🚨 هواپیمای اختصاصی برای پماد خارش دست اعلیضرت!
🔻«مينو صميمی» منشی مخصوص #فرح_پهلوی در امور بينا لمللی، در كتاب خاطرات خود چنین نقل میکند:
🔸 «يكی از وظايف بسيار دشوارم در مواقع سفر #شاه به سوئيس دوندگی برای تأمين خواستههای عجيب و غريب شاه و ملكه بود... يك روز سفير به من گفت: «هماكنون خبر دادهاند كه اعليحضرت بهدليل عود بيماری اگزمای مزمن وجود مبارك، دچار خارش دست شدهاند و نياز به يك پماد كورتيزون دارند». بلافاصله با رانندهی مخصوص سفير حركت كردم تا در اولين داروخانه پماد مورد نظر را تهيه كنم. مدير داروخانه با شنيدن نام پماد سری تكان داد و گفت: «پمادی به اين نام نداريم». و توضيح داد: «اصولاً چون پمادی به اين نام در سوئيس ساخته نمیشود، يافتن آن در سراسر سوئيس محال است».
🔹 تمام آن روز در شهرهای مختلف سوئيس گشتم و حتی جستوجوی داروخانههای آلمان را هم از قلم نينداختم تا شايد پماد كذايی را پيدا كنم ولی نتيجهای بهدست نياوردم... موقعی كه به سفارتخانه بازگشتم، مواجهه با سفيری كه از شدت ناراحتی رنگ به چهره نداشت، به من فهماند كه از سوی وزير دربار تحت فشار بوده تا هر چه زودتر پماد را پيدا كند... بالاخره كابوس پماد كورتيزون موقعی به پايان رسيد كه يك هواپيمای اختصاصی از سوئيس به لندن رفت و با خود ۲۰ لوله پماد كذایی را به زوريخ آورد. بعد هم اين پمادها در فرودگاه زوريخ به يك اتومبيل انتقال يافت و با سرعت به «سن موريتس» فرستاده شد تا برای درمان خارش دست شاه مورد استفاده قرار گيرد.»
📙 «پشت پرده تختطاووس»،ص ۱۳۴
✍ تخریبچی
🚨تخریبچی، کانال اخبار خاص
🆔 @takhribchi110
شاه کسی را نکشت؟! 😳😐
شاه قبل از فرار، هزاران نفر از مردم ایران را کشت ولی نتوانست انقلاب را متوقف کند.. و بعد از سرکوب خونین، فرار کرد.
#پهلوی #شاه #رضاشاه #محمدرضاشاه #رضاپهلوی #فرح_پهلوی #ایران #آریایی #دیکتاتور #دهه_فجر #جشنواره_فجر #انقلاب #جمهوری_اسلامی #خمینی #امام_خمینی
📡رسانه تحلیلی سیاسی روشنگری
https://eitaa.com/roshangari315
🎯 مثلث برمودا در ایران (١)
⬅️ #حاج_میرزا_علینقی_کاشانی از تجّار متموّل ایران در سالهای پس از جنگ جهانی دوم است. آنگونه که #عینالسلطنه نوشته، او، مانند برخی تجّار دیگر آن زمان، در سالهای ۱۳۲۰-۱۳۲۴، در زمانی که ایران تحت اشغال ارتشهای متفقین بود، از طریق بحران مالی زمان جنگ، ثروتی انبوه به دست آورد.
⬅️ قهرمان میرزا سالور (عینالسلطنه) در ۵ تیر ۱۳۲۴، حدود دو ماه قبل از پایان جنگ دوم جهانی (۲ سپتامبر ۱۹۴۵ / ۱۱ شهریور ۱۳۲۴)، نوشت:
📝 باغ مرحوم نبیلالسلطنه، که چهار هزار ذرع است جنب باغ من و رعیتی است عمارت مختصری دارد، «حاجی علینقی کاشی» به مبلغ یکصد و پنجاه هزار تومان خریداری و قرب سیصد چهارصد هزار تومان خرج بنای عمارت نموده.
