eitaa logo
نشر شهید هادی
18.7هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
16 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
یک روز در یکی از قرارگاه ها، صیاد از من پرسید: «فلانی! میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟» گفتم: «اکثر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت می کنند، ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.» ایشان گفت: «به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند.» و من این کار را کردم. صبح همه در حسینیه حاضر شدند و صیاد بلند شد و گفت: «برادران! شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید، ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان، شما را به نماز جماعت می خواند، توجه نمی کنید!» این کار خیلی حاضران را تحت تاثیر قرار داد. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌱زینب رویِ همه‌یِ صفحات دفترش نوشته بود: او می‌بیند ... با این کار می‌خواست هیچ‌وقت خدا را فراموش نکند ... 🌺شهیده‌زینب‌‌کمایی🌺 📙برگرفته از کتاب شیرین تر از عسل. اثر گروه شهید هادی
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ 🔹هیچ وقت در کارهایش از عدالت و حرف حق دور نمی شد. مثلا یکی از همسایه های ما که خیلی اهل دعوا بود با یکی دیگه از همسایه های ما دعوا افتاده بود و دندان یک نفر را شکست. همسایه ما هم شکایت کرد شاکی رضایت نمی داد. 🔸 متهم به من گفت : برو ابراهیم رو بگو بیاد من هم هر طور شده ابراهیم رو پیدا کردم و آوردم. هم شاکی هم متهم به احترام ابراهیم بلند شدند. شاکی گفت: اگه ابراهیم بگه رضایت بده من رضایت می دم. 🔻ابراهیم خیلی جدی گفت: نه خیر نده! این آقا باید بفهمه برای هر چیزی نباید دعوا به پا کنه! متهم ۲۴ ساعت داخل بازداشگاه بود. بعد ابراهیم به شاکی گفت: حالا برو رضایت بده باید کمی می شد.
... بی نماز ها از شفاعت محرومند... 🌟یکی از آشنایان، خواب شهید سید احمد پلارک را دید. وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد، شهید پلارک بهش گفت: من نمیتوانم شما را شفاعت کنم... فقط وقتی میتوانم شما را شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید، همچنین زبان تان را نگه دارید در غیر این صورت هیچ کاری از من بر نمی آید...
▪️احمد هیچ گاه گِرد گناه نچرخید یک بار در نامه ای نوشته بود: مومن سنگینیِ معصیت را چون کوهِ اُحُد بـر روی شــانه هـای خـود حـس می کنـد همیشه توصیه می کرد گناه را کوچک نشمارید و از انجامِ کارهای نیک نهراسید. 📚عارفانه. زندگینامه و خاطراتِ عارف شهید احمدعلی نیری ، ص ۶۴ https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 ✍ در تـجـربـه ام روزی را دیدم که ماشینم را مقابل درب همسایه پارک کرده بودم. یکی از اهالی آن خانـه بیرون آمـده بود و می‌‌خواست ماشینش‌را خارج کند. همان موقع خودم را رساندم و جای ماشین را عوض کردم. آنجا به من نشان دادند این شخص کودک مریضی داشت و اگر خودم را زود به آن جا نمی رساندم چه مشکلاتی برای فرزندش ایجاد میشد. از آن پس بیشتر در رانندگی دقت کردم. 📚 کتاب تقاص https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🏴‌پیاده روی اربعین رو مدیون پیاده روی رزمندگان ۸ سال جنگ تحمیلی هستیم... چقدر قشنگ شعار میدادن کربلا کربلا ما داریم میاییم...
