eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
12.2هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨مهم و فوری ⚠️اعلام موضع و حمایت مطرا در جهت محکومیت شرکت‌ها و پلتفرم‌های هنجارشکن مانند "طاقچه" و حمایت از اقدام شایسته و به‌موقع ناشران دغدغه‌‌مندی نظیر "انتشارات شهید کاظمی". 🇮🇷|مطرا به راهیان نور گام دوم انقلاب اسلامی می‌اندیشد.|🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3617652979C868956f3a1 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 وقایع تاثیرگذار از واقعه عاشورا و زندگی امام‌حسین(ع)  💢 روایتی داستانی و خوش‌خوان ✂️ برشی از کتاب: از صبح، چندین بار جنگیده بود. گاهی رفته بود برای کمک به محاصره شده‌ها، شب قبل، هم نخوابیده بود برای پاسداری از حرم. از صبح هم دیده بود، بهترین آدم‌های روی زمین، یکی یکی شهید شدند و رفتند. رفت پیش برادرش حسین و اجازه خواست برود میدان.‌‌.‌ 📖 قصه کربلا ✍🏻 به قلم: مهدی قزلی ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/371911/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
🔸در مدح کتاب «بینایی» ✔️ با والاترین اصحاب ِ تاریخ تا عاشورا 🔲 والاترینِ وفاداران و مردان عالم، اصحاب سیدالشهدا علیه‌السلام هستند که اولی‌ها و آخری‌های تاریخ به پای آنها نمی‌رسند. آنها که با بصیرت و بینایی و شیدایی در معیت حسین و دغدغه‌های او به مسلخ عشق رفتند و جاودانه شدند. مردان شکوهمند، سترگ و کوه‌واری که با مرگ آگاهی و شهادت‌خواهی، همسفر ولی خدا شدند. 📖 بینایی ✍🏻 به قلم: امین بابا زاده ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/373085/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
✂️ برشی از کتاب پس از مدتی در یکی از پارکینگها با جمع و جور کردن وسایل و تشکهای دست دوم یک باشگاه کشتی راه انداخت. فقط مانده بود مربی کشتی که قطعا چنین چیزی در باغ‌های کهنز پیدا نمی‌شد. مصطفی صدرزاده و امیرحسین که مدتی در مرکز شهر باشگاه می‌رفتند با مربی باشگاهشان اسماعیل خلیلی صحبت کردند و او هم پذیرفت که مربی پارکینگ – باشگاه پهلوان پرور کهنز شود. آن روزها در محله ما گوش شکسته برای خودش یک برند لاکچری حساب می‌امد و صد امتیاز داشت. سجاد عفتی هم تکواندو را به عشق گوش شکسته‌ها رها کرد و اهل کشتی شد. وقتی هم آمد جدی و مردانه آمد. 📖 نخسایی ها زندگی و شهادت پهلوان شهید مدافع حرم؛ سجاد عفتی ✅ مشاهده و تهیه کتاب https://manvaketab.com/book/373314/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
🏴 امشب... خیلی ها دلشان را می زنند به تاریکی و می روند! 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
🏴علامه امینى تاسوعا و عاشورا براى امام زمان (عج) صدقه کنار می‌گذاشتند و می‌گفتند: امشب قلب حضرت در فشار است... آجرک الله یا بقیه الله... 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
🏴 از اعمال روز دهم محرم (عاشورا)؛ هزار مرتبه بر قاتلان آن حضرت لعنت کند و بگوید: 🤲 اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ‏ بار خدایا لعنت کن بر کشندگان امام حسین علیه‌السلام. ⚫ لعن الله قوماً قتلوک 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 پیام واقعه عاشورا به ساده‌ترین زبان ممکن ⚫ واقعیت روشن روز دهم ✂️ برشی از کتاب: عمرسعد، آمده بود جلو. نزدیک امام که افتاده بود روی زمین و دیگر رمقی نداشت. گفت: منتظر چه هستید. کارش را تمام کنید. لشگر کوفه، اطراف بدنش را گرفتند. نیزه‌دار با نیزه می‌زد، شمیردار با شمشیر، آن‌ها هم که چیزی نداشتند با سنگ. 📖 قصه کربلا ✍🏻 به قلم: مهدی قزلی ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/371911/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