🔸 هیچ بنایی را به این مفصلی و به این سرعت من ندیده بودم به اتمام برسد. این کاشانی از دولتِ سرِ یک کارخانهٔ نخریسی در سمنان کارش به اینجا رسیده که ذرعی چهل تومان باغ تجریش بخرد. در حالی که این باغ پسکوچه [است] و آب روان هم ندارد.
🔸 این قبیل تجّار تازه چرخ [تازه به دوران رسیده] زیاد شده[اند] و بیمحابا بدون تعمّق ملک میخرند، عمارت میسازند و تا دهن باز کنی فلان باغ، خانه، ملک، دکان، فروشی است، مثل ریگ پول میدهند.
📚 روزنامهٔ خاطرات عینالسلطنه، ج۱۰، ص ۸۰۶۷
⬅️و در ۴ مرداد ۱۳۲۴ افزود:
📝 در روزنامه هم بود، همسایهٔ شمیران من «حاجی علینقی کاشانی» در این ایام که انحصار پنبه بههم خورد پانصد هزار تومان منافع برد. (باغ به این گرانی نخرد؟)
🔸 نمازی، باز همسایهٔ دورتر من، سال قبل در دو معاملهٔ کتیرا و چای از هریک ششصد هزار تومان برد. تا امسال چقدر برده باشد خدا عالم است.
🔸 قمار هم بین اینها از زنانه و مردانه رواجی دارد که شبی پانزده و شانزده الی سی هزار تومان برد و باخت میشود. شبی یکهزار و دویست تومان به صاحبخانه و مجلس میدهند بساط را راه بیندازد. توپ پانصد و هزار تومان میبندند. عبدالعلی خان [خواجهنوری] میگفت در کلوپ ایران شبی صد هزار تومان بردوباخت میشود.
📚 روزنامهٔ خاطرات عینالسلطنه، ج۱۰، ص ۸۰۷۳
⬅️ فروشندهٔ باغ فوق به #حاج_علینقی_کاشانی، که پسکوچه و بدون آبِ روان و با قیمتِ بالا بود، بهنحوی که #عینالسلطنه را متحیّر کرد، «میرزا ابراهیمخان نبیلالسلطنه» است که بعدها پسرش، #فضلالله_نبیل، رئیس دفتر #فرح_پهلوی شد و دخترش، #زهرا_نبیل، سناتور. #نبیلالسلطنه و فرزندانش از #بهائیان سرشناس بودند.
⬅️این نوع معاملات مشکوک (خرید ملک به قیمتی بسیار بالاتر از قیمت متعارف) در زمان جنگ جهانی دوم، و بحرانهای مالی که قوانین نظارتی شدید وجود دارد، به معاملات صوری بهمنظور تبادل غیرقانونی پول (#پولشویی) شبیه است.
⬅️علینقی کاشانی بخش مهمی از ثروت پیشین خود را از طریق کارخانهٔ ریسمانریسی سمنان به دست آورد. او احداث کارخانهٔ فوق را در سال ۱۳۰۵، در زمینی که #حاج_میرزا_آقا_فامیلی، بزرگ طایفه فامیلی سنگسر و سمنان، در اختیارش گذارد (مجانی یا با قیمت نازل)، شروع کرد. کارخانه ریسمانریسی سمنان در شهریور ۱۳۱۰ با حضور #رضاشاه افتتاح شد.
⬅️ احداث این کارخانه در #سمنان به دلیل کشت وسیع پنبه در اراضی مابین #آرادان و #سرخه بود که در آن زمان مرغوبترین پنبه ایران بهشمار میرفت. بخش مهمی از زارعین این اراضی از طوایف شبان #سنگسر بودند که از زمان صفویه بهتدریج به سُرخه و آرادان مهاجرت کردند و شیوهٔ زیست و معیشت خود را از دامداریِ کوچنده به زراعت و یکجانشینی تغییر دادند.
⬅️ عینالسلطنه در همان یادداشت ۵ تیر ۱۳۲۴ افزوده است:
📝 این آدم [حاج علینقی کاشانی] پنبه را از دولت (انحصار بود) به لطایفالحیل ارزان خرید و به هر قیمت دلش خواست فروخت (نخ را).
📚 روزنامهٔ خاطرات عینالسلطنه، ج۱۰، ص ۸۰۶۷
✍ استاد عبدالله شهبازی
@jahadetabeen8