eitaa logo
نشر معارف
1.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
179 ویدیو
0 فایل
🍀 فراتر از خواندن 🍀 -وابسته به نهاد نمایندگی مقام‌معظم‌رهبری در دانشگاه‌ها- 🔅با بیش از ۴۰ فروشگاه پاتوق کتاب در سراسر کشور🔅 https://www.nashremaaref.ir/ ‌ ‌ ارتباط با مدیران: @nashremaaref_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اهالی تپه ندبه 📌 کتاب اهالی تپه ندبه به تاریخ شکل‌گیری کوفه، از نقطه‌ی شروع و مبدأ و پیدایش‌آن و نهضت ها و نظام های حاکم بر این شهر می‌پردازد کتاب اهالی تپه ندبه نمایی نزدیک از کوفه است؛ چه در نهضت فساد ستیزش علیه عثمان و چه استقرار حکومت عدل علی «علیه السلام»؛ آنچه برآنها گذشت برای ما عبرت ها دارد تا ملتی بهتر از کوفه‌ی امیرالمؤمنین برایمان تسهیل کند تا را رهبری امت اسلام در این مرحله تاریخ را بهتر انجام دهیم.🗯️ 📚این کتاب قصه‌ی عبرت آموزی است که بی طرفی بین حق و باطل را به چالش می‌کشد و آدمیان را در جای درستشان قرار می‌دهد. نوشته حجت الاسلام 📜 _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
💠نظام ها را آرمان ها می‌سازند.🗯️ 🔺قبل از به قدرت رسیدن حضرت علی «علیه السلام»، مسلمانان به دنبال فتوحات و افزایش قدرت نظامی بودند. اما دوره‌ی امیرالمؤمنین «علیه السلام» با آرمانی متفاوت آغاز می‌شود. ایشان آرمانی متفاوت داشت، سازماندهی را عوض کرد. 🔺آرمان علی «علیه السلام» گسترش فتوحات نبود. ایشان فتوحات را به شکل خلفای قبل قبول نداشت. روش ایشان روش پیامبرصلی «الله‌علیه‌وآله» بود. پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله ابتدا پیام حق را ابلاغ می‌کرد و سپس به آن احتجاج می‌نمود. اگر شاه ستمگر مانع بروز و حرکت فطرت مردم می‌شد، با او ستیز می‌کرد. آری اگر آرمان عدالت است، اگر آرمان مساوات است، باید سازمان ها به هم بریزند. 🔺حضرت امیرالمومنین «علیه السلام» چینش آن ها را به هم ریخت. بعضی از قبایل را با بعضی دیگر ترکیب کرد و جای برخی را تغییر داد تا نظمی متناسب با آرمانی که می‌خواست ایجاد کند: قاعده‌ی اول این است که نظام ها را آرمان‌ها می‌سازند. آرمان ها به مثابه‌ی روح، و نظام ها و نهاد ها پیکر هستند. امیرالمؤمنین «علیه السلام» سازمان ها را تغییر داد و چینش را عوض کرد. بعد از امیرالمؤمنین «علیه السلام» و امام حسن مجتبی «علیه السلام» اموی‌ها حاکم شدند. معاویه دوباره نظام و بافت قدرت را عوض کرد. 📌برای مثال، خیلی از افراد و سلحشوران قبایل شیعه را کشت و تعداد زیادی را مهاجرت داد تا بافت جمعیت و سازماندهی را به هم زند و بتواند آرمان خودش را محقق کند. ▪️برشی از کتاب نوشته حجت الاسلام _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
💠رفتار اعراب با عجمان مسلمان کوفه🗯️ 🔺در کوفه گروه های جدید مسلمان، بافت جمعیتی جدید را پدید آورده بودند یک گروه موالی بودند که با مسلمانان جنگ نکرده و اسیر نشده بودند، اینها از اقوام عجم بودند که تحت حمات یک قبیله قرار می‌گرفتند و بینشان (ولاء حلف) انشاء می‌شد. شیخ بزرگ قبیله این افراد را تحت حمایت خودش قرار می‌داد و به این گروه (موالی) می‌گفتند و مانند برده های آزاد شده با آن ها رفتار می‌شد. همه‌ی این افراد مسلمان بودند نماز می‌خوانند، روزه می‌گرفتند، جهاد می‌کردند، و باید از بیت المال سهمی می‌داشتند و اگر در سپاه بودند، باید از غنائم به دست آمده سپاه هم به آنها چیزی تعلق می‌گرفت، اما آنها سهم چندانی از بیت المال و غنائم نداشتند. 