eitaa logo
احکام شرعی
4.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
702 ویدیو
5 فایل
﷽ ❓ارسال سوال از طریق آیدی زیر: @ ادمین تبادلات:
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مؤمن در آخر الزمان ...🌱🌹 ▫️از امام صادق از پدرانش صلوات الله علیهم روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ یَذُوبُ فِیهِ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ فِی جَوْفِهِ کَمَا یَذُوبُ الْآنُکُ فِی النَّارِ یَعْنِی الرَّصَاصَ وَ مَا ذَاکَ إِلَّا لِمَا یَرَی مِنَ الْبَلَاءِ وَ الْإِحْدَاثِ فِی دِینِهِمْ لَا یَسْتَطِیعُ لَهُ غِیَراً. ▫️روزگاری بر مردم فرا می رسد که در آن قلب مؤمن مانند سُرب در آتش ذوب می شود و این تنها به سبب بلاها و بدعت هایی است که در دین می‌بیند، ولی قدرت ندارد کاری کند و نمی تواند آن وضعیت را تغییر دهد. 📚منبع: بحارالانوار ج28ص48. 👈 کانال حکایت نامه 🆔 @hekayatnameh
✍امام‌علی علیه السلام: به دنیا آرامش یافتن در حالی که ناپایداری آن را مشاهده می کنی، از جهل و نادانی است و کوتاهی در اعمال نیکو با وجود یقین به پاداش آن، زیانکاری است و قبل از آزمودن اشخاص، اطمینان پیدا کردن از عجز و ناتوانی است 📚نهج البلاغه، حکمت 384 : 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ 👈 کانال حکایت نامه 🆔 @hekayatnameh
✨﷽✨ ✍اربابی یکی را کشت و زندانی شد. و حکم بر مرگ و قصاص او قاضی صادر کرد. شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، تونلی به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد. اسبی برایش مهیا کرد و اسب خود سوار شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن وصیتت در زندان آماده می‌کردند. ارباب گفت: سپاسگزارم بدان جبران می‌کنم. نزدیک طلوع شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانواده‌ات و فرزندانت وداع می‌کردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم. اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من می‌روم خود را تسلیم کنم. من اگر اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد 💐قرآن کریم: لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الذی هرگز نیکی‌های خود را با منت باطل نکنید ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌ 👈 کانال حکایت نامه 🆔 @hekayatnameh
✍️اگر قفلی در زندگیت می‌بینی شک نکن اون قـفل کلیدی داره... هیچکس قفل بدون کلید نمی‌سازد اگر قفلی در زندگیت می‌بینی شک نکن اون قـفل ڪلیدی هم دارد... ✅کلید خیلی از قضاوتهای زندگی پـنج چیز است: ➊صـبر ➋توکل ➌تـلاش ➍آرامـش ➎ایمان به خدا : 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ 👈 کانال حکایت نامه 🆔 @hekayatnameh
🍃پیامی از میان قبر ✅این مطالب رو وقتی رفتیم تو قبر بهش می‌رسیم، ولی از الان بدونیم که بعدا جزو اینها نباشیم: ✍رسول خدا (ص) فرمود: هیچ شب و روزی نیست مگر اینکه ملک الموت ندا سر میدهد و میگوید: 🍃ای اهل قبور، امروز غبطه و حسرت چه کسانی را میخورید، در حالیکه از مرحله مرگ گذشتید و به عالم غیب آگاه شدید؟ در جواب، مردگان میگویند:ما غبطه مؤمنین را میخوریم که در مساجد هستند، زیرا آنان نماز میخوانند و ما نمیخواندیم آنها زکات میدهند و ما نمیدادیم، آنها روزه میگیرند و ما نمیگرفتیم، آنها صدقه میدهند و ما نمیدادیم آنها ذکر خدا را میگویند و ما نمیگفتیم 📚إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص: 53 🍃خوش به حال کسانی که در آنروز به جای حسرت خوردن، از نعمات بهشتی و همجواری با اهل بیت ع لذت می‌برند ‌‌‌‌✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌👈 کانال حکایت نامه 🆔 @hekayatnameh
