هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم جامعه ساخته نمیشود
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
دیدار خواهر #شهید_ابراهیم_هادی با فرمانده سپاه مشهد در فرودگاه هاشمی نژاد جهت زیارت پیکر پاک و مطهر#سپهبد_سلیمانی 🌷
✅خواهر شهید ابراهیم هادی در خصوص دیدار با پیکر مطهر و پاک شهید حاج قاسم سلیمانی گفتند:
تابوت را در آغوش کشیدم فریاد زدم برادرم... برادرم ... برادرم...
ابراهیم رفت خبر شهادتش آمد اما خودش برنگشت شما ارباًاربا برگشتی برادرم جگرم سوخت الان متوجه میشوم مادرم وقتی میگفت جگرم میسوزد چه حالی داشته ...
سردار دلها با شهادت شما جگرم سوخت
تا آخر ایستاده ام راهتان را ادامه خواهم داد تا شهادت ...
چفیه متبرک به پیکر شهید سردار سلیمانی🌷
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
هدایت شده از عجایب جهان
یــا رَفِیــقَ مَــنْ لارَفِیـــقَ لَہ
خون زيادے از پای من رفتہ بود😞. بی حس شده بودم. عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم. #زير_لب فقط مےگفتم:
يا صـاحـب الـزمـان ادرڪنی😔
هوا تاريک شده بود.
#جوانی خوش سيما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را بہ سختی باز کردم.
مرا بہ آرامی بلند کرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشہ ای امن مرا روی زمين گذاشت. آهستہ و آرام.👌
من دردے حس نمےڪردم!
آن #آقا ڪلے با من صحبت ڪرد. بعد فرمودند: ڪسی مےآيد و شما را نجات مي دهد. #او_دوست_ماست!❤️
لحظاتے بعد #ابـراهيـم آمد. با همان صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن #جمال_نورانی، ابـراهيــم را دوست خود معرفے ڪرد خوشا بہ حالش...💔😔
#شهید_ابراهیم_هادی
| © _______________
○ عجایب جهان ○
cнαɴɴεℓ◌➣ @Ajaieb_Jahan
هدایت شده از 🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
💌 #پیامکی_ازبهشت
🌸 | #رفیق_شهیدم | 🌸
حاج حسین یکتا:
بچه ها بگردید یه #رفیق خدایی
پیدا ڪنید ڪ وسط میدون
#مین گناه دستتون رو بگیره ...
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
#شهید_عشق
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
💠استاد پناهیان:
اگر مردم تهران بخواهند یک نمونه از خوبهای خودشان را مثال بزنند، خوب است که #شهید_ابراهیم_هادی را مثال بزنند و بگویند: «بچه تهرونی؛ مثل شهید هادی»
☘شاید بسیاری از خوبان تهران روز قیامت پشت سر شهید ابراهیم هادی وارد بهشت شوند.
✅شما میدانید که آقای دولابی(ره) اهل تعارف و مبالغه نبودند؛ ایشان وقتی آقای ابراهیم هادی را که یک جوان بیست ساله بود، دیدند، صبر کردند تا جمعیت برود. بعد به ابراهیم هادی فرمودند: «آقا ابراهیم! یک کم ما را نصیحت کن!» و آقا ابراهیم با شرمندگی سرش را پایین میاندازد که «حاج آقا! چه میفرمایید؟!»
ولی به نظر بنده آقای دولابی این سخن را با اعتقاد گفتهاند.
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
هدایت شده از زندگی به سبک شهدا
🔻 #درس_اخلاق
🔅ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت چرا بسته است؟!
عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد مغازهی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟!
بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاریها این ترازو رو برام خرید تا کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمیرم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، میرم منزل دخترم.
ابراهیم خیلی ناراحت شد. گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل."
با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالیشان بدتر از خودش بود.
ابراهیم درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده.
📚 قسمتي از کتابِ سلام بر ابراهیم۲ (#شهيد_ابراهیم_هادی)
🕊 کانال زندگی به سبک شهدا
🆔 @sireshohada
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود. اگر میخواست با زنی نامحرم، حتی بستگانش صحبت کند، به هیچ وجه سرش را بالا نمیگرفت. به قول دوستانش ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت.
#شهید_ابراهیم_هادی ❤️
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
#نحوه_آشنایی من با #شهید_ابراهیم_هادی
سلام
یازده سالم بود و متاسفانه حجابم رو رعایت نمی کردم و نمازم رو هم دست و پا شکسته می خوندم و در کل آدم مذهبی نبودم اما تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم.