🔗 اموی ها شدیدا این افراد را تحقیر می‌کردند در جنگ ها به عنوان پیاده نظام از آنها استفاده می‌شد و سواره به حساب نمی‌آمدند تا نتوانند غنیمت سواره ها را بگیرند. سواره ها غنیمت بیشتری می‌گرفتند. حتی گاهی از دادن غنیمت پیاده نظام نیز به موالی خودداری می‌شد.در سالهای بعد از این افراد به بهانه‌ی اینکه چون بیت المال کم است جزیه می‌گرفتند. از آنها زن می‌گرفتند، اما نمی‌توانستند از خانواده های عرب زن بگیرند، چون اعراب خودشان را شریف‌تر می‌دانستند. حتی اگر موردی پیدا می‌شد که دو طرف خاطر خواه هم بودند و ازدواج می‌کردند، حاکم عرب به طلاق اجباری حکم می‌داد و آنها را جدا می‌کرد. عجم‌ها از ایران که سطح دانش در آن بالاتر بود به کوفه رفته بودند و از اعراب با سوادتر بودند. با این حال نمی توانستند صاحب منصبی شوند و بر کرسی قضاوت تکیه دهند. ▪️برشی از کتاب نوشته حجت الاسلام _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
💠چگونگی شکل گیری اصحاب قعود یا بی‌طرف❌ 🔎بعد از اینکه عثمان بین اموی‌ها و سایر قبیله‌های عرب تبعیض‌های فراوانی در مصرف بیت المال و تبارگزینی اموی داشت، مورد اعتراض شدید بزرگان قبایل عرب و دیگر مسلمانان قرار گرفت و کشته شد. بعد از اینکه نهضت کوفه شکل گرفت و مردم حضرت امیر «علیه‌السلام» را برگزیدند، نظام علوی وعده داده شد. ✅ ⬅️در این دوره حوادث مهمی اتفاق افتاد و بعضی از مشاهیر اسلام با خلیفه‌ی مشروعی که انتخاب کرده بودند، بیعت نکردند. یا اصل بیعت را انجام ندادند. یا اگر بیعت کردند، در جهاد با او همراهی نکردند. جهادهای حضرت علی «علیه‌السلام» به نوعی با مسلمانان اتفاق افتاد، یعنی همان جنگ جمل و صفین و نهروان. برخی از چهره‌های شاخص در این جهادها در بیعت با حضرت نبودند. ما از این افراد به (اصحاب قعود)یا (اصحاب بی‌طرف) تعبیر می‌کنیم. الهیات قعود در کوفه نظریه‌پردازی شد و کوفه مشخصا با این اندیشه شناخته شد. در نتیجه کوفه شهری بی‌طرف و درواقع به عنوان قطب سوم، در مقابل شام و مدینه مطرح شد و می‌توان گفت به گونه‌ای دولت ملی در آن شکل گرفت تا فقط مراقب خودش و قلمرو خودش یعنی عراق کنونی باشد. 🔺مبتکر اصلی این نظریه ابوموسی اشعری است.در ماجرای صفین تعداد جماعت اهل قعود به سی هزار نفر رسید. که نه با امیرالمومنین «علیه‌السلام» هستند و نه با معاویه، بلکه بی‌طرف اند. آنها گفتند ما وارد فتنه‌ی مسلمان‌کشی نمی‌شویم. باید توجه داشت که تعداد زیادی از افراد که در قلمرو امیرالمومنین «علیه‌السلام» بودند چنین اندیشه‌ای داشتند، درحالیکه شام متحد و یکپارچه با معاویه همراه بود. 📜کوفیان می‌خواستند علی «علیه‌السلام» و معاویه درگیر شوند، باهم بجنگند و یکدیگر را تضعیف کنند. اما خود قوی بمانند و قطب سوم را تشکیل دهند. ابوموسی‌اشعری نظریه پرداز قعود می‌خواست کوفه مرکز قلمرو جدیدی شود تا حوادث بعدی را رقم بزند. در این‌صورت دو مرکز مدینه و شام آشوب می‌شد و کوفه أمن می‌ماند ، او می‌توانست خود را خلیفه‌ی خودخوانده کند. ▪️برشی از کتاب نوشته حجت الاسلام _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
