هدایت شده از فایل و کلیپ نسیم بهشت
کارگاه عزت نفس_۲۵.mp3
10.31M
#کارگاه_عزت_نفس ۲۵
#انتقام ، یه مانعِ بزرگ، در مسیر محبوبیت و عزّتِ شماست!
🔥 از این مانعِ مشتعل و سوزاننده، عبور کن!
خودت و عزتت را یکجا می سوزاند.
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
🔔 #اخلاق_مومنانه
💢 گذر پوست به دباغخانه می افتد
📛 #انتقام
🌺⇦"هشام بن اسماعیل" ، والی امویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم مخصوصا امام سجاد می رساند.
سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلمهای فراوان او دستور دادند تا هشام را در وسط #شهر ببندند تا دیگران هر چه میخواهند از او انتقام بگیرند.
مردم نیز یکی یکی می آمدند و #انتقام می گرفتند.
🌸⇦هشام می گفت:
"بیش از همه از علی بن حسین وحشت دارم زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علی بن اببطالب میکردم، #انتقامش سخت خواهد بود."
💐⇦روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به همراهانشان فرمودند:
"مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از #دشمن خود انتقام بگیریم."
هنگامی که امام سجاد به طرف هشام بن اسماعیل می آمدند، رنگ در #چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند:
"اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم."
🍀⇦هشام فریاد زد :
"اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ"
"خداوند می داند که #رسالت خویش را در کجا قرار دهد."
بعد از این رفتار امام سجاد، مردم مدینه نیز #انتقام گرفتن از هشام را متوقف کردند.
📙 شرح الاخبار، ج۳،ص۲۶۰
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
🔔 #اخلاق_مومنانه
💢 گذر پوست به دباغخانه می افتد
📛 #انتقام
🌺⇦"هشام بن اسماعیل" ، والی امویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم مخصوصا امام سجاد می رساند.
سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلمهای فراوان او دستور دادند تا هشام را در وسط #شهر ببندند تا دیگران هر چه میخواهند از او انتقام بگیرند.
مردم نیز یکی یکی می آمدند و #انتقام می گرفتند.
🌸⇦هشام می گفت:
"بیش از همه از علی بن حسین وحشت دارم زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علی بن اببطالب میکردم، #انتقامش سخت خواهد بود."
💐⇦روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به همراهانشان فرمودند:
"مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از #دشمن خود انتقام بگیریم."
هنگامی که امام سجاد به طرف هشام بن اسماعیل می آمدند، رنگ در #چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند:
"اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم."
🍀⇦هشام فریاد زد :
"اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ"
👇👇
"خداوند می داند که #رسالت خویش را در کجا قرار دهد."
👌بعد از این رفتار امام سجاد، مردم مدینه نیز #انتقام گرفتن از هشام را متوقف ڪردند.
📙 شرح الاخبار، ج۳،ص۲۶۰
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
#فوروارد_یادتون_نره 👆😉
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
👈بطورکلی رجعت کنندگان
به دو دسته تقسیم میشوند:
1⃣🔷🔹 انسانهایی که نهایت ایمان را درک نموده اند بطوریکه لیاقت حضور در دولت حق و جهانی را دارند. این عده یا در حکومت جهانی منجی بشریت به عزت دنیایی نیز می رسند و یا اینکه در جهت استقرار حکومت جهانی حق به فوز شهادت نائل می شوند.
2⃣🔷🔹 کفار و دشمنانی که گناهان و صدمات بی شماری را به اهل ایمان وارد کرده اند و در کفر و نفاق به نهایت خود رسیده باشند. این عده مجازات و حدود الهی را بعد از قیام جهانی منجی و قبل از عذاب قیامت دریافت می کنند.
☑️با توجه به اینکه رجعت جنبه همگانى ندارد و مختص به رهبران اصلی هدایت و کفر و پیروان خاص ایشان در بحبوحه سرنوشت سازترین زمانها یعنی آخرالزمان صورت می گیرد، دلیل وقوع رجعت را اینگونه میتوان بیان کرد:👇👇👇
1⃣👈 #مظلومیت معصومین (علیهم السلام) و مومنان حقیقی به حدی بوده است که باید برای دفاع از آن به این دنیا باز گردند.
