⁉️خیلی ها تاکنون از دوستان گروه شهید هادی پرسیده اند که چه کسی مربی شهید ابراهیم هادی در جوانی و نوجوانی بود؟
✅در این سالها بارها از خانواده شهید پرسیده ام که پدر ابراهیم خیلی زود فوت کرد، برادر بزرگتر او در هوانیروز شیراز بود و در خانه حضور نداشت، پس چه کسی در شخصیت ورزشی و معنوی و مادی او تاثیر داشت؟
🍀آیا کسی بود که او را در کوران نوجوانی و جوانی مدیریت کند؟ چه کسی برای تربیت او وقت گذاشت؟
❤️این سوال را از دوستان شهید نیز پرسیدم. آنها که در جنگ با او رفیق بودند کسی را در این زمینه به یاد نداشتند، رفقای قبل از انقلاب هم، مرتب از الگو بودن ابراهیم حرف می زدند.
🍀تنها یکی دو نفر به ما گفتند که یک افسر نظامی که جزو نیروهای گارد جاویدان بود، در شخصیت ابراهیم اثرگذار بود و ابراهیم همیشه از او تعریف میکرد.
ظاهرا این نظامی عالی رتبه در همان سالهای قبل از انقلاب از دنیا رفت.
تلاش های ما در طی این سالها برای یافتن نشانی از او بی فایده بود تا اینکه...
✳️ادامه دارد...
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔺وارد منزل علامه جعفری شدیم. ایشان مشغول صحبت بود و چند نفری در اطراف علامه نشسته بودند.
✨ابراهیم با عصای زیر بغل وارد اتاق شد. علامه یکباره نگاهش به در افتاد. از جا بلند شد و به استقبالش آمد. بعد با همان لهجه ی زیبا گفت: به به آقا ابراهیم، بفرمائید، بفرمائید.
🔺ابراهیم را با خودش بالای مجلس برد. همه به احترام او بلند شدند. بعد علامه حرفی زد که بسیار عجیب بود. من اگر خودم نمی شنیدم باور نمی کردم.
✨علامه با اصرار گفت: «آقا ابراهیم، برو جای من بنشین، ما باید شاگردی شما را بکنیم.» تا علامه این جمله را گفت، نگاه کردم به صورت ابراهیم مثل لبو سرخ شده بود. همان جا کنار شاگردها نشست و گفت: استاد، تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید.
🔺علامه بعد از اصرار زیاد به جای خودش برگشت. قبل از اینکه بحث خود را ادامه دهد، رو به دوستانی که در کنارش بودند جمله ای گفت که خوب به یاد دارم:
✨علامه فرمود: این آقا ابراهیم استاد بنده هستند
🔺من چیز زیادی از درجات علمی علامه جعفری نمی دانستم، فقط دیده بودم که مرتب در تلویزیون سخنرانی می کند. اما همینقدر می فهمیدم که کلام این فیلسوف و عالم بزرگ، بی دلیل نیست...
📙سلام بر ابراهیم۲ ص۷۷
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
اوایل انقلاب بود و هنوز بحث حجاب جدی نشده بود.
دختر دانشجو از استادش [شهید دیالمه] سوالی میپرسد.
شهید دیالمه سرش را پایین میاندازد و جواب میدهد ...
✅ دختر دانشجو عصبانی میشود و میگوید:
مگر تو استاد ما نیستی؟! چرا نگاهم نمیڪنی؟!
شهید دیالمه گفت:
اگر به تو نگاه ڪنم، اونی ڪه باید نگاهم ڪنه، دیگه نگاهم نمیڪنه ...!
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
#پویش_حجاب_فاطمے
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
به بهانه آغاز #کشتی_های_المپیک
📢صدای بلند گو دو کشتی گیر را برای برگزاری فینال مسابقات کشوری به تشک می خواند. ابراهیم هادی و محمود ک...
🔶از سوی تماشاچی ها ابراهیم را می دیدم. همه ی حدس ها بر این باور بود که ابراهیم هادی با یک ضربه فنی حریف را شکست خواهد داد. ولی سرانجام ابراهیم شکست خورد.
🍀در حین بازی انگار نه انگار، داد و بیداد مربی اش را می شنود. با عصبانیت خودم را به ابراهیم رساندم و هر چه نق نق کردم با آرامی گوش می داد و دست آخر هم گفت: غصه نخور و لباس هایش را پوشید و رفت.
