🚌 با اتوبوس راهی تهران بودیم، بیشتر مسافرین نظامی بودند، راننده به محض خروج از شهر صدای نوار ترانه را زیاد کرد. ابراهیم، چند بار ذکر صلوات داد. بعد هم ساکت شد، اما بسیار عصبانی بود. ذکر می گفت، دستانش را به هم فشار می داد و چشمانش را می بست.
🧐 حدس زدم به خاطر نوار ترانه باشد. گفتم می خوای برم بهش بگم؟ گفت: قربونت برو بهش بگو، خاموشش کنه. راننده گفت: نمیشه خوابم می بره. من عادت کردم و نمی تونم. برگشتم به ابراهیم مطلب را گفتم.فکری به ذهنش رسید از توی جیبش، قرآن کوچکش را درآورد و با صدای زیبا، شروع به قرائت آن کرد. همه محو صوت او شدند، راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد.
💠 #شهید_ابراهیم_هادی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
📌 انتشاراتشهیدکاظمی
🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور
🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
📖کتاب #عهد_کمیل
نوشتهی مصیب معصومیان
روایت زندگی شهید مصطفی(کمیل) صفریتبار
از زبان همسرش هست.
یه زندگی زیبا که پایانی زیبا داشت.
📢اگه مطالعه زندگی شهدایی مثل
#شهید_ابراهیم_هادی
شما را هوایی کرده،
خوندن کتابایی مثلِ
#عهد_کمیل هم
دلتون رو آسمونی میکنه.
📌 انتشارات شهید کاظمی
🆔 @nashreshahidkazemi