2⃣👈 تحقق #وعده_الهی در پیروزی نهائی مستضعفین.
3⃣👈 توفیق خداوند به مومنان حقیقی برای برپائی حکومت #عدل_جهانی.
4⃣👈 کفر و عناد دشمنان اصلی و پایه گزاران موثر در انحراف بشریت به حدی است که باید به جهانیان #معرفی شده و مجازات شوند.
5⃣👈نشان دادن #بطلان و هدررفتن تمام فعالیتهای مشرکانه و منافقانه به سران آن.
6⃣👈 #انتقام از ظالمین خاصی مثل یزید و اصحابش و چشیدن عذاب دنیائی قبل از عذاب آخرت.
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅┄
@NASEMEBEHESHT 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عقبنشینی و ترس رئیسجمهور امریکا بعد از حمله موشکی ایران
🔹ترامپ خطاب به ایران: آماده هستیم آغوش خودمان را برای صلح باز کنیم
نظر شما درباره پیشنهاد ترامپ چیست؟
#عین_الاسد
#انتقام_سخت
#انتقام
🆔 @cliniceonline 🎀
🔴 گناه وحشتناکی که #انتقام_خداوند را در دنیا و آخرت در پی دارد!
🍃حضرت موسی میفرماید: «شیطان به صورت انسان آمد و گفت: موسی! من اگر بخواهم جامعهای را ناامن كنم، در آن جامعه تهمت را زیاد میكنم!
🌷علیبن ابیطالب علیه السلام میفرمایند: تهمت زدن به آدم بیگناه بزرگتر از آسمانهاست.
♨️یعنی حتی آسمان تحمّل ندارد كه تهمت به بیگناه زده شود و ملائكه و اهل آسمان آن كسی را كه تهمت ناروا به دیگری زده لعن میكنند.
🌑لذا اگر در منطقهای یا جایی غیبت و تهمت زیاد شد، آن قسمت از زمین جو سنگین است و وضعیت بدی دارد.
🌺از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است:
تهمت زدن به انسان بیگناه سنگینتر از كوههای استوار است.»
☘به تعبیر بزرگان كوه با زلزلههای شدید هم تكان نمیخورد،
امّا تهمت آنقدر سنگین است كه كوه با عظمت را هم میلرزاند و نمیتواند بار این گناه باعظمت و كبیره را تحمّل كند.
🔥تهمت یعنی اینكه فردی خصوصیّتی را ندارد یا کاری را نکرده است، اما ما آن خصوصیت و کار را به آن می بندیم..
🌹در روایت فرمودند:
كسی كه سه بار دچار این گناه كبیره شود، دیگر بعید است توفیق توبه پیدا كند...
🍁تهمت زدن هم عقوبت اخروی دارد و هم عقوبت دنیوی.
هم دنیای انسان را تخریب میكند و هم آخرت انسان را.
🌗قسمت ترسناک ماجرا این است راجع به تهمت روایت داریم که :
خود خداوند در دنیا از تهمت زننده #انتقام می گیرد.
🌺زینالعابدین عليه السلام میفرمایند: هر كس به مردم عیبی را نسبت دهد و تهمت بزند، مردم به او عیبی را كه ندارد نسبت میدهند.»
💥ظاهر امر این است كه خداوند نسبت به این گناه تهمت كوتاه نمیآید و هم در دنیا و هم در آخرت انتقام میگیرد.
🍃بعضی بیان كردند با دعا این اثرات از بین میرود و دیگر اجازه نمیدهد این اثر بماند...
🌸امّا خداوند شدید العقاب برای تهمت بالصّراحه فرموده است: انتقام میگیرم و دعا هم اثر ندارد!
🌪بترسیم از اینكه خداوند بخواهد انتقام بگیرد!
📗 (الخصال، ج 2، ص 5)
بحار الانوار، ج 17، ص 160
برای سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان (عج) صلوات
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤️
باارسال مطالب در ثواب انها سهیم باشید.
🔴 گناه وحشتناکی که #انتقام_خداوند را در دنیا و آخرت در پی دارد!