🥊با مشت و لگد عقده هایم را بر در و دیوار ورزشگاه خالی کردم، خسته شدم نیم ساعتی نشستم تا آرام شدم و بعد از ورزشگاه زدم بیرون.
👥بیرون ورزشگاه محمود.ک حریف ابراهیم را دید که تعدادی از آشنایان و مادرش نیز دوره اش کرده بودند حریف ابراهیم بادیدن من صدایم کرد: ببخشید شما رفیق آقا ابراهیم هستید؟
با عصبانیت گفتم : فرمایش؟!
🤝گفت: آقا عجب رفیق با مرامی دارید، من قبل از مسابقه به آقا ابراهیم عرض کردم من شکی ندارم از شما می خورم ولی واقعا هوای ما را داشته باش. مادر و برادرم اون بالا نشسته اند و ما رو جلوی مادرمون خیلی ضایع نکن.
💦حریف ابراهیم زیر گریه زد و این جوری ادامه داد: من تازه ازدواج کردم و به جایزه نقدی این مسابقه خیلی نیاز داشتم.
سرم رو پائین انداختم و رفتم یاد تمرین های سختی که ابراهیم در این مدت کشیده بود افتادم و به یاد لبخند اون پیرزن و اون جوون، خلاصه گریه ام گرفت.
🌷 #عـجـب_آدمیــه_ابـراهیـم
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی انتشارات شهید هادی در ایتا👇
@nashrhadi
#پیامڪۍازبهشٺ 💌🕊
با خدآ رابطہ عاشقآنھ اے داشتہ بآش ...!
خُدآ ... خُدآ ... خُدآ ... 🌱
همہ چیز دسٺ خدآسٺ .
#شھٓیدابرٰاهیٓمهآدۍ❤
...................................................
🍃ࢪفیقشہیدمابراهیمهادے🍃
ادامه از قبل...
عباس جهانگیر یکی از مردان نیکروزگار بود. او کماندو و از مسئولین گارد جاویدان بود اما بسیار به انجام واجبات دینی مقید بود.
🏅در مسابقات ورزشی نظامیان مقام اول را کسب کرد، وقتی او را به دیدن شاه خائن بردند، به او گفتند: هرچه بخواهی شاه به تو می دهد.
او از شاه تقاضا کرد که اجازه دهند واجبات دینی اش را انجام دهد و محاسن خودش را کوتاه نکند!
عباس جهانگیر از معدود نظامیانی بود که سفر حج رفت.
✅اما او همسایه ابراهیم بود و زمانی که استعداد او را فهمید، مرتب او را با خودش به مسجد و زورخانه می برد.
📙او بود که کتابهای پهلوانان نامی ایران را برای ابراهیم می خرید. او بود که هربار ابراهیم را با خودش می برد و به او می آموخت که به مردم کمک نماید.
او بود که می گفت: ابراهیم، تو باید همیشه یار مظلوم و دشمن ظالم باشی.
💐ابراهیم درس های بسیاری از این نظامی شجاع و مومن آموخت که در سالهای زندگی از آنها به خوبی استفاده کرد.
اما عاقبت عباس جهانگیر هم عجیب است...
✅ادامه دارد.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💠 من هیچی نیستم 💠
🌸ابراهیم هیچوقت از کلمه «من» استفاده نمیکرد. حتی برای شکستن نَفْس خودش کارهایی رو میکرد.
🌸مثلا زمانی که قهرمان کشتی بود توی بازار، کارتون روی دوش خودش میذاشت و جا به جا میکرد..
🌸حتی یکبار که برای وضو به دستشویی های مسجد رفت و وقتی دید چاه دستشویی گرفته، رفت داخل زیرزمین و چاه رو باز کرد. سپس دستشویی رو کامل تمیز کرد؛ شست و آماده کرد.
🌸ابراهیم از این کارها خیلی انجام میداد. همیشه خودش رو در مقابل خدا کوچیک میدید. میگفت: این کارهارو انجام میدم تا بفهمم من هیچی نیستم..
✅ سلام بر ابراهیم
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🗓سالروزترورخارچشممنافقان
🏳مسئول و نماینده انقلابی
🏳بانیتصویتاصلولایت فقيه
🏳مطیع ولایت، آیت بصیرت
🏳شهید دکتر سیدحسن آیت
♦️رهبرمعظم انقلاب: شهید آیت چهره مبارز و فعال و خستگیناپذیری بود که با گلوله انتقام منافقین کشته شد!
