🔸بیست و ششم ذیالحجه؛ برخورد با سپاه حُر
🔹 بزرگترین و مهمترین حادثه این منزلگاه که مسیر کاروان اباعبدالله را نیز تغییر داد، برخورد سپاه حُربنیزید ریاحی با سپاه و همراهان امام حسین (ع) است.
👈 حُر با هزار نفر همراه تشنه و خسته به شراف رسیدند. امام سوم شیعیان فرمان داد آنها را سراب کنید. وقت نماز ظهر، امام حسین (ع) فرمان اذان داد. حجاجبنمسروقجعفی اذان گفت. امام سوم شیعیان با عبا و نعلینی بیرون آمد تا نماز بگزارد و به حُر گفت: من بنا به دعوت مردم کوفه و این نامهها آمدهام.
🔹 امام حسین(ع) فرمود: تو با یارانت نماز میگزاری؟
حُر گفت: با شما نماز میخوانم. پس از نماز هر یک به خیمه خویش رفتند. پس از نماز عصر امام حسین(ع) خطبه خواند و به نامهها اشاره کرد. حُر گفت:من از نامهها بیخبرم، اما مأموریم از شما جدا نشویم تا شما را به نزد عبیدالله ببریم.
👈 امام سوم شیعیان فرمود: مرگ از این کار به من نزدیکتر است. امام دستور حرکت داد، حُر مانع شد و امام حسین(ع) فرمود: مادرت سوگوارت شود!
🔹گفتنی است حُر سر جنگ نداشت. زهیربنالقین پیشنهاد جنگ به امام سوم شیعیان داد و امام فرمود: ما آغازگر جنگ نخواهیم بود. موافقت شد امام حسین(ع) به کوفه نرود تا از عبیدالله کسب تکلیف شود و در نتیجه مسیر حرکت کاروان به سمت کربلا تغییر کرد.
📚 فرهنگ لاروس
#روزشمار_محرم
@nmotahari7
روز چهارم #محرم بود که عبیدلله بن زیاد مردم شهر را در مسجد کوفه گرد آورد و گفت: ای مردم! شما آل سفیان را آزمودید! میدانید یزید دارای سیره و اخلاق نیکوست! و پدرش هم چنین بود!
اینک یزید به من دستور داده که بهره شما را از سخاوتش بیشتر کنم و پول بیشتری به هرکدام شما بدهم، و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم!
سپس از منبر پایین آمد و دستور داد تمـام شهر را ندا کنند تا آمادهی جنگ شوند. سپس حصین بن نمیر، شمر بن ذی الجوشن و دیگران را سمت کربلا روانه کرد
پس از اعزام آنها، شمر با چهار هزار لشگرش اولین گروهی بودند که برای جنگ با سیدالشهدا(ع) اعلام آمادگی کردند....
📗 برگرفته از کتاب قصه کربلا. علی نظری منفرد
#روزشمار_محرم
@nmotahari7
🚩 روز هفتـم محـرم بود که عبیدلله نامهای به عمر بن سعـد فرستاد و به او دستـور داد با سپاهیان خود بین امـام حسین(ع) و اصحابشان و آب فرات فـاصله ایجـاد کنند و اجـازه نوشیدن حتی قطـرهای آب به ایشان ندهند!
🏴ابن سعد هم، فوراً عمرو بن حجاج را با پانصـد سـوار در کنار شریعهی فرات مستقر کرد، و مانع دسترسی امام(ع) به آب شد .
🚩در همین هنگام بود که مردی به نام عبدلله بن حصین ازدی، فـریــاد زد: ای حسین!! این آب را دگر چون رنگِ آسمان نخواهی دید! به خدا سوگند،
قطـرهای از آن را نخواهی نوشید، تا از عطش جان دهی!!!
🏴 امام حسین(ع) فرمودند: خدایا او را از تشنگی بمیران و مورد لطف خودت قرار مده... یکی از راویان کربلا گفت: به خدا قسم عبدلله را دیدم که هرچه آب میخورد سیراب نمیشد و با عطش و بیتابی جان داد...
📚 برگرفته از کتاب قصه کربلا. علی نظری منفرد
#روزشمار_محرم
@nmotahari7