🍃حضرت موسی میفرماید: «شیطان به صورت انسان آمد و گفت: موسی! من اگر بخواهم جامعهای را ناامن كنم، در آن جامعه تهمت را زیاد میكنم!
🌷علیبن ابیطالب علیه السلام میفرمایند: تهمت زدن به آدم بیگناه بزرگتر از آسمانهاست.
♨️یعنی حتی آسمان تحمّل ندارد كه تهمت به بیگناه زده شود و ملائكه و اهل آسمان آن كسی را كه تهمت ناروا به دیگری زده لعن میكنند.
🌑لذا اگر در منطقهای یا جایی غیبت و تهمت زیاد شد، آن قسمت از زمین جو سنگین است و وضعیت بدی دارد.
🌺از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است:
تهمت زدن به انسان بیگناه سنگینتر از كوههای استوار است.»
☘به تعبیر بزرگان كوه با زلزلههای شدید هم تكان نمیخورد،
امّا تهمت آنقدر سنگین است كه كوه با عظمت را هم میلرزاند و نمیتواند بار این گناه باعظمت و كبیره را تحمّل كند.
🔥تهمت یعنی اینكه فردی خصوصیّتی را ندارد یا کاری را نکرده است، اما ما آن خصوصیت و کار را به آن می بندیم..
🌹در روایت فرمودند:
كسی كه سه بار دچار این گناه كبیره شود، دیگر بعید است توفیق توبه پیدا كند...
🍁تهمت زدن هم عقوبت اخروی دارد و هم عقوبت دنیوی.
هم دنیای انسان را تخریب میكند و هم آخرت انسان را.
🌗قسمت ترسناک ماجرا این است راجع به تهمت روایت داریم که :
خود خداوند در دنیا از تهمت زننده #انتقام می گیرد.
🌺زینالعابدین عليه السلام میفرمایند: هر كس به مردم عیبی را نسبت دهد و تهمت بزند، مردم به او عیبی را كه ندارد نسبت میدهند.»
💥ظاهر امر این است كه خداوند نسبت به این گناه تهمت كوتاه نمیآید و هم در دنیا و هم در آخرت انتقام میگیرد.
🍃بعضی بیان كردند با دعا این اثرات از بین میرود و دیگر اجازه نمیدهد این اثر بماند...
🌸امّا خداوند شدید العقاب برای تهمت بالصّراحه فرموده است: انتقام میگیرم و دعا هم اثر ندارد!
🌪بترسیم از اینكه خداوند بخواهد انتقام بگیرد!
📗 (الخصال، ج 2، ص 5)
بحار الانوار، ج 17، ص 160
برای سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان (عج) صلوات
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤️
باارسال مطالب در ثواب انها سهیم باشید.
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
📚 #تنها_میان_داعش 📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_دوم 💠 در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و
📚 #تنها_میان_داعش
📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
❤️ #قسمت_سوم
💠 نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس میکردم که نفسم در سینه بند آمد و فقط زیر لب #یاعلی میگفتم تا نجاتم دهد.
با هر نفسی که با وحشت از سینهام بیرون میآمد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را صدا میزدم و دیگر میخواستم جیغ بزنم که با دستان #حیدریاش نجاتم داد!
💠 بهخدا امداد امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بود که از حنجره حیدر سربرآورد! آوای مردانه و محکم حیدر بود که در این لحظات سخت تنهایی، پناهم داد :«چیکار داری اینجا؟»
از طنین #غیرتمندانه صدایش، چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من، رو به حیدر چرخیده و میخکوب حضورش تنها نگاهش میکند. حیدر با چشمانی که از عصبانیت سرخ و درشتتر از همیشه شده بود، دوباره بازخواستش کرد :«بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟»
💠 تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم میکرد، میتوانست دلم را اینطور قرص کند که دیگر نفسم بالا آمد و حالا نوبت عدنان بود که به لکنت بیفتد :«اومده بودم حاجی رو ببینم!»
حیدر قدمی به سمتش آمد، از بلندی قد هر دو مثل هم بودند، اما قامت چهارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود که اینبار راه گریز او بسته شد و #انتقام خوبی بابت بستن راه من بود!