💠 امام حسین عليه‌السلام در *عصر عاشورا* رو به سوى آن قوم كرده به راست و چپ نگريستند و هيچ‌يك از اصحاب و ياران خود را نديدند، مگر آن بر خاك افتادگانى را كه پيشانى به خاك ساييده و مرگ صدايشان را بريده بود. پس صدا زدند: ⬅️ اى مسلم بن عقيل! اى هانى بن عروه! اى حبيب بن مظاهر! اى زهير بن قين! ...اى مسلم بن عوسجه! اى داود بن طرمّاح! اى حرّ رياحى! اى على بن الحسين! شما اى دلاور مردان پايدار و اى سواران عرصه پيكار! *چرا شما را صدا مى‏‌كنم و پاسخم نمى‏‌دهيد و فرا مى‏‌خوانم و از من نمى‏‌شنويد؟!* آيا شما خوابيد كه به بيدارى‏‌تان اميدوار باشم يا محبّتتان از امام خود برگشته كه به يارى‏‌اش نمى‏‌شتابيد؟! اينك اين (كودكان و) بانوان پيامبرند كه از فقدان شما (در هراس افتاده) ناتوان گشته‏‌اند. اى بزرگواران غيور! از خواب خود برخيزيد و *اين سركشان پست را از حرم پيامبر صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله برانيد!* ولى (افسوس!) به خدا سوگند مرگ شما را به خاك افكنده و روزگار دغل‏ با شما بى‏‌وفايى كرده است وگرنه شما از پاسخ دعوت من كوتاهى نمى‏‌كرديد و از يارى من ناپيدا نمى‏‌شديد. هان! اينك ما از فقدان شما داغداريم و به شما مى‏‌پيونديم كه ما از آن خداييم و به سوى او بازمی‌گردیم. و در روايت ديگرى آمده است كه: (در روز عاشورا) چون كار بر حسين عليه السّلام سخت شد و *تنهاى تنها ماند،* به خيمه‏‌هاى برادرانش نگريست و آنها را خالى ديد، به خيمه‏‌هاى فرزندان عقيل نگاه كرد و آنها را خالى ديد، به خيمه‏‌هاى اصحاب نگاه كرد و كسى را نديد و فراوان مى‏‌فرمود: لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم. سپس به خيمه‏‌هاى بانوان رفت و پس از آن به خيمه‌ی فرزندش زين العابدين عليه‌السّلام آمده او را ديد كه بر روى پوست خشنى افتاده و زينب عليها‌السّلام از او پرستارى مى‏‌كند. زين العابدين عليه‌السّلام چون امام عليه‌السّلام را ديد خواست برخيزد، نتوانست. به عمّه خود گفت: [عمّه‌جان] مرا به خود تكيه ده، اين فرزند رسول خدا است كه آمده! زينب عليها‌السّلام پشت او نشسته او را به خود تكيه داد. امام عليه‌السّلام از حال او جويا شد و او خدا را سپاس گفت. سپس عرض كرد: پدر جان! امروز با اين منافقان چه كردى؟ فرمود: فرزندم! شيطان بر ايشان چيره گشته و خدا را از يادشان برده است. جنگ ميان ما و آنان چنان شعله‏‌ور شد كه زمين از خون ما و ايشان به جوش آمد» زين العابدين عليه السّلام عرض كرد: *پدر جان! عمويم عبّاس كجاست؟* ديده‏‌هاى زينب عليها‌السّلام اشكبار شد و به برادرش نگريست تا چه پاسخ مى‏‌دهد، زيرا او زين العابدين عليه‌السلام را از شهادت عمويش عباس سلام‌الله‌علیه آگاه نكرده بود تا مبادا بيمارى‏‌اش سخت‏‌تر شود. امام فرمود: *فرزندم! عمويت كشته شد و كنار فرات دستانش را بريدند.* علىّ بن الحسين عليهماالسلام چنان گريست كه *بيهوش شد‌.* چون به هوش آمد از يكايك عموها و عموزادگانش مى‏‌پرسيد و امام عليه السّلام مى‏‌فرمود: شهيد شد پرسيد: برادرم على، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و زهير بن قين چه شدند؟ فرمود: فرزندم! بدان كه در خيمه‏‌ها مرد زنده‏‌اى جز من و تو نمانده است. همه آنان كه مى‏‌پرسى اينك كشته بر روى خاك‏‌اند. امام سجّاد عليه السّلام سخت گريست. سپس به عمّه خود زينب عليها السّلام فرمود: شمشير و عصايى به من ده. امام عليه السّلام فرمود: «براى چه مى‏‌خواهى»؟! عرض كرد: تا بر عصا تكيه كنم و با شمشير از حريم فرزند رسول خدا صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله، پاسداری کنم، كه ديگر خيرى در زندگى دنيا نيست. امام عليه‌السلام او را بازداشته به سينه چسبانيد و فرمود: فرزندم! *تو پاك‏ترين ذريّه و برترين عترت منى،* تو جانشين من بر اين كودكان و بانوانى، ايشان غريب و تنهايند كه خوارى و يتيمى و شماتت دشمنان و حوادث تلخ روزگار آنان را فرا گرفته است، هرگاه فريادشان بلند شد آرامشان كن، هرگاه به هراس افتادند مونسشان باش و با (مهربانى