💠برخی از اصحاب پیامبرصلی‌«الله‌علیه‌وآله» مرام‌نامه‌ی حکومت امیرالمومنین «علیه‌السلام» را تاب نیاوردند.🔎 📜از نظر شیعه حضرت امیرالمومنین «علیه‌السلام»، خلیفه‌ای است که از سوی خداوند منصوب شده بود و بعد از کشته شدن عثمان، مردم به طور عمومی با ایشان بیعت کردند. 👈🏼جنگ جمل اولین جنگ مسلمان با مسلمان است. سپاه مقابل امیرالمومنین«علیه‌السلام» نه کم بود نه مرتد. همسر پیامبر «صلی‌الله‌علیه‌وآله» همراه با دو صحابی بزرگ در سپاه مقابل بودند. در چنین جنگی دست مسلمانان به راحتی به سمت شمشیر نمی‌رفت و اهل توقف از همین مسئله استفاده کردند و به توقف در جنگ فتوا دادند.📍 وقتی مرام‌نامه‌ی حکومت امیرالمومنین «علیه‌السلام» خوانده شد، عده‌ای متوجه شدند که این حکومت غیر از حکومت عثمان است. در همان روزهای اول، حضرت خطبه‌ی قرایی خواند و فرمودند اگر اموال بیت‌المال کابین زنان هم شده باشد، من آنها را برمی‌گردانم و از مساوات در بیت‌المال سخن گفتتند. 📎برخی از افراد مثل طلحه وزبیر ،اموالی از بیت‌المال به آنها بخشیده شده بود. به خصوص در مناظق بصره و کوفه و عراق زمین‌های بزرگی به آنها داده شده بود. نقل است که روزی هزار دینار فقط سود غله‌ی طلحه بود و او سی هزار درخت در نخلستاه‌هایش داشت. این افراد با علی‌«علیه‌السلام» دو بار بیعت کرده بودند. یک بار برای حکومت و یک بار برای جهاد. اما زمانی که با چنین مرام‌نامه‌ای مواجه شدند، با وجود بیعتشان ، سر ناسازگاری گذاشتند و همراه با عایشه علیه حضرت امیر خروج کردند. ⛔️‼️ ⭕️در این میان وقتی امیرالمومنین«علیه‌السلام» ابوموسی اشعری را ازحکومت کوفه عزل کرد، او تئوری خود را مطرح کرد و در آخرین خطبه‌ی خود قبل از تحویل دادن امر حکومت چنین گفت:ای مردم کوفه از من اطاعت کنید تا پناهگاه اعراب شوید! تحلیل ابوموسی این است که علی‌«علیه‌السلام» و طلحه و زبیر از مدینه آمده‌اند و با هم درگیر شدند. تضعیف مدینه و شام به معنای سربرآوردن کوفه است. با درگیری سه طرف دعوا کوفه مأمن می‌شود .به تعبیر امروزی ،ابوموسی‌اشعری در کوفه‌ی آن زمان ، ندای ( نه غزه نه لبنان ) سر داد و می‌گفت باید بی‌طرف باشیم تا بعدها امت اسلام به کوفه برگردد و کوفه پایتخت جهان اسلام شود. ▪️برشی از کتاب نوشته حجت الاسلام _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
💠 حاکم مستبد ، مورد تأیید کوفیان📍 💢(مسلمانی) و (نظامی‌گری) دو عنصر اصلی مقوم شهر کوفه با اقتضائات ویژه بود. کوفیان در تجربه‌ی جمعی‌شان به این نتیجه رسیدند که به کارگیری فاسق قوی و کاردان بهتر است از والی مؤمن ضعیف ! 💢 کوفه در سال هفده هجری توسط سعد ابی وقاص بنیان‌گذاری شد. در مقطع کوتاهی، این شهر هشت والی با روحیات و اعتقادات مختلف را به خود دید، کوفه آدم‌های فرمانده و مستبد را می‌پسندید. نه فقط در مقابل دشمنان حتی برای خودشان هم همین روحیه را می‌پسندیدند. همیشه همان دوگانه‌ی مؤمن ضعیف و فاسق قوی مطرح بود. هر دو طرف دوگانه‌ای غلط است و آنچه صحیح است تعمداٌ حذف شده است. 📌ولایت بر کوفه هیچ‌گاه به حضرت علی‌«علیه‌السلام» پیشنهاد نشد. در حالی که اصل خلافت حق ایشان بوده است. ایشان و افرادی که در مکتب ایشان تربیت شده بودند ، نیرومند و امین بودند. ایشان تمام اصول و ارزش‌های اسلامی، از جمله آزادی، مردم سالاری و مشورت را قبول داشتند و در عین حال قوی بودند. علی «علیه‌السلام» و پرورش‌یافتگان مکتب او حذف شدند و مردم بین انتخاب یکی از دو طرف دوگانه‌ی یاد شده مخیر شدند. در نگاه کوفیان امیرالمومنین علی‌«علیه‌السلام» مؤمن ضعیف بود. چون کوفیان نظامیانی با خوی استبدادی بودند و می‌گفتند حاکم باید مستبدانه رفتار کند. از این رو ارزش‌هایی مانند عدالت‌گستری و آزادی‌بخشی که برای امیرالمومنین «علیه‌السلام» مهم بود در نظرشان جلوه و نمود نداشت و به همین دلیل، امیرالمومنین«علیه‌السلام» را مومن ضعیف تلقی می‌کردند. 