💠 از کنار عدنان با نگرانی نگاهم کرد و دیدن چشمان معصوم و وحشتزدهام کافی بود تا حُکمش را اجرا کند که با کف دست به سینه عدنان کوبید و فریاد کشید :«همنیجا مثِ سگ میکُشمت!!!»
ضرب دستش به حّدی بود که عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزهاش از ترس و عصبانیت کبود شد و راه فراری نداشت که ذلیلانه دست به دامان #غیرت حیدر شد :«ما با شما یه عمر معامله کردیم! حالا چرا مهمونکُشی میکنی؟؟؟»
💠 حیدر با هر دو دستش، یقه پیراهن عربی عدنان را گرفت و طوری کشید که من خط فشار یقه لباس را از پشت میدیدم که انگار گردنش را میبُرید و همزمان بر سرش فریاد زد :«بیغیرت! تو مهمونی یا دزد #ناموس؟؟؟»
از آتش غیرت و غضبی که به جان پسرعمویم افتاده و نزدیک بود کاری دستش بدهد، ترسیده بودم که با دلواپسی صدایش زدم :«حیدر تو رو خدا!» و نمیدانستم همین نگرانی خواهرانه، بهانه به دست آن حرامی میدهد که با دستان لاغر و استخوانیاش به دستان حیدر چنگ زد و پای مرا وسط کشید :«ما فقط داشتیم با هم حرف میزدیم!»
💠 نگاه حیدر به سمت چشمانم چرخید و من #صادقانه شهادت دادم :«دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمیداشت...» و اجازه نداد حرفم تمام شود که فریاد بعدی را سر من کشید :«برو تو خونه!» اگر بگویم حیدر تا آن روز اینطور سرم فریاد نکشیده بود، دروغ نگفتهام که همه ترس و وحشتم شبیه بغضی مظلومانه در گلویم تهنشین شد و ساکت شدم.
مبهوت پسرعموی مهربانم که بیرحمانه تنبیهم کرده بود، لحظاتی نگاهش کردم تا لحظهای که روی چشمانم را پردهای از اشک گرفت. دیگر تصویر صورت زیبایش پیش چشمانم محو شد که سرم را پایین انداختم، با قدمهایی کُند و کوتاه از کنارشان رد شدم و به سمت ساختمان رفتم.
💠 احساس میکردم دلم زیر و رو شده است؛ وحشت رفتار زشت و زننده عدنان که هنوز به جانم مانده بود و از آن سختتر، #شکّی که در چشمان حیدر پیدا شد و فرصت نداد از خودم دفاع کنم.
حیدر بزرگترین فرزند عمو بود و تکیهگاهی محکم برای همه خانواده، اما حالا احساس میکردم این تکیهگاه زیر پایم لرزیده و دیگر به این خواهر کوچکترش اعتماد ندارد.
💠 چند روزی حال دل من همین بود، وحشتزده از نامردی که میخواست آزارم دهد و دلشکسته از مردی که باورم نکرد! انگار حال دل حیدر هم بهتر از من نبود که همچون من از روبرو شدنمان فراری بود و هر بار سر سفره که همه دور هم جمع میشدیم، نگاهش را از چشمانم میگرفت و دل من بیشتر میشکست.
انگار فراموشش هم نمیشد که هر بار با هم روبرو میشدیم، گونههایش بیشتر گل انداخته و نگاهش را بیشتر پنهان میکرد. من به کسی چیزی نگفتم و میدانستم او هم حرفی نزده که عمو هرازگاهی سراغ عدنان و حساب ابوسیف را میگرفت و حیدر به روی خودش نمیآورد از او چه دیده و با چه وضعی از خانه بیرونش کرده است.
💠 شب چهارمی بود که با این وضعیت دور یک سفره روی ایوان مینشستیم، من دیگر حتی در قلبم با او قهر کرده بودم که اصلا نگاهش نمیکردم و دست خودم نبود که دلم از #بیگناهیام همچنان میسوخت.