و) سخنان نرم خود خاطرشان را آسوده ساز، زيرا *آنان غير از تو مرد ديگرى ندارند* تا به او انس گيرند و غم و غصه‏‌هايشان را به او گويند. بگذار ايشان تو را ببويند و تو آنان را ببويى و آنان بر تو بگريند و تو بر آنان بگريى. سپس دست او را گرفته و با صداى بلند فرمود: «اى زينب! امّ كلثوم! سكينه! رقيّه! فاطمه! سخنم را بشنويد و بدانيد كه فرزندم على جانشين من بر شماست و او امام مفترض‌الطّاعه است. سپس به دخترش سکینه خاتون فرمود: فرزندم! از من *به شيعيانم سلام برسان* و بگو: *پدرم غريبانه به شهادت رسيد، بر او سوگوارى و گريه كنيد.* ✅ ...يا بنيّ اعلم انّه ليس في الخيام رجل حيّ إلّا أنا و أنت، و أمّا هؤلاء الّذين تسأل عنهم فكلّهم صرعى على وجه الثّرى... 📚 فرهنگ جامع سخنان امام حسين علیه‌السلام (نشر پژوهشگاه باقرالعلوم): ص۵۳۹تا۵۴۲
📢 می‌دانی تعریف من از شهادت چیست؟ زمانی که خداوند بی‌تاب ملاقات بنده‌اش می‌شود و می‌گوید که جای او دیگر روی زمین نیست و در پیشگاه من است، شهادت آن موقع هویدا می‌شود. 🥀 چه جایگاه بزرگی دارد کسی که خداوند بی‌تاب ملاقات کردن او باشد. محسن حججی را خدا خواست که ملاقات کند و ملاقات هم کرد. حججی از جانش مایه گذاشت برای حفظ ارزش هایش و ارزش‌های او، راه خداوند و آزادگی بود. 📚 عرضه مجموعه آثار منتشر شده با محوریت شهید مدافع حرم؛ محسن حججی https://manvaketab.com/subhomelist/67/74/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 قطع همکاری جمعی از ناشران پرفروش با «طاقچه» به دنبال کشف حجاب کارکنانش 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌یزید هم مجلس عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) گرفت! فقط با یک شرط! بحث سیاسی و اینکه چه کسی امام را کشت و... ممنوع! 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
📢 ازنشانه‌های تیزهوشی و ذکاوت همین بس، که بکوشی برای دوبار شهید شدن ⚫ یکبار قبل از ظهور امام (علیه السلام) و بار دیگر همراه او، درزمان ظهورش 📖 ماه کامل روایت زندگی شهید مدافع حرم، فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون؛ سردار مرتضی حسین پور شلمانی (حسین قمی) ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/372842/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
⚫ روایت مستقلی از اصحاب غیر بنی هاشمی امام حسین «ع» تا شهادت آنهاست. 📖 بینایی ✍🏻 به قلم ✅ مشاهده و تهیه کتاب https://manvaketab.com/book/373085/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫ برش‌هایی از زندگی امام حسین(ع) از آغاز تا پرواز 🏴 گوشه‌هایی از واقعه بزرگ عاشورا ✂️ برشی از کتاب: کوچه های کوفه را تزئین کرده بودند و صدای شادی و هلهله می آمد، وقتی اسرای کوفه را داخلش بردند. جشن پیروزی بزرگی، راه انداخته بودند برای پیروزی بر خارجی ها! انگار، یادشان رفته بود همین زینب، در همین کوفه تفسیر قرآن، می گفت و زن ها او را بهترین بانوی عالم، صدا می زدند. ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/371911/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
🏴 روایتی از یک عمر زندگی حسینی، حاج‌حسین برزگر سردستۀ هیئت خلف باغ یزد ✂️ برشی از کتاب: آقای رحیمی چاووشی را شروع می‌کند. پای هر تیر، ده-پانزده نفر آدم قوی‌هیکل پابرهنه ایستاده‌اند و دسته را سفت چسبیده‌اند. پهلوان‌ها روی بام با تمام قدرت طناب‌ها را گرفته‌اند. با «یاحسین» چاووشی‌پوش از زمین کنده می‌شود و قلب‌ها از سینه. حسینیه ‌می‌لرزد. یاحسین! آن‌قدر حسین را می‌کشد تا همه دم بگیرند! حسین حسین حسین حسین! مردها هم تیرک به‌دست و ذکر برلب می‌گویند و دایره‌وار می‌دوند. تیرها توی دستشان تاب می‌خورند دور حسینیه تا کم‌کم عمود شوند. پایشان محکم شود روی زمین و پوش میزان شود توی آسمان. پوش که بالا می‌کنیم، صلوات می‌فرستیم و می‌نشینیم به آب و شیرینی خوردن... 📖 نمک گیر ✍🏻 به قلم زهرا عوض بخش ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/340659/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