بابام خیلی با این مسئله مشکل داشت، یعنی کل خانواده با این مسئله مشکل داشتن.
یه روز بابام یه کتابی بهم داد و گفت حتما باید بخونی و ماجرای هر داستانش رو برام تعریف کنی، من هم بدون اینکه حتی اسم کتاب رو نگاه کنم به اجبار هر روز یه داستانش رو می خوندم و برای بابام تعریف می کردم. (البته اصلا به محتوای کتاب توجه نمی کردم و فقط می خواستم بابام راضی باشه)
اما این برنامه زیاد ادامه پیدا نکرد و من بعد چند روز دیگه بیخیال کتاب خوندن شدم و بابام هم دیگه از من ناامید شد.
تنها چیزی که از کتاب فهمیدم این بود که شخصیت داستان یه نفر به اسم ابراهیم بود که دآش ابرام صداش می زدن.
نزدیک یک سال از این ماجرا میگذشت که یه روز رفتم سمت کتابخونه بابام نمی دونم چرا ولی یهویی دلم خواست یه کتاب بردارم و بخونم که اسم یه کتاب توجهم رو جلب کرد (سلام بر ابراهیم) گفتم شاید از این کتاب داستان هاست که درباره پیامبران هست، اتفاقا معلمم هم به کسایی که داستان های مذهبی و عبرت آموز تعریف میکردند نمره ی مثبت می داد، با خودم گفتم این کتاب رو می خونم، تو کلاس تعریف می کنم و نمره مثبت هم می گیرم.
وقتی کتاب رو برداشتم عکسش اون چیزی که من فکرشو می کردم رو نشون نمی داد، ولی با این حال خوندمش.
با خوندنش حس عجیبی داشتم نمی تونستم از تو کتاب بیام بیرون و به همین دلیل تو سه چهار روز کتاب رو تموم کردم.
بعد خوندن کتاب #شهید_ابراهیم_هادی بهترین کسی بود که می شناختمش و واقعا دوست داشتم مثل ایشون رفتار کنم.
حالا هم ایشون بهترین رفیق آسمانی من هستن.
#نحوه_آشنایی من با #شهید_ابراهیم_هادی
سلام
یازده سالم بود و متاسفانه حجابم رو رعایت نمی کردم و نمازم رو هم دست و پا شکسته می خوندم و در کل آدم مذهبی نبودم اما تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم.
بابام خیلی با این مسئله مشکل داشت، یعنی کل خانواده با این مسئله مشکل داشتن.
یه روز بابام یه کتابی بهم داد و گفت حتما باید بخونی و ماجرای هر داستانش رو برام تعریف کنی، من هم بدون اینکه حتی اسم کتاب رو نگاه کنم به اجبار هر روز یه داستانش رو می خوندم و برای بابام تعریف می کردم. (البته اصلا به محتوای کتاب توجه نمی کردم و فقط می خواستم بابام راضی باشه)
اما این برنامه زیاد ادامه پیدا نکرد و من بعد چند روز دیگه بیخیال کتاب خوندن شدم و بابام هم دیگه از من ناامید شد.
تنها چیزی که از کتاب فهمیدم این بود که شخصیت داستان یه نفر به اسم ابراهیم بود که دآش ابرام صداش می زدن.
نزدیک یک سال از این ماجرا میگذشت که یه روز رفتم سمت کتابخونه بابام نمی دونم چرا ولی یهویی دلم خواست یه کتاب بردارم و بخونم که اسم یه کتاب توجهم رو جلب کرد (سلام بر ابراهیم) گفتم شاید از این کتاب داستان هاست که درباره پیامبران هست، اتفاقا معلمم هم به کسایی که داستان های مذهبی و عبرت آموز تعریف میکردند نمره ی مثبت می داد، با خودم گفتم این کتاب رو می خونم، تو کلاس تعریف می کنم و نمره مثبت هم می گیرم.
وقتی کتاب رو برداشتم عکسش اون چیزی که من فکرشو می کردم رو نشون نمی داد، ولی با این حال خوندمش.
با خوندنش حس عجیبی داشتم نمی تونستم از تو کتاب بیام بیرون و به همین دلیل تو سه چهار روز کتاب رو تموم کردم.