. 🌸🍃ملاقات با امام زمان🍃🌸 🔹 عنایت خاصّ امام عصر به جناب أبوراجح حمّامی در جریان لعن علنی . ابوراجح حمامی یکی از شیعیان که در حلّه و در زمان حکومت حاکم جوری به نام «مرجان صغیر» زندگی می کرده است. وی بر حسب وظیفه غاصبین خلافت را لعن می نمود(تولی و تبری) و تحت هیچ شرایطی از این عمل منصرف نمی شد. با اینکه حکومت، حکومت اهل خلاف بود ولی از کسی هراسی نداشت و بر عمل خود پافشاری می نمود و به طور علنی و در ملأ عام لعن خلفای غاصب می نمود. هرچه رفقایش به او میگفتند که تقیه کند و بیشتر مواظبت کند اعتنا نمیکرد و لعن دشمنان اهل بیت را ادامه می داد تا جایی که خبر به حاکم رسید. حاکم دستور داد ابوراجح را دستگیر کنند. پس او را حاضر کرد و امر کرد آنرا به شدت کتک زدند تا جایی که دندانهای ثنایای او را شکستند و زبان آنرا خارج کردند و حلقه آهنین به آن زدند ، بینی او را سوراخ نموده واز آن ریسمان گذراندند و در شهر می تاباندند و مردم به آن سنگ می زدند و آب دهان می انداختند. این کار ادامه داشت تا جائی که بیهوش شد.در این حالت حاکم دستور قتل او را داد عده ای از بزرگان گفتند نیازی به این کار نیست او از این همه جراحات سخت، جان سالم به در نمی برد و بهتر است او را به حال خود رها کنیم تا با زجر و درد بمیرد ابو راجح را به منزلش انتقال دادند و منتظر مرگ او شدند. صبح که شد شیعیان به منزل او آمدند تا از او عیادت کنند اما با صحنه عجیبی روبرو شدند. دیدند ابو راجح مشغول خواندن نماز است در حالی که اثری از جراحات و شکستگی دندان در او دیده نمیشود با تعجب از او سؤال کردند که جریان چه قرار است تو دیروز با آن همه5 جراحات و امروز در سلامتی کامل به سر می بری. گفت در آن حالت درد و رنج نمی توانستم با زبان سخن بگویم لذا با قلبم6 متوسل به امام زمانم شدم شب که شد دیدم خانه ام نورانی شد و آقا و مولایم امام زمان وارد شدند. بر سر بالینم آمدند و دستی به صورتم کشیدند و فرمودند بلند شو ابو راجح و به فکر رزق عیالت باش.آن جا بود که دیگر احساس درد نکردم وتام زخمهایم التیام بخشید. شیخ شمس الدین محمد بن قارون می گوید به خدا قسم ابوراجح شخص ضعیفی بود شخصی لاغر اندام ، زرد گونه، با محاسن به هم ریخته. اما بعد از عنایت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دیدم بدنی قوی وقامتی بلند و محاسنی بلند وزیبا و چهره ای سرخ گون همچون جوان بیست ساله پیدا کرده است وهمین گونه ماند تا دار فانی را وداع گفت السّلطان المفرّج عن أهل الإیمان السّیّد بهاءالدّین النّجفيّ ص37 بحار المجلسيّ ج 52ص70و71 نجم الثاقب ج2 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌👈 کانال حکایت نامه 🆔 @hekayatnameh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سخنرانی استاد عالی 🎥موضوع: ماجرای شهید ابراهیم هادی و دختر 👈 کانال حکایت نامه 🆔 @hekayatnameh
شخصی به نام بُریحه عباسی از طرف متوکل، مسئولیت امامت نماز جمعه شهر مدینه و مکه را بر عهده داشت و جیره خوار او بود. جهت تقرب به دستگاه، نامه ای بر علیه امام هادی (علیه السلام) به متوکل نوشت که مضمون آن چنین بود: «چنانچه مردم و نیز اختیارات مکه و مدینه را بخواهی، باید امام هادی (علیه السلام) را از مدینه خارج گردانی، چون که او مردم را برای بیعت با خود دعوت کرده است و عده ای نیز اطراف او جمع شده اند» بُریحه چندین نامه با مضامین مختلف برای دربار فرستاد. متوکل با توجه به این سخن چینی ها و گزارشات دروغین و اینکه شخص متوکل نیز، دشمن سرسخت امام علی (علیه السلام) و فرزندانش بود، لذا یحیی فرزند هرثمه را خواست و به او گفت هر چه سریع تر به مدینه می روی