eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
12.2هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
انتشارات شهید کاظمی
کتاب مورد علاقه #شهید_حججی منتشر شد چاپ چهارم کتاب «هنر اهل بیت (ع)» توسط نشر شهید کاظمی منتشر شد...
کتاب مورد علاقه منتشر شد چاپ چهارم کتاب «هنر اهل بیت (ع)» توسط نشر شهید کاظمی منتشر شد... ((سیری در باورهای رزمندگان اسلام)) برگزیده کتاب سال دفاع مقدس . برشی از کتاب: . سربازی گفت: در منطقه کوشک حس کنجکاوی‌ام باعث شد وارد میدان مین شوم. وسط میدان یک جمجمه دیدم. از وقتی آن جمجمه را دیدم شب‌ها خواب نداشتم. فکر می‌کردم از بچه‌های خودمان باشد و الآن خانواده‌اش منتظرش باشند. روز بعد رفتیم تا به جمجمه رسیدیم . پیکری هم آن جا افتاده بود که مقداری خاک روی آن نشسته بود. خاک‌ها را کنار زدیم و پیکر را روی برانکارد گذاشتیم. موقع برگشتن گشتی زدیم تا شاید پیکر دیگری هم پیدا شود. جلوتر، زیر یک درخت شهیدی با یک بی‌سیم افتاده بود. آن طرف‌تر شهیدی دیگر و به همین ترتیب آن روز از ارتش پیدا شد. آن سرباز به شدت گریه می‌کرد. رفتم تا او را دلداری بدهم. گفت: آقا وقتی دیدم هر هفت شهید و داشتند از خودم خجالت کشیدم. چون من خیلی وقت‌ها در خواندن نماز کوتاهی می‌کردم. 02537840844 خرید اینترنتی: lish.ir/Wz3
#چاپ_پنجم منتشر شد. . #هنر_اهل_بیت_علیهم‌السلام سیری در باورهای رزمندگان اسلام 🔹نویسنده: #سید_حسن_منتظرین 🔹#انتشارات_شهید_کاظمی ✒️برگزیده کتاب سال دفاع مقدس . .خرید آسان: lish.ir/Wz3 02537840844 . . برشی از کتاب: . سربازی گفت: در منطقه کوشک حس کنجکاوی‌ام باعث شد وارد میدان مین شوم. وسط میدان یک جمجمه دیدم. از وقتی آن جمجمه را دیدم شب‌ها خواب نداشتم. فکر می‌کردم از بچه‌های خودمان باشد و الآن خانواده‌اش منتظرش باشند. روز بعد رفتیم تا به جمجمه رسیدیم . پیکری هم آن جا افتاده بود که مقداری خاک روی آن نشسته بود. خاک‌ها را کنار زدیم و پیکر را روی برانکارد گذاشتیم. موقع برگشتن گشتی زدیم تا شاید پیکر دیگری هم پیدا شود. جلوتر، زیر یک درخت شهیدی با یک بی‌سیم افتاده بود. آن طرف‌تر شهیدی دیگر و به همین ترتیب آن روز #هفت_شهید از ارتش پیدا شد. آن سرباز به شدت گریه می‌کرد. رفتم تا او را دلداری بدهم. گفت: آقا وقتی دیدم هر هفت شهید #مهر و #تسبیح داشتند از خودم خجالت کشیدم... . خرید آسان: lish.ir/Wz3 02537840844