eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
11.8هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
بدون حضور نویسنده! جشن امضای «#۳۷سال» جدیدترین کتاب و چاپ جدید کتاب «» در حالی برگزار میشود که نویسنده در بستری است. قرار بود روز جمعه از کتاب «۳۷ سال» جدیدترین اثر حمید داودآبادی پیرامون سرنوشت سردار بزرگ ، در غرفه رونمایی شود. متاسفانه روز چهارشنبه داودآبادی هنگام حضور در غرفه شهید‌ کاظمی دچار شد و به منتقل گردید. در این روز با یاد حاج احمد متوسلیان در غرفه نشر شهید کاظمی گرد هم می آییم و برای این نویسنده رزمنده و جانباز دعا می کنیم. وعده ما جمعه ۱۳ اردیبهشت مصلای امام خمینی (ره) راهروی ۱۸ نشر شهید کاظمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ؛ واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی است که برای ملت ایران هیجان‌آور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیک، این قضیه شبیه یک معجزه بزرگ بود. وقتی رژیم عراق با تشویق دولتهای دشمنِ انقلاب به مرزهای ما حمله کرد، هدفگیری دقیقی کرده بود. خرمشهر، قدمِ اوّل و بسیار مؤثّر از این هدفگیری بود. 🆔 @nashreshahidkazemi
👌بعد از ثبت لحظات تاریخی و حساس فتح خرمشهر با آشنا شد 🔔 و همان آشنایی و پختگی‌اش باعث شد داوطلبانه همراه با هیأت ایرانی عازم سوریه و لبنان شود. 🔹و پایان زندگی‌اش مثل پایان زندگی حاج احمد، تقی رستگار‌مقدم و سید محسن موسوی ناتمام بود.
🌹جاویدالاثر از اولین عکاس خبرنگاران بود. 📍حضور یک‌سال‌ونیمه در جبهه آن هم در کنار شخصیت‌هایی مثل و او را به فردی کارکشته و با تجربه تبدیل کرد. 👌در بزنگاه‌های مهم به تنهایی کار چند نفر را انجام می‌داد. 🔔 و حالا امروز چهل‌ودومین سالروز نبودن اوست. سالروز نبودن او، حاج احمد متوسلیان، تقی رستگار‌مقدم و سید محسن موسوی که در ۱۴ تیر سال ۶۱ 🛑 توسط عوامل وابسته به در ربوده شدند و سرنوشت آن‌ها بعد از این‌ همه سال نامشخص است. 📌 انتشارات شهید کاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi
📖شما در کتاب خاطرات جاویدالاثر کاظم اخوان رو مرور می‌کنید. 🔔خاطراتی که در اون بزرگانی چون و جاویدالاثر هم حضور دارن. 🌹شهید چمرانی که کاظم همه‌جا باهاش بود و هر کار سخت رو برعهده‌اش می‌ذاشت. چون مطمئن بود کاظم به بهترین شکل انجامش میده.