🔴 🔹در آن‌سوی دنیا این لحظات را می‌دیدم! وارد جلسه‌مهمانی شدم. تمام دوستان هـم نـشـسـتـه بـودنـد. مـی‌ گـفـتـنـد و می‌خندیدند. یک میزبزرگ وسط سالن بـود و هـمــه مــیــوه و شـیـریــنـی از آنجا بـر مـی داشـتـنـد و مـی خوردند. چـنـد دقیقـه بـعـد مجـلـس به‌ سـمـت غیبت رفت. به دوستانم گفتم: بیایید از خودمان بگوییم از کسی که بین ما نیست حرفی نزنیم. اما قـبـول نـکـردنـد. وقتی نصیحتم بی فایده بـود از آنـجـا خـارج شـدم و بـه داخل حیاط رفتم... 🔸حالا در آنسوی دنیا همین لحظات را می‌دیدم. اما آنچه تفاوت داشت این بود که به جای میوه و شیرینی، لاشه یک مردار انسان روی میز بود و آن ها که غیبت می کردند و می شنیدند، تکه تکه از بدن آن مردار می کندند و می خوردند!! 📚 تقاص. اثر گروه شهید هادی. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت عجیب جوانی که مرگ موقت را تجربه کرده بود از آثار قضاوت کردن مردم در ذهن خودش https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
✅دو روایت ناب درباره زائر امام حسین ع 🌸امام باقرعلیه‌السلام: اگرمردم می‌دانستند،زیارت امام‌حسین علیه السلام‌ چقدر ثواب دارد، نفس‌هایشان از روی شوق و حسرت بند میآمد. گفتم: چقدر فضیلت دارد؟ حضرت فرمودند:خداوند برایش می‌نویسد: هزار حج مقبول و هزار عمره مبرورة اجر هزار شهید از شهداء بدر اجر هزار روزه‌دار و هزار صدقه مقبول و ثواب هزار بنده آزادکردن 📚وسائل الشیعه،ج۱۴ص۴۵۳ 🌸امام صادق علیه‌السلام: اگر زائر امام‌حسین میدانست که با زیارتش چقدر شادی بر رسول خدا، امیرالمؤمنین ع، حضرت فاطمه س و ما اهلبیت وارد میکند و اگر میدانست دعای مستجابش و ثوابهای دنیوی و اخروی آن را هرآینه دوست می‌داشت که کربلا خانه اش می‌بود. زائر امام حسین ع برنمی‌گردد مگراینکه: گناهانش آمرزیده، و هیچ گناهی بر او نیست چنان درجات رفیعی برایش می‌نویسند که شهید بدان نمی‌رسد خداوند فرشته‌ای برایش موکل خواهد کرد که برایش استغفار می‌کند، تا زمانی‌که دوباره به زیارت برگردد و یا تا وقتی که از دنیا برود. 📚مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۳۴۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اربعین؛ کمک به ظهوره ما کوله‌پشتی در دست قدم به قدم موکب به موکب عمود به عمود می‌رویم و آماده شنیدنِ صدای «انا بقیةالله» می‌شویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان فرد بی‌نماز و مشروب خوری که خواب عجیبی دید و.... السلام علیک یا اميرالمؤمنين 😭 تا میتونید اینو منتشر کنید با این کلیپها، دل خیلیا میلرزه ثوابش به شما هم میرسه
‌ ▫️سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد ؛ هر حرفی که می‌خواهید بزنید فکر کنید که آیا ضرورت دارد یا نه ؟! بی دلیل حرف نزنید که خیلی از صحبت های ما به گناه و دروغ و ... ختم می‌شود . 🕊 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 🔹نوری درخشان از آنجا نمایان بود! هر چه بالاتر می رفتم زمین زیر پایم کوچک و کوچک تر می شد، ستاره ها و کهکشان ها مانند امواج دریا در کنارم حرکت می کرد. نگاهی به زمین انداختم. نقطه نوری درخشان از آن بالا نمایان بود. پایین آمدم تا ببینم منشاء نور چیست. توجهم جلب شد؛ همه آن نور از حرم امام حسین علیه السلام می تابید. 🔸 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
پیاده روی اربعین به نیابت از زنده یاد ارشیا مداحی
خدا به فرشتگانش می‌گوید: آیا زائران قبر حسین را نمی‌بینید که...
