📖 ماجرای یک خواب؛ شروعی برای روایت از مادر شهید
▫️یک روز دخترم به من گفت: مامان من و خواهرم هر کدام با شهیدی رفیق هستیم شما چرا رفیق شهید نداری؟! من هم با کمی تامل گفتم شهید باید خودش به سراغم بیاید... چند روز بعد در کتابخانهای مشغول خواندن کتابی بودم که عکس شهیدی به صورت تا شده در صفحات کتاب قرار داشت... به دخترانم گفتم این عکس شهید، رفیق من است.
🔹و این آشنایی با رفیق شهید شروع ماجرای بانوی نویسنده بود تا در اثر خوابی که میبیند بانویی را بشناسد که روزهای پر درد او را التیام میبخشد...
بانوی صبر و استقامت به نام امعَلاء.
🖇 گفتگوی خواندنیِ جهانبانو با راوی روایت امعَلاء را اینجا مطالعه کنید
مشاهده و تهیه کتاب: 👇👇
https://manvaketab.com/book/391366/
#معرفی_کتاب
#گفتگوی_اختصاصی
📌 انتشارات شهید کاظمی
🆔 @nashreshahidkazemi