شام تقریباً تمام شده بود که حیدر از پشت پرده سکوت همه این شبها بیرون آمد و رو به عمو کرد :«بابا! عدنان دیگه اینجا نمیاد.» شنیدن نام عدنان، قلبم را به دیوار سینهام کوبید و بیاختیار سرم را بالا آورد. حیدر مستقیم به عمو نگاه میکرد و طوری مصمم حرف زد که فاتحه #آبرویم را خواندم. ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و میخواست قصه را فاش کند...
&ادامه دارد....
❌کپی رمان بی اجازه ممنوع❌
🔅سلامتی #امام_زمان (عج)صلوات🔅
•┈┈••✾❀🌺❀✾••┈┈•
🔅@nasemebehesht
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
📚 #تنها_میان_داعش 📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_نوزدهم 💠 به محض فرود هلیکوپترها، عباس از
📚 #تنها_میان_داعش
📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
❤️ #قسمت_بیستم
💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را میشنیدم و تلاش میکردم از زمین بلند شوم که صدای #انفجار بعدی در سرم کوبیده شد و تمام تنم از ترس به زمین چسبید.
یکی از #مدافعان مقام به سمت زائران دوید و فریاد کشید :«نمیبینید دارن با تانک اینجا رو میزنن؟ پخش شید!»
💠 بدن لمسم را بهسختی از زمین کَندم و پیش از آنکه به کنار حیاط برسم، گلوله بعدی جای پایم را زد.
او همچنان فریاد میزد تا از مقام فاصله بگیریم و ما #وحشتزده میدویدیم که دیدم تویوتای عمو از انتهای کوچه به سمت مقام میآید.
💠 عباس پشت فرمان بود و مرا ندید، در شلوغی جمعیت بهسرعت از کنارم رد شد و در محوطه مقابل مقام ترمز کشید. برادرم درست در آتش #داعش رفته بود که سراسیمه به سمت مقام برگشتم.
رزمندهای کنار در ایستاده و اجازه ورود به حیاط را نمیداد و من میترسیدم عباس در برابر گلوله تانک #ارباً_ارباً شود که با نگاه نگرانم التماسش میکردم برگردد و او در یک چشم به هم زدن، گلولههای خمپاره را جا زد و با فریاد #لبیک_یا_حسین شلیک کرد.
💠 در #انتقام سه گلوله تانک که به محوطه مقام زدند، با چند خمپاره داعشیها را در هم کوبید، دوباره پشت فرمان پرید و بهسرعت برگشت.
چشمش که به من افتاد با دستپاچگی ماشین را متوقف کرد و همزمان که پیاده میشد، اعتراض کرد :«تو اینجا چیکار میکنی؟»
💠 تکیهام را به دیوار داده بودم تا بتوانم سر پا بایستم و از نگاه خیره عباس تازه فهمیدم پیشانیام شکسته است.
با انگشتش خط #خون را از کنار پیشانی تا زیر گونهام پاک کرد و قلب نگاهش طوری برایم تپید که سدّ #صبرم شکست و اشک از چشمانم جاری شد.
💠 فهمید چقدر ترسیدهام، به رزمندهای که پشت بار تویوتا بود اشاره کرد ماشین را به خط مقدم ببرد و خودش مرا به خانه رساند.
نمیخواستم بقیه با دیدن صورت خونیام وحشت کنند که همانجا کنار حیاط صورتم را شستم و شنیدم عمو به عباس میگوید :«داعشیها پیغام دادن اگه اسلحهها رو تحویل بدیم، کاری بهمون ندارن.»
💠 خون #غیرت در صورت عباس پاشید و با عصبانیت صدا بلند کرد :«واسه همین امروز مقام رو به توپ بستن؟»
عمو صدای انفجارها را شنیده بود ولی نمیدانست مقام حضرت مورد حمله قرار گرفته و عباس بیتوجه به نگرانی عمو، با صدایی که از غیرت و غضب میلرزید، ادامه داد :«خبر دارین با روستای بشیر چیکار کردن؟ داعش به اونا هم #امان داده بود، اما وقتی تسلیم شدن ۷۰۰ نفر رو قتل عام کرد!»