شهادت ۱۴ مرداد۱۳۶۰
🌹شهیدآیت:به مصداق تعرف الاشیاء بأضدادها من به ضدم شناخته میشوم، من مبارزه بامنافقان را ادامه میدهم و بدانند آنها نمیتوانند شخصیتم را ترور کنند مگرآنکه جسمم را ترور کنند؛ درست است که این آقای میرحسین موسوی عضو حزب جمهوری اسلامی است اما در عین حال افکارش در خط ولایت نیست بلکه به عمل گرای فردی است و هوادار مصدق و جزو حلقه حبیب الله پیمان است بنابراین این موسوی و رهنورد به احتمال قوی در مسیری خواهند رفت که در آینده اگر خودشان را اصلاح نکنند، جلوی نظام هم میایستند، موسوی اصلاً به جمهوری اسلامی و نظام اعتقاد ندارد بلکه بخاطر منافعش درون نظام جا گرفته است. موسوی از همان ابتدا که روی کار آمد معلوم بود نظرات و تفکرات چپ دارد ولی برای اینکه به کارهایش مشروعیت ببخشد خودش را پشت ولی فقیه پنهان میکرد!
📚کتاب اسرار آیت ص۱۰۱
🌷۱۵ مرداد سالروز شهادت سردار گمنام جبههها شهید مصطفی ردانی پور گرامیباد
كودكي خردسال بود كه به شدت مريض شد. مريضي ادامه پيدا كرد و باعث مرگ كودك شد!
جنازه بچه را در كنار حياط گذاشتند تا صبح فردا دفن كنند. اما...
مصطفي پسري تيزهوش و زيرك بود. در همان سالهاي دبيرستان خواب عجيبي ديد كه ثمره آن ورود به حوزه علميه بود.
در ايام پيروزي انقلاب بارها دستگير شد. بنيانگذار و اولين فرمانده سپاه ياسوج شد.
در جبهه مجروح و در بيمارستاني در تهران بستري شد. ميخواست به منطقه برود اما پولي نداشت.
📙هيچ آشنايي جز امام زمان(عج) در تهران پيدا نکرد. متوصل شد. سيدي نوراني به ملاقاتش آمد و کتابی داد که لابه لای آن چند اسکناس نو بود. گفت شما را تا جبهه می رساند و همین هم شد...
✅ او رده هاي مختلف فرماندهي را تا مسئوليت سپاه صاحب-الزمان(عج) كه شامل پنج لشكر مي شد تجربه كرد. او صدها رزمنده بااخلاص را در مسير شهدا تربيت كرد.
💐با همسر يكي از شهدا كه از سادات بود ازدواج كرد. ميخواست به حضرت زهرا(س) محرم شود. سه روز بعد از عروسي پرماجرايش جبهه رفت و گفت ميخواهم گمنام بمانم.
در والفجر2 بر روي تپه برهاني حماسه ها آفريد. از آن روز تا كنون كسي از شهيد حجت الاسلام مصطفي رداني پور خبر ندارد...
📙برگرفته از کتاب مصطفای خدا. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
در قم طلبه بود. با شهیدان میثمی هم حجره بودند.
🌷مصطفی ردانی پور یک عاشق واقعی بود. سه شنبه ها با دوستانش با پای پیاده عازم جمکران میشد.
یکبار وقتی مریض شد، برادرش به دیدنش آمد. وسایلش را جمع کرد تا به اصفهان برگردند.
یک کیسه لباسهای کارگری داشت! از دوستانش پرسید: این ها چیست؟
گفت: مصطفی روزهای آخر هفته در کارخانه گچ کار میکند و مزد آن را به آیت الله قدوسی میدهد تا به شهریه طلبه های متاهل اضافه کند!!
📕برگرفته از کتاب مصطفای خدا.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#من_یک_زمینی_هستم
همه ما زمینی هستیم
اما رفقای #آسمونی داریم...
رفیق #آسمونیا که نباید
حال دلشون خراب باشه..
رفقایی که عشق و محبتشون
زندگیمون رو عوض کرده..
مگه میشه #شهید_ابراهیمهادی
باشه و ما خوب نباشیم..
مگه میشه #شهید_ابراهیمهادیها
باشن و ما غم بگیریم..!
#شبيه_ابراهيم_باشيم!
توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائی آمد. الله اکبر....