گنده لات یادم هست در زورخانه حاج حسن، پیرمردی می آمد و آن بالا در گوشه ای می نشست و ورزش جوان ها را نگاه می کرد. در آن جمع، ابراهیم هرگاه از در وارد می‌شد این پیرمرد را حسابی تحویل می‌گرفت و او را در آغوش می فشرد. گویی دوست صمیمی اش را دیده. من دقت کردم که ابراهیم، در حین روبوسی، مبلغی را داخل جیب آن پیرمرد می گذاشت. مدتی از آن ماجرا گذشت. یک روز به او گفتم: ابرهیم، این پیرمرد را از کجا میشناسی؟ جواب درست و حسابی نداد. یقین داشتم که او به خوبی این پیرمرد را می شناسد. دوباره سوالم را پرسیدم. مکثی کرد وگفت: او پهلوان عباس... است، یکی از پهلوان های قدیم تهران. او در جوانی گنده لات بود و کارهای خلاف بسیاری انجام داد، اما حالا سرش به سنگ خورده و دیگر توان قبل را هم ندارد. من هر بار به زورخانه می رفتم، شاهد برخوردهای دوستانه ابراهیم با این پهلوان بودم. از طرفی شاهد بودم که برخی دوستان ما به ابراهیم انتقاد می کردند که او در گذشته چنین و چنان بوده، چرا به او کمک می کنی؟ ابراهیم با مهربانی می گفت: در گذشته این طور بوده، الان پشیمان است. خدا پشیمان ها را قبول می کند، چرا ما قبول نکنیم؟! مدتی گذشت، تا اینکه یک شب متوجه شدم ابراهیم ساعتها با پهلوان عباس خلوت کرده و مشغول صحبت است. آخر شب وقتی پیش من آمد گفت: این پهلوان عباس دستش خالی است. میخواهد دختر شوهر بدهند، اما نمی‌تواند جهیزیه تهیه کند. می توانی بی سر و صدا کاری انجام دهی؟ ادامه دارد... 📙برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم دوره دوجلدی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63 تصویر بالا کتاب سلام بر ابراهیم در کشور آذربایجان است
نصیحت شهدا قسمتی از وصیت نامه شهید سعید زندی اگر جنازه من برگشت با لباس سپاه دفنم کنید. یک قرآن به دستم بدهید که در آن دنیا با قرآن در صف محشر حاضر باشم. از شما میخواهم به معنویات بیشتر توجه کنید. با یکدیگد خوب و مهربان باشید. در نماز جمعه و دعای کمیل شرکت کنید. واجبات را انجام دهید و از محرمات دوری کنید. متخلق به اخلاق حسنه و مومن به انقلاب باشید... 📙بابا سعید. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
آقا مهدی رسولی حرف قشنگی زد: بچـه‌بـودیـم‌یـه‌زمانـۍمـادرمون ‌دستـمونومیـگـرفت‌میبــرد مزارشهدا، سنـشون‌نگاه‌مـیکردیم میگفتیم‌این‌شـهیدانقدرازمـن‌بـزرگتره حالامـیریم‌مـیبینیم‌شهیداچقدر ازماکــوچیــك‌ترن... بـیاین‌قـبول‌کنیــم‌جامـوندیم از قافله شهدا...!'💔 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
مــولایــم.. سرانجام دعای دل شکستگان، مستجاب می شود و یک روز دل انگیز، ناگهان امید، پرده تاریک شب را می شکافد و صبحِ نشاط، سر می زند... سرانجام شما بازمی آیید و زندگی آغاز می شود... اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
🌷 میگفت : اگر انسان‌ سرش‌ را به‌ سمت‌ آسمان‌ بالا‌ بیاورد‌ و کارهایش‌ را فقط‌ برای‌ رضای‌ خدا، انجام دهد؛ مطمئن‌ باشید زندگی اش‌ عوض‌ میشود و تازه‌ معنای زندگی کردن‌ را میفهمد... 📚 شهید ابراهیم هادی ⚘شادی روح شهدا صلوات https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
ادامه از قبل ابراهیم می گفت: در گذشته این طور بوده، الان پشیمان است. خدا پشیمان ها را قبول می کند، چرا ما قبول نکنیم؟ مدتی گذشت، تا اینکه یک شب متوجه شدم ابراهیم ساعتها با پهلوان عباس خلوت کرده و مشغول صحبت است. آخر شب وقتی پیش من آمد گفت: این پهلوان عباس دستش خالی است. میخواهد دختر شوهر بدهند، اما نمی‌تواند جهیزیه تهیه کند. می توانی بی سر و صدا کاری انجام دهی؟ صبح فردا با ابراهیم راهی بازار شدیم. از هر بازاری که می شناختیم کمک گرفتیم. یک نفر فرش داد. یک نفر ظرف و ظروف و دیگری رخت و لباس. خلاصه جهیزیه خوبی برای دختر پهلوان عباس تهیه شد. نمیدانید این پیرمرد چقدر خوشحال شد. هربار ابراهیم را می دید از جا بلند می شد و مانند فرزندش او را در آغوش می گرفت و دعایش می کرد. پهلوان عباس چهل سال پیش پیرمرد بود و به یقین الان زنده نیست، اما ابراهیم کاری کرد که او بنده خوب خدا شد. اهل نماز و مسجد و... او از تمام گذشته اش توبه کرد. 📙برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم دو جلدی. تصویر بالا کتاب سلام بر ابراهیم دوجلدی در لبنان است. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سلام حضرت گره گشا،مهدی جان زندگی هایمان فقط دست و پا زدن در دریای گرفتاری هاست. نمی دانیم‌در هجوم دردها روزمان چگونه شب می شود و در محاصره ی اضطراب ها شبمان چگونه صبح می گردد. در تلاطم نفس گیر این دنیا،فقط قدم های شماست که آرامش را به زمین باز می گرداند... کاش می آمدید و نجاتمان می دادید از رنج بی امان...