eitaa logo
نسیم بافران(کانون باقرالعلوم مسجد_جامع_بافران)
1.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
829 ویدیو
51 فایل
کانون فرهنگی باقرالعلوم علیه السلام مسجدجامع بافران @nasimebafran آدرس خصوصی مدیر کانال @Kanoonebafran
مشاهده در ایتا
دانلود
تواشیح میلاد امام علی ع - www.mplib.ir.mp3
1.52M
🎤 تواشیح میلاد امام علی (ع) - شماره 2 📌منبع : بانک صوتی یاسین 🔹 🌸🌸🌸🌸💐💐💐💐💐 @nasimebafran 🌺🌺🌺🌺💐💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تواشیح میلاد امام علی ع - www.mplib.ir.mp3
817K
🎤 تواشیح میلاد امام علی (ع) - شماره 3 📌منبع : بانک صوتی یاسین 🔹 🌸🌸🌸🌸💐💐💐💐💐 @nasimebafran 🌺🌺🌺🌺💐💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تواشیح میلاد امام علی ع - www.mplib.ir.mp3
616.8K
🎤 تواشیح میلاد امام علی (ع) - شماره 4 📌منبع : بانک صوتی یاسین 🔹 🌸🌸🌸🌸💐💐💐💐💐 @nasimebafran 🌺🌺🌺🌺💐💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
48.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای گروه سرود عطر یاس کانون فرهنگی باقرالعلوم عليه السلام در مراسم جشن شب میلاد حضرت علی علیه السلام در مسجد جامع بافران 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 💐💐💐💐💐💐 🌸🌸🌸🌸🌸 🌷🌷🌷🌷 🌼🌼🌼 🍃🍃 🕌 @nasimebafran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 ❤️🌸🌸❤️ حاج آقای دشتی مترجم نهج البلاغه به آیت‌الله مرعشی گفتند: آقا دعا کنید ما در هزینه ی چاپ این کتاب دچار مشکل هستیم، آیت‌الله مرعشی نجفی فرمودند: آقای دشتی حکایت علی مَرده را شنیدی؟ شخصی بود در اصفهان، اوضاع مالی داغون...، یه خونه‌ی کوچک که دو تا اتاق داشت. به همسرش گفت: بیا یکی از این اتاقها را خالی کنیم اتاق دوم را بکنیم محل پرورش مرغ و خروس پذیرفت، قرار شد کف اتاق را بکنند تا قفسه بگذارند تعداد بیشتری مرغ و خروس جا بگیرد. مقداری کند دید چیزی برق میزند نگاه کرد دید الماسی از دل خاک آمد بیرون. سریع رفت بازار زرگرهای اصفهان، گفت این را کسی میخرد؟ گفتند: این خیلی قیمتی است این را فقط باید ببری بغداد آنجا از تو میخرند. آمد وارد عراق شد چون محب امیرالمؤمنین بود گفت اول بروم نجف عرض ارادت کنم بعد بروم دنبال فروش الماس. روز آخر که می‌خواست خداحافظی کند و برود سمت بغداد دید خادم حرم دارد صدا میزند: (آن زمان حرم ضریح نداشت) ایها الناس، شیعیان مولا، کمک کنید مولا ضریح ندارد. این بنده‌ی خدا به عبارت ما امروزی‌ها جوگیر شد گفت: ما که یک عُمر نداشتیم از این به بعد هم نداشته باشیم. خادم را صدا زد الماس را داد به خادم و گفت: این خیلی قیمتی است ضریح را درست کنید و به همه‌ی کارهای حرم برسید همه را جواب میدهد خادم خوشحال رفت. این شخص نشست گوشه‌ی حرم، دیگر کاری نداشت بکند. یک لحظه پشیمان شد با خود گفت: عجب کاری کردم، کاش می‌فروختم و مقداری را می‌دادم حالا جواب زن و بچه را چه بدهم... در همین حالت که بوده به خواب فرو می‌رود در عالم خواب می‌بیند: آقا امیرالمؤمنین از داخل آن قبر که صندوق چوبی داشت آمدند بیرون و لاله گوشش را گرفتند و سه بار فرمودند: حاجی الماسی (علی مَرد است) زیر بار منت نامرد نمی‌رود شخص از خواب بیدار شد و پشیمان شد... عرضه داشت: آقاجان غلط کردم نفهمیدم همه ی زندگیم فدای شما. یک مرتبه دید پلیس وارد حرم شده و او را گرفتند، ترسید، فکر کرد اتفاق بدی افتاده! پرسید: چه شده؟ گفتند: ما اصفهان دنبالت می‌گشتیم؛ تلگراف زدیم گفتند آمدی نجف، آمدیم دنبالت؛ یک عموی بسیار پولدار داشتی در هندوستان از دنیا رفته وارثی ندارد جز تو، دنبالت میگردند بری اموال را تحویل بگیری. با خود گفت: من نیم ساعت پیش الماس را دادم؛ این تلگراف بیشتر از بیست روز است دست به دست دنبال تو است اصلا قبل از اینکه الماسی پیدا کنی علی علیه السلام فکر تو را کرده است. رفت هندوستان مال و اموال را تحویل گرفت؛ آمد در اصفهان بازار زرگری راه انداخت که مشابهش نبود در آن اطراف، اسمش را هم به برکت خطاب امیرالمؤمنین گذاشت: (حاجی الماسی) آقای مرعشی فرمودند: آقای دشتی برای امیرالمؤمنین کار می‌کنید، نگران نباشید؛ «علی مَرد است». 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 💐💐💐💐💐💐💐 🕌 @nasimebafran