ندای اذان ظهر بود. توپ را روی زمین گذاشت. رو به قبله ایستاد و بلند بلند اذان گفت.
در فضای دبیرستان صدایش پیچید.
بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه.
او مشغول نماز شد. همانجا داخل حیاط.
بچه ها پشت سرش ایستادند.
جماعتی شد داخل حیاط.
همه به او اقتدا کردیم....
🌹 شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
قبل از عروسی یه کارت دعوت مینویسه برای حضرت زهرا(س) و میندازه تو حرم حضرت معصومه(س).
بعد از عروسی خواب میبینه که حضرت زهرا(س) اومده بودن مراسم عروسیش!
با تعجب میپرسه: خانم واقعا باور کنم که شما تشریف آوردید عروسی من؟
حضرت زهرا(س) هم جواب میدن: "مصطفی جان، ما اگه به مجالس شما نیایم کجا بریم؟!"
🗓 به مناسبت 15 مرداد، سالروز شهادت #شهید_مصطفی_ردانیپور
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
مهر شما همان
ڪیمیایے است ڪہ
روزگار مرا قیمتے مےڪند...
من بہ اعتبار محبت شما
نفس مےڪشم
اے قرار دل بے قرارم...
#فرج_مولا_صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ادامه از قبل...
عباس جهانگیر از نظامیان عالی رتبه قبل از انقلاب بود.
او در روز ۱۵ خرداد، صدها نظامی که قرار بود با مردم برخورد نمایند را به منطقه دیگری منتقل کرد تا مردم بتوانند به کاخ سلطنتی نزدیک شوند!
او بعدها متوجه نفوذ شدید بهائیت در رده های بالای ارتش شد.
ایشان با استاد مطهری این موضوع را مطرح کرد. لذا هربار، یکی از بزرگان ارتش که تحت تاثیر بهائیان بود را به خدمت شهید مطهری می آورد تا سوالات خود را بپرسند و از لحاظ اعتقادی مشکلات خود را حل کنند.
او در آن سالها، روزها را در ارتش و شبها، همراه با ابراهیم در جلسات مذهبی و معنوی حضور داشت. او استاد عملی ابراهیم هادی بود.
💥نظام حاکم متوجه فعالیت های فرهنگی این نظامی شد. طرفداران بهائیت برایش پرونده سازی کردند. حتی به موضوع ۱۵ خرداد پرداختند.
عباس جهانگیر مدتی در حبس بود.
اواخر دهه چهل او را برای یک رزمایش سوار هواپیما کردند و با چتر نجات به پایین فرستادند... چتر باز نشد...
💐پرونده عباس جهانگیر در همان روزهای اول انقلاب بررسی شد و عمدی بودن حادثه اثبات شد و او را شهید اعلام کردند.
🌺عباس جهانگیر فعالیت های فرهنگی گسترده ای داشت. او ارتباط عمیقی با حضرت امام و یاران انقلابی اش داشت و یکی از کارهای مهم او تربیت معنوی شهید ابراهیم هادی است. کسی که الگوی هزاران جوان معاصر در ایران و دیگر کشورها گردید...
✅یادش گرامی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🏴هر زمان ابراهيم در جمع رفقا در هيئت حاضر مي شد شور عجيبي بر پا مي كرد
در سينه زني و مداحي براي اهل بيت سنگ تمام مي گذاشت
✅ اما عادات خاصي در هيئت داشت، وقت مداحي داد نمي زد، صداي بلندگو را هم اجازه نمي داد زياد كنند، وقتي هنوز هيئت شروع نشده بود، سربلند گوها را به سمت داخل محل هيئت مي چرخاند تا همسايه ها اذيت نشوند، اجازه نمي داد رفقاي جوان، كه شور و حال بيشتري دارند تا دير وقت در هيئت عمومي عزاداري را ادامه دهند، مراقب بود مردم به خاطر مجلس عزاي اهل بيت اذيت نشوند
🔺 به اين مسائل توجه خاص داشت، همچنين زماني كه هنوز چراغ روشن نشده بود هيئت را ترك مي كرد، علت اين كار او را بعدها فهميدم وقتي كه شاهد بودم دوستان هيئتي، بعد از هيئت مشغول شوخي و خنده و ... مي شدند و به تعبيري بيشتر اندوخته ي معنوي خود را از دست مي دهند.
📚 "سلام بر ابراهیم۲"
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
4⃣
📚بیامشهد.
خاطرات زیبای شهید علی سیفی.