و علی بن محمد (علیه السلام) را از مسیر بغداد به سامرا می آوری. یحیی می گوید در سال 243 به مدینه رسیدم و چون آن حضرت آماده حرکت و خروج از مدینه شد، عده ای از مردم و بزرگان مدینه به عنوان مشایعت، امام را همراهی کردند که از آن جمله همین بُریحه عباسی بود. مقداری راه که رفتیم، بُریحه جلو آمد و به امام عرضه داشت فهمیده ام که می دانی من با بدگویی و گزارشات کذب نزد متوکل، سبب خروج تو از مدینه شده ام. چنانچه نزد متوکل مرا تکذیب نمایی و از من شکایتی کنی، تمام باغات و زندگی تو را آتش می زنم و بچه ها و غلامانت را نابود می کنم. آن حضرت در جواب، با آرامش و متانت فرمود من همانند تو آبرو ریز و هتاک نیستم، شکایت تو را به کسی می کنم که من و تو و خلیفه را آفریده است. در این هنگام، بُریحه با خجالت و شرمندگی روی دست و پای حضرت افتاد و ملتمسانه عذرخواهی و تقاضای بخشش کرد. امام هادی (علیه السلام) اظهار نمود من تو را بخشیدم و سپس به راه خود ادامه داد. 📚 منبع: اعیان الشیعه، جلد 2، صفحه 37 ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌👈 کانال حکایت نامه 🆔 @hekayatnameh
✨﷽✨ ‼️حکایتی زیبا در بیان اهمیت احیای سنت های اسلامی 📖🤲مرحوم حاج شیخ مرتضی طالقانی از استادان اخلاق و علمای بزرگ نجف، که استاد آیت الله بهجت نیز بوده است، 🔴همراه با عده ای از علما از جمله آیت الله العظمی خوئی، به افطار دعوت بودند. 🔻•وقتی غذا آماده می شود و همگی سر سفره می نشینند، حاج شیخ مرتضی طالقانی می فرماید: نمک در سفره نیست و اقدام به تناول غذا نمی کنند. بین محل افطار تا آشپزخانه نیز فاصله بوده و ظاهراً از خانه ای دیگر غذا می آورده اند. به هر حال مرحوم طالقانی دست به غذا نمی برند و دیگران، حتی آیت الله خوئی نیز به احترام ایشان شروع به غذا خوردن نمی کنند و مقداری طول می کشد تا نمک را بیاورند. بعد از ختم جلسه و هنگام رفتن، آیت الله خوئی خطاب به ایشان می فرماید: حضرت آقا، اگر شما به این اندازه به سنت الهی مقید هستید که اگر کمی نمک تناول نکنید غذا نمی خورید، در این گونه مجالس کمی نمک با خود همراه داشته باشید تا مردم را منتظر نگذارید. 💎 آقای طالقانی فوراً دست به جیب برده و کیسه کوچکی را درآورده و می فرماید: با خودم نمک داشتم، ولی می خواستم سنت اسلامی پیاده شود و متروک نماند. 📚 برگی از دفتر آفتاب 🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶 🔸🔸 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ 👈 کانال حکایت نامه 🆔 @hekayatnameh
هدایت شده از  تبلیغات پر بازده هادی
🔴سرانجام کانال حاج آقا پناهیان در ایتا افتتاح شد. 👈از همه ی هموطنان عزیزم میخوام تا در کانال《استاد پناهیان》عضو شوند و از مطالب و سخنرانی های جذاب آن استفاده کنند.🙏 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2191065104Cde36b76dd1 https://eitaa.com/joinchat/2191065104Cde36b76dd1 پیشنهادعضویت👆👆👆
هدایت شده از  تبلیغات پر بازده هادی
🎊 مـژده مـژده مـژده 🎊 مجموعه تبلیغاتی 💫 💫 پذیرای سفارشات تبلیغاتی شما با شرایط بسیار ویژه می باشد 😇 💚تخفیف ویژه هم داریم 👌✌️ تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 با بیش از 650k عضو😍😍 ✔️مشاوره رایگان به مشتریان توسط کارشناسان خبره تبلیغات مجازی ✔️ برای دیدن شرایط و هماهنگی برای تبلیغات 🌸👇🏻👇🏻👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
احکام شرعی
🎊 مـژده مـژده مـژده 🎊 مجموعه تبلیغاتی 💫 #سادات 💫 پذیرای سفارشات تبلیغاتی شما با شرای
🌼 صاحبان فروشگاه و کسب و کار 🌼 فعالان فرهنگی 🌼 احزاب سیاسی و انتخاباتی 🌼 کانال دار های فعال در ایتا 🌼 این فرصت استثنائی رو از دست ندین👏👏