بعد خوندن کتاب #شهید_ابراهیم_هادی بهترین کسی بود که می شناختمش و واقعا دوست داشتم مثل ایشون رفتار کنم.
حالا هم ایشون بهترین رفیق آسمانی من هستن.
🗣همراهان کانال.
هدایت شده از نسیم معنوی | عبدالرضا نظری
🔸تا می توانی دقت کن که گناه نکنی
🔹تا می توانی مراقب اعمالت باش
🔸آن وقت خواهی دید که همه زمان و مکان در خدمت تو خواهند بود.
📚منبع : کتاب عارفانه
اثر گروه فرهنگی #شهید_ابراهیم_هادی
🌷 #شهید_احمد_علی_نیری
@Ebrahimhadi1313
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
✅ ویژه برنامه سحرگاهی #ماه_من
روایتگری شهدا در ویژه برنامه سحرهای ماه مبارک رمضان
سحر بیست و پنجم همراه با شهید حمیدرضا ملاحسنی
سحر بیست و ششم همراه با #شهید_ابراهیم_هادی
🔹 با روایتگری برادر جواد تاجیک
حوالی ساعت ۳ بامداد
📍شبکه سه سیما
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🍃تکبر هرگز
💫بعضی ها هنوز چند جلسه به کلاس های ورزشی نرفته،چه قیافه ای برای بقیه می گیرند!چنان با غرور راه میروند ک گویی...
اما ابراهیم اینگونه نبود.باران شدید در تهران باریده بود،خیابان هفده شهریور را تماما آب گرفته بود.
ابراهیم پاچه هایش را بالا زد و در آن شرایط،مشغول کمک کردن و انتقال پیر مردها به آن سوی خیابان شد.
او قهرمان کشتی بود. اما تکبر در وجودش راه نداشت. ابراهیم به این آیه عمل میکرد و می فرماید:
🍀{ولا تمش في اﻷرض مرحا إنك لن تخرق اﻷرض ولن تبلغ الجبال طولا}
🌸 و بر زمین،باتکبر راه مرو. تو هرگز نمیتوانی زمین را بشکافی،و هرگز طول قامتت به کوهها نمی رسد. (اسراء/37)
#شهید_ابراهیم_هادی ♥️
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
هدایت شده از هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
#شهید_ابراهیم_هادی
يك شب به اصرار من به جلسه #عيدالزهراء رفتيم، فكر ميكردم #ابراهيم كه #عاشق حضرت صديقهست خيلي خوشحال ميشه. مداح جلسه، مثلاً براي شادي #حضرت_زهرا (س) حرفاي زشت و نامربوطي رو به زبان ميآورد، اواسط جلسه ابراهيم به من اشاره كرد و با هم از جلسه بيرون رفتيم. در راه گفتم: " فكر ميكنم ناراحت شدين درسته؟" ابراهيم در حالي كه آرامش هميشگي رو نداشت رو به من كرد و در حاليكه دستش رو تكان ميداد گفت: توي اين جور مجالس #خدا پيدا نميشه، هميشه جايي برو كه حرف از خدا و اهل بيت باشه" و چند بار اين جمله رو تكرار كرد. بعدها وقتي نظر علماء رو در مورد اين مجالس و ضرورت حفظ #وحدت #مسلمين مشاهده كردم به دقت نظر ابراهيم بيشتر پي بردم.
#شهید_ابراهیم_هادی
#علمدار_کمیل
#ابراهیم_هادی
#معلم_شهید_من
@seedammar
هدایت شده از 🌹شهیدان زنده اند🌹
┄┅══🔹🍃🌸🍃🔹══┅┄
#خاکریز_خاطرات.
🍽 جلسه فرماندهان بود. بعد از شام هر چه به ابراهیم گفتند که بیا و برایشون دعای توسل بخوان قبول نکرد، او با ناراحتی میگفت: من دعای خودم را خواندم!
👥 جلسه به پایان رسید و همه آماده بازگشت به محل قرارگاه و لشکر ها شدند. حاج حسین میگفت: وقتی سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم، یک بسته را به ابراهیم دادم و گفتم: برایت نان و کباب آوردم!
💢 ابراهیم همین طور که پشت فرمان نشسته بود، نان و کباب را از من گرفت و با دست دیگر از شیشه ماشین به بیرون پرت کرد! بعد هم گفت: من با بسیجی ها نان و سیب زمینی خوردم. بگذار این غذا را حیوانات بیابان بخورند.