💠 روستای بشیر فاصله زیادی با آمرلی نداشت و از بلایی که سرشان آمده بود، نفسم بند آمد و عباس حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«میدونین با دخترای بشیر چیکار کردن؟ تو بازار #موصل حراجشون کردن!»
دیگر رمقی به قدمهایم نمانده بود که همانجا پای دیوار زانو زدم، کابوس آن شب دوباره بر سرم خراب شد و همه تنم را تکان داد.
💠 اگر دست داعش به #آمرلی میرسید، با عدنان یا بی عدنان، سرنوشت ما هم همین بود، فروش در بازار موصل!
صورت عباس از عصبانیت سرخ شده بود و پاسخ #اماننامه داعش را با داد و بیداد میداد :«این بیشرفها فقط میخوان #مقاومت ما رو بشکنن! پاشون به شهر برسه به صغیر و کبیرمون رحم نمیکنن!»
💠 شاید میترسید عمو خیال #تسلیم شدن داشته باشد که مردانه اعتراض کرد :«ما داریم با دست خالی باهاشون میجنگیم، اما نذاشتیم یه قدم جلو بیان! #حاج_قاسم اومده اینجا تا ما تسلیم نشیم، اونوقت ما به امان داعش دل خوش کنیم؟»
اصلاً فرصت نمیداد عمو از خودش دفاع کند و دوباره خروشید :«همین غذا و دارویی که برامون میارن، بخاطر حاج قاسمِ که دولت رو راضی میکنه تو این جهنم هلیکوپتر بفرسته!»
💠 و دیگر نفس کم آورد که روبروی عمو نشست و برای مقاومت التماس کرد :«ما فقط باید چند روز دیگه #مقاومت کنیم! ارتش و نیروهای مردمی عملیاتشون رو شروع کردن، میگن خیلی زود به آمرلی میرسن!»
عمو تکیهاش را از پشتی برداشت، کمی جلو آمد و با غیرتی که گلویش را پُر کرده بود، سوال کرد :«فکر کردی من تسلیم میشم؟» و در برابر نگاه خیره عباس با قاطعیت #وعده داد :«اگه هیچکس برام نمونده باشه، با همین چوب دستی با داعش میجنگم!»
💠 ولی حتی شنیدن نام اماننامه حالش را به هم ریخته بود که بدون هیچ کلامی از مقابل عمو بلند شد و از روی ایوان پایین آمد.
چند قدمی از ایوان فاصله گرفت و دلش نیامد حرفی نزند که به سمت عمو برگشت و با صدایی گرفته #خدا را گواه گرفت :«والله تا وقتی زنده باشم نمیذارم داعش از خاکریزها رد بشه.» و دیگر منتظر جواب عمو نشد که به سرعت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت...
&ادامه دارد....
❌کپی رمان بی اجازه ممنوع❌
🔅سلامتی #امام_زمان (عج)صلوات🔅
•┈┈••✾❀🌺❀✾••┈┈•
🔅نسیـــم بهشـــت
🔅 @nasemebehesht
هدایت شده از ▫
اگر #انتقام سحر جمعه را کامل گرفته بودیم
غروب جمعه داغ دیگری بر جگرمان نمیگذاشتند
آیا وقت انتقام از اسرائیل نشده؟
#شهید_محسن_فخری_زاده #شهید_سلیمانی
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🚨 #خیلی_فوری
🔰سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیشب به وقت فرمانده در #انتقام از خون دو شهیدی که چند روز پیش توسط #اسرائیل به شهادت رسیده بودند تمام #مراکز_اسرائیل را در خاک عراق #موشکباران کرد♨️
✅جزئیات بیشتر این خبر.... 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/691208313Ce043051afa
هدف بعدی #سپاه کدام گزینه هست⁉️
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
⭕️ #خبر_فوری برای ملت شریف ایران
♨️پس از مدتها #انتظار،سپاه پاسداران انقلاب اسلامی #انتقام خون پاک #شهدای_شاه_چراغ و اغتشاشات اخیر را گرفت و خبر آن اعلام شد😭😭
📌ماشاءالله به این غیرت،ببینید دلتون آروم بشه👇
http://eitaa.com/joinchat/2853175299Cb2c5125cdc
روح شهدا به ارامش رسید😔