقتیکه قیمتِ خودتُ می شناسی؛
قیمتِ محبت هات بالا میره!
این قیمت شناسیِ تو، ناخودآگاه ارزشِ محبتهای تو رو، در ذهنِ دیگران، بالا می بره.
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
🔹به نقل از یکی از علما👇
✅ شیطان می گوید:
🍃کسی که صدای اذان را می شنود و نماز نمی خواند...پدرمن است
🍃کسی که اسراف می کند برادر من است
🍃کسی که زودتر ازامام به رکوع می رود پسر من است
🍃خانمی که با آمدن مهمان اعصاب خرابی می کند مادر من است
🍃خانمی که بدون حجاب می گردد خانم من است
🍃کسی که بدون بسم الله غذا می خورد اولاد من است
🍃 کسی که این حرفها را به دیگران برساند دشمن من است.
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
#تمایلاتت_رو_تغییر_بده!
#تا_لِه_نَشوی 😑😑
#علیرضا_پناهیان
آدم ها اکثرا به دنبال برآوردن نیازها و پاسخ گفتن به تمایلاتشان هستند، غافل از اینکه باید به دنبال تغییر نیازها و تمایلات باشند. اگر آدم نتواند درخواست های خود را عمیقا تغییر داده و آن ها را بهبود ببخشد، زیر بار سنگین تمایلات برآورده نشده و نیازهای پاسخ داده نشده له خواهد شد
@NASEMEBEHESHT 🌸
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت4⃣1⃣ من در خانه خود مشغول مطالعه هستم. به تو و
#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت5⃣1⃣
سپاهیان که ماه هاست حقوق نگرفته اند دست به شورش زده اند. بیشتر آنها تُرک هستند، اگر یادت باشد برایت گفتم که عباسیان ، ایرانی ها را از حکومت خود بیرون کردند و به جای آنها افرادی را از ترکیه آورده اند.
" ابن وصیف "
يكى از بزرگان تُرك ها است كه اكنون به نزد خليفه مى رود تا بتواند با صلح و صلاح اوضاع را آرام كند.
او به خليفه خبر مى دهد كه وزير او به وى خيانت مى كند و پول هاى خزانه را مى دزدد و حقوق سپاهيان را نمى دهد; امّا خليفه باور نمى كند.
در اين ميان وزير از جا برمى خيزد و به سوى ابن وصيف مى رود و به او فحش مى دهد و او را كتك مى زند. ابن وصيف بى هوش روى زمين مى افتد.
خبر به گوش سپاهيان مى رسد، ناگهان با شمشيرهاى خود به قصر هجوم مى آورند، وزير را دستگير مى كنند. وقتى ابن وصيف به هوش مى آيد به فكر انتقام از خليفه مى افتد.
او به سپاهيان دستور مى دهد تا خليفه را از روى تخت پايين بكشند.
سپاهيان هجوم مى برند و با چوب و چماق خليفه را مى زنند و سپس پيراهن او را گرفته و به سوى حياط قصر مى كشانند و او را در آفتاب سوزان نگه مى دارند. خون از سر و روى او مى ريزد.
ابن وصيف كه الآن همه كاره قصر خلافت است، دستور مى دهد تا مُعتَزّ را در اتاقى تاريك زندانى كنند و او را شكنجه دهند و هرگز به او آب و غذا ندهند تا بميرد.
خليفه مسلمانان به چه وضعى افتاده است! او فرياد مى زند: "به من قطره آبى بدهيد"، امّا هيچ كس جواب او را نمى دهد، او سه روز و سه شب تشنه و گرسنه در اينجا خواهد بود.
او كه براى حكومت چند روزه خود، امام هادى(ع) را شهيد كرد و شيعيان را به قتل رسانيد، هرگز باور نمى كرد كه سرانجامش، مرگى اين چنينى باشد.
راست مى گويند كه چوب خدا صدا ندارد!36
ابن وصيف در فكر فرو رفته است، او مى خواهد خليفه جديد را انتخاب كند. بايد كسى به عنوان خليفه انتخاب شود كه ديگر به سپاهيان بى احترامى نكند.
او مى داند كه پايه هاى حكومت سست شده است و مردم از ظلم ها و ستم ها خسته شده اند و جامعه مانند آتش زيرِ خاكستر است. اكنون بايد از فردى كاملاً مذهبى استفاده كرد تا بتوان اين فتنه ها را خاموش كرد.
بايد با ابزار دين مردم را آرام كرد.
فكرى به ذهن او مى رسد، مُعتَزّ پسر عمويى دارد كه ظاهراً خيلى انسان باخدايى است. او روزها روزه مى گيرد و شب ها نماز مى خواند. او بهترين گزينه براى خلافت است. اكنون او را به قصر مى آورند.
بايد براى او لقب خوبى انتخاب كرد تا مناسب او باشد. لقب "مُهتَدى" براى او انتخاب مى شود. خيلى عجيب است اين لقب چقدر به نام مهدى(ع) شبيه است!37
من فكر مى كنم آنها شنيده اند كه به زودى "مهدى(عج)" خواهد آمد، براى همين از نام "مُهتَدى" استفاده مى كنند.
سرانجام مُهتَدى به عنوان خليفه انتخاب مى شود و همه با او بيعت مى كنند و او را بر تخت خلافت مى نشانند.
مُهتَدى دستور مى دهد تا موسيقى در تمام شهر سامرّا ممنوع بشود، زنانى كه ترانه مى خوانند از اين شهر اخراج شوند.38
مردم اين شهر خيلى خوشحال هستند; آنها مى بينند بعد از سال ها، يك حكومت كاملاً اسلامى روى كار آمده است كه مى خواهد احكام خدا را اجرا كند.
مردم او را به عنوان "العَدلُ الرَّضى" مى شناسند. يعنى خليفه اى كه همه وجودش عدالت است و خدا از او خيلى راضى است، مردم براى او همواره دعا مى كنند.3 9
آنها براى خليفه دعا مى كنند و دوام حكومت او را از خدا مى خواهند.
واقعاً بايد به هوش اين ها آفرين گفت! اين ها دست شيطان را از پشت بسته اند!
ببين چگونه فتنه اى بزرگ را آرام كردند، چگونه از ابزار دين استفاده كردند، مردم چقدر خوشحال هستند، خليفه هاى قبلى فقط كارشان آدم كشى بود و همه فكرشان شهوت رانى بود و زنان ترانه خوان را دور خود جمع مى كردند; امّا مُهتَدى در اين هواى گرم تابستان، روزه مستحبى مى گيرد و شب ها صداى گريه اش تا به آسمان ها مى رود!
اين چنين است كه دوباره شهر سامرّا آرامش خود را به دست مى آورد.40
#ادامه_دارد...
✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج
@NASEMEBEHESHT 🌸