📙۱۵۶صفحه مصور.
۱۵۰۰۰ تومان
📖اثر گروه شهید هادی.
ویرایش جدید و پالتویی
چاپ اول ۱۳۹۵ چاپ چهارم ۱۳۹۹
✅خاطرات اثرگذار و زیبا. پرفروش
یکی از کتاب های تاثیر گذار نشر شهید هادی کتاب بیا مشهد است
طلبه ای که پس از خود سازی ها راهی جبهه شد و کرامات فراوانی از او نقل شده.
علی سیفی به سختی مجروح شد و میخواستند پایش را قطع کنند اما در تجربه ای عجیب، چیزهایی دید که قابل درک نبود.
او اجازه نداد پایش را قطع کنند! باویلچیر راهی مشهد شد و با پای شفا یافته به جبهه بازگشت!
علی چشمانش به ان سوی هستی باز شده و نکات زیبایی نقل میکرد.
او پیام هایی از امام زمان برای شهید اشرفی اصفهانی می آورد و با ایشان ارتباط نزدیکی داشت.
💐 او زمان شهادت دوستانش را خیلی دقیق اطلاع می داد. حتی به فرمانده، مشکلات پیش رو را متذکر می شد. زمان شهادت خودش را می دانست و همراه با غواصان اروند در بهمن ۶۴ به شهادت رسید.
@pkhadi
حالات معنوی عجیبی داشت. وقتی دعا را شروع می کرد همه منقلب می شدند، خلاصه اینکه سیم معنویت علی وصل بود.
اولین بار که خدمت ایت الله اشرفی اصفهانی رفت، ایشان یک مصرع شعر خواند:
ای پیک راستان خبر یار ما بگو...
علی هم مکثی کرد و در حالی که سربه زیر بود گفت: درد عشقی کشیده ام که مپرس...
بعد همه بیرون رفتند و ساعتی این دو نفر با هم صحبت کردند.
ایت الله اشرفی از این طلبه ۲۰ ساله دعوت کرد قبل از خطبه ها برای مردم سخنرانی کند..
🌷شهید علی سیفی نسب
📙کتاب بیامشهد
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
الاستماع..pdf
489.2K
نسخه عربی کتاب شنود(تجربه ای نزدیک به مرگ) که توسط یکی از اساتید عراقی به زبان عربی ترجمه شده.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
Overheard, A near-death experience.pdf
1.06M
نسخه انگلیسی کتاب شنود(تجربه ای نزدیک به مرگ) که توسط یکی از اساتید واحد شهدا در آستان قدس رضوی به زبان انگلیسی ترجمه شده.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
📖"Overheard: A Near-death Experience" is the English translation of a Farsi book named "Shonoud", a book by shaheed Ibrahim Hadi publications similar to their previous book "Three minutes of Judgement Day". It is an eye-opening account of the life that we all have yet fail to recognize—that is, the life after death.
The narrator, a committed and accomplished security professional of the Islamic Republic of Iran, describes a series of near death experiences that give him a firsthand view of the moments of transition from his temporal life to the eternal abode. At the cusp of death, he gains a Godly perspective on earthly operations and reinvigorates his commitment to the Islamic path as a result.
The story serves as a reminder for us all to prepare ourselves for our permanent lives by reevaluating our intentions, reassessing our actions, and reaffirming our reliance on God alone. We recommend the book to everyone in order to help understand the impact of their actions, both large and small, and recognize what makes a purposeful existence.
You can download the book from the link below:
https://haram.razavi.ir/post/Overheard-A-Near-death-Experience-Free-PDF-Download
جهت دانلود نسخه انگلیسی کتاب شنود و دیگر کتابهای ترجمه شده از این طریق اقدام کنید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐آمادگی برای ظهور
🌺باید آماده باشیم
پایان کار
✅پرچم به دست صاحبش خواهد رسید
انشالله
#خاطرات_شهدا
حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟!
🔅همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت.
🔅ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود.گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه⁉️
🔅بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم.آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند!
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
3⃣
📚راهیان علقمه
چهل حکایت از ارادت شهدا به حضرت عباس ع همراه با چهل حکایت از کرامات سقای کربلا
📖اثر گروه شهید هادی
۱۴۴صفحه مصور.
۱۵۰۰۰ تومان
چاپ اول ۱۳۹۱ چاپ هفتم ۱۳۹۹
📙با ویرایش و قطع جدید
@pkhadi