📢 برای مرتضی سطح و عنوان آدم‌ها، فرقی نداشت. با همه مهربان بود و هرکاری از دستش برمی‌آمد،انجام می‌داد. 🥀 یادم میاد، بابابزرگ‌حسین پور که مریض احوال بود تمام تلاش خودش رامی کرد که حتی خیلی کوتاه هم که شده، برای مراقبت و نگهداری از بابابزرگش بیاید. 🖤 وقتی هم بود، هرکاری می‌توانست انجام می‌داد. انصافاً هم پرستار دلسوز و صبوری بود. بابابزرگش را به کول می‌گرفت حمام می‌برد و با یک دنیا قربان صدقه بهش غذا می‌داد. 📖 ماه کامل روایت زندگی شهید مدافع حرم، فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون؛ سردار مرتضی حسین پور شلمانی (حسین قمی) ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/372842/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 روایتی از زندگی امام حسین «ع» و وقایع عاشورا 💢 حادثه کربلا به زبان ساده، برای مخاطبین 📖 قصه کربلا ✍🏻 به قلم: مهدی قزلی 🖨️ چاپ: هشتم ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/371911/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
📢 داستان‌هایی کوتاه از زندگانی امام حسین «ع» 🔲 بار اولی بود که به مدینه می‌رفتم. فقیر بودم و غریب. پرسیدم: « دست و دلبازترین آدم این شهر کیست؟» گفتند: « حسین بن علی.» دنبالش گشتم. توی مسجد پیدایش کردم. مشغول نماز بود. جلویش ایستادم. شروع کردم به شعر خواندن. فی البداهه. در مدح سخاوت و بخشندگی‌اش.... 📖 آفتاب بر نی ✍🏻 به قلم زینب عطایی ✅ مشاهده و تهیه کتاب https://manvaketab.com/book/371792/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 شهید عباس دانشگر به روایت استاد رائفی پور 📢 شهیدی که مانند شهدای دیگر، نمی‌خواست دیده بشوند و بچه هیئتی بود ✅ جهت مشاهده کتب شهید عباس دانشگر به لینک زیر، مراجعه نمایید 👇👇👇 🌐https://manvaketab.com/subhomelist/67/69/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
♣️ وقتی از یه چیزی می‌گذشت و هدیه می‌داد، دیگه حتی بر نمی‌گشت، پشت سرشو نگاه کنه که به طرف فرصت، تشکر کردن بده. 🔷 گاهی پیش خودم می‌گفتم حسین تو سن وسال ماست، اماچقدر روح بزرگی داره، چقدر روی خودش کارکرده. جالب بود که حتی برای نماز، روزه، نمازشب و ... ، هم مراقبت می‌کرد که به چشم نیاد. ⚫ به قول یکی از بچه‌ها "حسین قمی" می‌گرده، یه گوشه ی‌دنج که پیدا می‌کنه، سریع سیم بندگی شو وصل می‌کنه. ولی بنظر من حسین، تو تمام رفتارهاش، برای اون وصل تلاش می‌کرد. 📖 ماه کامل روایت زندگی شهید مدافع حرم، فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون؛ سردار مرتضی حسین پور شلمانی (حسین قمی) ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/372842/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
🏴 روایت داستانی از زندگانی امام حسین(علیه السلام)  ✔️ پنجمین کتاب از مجموعه ۱۴ جلدی «چهارده خورشید، یک آفتاب» می باشد که اختصاص دارد به زندگی سومین امام شیعیان حضرت اباعبدالله(علیه السلام). این کتاب از یک‌صد داستانک که با زبانی ساده و روایتی اجمالی و جذاب تشکیل شده است. داستان هایی از زمان ولادت، امامت و شهادت و سیره و سبک زندگانی امام سوم شیعیان که در نوع خود کم نظیر است. ✂️ «حسين را فاطمه شير نداد. نه فاطمه، نه هيچ زن ديگری. وقتی که به دنيا آمد، فاطمه شير نداشت که به او بدهد. هيچ زنی هم پيدا نشد که دايه اش بشود. محمد انگشتش را در دهان حسين می گذاشت. او می مکيد و اين مکيدن برای دو سه روزش کافی بود. گوش و خون حسين می روييد از گوشت و خون محمد. 📖 آفتاب بر نی ✍🏻 به قلم زینب عطایی ✅ مشاهده و تهیه کتاب: https://manvaketab.com/book/371792/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1