⚡چیزی نگفتم ، ابراهیم چند لحظه بعد گفت: تمام ما بسیجی هستیم، وای به روزی که غذای بسیجی و فرمانده تفاوت داشته باشد، آن موقع کار مشکل می شود.
🌷 #شهید_ابراهیم_هادی
❁═══┅┄
🏴 @shib99 🏴
❁═══┅┄
هدایت شده از حرف حساب
✳ باید باهاش حرف بزنیم!
🔻 حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟» گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیونها با قیافهی زننده سرِ کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش #بیحجابه! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد میکنم شورای انقلاب». با اصرارِ #ابراهیم رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارشها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم». رفتیم درِ خانهاش و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانمها گفت و از #حجاب همسرش، از خونِ #شهدا گفت و از اهداف #انقلاب. آنقدر زیبا حرف میزد که من هم متأثر شدم. ابراهیم همانجا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر، میشه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه میکنه».
📚 برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم؛ خاطراتی از #شهید_ابراهیم_هادی
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳ کاش مثل این شیخ عبدالرزاق میشدی!
🔻 محدث قمی (ره) ( #شیخ_عباس_قمی صاحب #مفاتیح_الجنان ) برای فرزندش نقل کرد: وقتی کتاب #منازل_الآخره چاپ شد و به قم رسید، به دست شیخ عبدالرزاق مسئلهگو – که قبل از نماز در حرم مسئله شرعی میگفت – رسید. پدرم از علاقهمندان شیخ عبدالرزاق بود و در مجلس او شرکت میکرد. شیخ پس از مسئلهی شرعی برای مردم از کتاب منازل الآخره میخواند. روزی پدرم به خانه آمد و گفت: شیخ عباس! کاش مثل این شیخ عبدالرزاق میشدی و میتوانستی منبر بروی و این کتاب را که امروز برای ما خواند میخواندی! چندبار خواستم به پدرم بگویم این کتاب تألیف من است اما فقط به ایشان گفتم ما را دعا کنید که خدا به ما توفیق بدهد.
📚 از کتاب #در_مسیر_بندگی (عبارات و حکایاتی از بزرگان دین برای حرکت در مسیر بندگی)
📝 کاری از گروه فرهنگی #شهید_ابراهیم_هادی
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از سـلام بر ابراهیــم
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐
🎤به گزارش مشرق، حجتالاسلام سیدمفید حسینی کوهساری، رئیس مرکز ارتباطات و امور بینالملل حوزههای علمیه کشور و مدیرعامل خبرگزاری رسمی حوزه، چند وقت قبل چند نفری به قم آمده بودند و مهمان ما بودند اینها همه جوانهای ۲۰ تا ۲۵ ساله بودند و این جوان ها ساکن #لنـدن بودند.
🌷بحث شهدا پیش آمد؛ به آنها گفتم شما از شهدای ایران چه کسی را میشناسید؟ گفتند «شهید حججی را می شناسیم»؛ سؤال کردم از شهید حججی چه می دانید؟ گفتند خاطرات شهید را خوانده بودیم و می دانیم، لذا با این که نه فارسی و نه عربی بلد بودند و به انگلیسی صحبت می کردند، کلی خاطره از شهید حججی نقل کردند.
⁉ آشنایی این افراد برای بنده عجیب بود، گفتم شاید چون شهید حججی تقریبا تازه شهید شده، این افراد او را می شناسند و به همین خاطر از آنها پرسیدم از شهیدان دفاع مقدس چه کسانی را می شناسید؟ گفتند خیلی ها را می شناسیم. برایم بسیار عجیب بود که جوانان غربی شهدای ما را می شناسند. به آنها گفتم چه کسی را می شناسید؟ گفتند «#شهید_ابراهیم_هادی را می شناسیم»؛ بنده کتاب «سلام بر ابراهیم» که دو جلد است را خوانده بودم و شناخت آنها هم از این شهید از طریق همین کتاب بود.
🕟این جوانان نزدیک به نیم ساعت مشغول خاطره گفتن از شهید ابراهیم هادی بودند که برایم بسیار جالب بود؛ من خودم با اینکه کتاب شهید را خوانده بودم، اما اینقدر خاطره از این شهید در ذهن نداشتم که جوانان غربی تعریف کردند و نکته جالب این بود که در حین تعریف خاطرات شهید هادی، #گریه می کردند.