🔺کوفیان حاکمی را می‌طلبیدند که فرمانده نظامی باشد و سرکوب کند، حاکمی که نه فقط با دشمنان، بلکه با خود کوفیان هم با روحیه‌ی نظامی برخورد کند. کوفه چنین چیزی می‌خواست: یا مکر و حیله‌ی مغیره یا استبداد زیاد، درحالی که امیرالمومنین‌«علیه‌السلام» به هیچ قیمتی از عدالت و آزادی دست برنمی‌داشت. 👈🏼او برای ماندگار خود جلو آزادی‌های مشروع را نمی‌گرفت و با ظلم حکومت نمی‌کرد. 📝می‌توان گفت علی‌«علیه‌السلام» به‌ خاطر حفظ ارزش‌های والا شکست خورد و‌ به شهادت رسید. ▪️برشی از کتاب نوشته حجت الاسلام _🔸🔹_ 📱@Nashremaaref_official
💠رد پای نظریه قعود در ماجرای عاشورا💥 🔺در عاشورا بر خلاف آنچه به ما گفته شده است، فقط دو صف نبود. در واقعیت تاریخ، سه صف در عاشورا به خط شدند_ صف ابن زیاد که نماینده‌ی یزید بودند_صف امام حسین «علیه السلام»_ عده‌ای که سر تپه‌ای قعود کرده بودند.این عده ادامه‌ی اصحاب قعود بودند. آنها نه با امام حسین «علیه‌السلام» وارد درگیری شدند و نه با یزید، بلکه از جاده‌ها فرار کردند تا بالای تپه‌ای تجمع کنند. اهل قعود در بالای تپه یا جاهای دیگر، برای امام حسین«علیه‌السلام» گریه و ندبه کردند و از خداوند می‌خواستند که نصر و پیروزی‌اش را بر او نازل کند. این نظریه‌ای که ابو موسی اشعری در ابتدای خلافت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» پایه‌گذاری کرد و به مرور جز شخصیت اجتماعی مردم کوفه شد. در واقع روان اجتماعی آنها را شکل داد. 📛امر به بی طرفی و توقف، اندیشه و باوری بود که در سرزمینی خاص(کوفه) ظهور و بروز پیدا کرد. این اندیشه در جان کوفی ها نشست و در جامعه‌ی کوفی نهادینه شد. کوفه‌ای که میل به علی «علیه‌السلام» داشت و از تبعیض عثمان بسیار رنجور بود، کوفه‌ای که حرکت علیه عثمان در آنجا رقم خورد وسوسه شد و بی طرفی را ترجیح داد. 💭کسانی که بر سر تپه‌ای قعود کرده بودند را اهالی تپه ندبه نامیدند. این افراد در کربلا حضور داشتند. هر قدر لشکر عمر سعد زیاد بود سه چهار برابر آن بر سل تل بوده‌اند که برای حسین‌ابن‌علی‌ «علیه‌السلام» گریه می‌کردند. اما وقتی می‌بینند حضرت علی اصغر را روی دست گرفته است الله‌اکبر نگفتند و به حضرت ملحق نشدند. 📌باید برویم یقه‌ی اینها را بگیریم و محاکمه‌ی تاریخی کنیم که (شما که بودید؟ چه بودید؟ چه اتفاقی درون شما افتاد که اینگونه عمل کردید؟) و بعد عبور کنیم به زمان خودمان و بیندیشم که(چه ضمانتی است که من چنین نشوم؟) ⁉️ نباید گفت یزید در مقابل حسین «علیه‌السلام» و از این دوگانه نتیجه گرفت که (هر که یزیدی نیست، حسینی است) 📩بلکه از اهالی تپه‌ی ندبه می‌توان نتیجه گرفت که ممکن است کسی نه یزیدی باشد و نه حسینی. باید از این قسمت تاریخ درس بگیریم که صرف این که من گریه می‌کنم و بر سر و سینه می‌زنم، به این معنا نیست که حسینی‌ام.🔺 ▪️برشی از کتاب نوشته حجت الاسلام _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official