🎬 حرفهای خودمونی مهران رجبی، با پیکر بی‌سر شهید حججی 🥀 تا محضر دوست، بى نشان باید رفت بى سر به سرِ نیزه عیان باید رفت مانند علمدار ادب باید کرد در خیمه صاحب الزمان(عج) باید رفت 📖 سربلند ✍🏻 به قلم: محمد علی جعفری روایتی از زندگی شهید محسن حججی، از ولادت تا شهادت ✅ مشاهده و تهیه کتاب https://manvaketab.com/book/180839/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1

🛑 روایت زندگی شهیدی که بدون ترس، حرف حق، می‌زد 🔔 مشروطه خواهی پرآوازه و دلیر 📖 تنها در محراب ✍🏻 به کوشش: موسسه فرهنگی خاکریز ایمان و اندیشه ✅ مشاهده و تهیه کتاب https://manvaketab.com/book/380351/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1

💢 #زیارت_نیابتی زیارت مزار فرمانده شهیدمان حاج احمد کاظمی و همرزمان آسمانی‌‌اش شهید خرازی و شهید ردانی پور 📢 به بیاد همه شما مخاطبین عزیز نشر شهیدکاظمی جای همه تون خالی 🥀 این ایام هم سالروز شهادت شهید مصطفی ردانی پور هست تولد: اول فروردین ۱۳۳۷ شهادت: پانزده مرداد ۱۳۶۲ مکان شهادت: منطقه پیرانشهر، تپه های برهانی مزار شهید: یادبود گلستان شهدای اصفهان 🌷شادی روی این شهید عزیز و همه شهدای دفاع مقدس صلوات 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1

💢 روایتی از زندگی شهیدی که اگرچه سنش کم بود، اما به واقع از آن دست آدم‌هایی بود که حضرت روح‌الله (ره) در وصفشان می‌فرماید: این جوان‌ها، ره صد ساله را یک شبه، طی کردند 📢 شهیدی که در قسمتی از وصیت نامه‌اش، این جور می‌نویسد: چرا من بیخیال شده ام؟ نکند بی‌هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟! 🔗 ادامه خبر https://b2n.ir/y39579 ✅ جهت مشاهده کتب شهید عباس دانشگر به لینک زیر، مراجعه نمایید 👇👇👇 🌐https://manvaketab.com/subhomelist/67/69/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1

🎙️ مداحی زیبای شهید مدافع حرم؛ محسن حججی در دوران دانش‌آموزی (محرم ۱۳۸۴) 🌹 این شهید عزیز، چون اباعبدالله الحسین «ع» ، سالار شهیدان و چون مولای خود، در دفاع از حرم خواهرش زینب «س» ، سرش از تن‌ جدا شد. ✔️ نثار روح این مداح شهید و همه شهدای خط سرخ ایثار و شهادت صلوات. 📖 سربلند ✍🏻 به قلم: محمد علی جعفری روایتی از زندگی شهید محسن حججی، از ولادت تا شهادت ✅ مشاهده و تهیه کتاب https://manvaketab.com/book/180839/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1

🏴 داستان‌هایی کوتاه از زندگانی امام حسین «ع» 🔲 کسی داد زد: « حسین آب را می‌بینی که رنگ آسمان است، به خدا یک قطره از آن را نمی‌چشی تا بمیری.» حسین «ع» گفت: « خدایا او را هیچ وقت نبخش و همیشه تشنه نگهش‌دار.» بعدها مریض شد. هر چه آبش می‌دادند بالا می‌آورد؛ سیراب نشد تا مرد. 📖 آفتاب بر نی ✍🏻 به قلم: زینب عطایی ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/371792/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1

📢 اذان رو که گفتن، من بااصرار ازش خواستم جلو بایسته.  قامت بستیم و نماز خواندیم. تو سجده آخر. حسین یه ذکر گفت که همان حلوای تنتنایی بود که شیرینیش، منو حسابی درگیر خودش کرد.حسین با یه صوت ولحن خاصی گفت: (یاکریم العفو بحق علی) ، 🔷 می‌دونی علی، پررنگ‌ترین خصوصیات اخلاقی حسین  بی‌ریایی، اخلاص و ادب حضورش بود و این توی کار، نماز، رفاقت وهمه اجزای زندگیش، اونقدر مشهود بودکه هر چقدر خودش تلاش می‌کرد، دیده نشه باز به چشم می‌اومد. الان دست روی رگ گردنت بذار، مگه می‌تونی نبضش رو ندیده بگیری؟ اخلاص و بزرگی‌اش همینطوری بود 🔔 باتمام صمیمیتی که داشت، هیچ وقت شوخی نمی‌کرد که حرف لغو باشه، تو اوج کار برای خودش عصبانی نمی‌شد. واگه چیزی می‌گفت، یا برای پیشرفت درکاربود یاحفظ جون نیروهاش... 🥀برعکس بعضی‌ها که اینقدر تصنعی دین داری می‌کنند که رفتارشون موقع نماز، کار و خلاصه هربرخوردی که باهاشون داری، تو ذوق می‌زنه. حسین مراقبه عملی داشت و خیلی حواسش، جمع رفتار و زندگیش بود. 📖 ماه کامل روایت زندگی شهید مدافع حرم، فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون؛ سردار مرتضی حسین پور شلمانی (حسین قمی) ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/372842/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1

🏴 روایتی مستند و داستانی از شروع حرکت کاروان خدام موکب حضرت فاطمه‌ معصومه (س) از قم تا کربلا ✂️ برشی از کتاب: نرگس باندهای سفید را از روی زخم‌های پاهای کوچکش باز می‌کند. دخترک چشم‌هایش را می‌بندد و رویش را برمی‌گرداند سمت من. می‌گوید: «پاهام از دمپایی می‌زد بیرون. هی می‌زند بیرون. انگشت‌هام کشید روی زمین. زمین هم داغ بود...» باند را چند دور روی تاول‌های پا می‌پیچاند و گره‌اش را محکم می‌کند. دست روی باندها می‌کشم. نمی‌دانم دلم می‌خواهد بچه‌های خودم جای اینها باشند یا نه! شرمنده‌ی پاهای کوچکی هستم که کسی روی تاول‌های‌شان را نبست و قربان‌صدقه‌ی زخم‌های‌شان نرفت‌. 📖 اهالی اینجا ✍🏻 به قلم زهرا آقازاده نژاد ✅ مشاهده و تهیه کتاب https://manvaketab.com/book/372692/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1