❁═══┅┄
🏴 @Ebrahimedelha_ir🏴
❁═══┅┄
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🔺هر وقت خواستی کار خوبی بکنی و راه بندان شد و ممکن نشد آن را انجام بدهی،نیتت را رسیدگی کن.شاید صدمه خورده است و صرفا برای خدا نیست...
و الا اگر با صاحب خانه کار داشته باشی، بر عهده ی اوست که موانع را از جلوت راهت برطرف کند😊
📚کتاب مصباح الهدی
🔺ابراهیم، هیچکس از کارهایش مطلع نمیشد مگر اینکه کسانی که همراهش بودند. خیلی از دوستانش بخاطر بازگو نکردن کارهایش، اصرار به گفتن میکردند ولی او میگفت: کاری که برای خداست، گفتن ندارد.
🌷#شهید_ابراهیم_هادی🌷
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
•••••••••••••••••••••••••••••••
هدایت شده از بیداری ملت
☁️به تصویر #زیبای 🌸تــــ💥ــو نگاه می کنم و مهربانی ات ،
که حتی از #پشت قاب شیشه ای
هم به من لبخند☺️ می زند...
☁️دلتنگی ات💔
رودخانه🌊 ای ست که به #دریا نمی رسد...!
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#شبــــون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
هدایت شده از سـلام بر ابراهیــم
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐
✨ارادت #شهدا به #شهید_ابراهیم_هادی
از میان شهدای مدافع حرم، بسیاری بودند ڪه ارادات و علاقه قلبی به ابراهیم هادی داشتند.
🌷#شهید_مهدی_عزیزی همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، ڪتاب را خوانده بود و هر وقت از ڪنار تصویر او رد می شد سلام می ڪرد.
🌷 #سید_میلاد_مصطفوی هرطور بود در راهیان نور به ڪانال ڪمیل میرفت و با ابراهیمش خلوت میڪرد.
🌷 #عباس_دانشگر هرزمان یڪی از اساتید دانشگاه ڪه همرزم ابراهیم بود را میدید، از او می خواست چند جمله ای از ابراهیم بگوید.
🌷 #هادی_ذوالفقاری ڪه دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: ابراهیم هادی ذوالفقاری
🌷 #شهید_علی_امرایی بیشتر ڪتابها را خوانده بود و در ڪنار مزار یادبودش عڪس یادگاری گرفت.
🌷 #حمید_اسداللهی از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرڪز خاصی داشت.
🌷#شهید_مرتضی_عطایی ڪه یڪی از مسئولین فاطمیون بود ایشان از جانبازان مدافع حرم بودند مرتضی نیز عاشق ابراهیم بود و مدتی بعد، به کاروان شهدا پیوست.
☘یاد شهدا با صلوات
❁═══┅┄
🏴 @Ebrahimedelha_ir🏴
❁═══┅┄
🔰 به جای غیبت صلوات میفرستاد.
#شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
باید بهترین وزبده ترین نیروهایِ
انقلابی ما، درمدارس خصوصاََ
دبیرستان ها باشند .
#شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
📲 | #طرح
🌹 | مشکل ما اینه که برا همه کار میکنیم ... جز خدا !
#شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
باید بهترین وزبده ترین نیروهایِ
انقلابی ما، درمدارس خصوصاََ
دبیرستان ها باشند .
#شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#شهید_ابراهیم_هادی
.
.
.
.
🔹بارها میدیدم که با بچههائی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق میشد و آنها را جذب ورزش میکرد. یکی از آن بچهها که با ابراهیم رفیق شده بود خیلی از بقیه بدتر بود. حتی خیلی راحت حرف از خوردن مشروب و کارهای خلاف میزد و اصلاً چیزی از دین نمیدانست. نه نماز و نه روزه، به هیچ چیز هم اهمیت نمیداد. حتی میگفت: «تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئت نرفتم».
یکبار به ابراهیم گفتم: «آقا ابرام اینها کی هستن که دنبال خودت راه میاندازی؟» با تعجب پرسید: "چطور، چی شده ؟"
گفتم: «دیشب این پسر رو با خودت آورده بودی هیئت، اون هم اومد کنار من نشست. وقتی که حاج آقا داشت صحبت میکرد و از مظلومیت امام حسین (ع) و از کارهای یزید میگفت این پسر، خیره خیره و با عصبانیت گوش میکرد. وقتی هم چراغها خاموش شد به جای اینکه گریه بکنه، مرتب فحشهای ناجور به یزید می د...
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii