✳️ نامه بسیار مهم امام رضا (ع) به شیعیان و علاقه مندان خود
بسم الله الرحمن الرحیم
یا عبدالعظیم! أبلغْ عنّی أولیائی السلامَ وقل لهم: أن لا یجعلوا للشیطان على أنفسهم سبیلاً، ومُرْهم بالصدق فی الحدیث وأداء الأمانه، ومُرْهم بالسکوت وترک الجدال فیما لا یَعْنیهم، وإقبالِ بعضهم على بعض والمُزاوَره، فإنّ ذلک قربه إلیّ. ولا یشغلوا أنفسهم بتمزیق بعضهم بعضاً، فإنّی آلیتُ على نفسی أنّه مَن فعل ذلک وأسخط ولیّاً من أولیائی دعوتُ الله لِیعذّبه فی الدنیا أشدّ العذاب، وکان فی الآخره من الخاسرین. وعرِّفْهم أنّ الله قد غفر لمحسنهم، وتجاوز عن مسیئهم، إلاّ مَن أشرک به أو آذى ولیّاً من أولیائی أو أضمر له سوءً، فإنّ الله لا یغفر له حتّى یرجع عنه، فإنْ رجع وإلاّ نُزع رُوح الإیمان عن قلبه، وخرج عن ولایتی، ولم یکن له نصیب فی ولایتنا، وأعوذ بالله من ذلک
ای عبدالعظیم از سوی من به یارانم سلام برسان و به ایشان بگو:
که شیطان را به خود راه ندهند.
و به آنان فرمان ده به راستی در گفتار و ادای امانت.
و آنها را فرمان ده در آنچه به کارشان نمی آید خاموشی ورزند.
و ستیزه جویی کنار نهند و به یکدیگر روی آورند که موجب نزدیک شدن به من است.
و به در افتادن با یکدیگر خود را مشغول نسازند که من با خود عهد کرده ام هر که چنین کند و یاری از یاران مرا به خشم آورد ، از خدا بخواهم در دنیا سخت ترین عذاب را بدو رساند و در آخرت در شمار زیانکاران باشد.
و ایشان را آگاه ساز که خداوند ، نیکوکار آنها را خواهد بخشید و از بد کارشان در خواهد گذشت؛ مگر کسی که به خدا شرک ورزیده یا دوستی از دوستان مرا بیازارد یا بدخواهی او را به دل گیرد ؛ که اگر چنین کند خداوند او را نبخشاید تا زمانی که از این اندیشه بد باز نگردد، اگر بازگشت (چه بهتر) و گرنه روح ایمان از دلش رخت بربندد و از ولایت من بیرون رود و او را از ولایت ما بهره ای نخواهد بود و از این سرنوشت بد به خدا پناه می برم .
بحارالانوار- جلد 71 – صفحه 231
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
✳️ سه گام نهایی برای پایان دادن به اغتشاشات خیابانی
برای پایان دادن به همه جفاها و ستم هایی که در این چند روز به ارزش های دینی، انقلابی و به اموال عمومی و خصوصی وارد شده سه گام اساسی ستودنی در حال انجام است:
۱. مجازات عوامل بیرونی و دست های آشکار و پنهان داخلی؛ اقدام به موقع و قاطع نیروی زمینی سپاه در بمباران مقر گروه های متخاصم در اقلیم کردستان عراق از این جهت ستودنی است؛ چنان که لازم است همه عوامل و دست اندرکاران داخلی و سلسله جنبانان اغتشاشات در داخل مجازات شوند.
۲. کسانی که با دست داشتن سلاح گرم یا سرد به جان پاسبانان امنیت آسیب زدند یا اموال عمومی و خصوصی مردم را تخریب کردند، باید حساب پس دهند.
۳. حضور مدافعانه مردم انقلابی در خیابان ها و اعلام حمایت از انقلاب و اعلام انزجار از عوامل شورش های خیابانی که با شور و هیجان در کشور در حال انجام است، مثل همیشه بدخواهان کشور را ناامید خواهد کرد.
این سه گام را باید گام های رفعی دانست؛ یعنی آن چه که عموما پس از وقوع رخدادهای تلخ دنبال می شود.
آن چه که در این بین معمولا مورد غفلت قرار می گیرد، گام های دفعی است؛ یعنی باید بسترهای نضج فتنه ها و رخنه ها را شناخت و نگذاشت این همه آفت و آسیب متوجه کشور شود.
تجربه موارد متعدد فتنه ها در کشور نشان می دهد که در این بخش غفلت عجیبی حاکم است.
مساله بنزین یک نمونه آشکار است.
شماری از کارشناسان مکررا هشدار دادند که جامعه ظرفیت گرانی بنزین را ندارد.
اعلام سریع و بدون تمهید مقدمات لازم ماجرای فتنه بنزین را رقم زد و چه آسیب ها که به کشور وارد شد.
برخورد مستقیم و قهری با پدیده بی حجابی نیز مکررا مورد نقد قرار گرفت، اما کسی به آن توجهی نکرد و همین امر بهانه لازم را در اختیار ساختار شکنان قرار داد.
هم چنان چالش های دیگری از این دست در برابر چشم ما قرار دارد که باید پیش از وقوع حادثه در فکر درمان آن برآمد.
امید آن که مدیران کلان کشور بیش از هر زمان دیگر باور کنند که ضعف تدبیر و آینده نگری آنان چه خسارت های مادی و معنوی به کشور وارد می سازد و دیگر نگذارند چنین حوادث تلخ و گزنده تکرار گردد.
http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ نقد عالمانه همراه با رعایت ادب و اخلاق همواره باعث رشد علمی است.
عرض سلام و ارادت خدمت همه دوستان فاضل و عرض تسلیت رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) به محضر حضرت حجت روحی فداه و دوستان همراه؛
باید بپذیریم که دو نگاه در حوزه وجود داشته و دارد. یک نگاه بیشتر جانب جلال و جبروت خداونداند و یک نگاه بیشتر متمایل به جمال و رحمت الهی.
معروف است که میان دو عارف سالک یعنی آخوند همدانی و بهاری در این امر اختلاف وجود داشت. مرحوم بهاری رجائی بود و مرحوم آخوند خوفی.
از نمونه های دیگر مرحوم محدث قمی است که تخویف و انذار در عموم آثار ایشان مشهود است.
در عرصه سیاست و فرهنگ هم هر دو رویه مشهود است.
مرحوم علامه مصباح نمونه و نماد دسته تخویفی است و در برابر مرحوم شهید استاد بهشتی نمونه و نماد دسته رجائی قرار دارد.
اختلاف میان این دو بزرگوار آن قدر عمیق شد که نحوه تعامل آنان در باره دکتر شریعتی و فاصله گرفتن آنان در ماجرای مدرسه حقانی مشهور است.
همینک نیز رنگ و بوی تخویف و انذار را در قلم شاگردان استاد مصباح در برخورد با مسایل مختلف سیاسی و فرهنگی می توان به خوبی یافت.
حال باید پرسید که کدام دو طایفه بر مدار حق و درستی قرار دارند؟!
چه بسا حل نهایی این امر بسان بسیاری از مسایل اختلافی دیگر جز در گروی مراجعه حضوری به اهل بیت (ع) و یا باریافتن به محضر الهی در قیامت میسر نباشد.
آن چه بر ما لازم است گفت و شنود علمی و پیگیری روش رایج در مباحثات علمی و رعایت همه جوانب ادب و اخلاق است.
دو دسته کردن صاحبان اندیشه و خدای ناکرده نسبت دادن چهرهای علمی حوزه که سال ها در قد و قامت مرجعیت نقش آفرینی داشته و به انقلاب خدمات فراوانی داشته اند، به بی بصیرتی و تعابیری از این دست، شایسته دوستان و عاشقان اهل بیت (ع) نیست.
پیداست از آن جا که معصوم نیستیم، نمی توانیم مدعای خود را قول فصل نهایی بدانیم.
البته می توانیم از مدعای خود با ادله و براهین روشن دفاع کنیم و بدور از جدال و مراء به گفت و شنود ادامه دهیم.
نیز باید حرمت صاحبان سخن و جایگاه علمی، اجتماعی و حوزوی آنان رعایت گردد و ناگهان میان استاد و شاگرد جابجایی صورت نگیرد.
نکته مهم دیگر دور نگاه داشتن ظرف ذهن و جان از پیش داوری ها و پیش فرض های غیر منقح است که همیشه مانع دیدن چهره تابناک حقیقت است.
خداوند همه ما را در مسیر رضایت خود قرار دهد و بهترین فرجام را برای ما رقم زند.
بمنه و کرمه
http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ پیامبر اکرم (ص) شخصیتی ماندگار در سراسر تاریخ
محمد (ص) در ظاهر همان انسان گمنامی بود که بسان هزاران گمنامِ عصر خود دوران خردسالی، نوجوانی و جوانی را طی کرد. از قضای روزگار سایه مهر و عطوفت والدین را در همان دوران آغازین حیات از دست داد و یتیمی و غربت را با پوست و استخوان خود چشید.
محیطی که در آن می زیست متوحش ترین محیط فرهنگی در عصر خود بود و زمانی که در آن پا به عرصه وجود گذاشت، تاریک ترین دوران عصر به حساب می آمد؛ دورانی که در آن هیچ اثر روشنی از علم، دانش و تمدن به چشم نمی آمد. دورانی که هیچ وسیله و ابزار شناخته شده امروزین بسان رسانه ها برای ثبت رخدادها و بزرگ کردن صادقانه یا کاذبانه چهره ها قابل تصور نبود.
پیامبر در میان سالی در مکه به پیامبری برانگیخته شد، اما در دوران سیزده سال حضور در مکه اجازه چندانی برای بروز و نمودی از اندیشه و منش به ایشان داده نشد. او و همه یاران اندکش در محاصره کامل و در بایکوت خبری کامل نگاه داشته شدند و بارها تا سرحد مرگ و شهادت پیش رفتند.
آن گاه که پیامبر (ص) با رنج جانکاه و خطر فراگیر راهی مدینه شد، در ظاهر شوکت و شاهی پدید آمد و دوران انزوا و انعزال به دوران شهود و شکوه تبدیل شد، اما چندی نپایید که از درون جامعه اسلامی پدیده آزار دهنده نفاق و از برون هجوم بی امان مشرکان و همراهی یهود و نصارا خودنمایی کرد و آرامش و آسایش را از آن چهره پرتبسم و آرام گرفت تا آن جا که حتی امن و امان در خانه او هم کمتر یافت شد.
تحمیل هشتاد غزوه و سریه و ماجراهای تلخ هر روزه دوست و دشمن آن قدر فزون و شکننده بود که برای در هم شکستن تاب و توان سلسله ای از کوه ها کافی می نمود.
این انسان الهی در این دوران به ظاهر طلایی مدینه تنها ده سال فرصت یافت که در لابلای همه افت و خیزها، از خود خودی نشان دهد و از جلوات بی بدیل خود جلوه ای را آشکار سازد.
همه اینها کاری کرد که عمر او به شصت و سه سال قد ندهد! یعنی حدود یک شصتم عمر لقمان و یک چهلم عمر نوح و یک سوم عمر ابراهیم و یک دوم عمر موسی (ع) و ...
چگونه یک انسان در حدود پانزده سده پیش در تاریک ترین دوران تاریخ در مقایسه با عصر ما و در منحط ترین محیط فرهنگی در مقایسه حتی با محیط فرهنگی ایران و روم آن روز، در عمری بس کوتاه که تقریباً مجالی برای به تصویر کشیدن خود نداشت و نیافت، این چنین در تاریخ بشری می ماند و دین او امروز بزرگ ترین دین دنیا شناخته می شود و بخش هایی زیادی از جهان حتی در کشورهای اروپایی را تحت تاثیر خود قرار می دهد؟!
پیامبر چگونه این چنین در اعماق دل و جان پیروان خود نفوذ و تاثیر دارد که پانزده سده پس از ارتحال او، صد ها نفر از پیروانش برای دفاع از شخصیت و به عشق و ارادت به او در رخدادهایی همچون ماجرای کتاب آیات شیطانی و انتشار تصاویر موهن در مطبوعات غرب، جان خود را فدا می کنند؟!
چگونه متصور است که در تمام پهنه تاریخ اسلام از آغاز تا کنون موذّنان بالای مأذنه ها و نمازگزاران در دل نمازهای روزانه خود با شور و شیدایی او را به رسالت و وارستگی می ستایند و دل ها به نام او ابتهاج می یابد و چشم ها از یاد او اشکبار می شود؟!
راستی او با میلیون ها دل شیفته خود چه کرد و چه نوری در آنان تاباند که این چنین واله و وامدار او هستند و چون پروانه از سوختن به دور شمع وجود او سیر نمی شوند؟!
آیا به این پرسش مهم، پاسخی جز این می توان داد که مانایی در جان ها و جاودانی در دل ها، زمان، مکان، محیط، ابزار و افزار عصر مدرنیته نمی شناسد؛ بلکه باید به حقیقت و به کمال و تمام و به ظاهر و باطن و به همه وجود و همه هستی ناب و پاک شد و ناب و پاک زیست؛ الهی اندیشید و الهی کوشید و الهی زیست؛ زیبا وشانه نفس کشید و زیبا وشانه به جان ها جان بخشید؟!
باری، آن کس که جان جهانیان در اختیار او و دل ها در قبضه قدرت اوست، می داند چگونه چنین بنده نابی را در جهان جاودانه و مانا سازد!
مگر خود نفرمود: «إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» (مریم، 96)
مگر خود به پیامبر وعده نداد که به او مقام محمود و رفعت نام خواهد بخشید: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا (اسراء، 79) «وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ» (انشراح، 4)
مهم پای به راه نهادن و هیچ نگفتن است:
گر مرد رهی میان خون باید رفت وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت
که در آن صورت نام او به سان سخن عشق در گنبد دوار ماندگار و مانا خواهد شد:
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
✳️ بررسی وقت مغرب شرعی بر اساس روش اجتهادی روایت محور و فقاهت مدار (بخش 13)
بررسی روایت سیزدهم
4839- 13- وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× قَالَ: قَالَ لِي مَسُّوا بِالْمَغْرِبِ قَلِيلًا فَإِنَّ الشَّمْسَ تَغِيبُ مِنْ عِنْدِكُمْ قَبْلَ أَنْ تَغِيبَ مِنْ عِنْدِنَا.
1. تخریج و سند
این حدیث را شیخ طوسی در تهذیب الاحکام در «باب المواقيت» و در استبصار در «باب وقت المغرب والعشاء الآخرة» نقل کرده است. در سند آن سه نفر واقع شدهاند که عبارتند از: حسن بن محمد بن سماعة؛ صفوان بن يحيى البجلي و يعقوب بن شعيب بن ميثم التمار.
از آن جا که همگی این راویان توثیق شدهاند، روایت صحیح است.
2. متن
یک؛ قَالَ لِي مَسُّوا بِالْمَغْرِبِ قَلِيلًا؛ اندکی مغرب را عقب اندازید. در کتاب مناهج الأخيار في شرح الإستبصار در شرح این فقره چنین آمده است: «أفيد الباء للتّعدية أي ادخلوا المغرب في المساء قليلا» مرحوم فیض چنین آورده است: «مسوا بالمغرب أي أخروها وأدخلوها في المساء قال في التهذيب معناه حتى تغيب الحمرة من ناحية المشرق. أقول ويستفاد من التعليل اختصاصه ببعض المواضع.»
دو؛ چنین توصیهای خود حکایت از آن دارد که مردم کوفه محتملاً تحت تاثیر فتوای امثال ابوحنیفه، نماز مغرب را بلافاصله پس از غروب آفتاب به جا میآوردند.
سه؛ فَإِنَّ الشَّمْسَ تَغِيبُ مِنْ عِنْدِكُمْ قَبْلَ أَنْ تَغِيبَ مِنْ عِنْدِنَا؛ یعنی در کوفه خورشید پیشتر از ما در مدینه غروب میکند. خطاب به «عندکم» به يعقوب بن شعيب بن ميثم التمار که اهل کوفه بود و ناظر به اهالی کوفه است. یعقوب از نوادگان میثم تمار از محدثان موجه و برجسته شیعه که محضر سه امام؛ یعنی صادقین و امام کاظم× را درک کرده و در کوفه متوطن بوده است.
3. تحلیل
یک؛ طول جغرافیایی شهر کوفه ۴۴ درجه و ۲۰ دقیقه است، در حالی که طول جغرافیایی مدینه ۳۹ درجه و ۵۹ دقیقه است. از سویی دیگر میدانیم که زمین در مدت ۲۴ ساعت یک بار به دور خود میچرخد و کل زمین ۳۶۰ درجه طول جغرافیایی است. در نتیجه هر ۱۵ درجه تغییر طول جغرافیایی یک «ساعت» محسوب میشود. این امر مبنای تعیین مناطق زمانی است.
دو؛ از آن جا که طول جغرافیایی کوفه حدود 5 درجه بیشتر از طول جغرافیایی مدینه است، خورشید حدود بیست دقیقه زودتر از مدینه در کوفه طلوع میکند و بر همین مقیاس خورشید در کوفه، بیست دقیقه زودتر از مدینه غروب میکند.
سه؛ از این جهت است که امام صادق× به يعقوب بن شعيب بن ميثم التمار؛ یعنی راوی این حدیث که اهل کوفه بود، فرمود که در مقایسه با اهالی مدینه، خورشید در افق شما زودتر از ما غروب میکند، از این روایت میتوان دریافت که مبنای تحقق مغرب شرعی، همان غروب آفتاب است.
چهار؛ از آن جا که در این روایت سخنی از ذهاب حمره مشرقیه به میان نیامده است، پیداست که هم چنان مراد اهل بیت^ رعایت احتیاط در تحقق غروب شرعی است. به عبارت روشنتر؛ خود تعبیر اندکی عقب بیاندازید؛ بی آنکه در روایت نامی از حمره مشرقیه برده شود، نشان از آن دارد که معیار تحقق مغرب شرعی، همان ذهاب قرص شمس است.
پنج؛ از روایت سه نکته مهم قابل استفاده است: یک؛ مبنای تنظیم اوقات شرعی افق هر منطقه است؛ دو؛ مبنای تحقق مغرب شرعی، همان غروب آفتاب است؛ سه؛ توصیه اهل بیت^ به تاخیر نماز مغرب از لحظه غروب آفتاب از باب احتیاط است.
برگرفته از کتاب «اجتهاد روایت محور و فقاهت مدار» از استاد علی نصیری
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
✳️ روایتی درس آموز از ثامن الحجج (ع) در باره دعا
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي هَمَّامٍ إِسْمَاعِيلَ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: دَعْوَةُ الْعَبْدِ سِرّاً دَعْوَةً وَاحِدَةً تَعْدِلُ سَبْعِينَ دَعْوَةً عَلَانِيَةً.
- وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى دَعْوَةٌ تُخْفِيهَا أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ سَبْعِينَ دَعْوَةً تُظْهِرُهَا .
متن:
دَعْوَةُ الْعَبْدِ سِرّاً دَعْوَةً وَاحِدَةً تَعْدِلُ سَبْعِينَ دَعْوَةً عَلَانِيَةً؛ گر چه دو روایت نقل شده اما مضمون و مفاد معنایی هر دو یکی است. ظاهراً عدد هفتاد موضوعیت دارد و نیز می تواند به معنای کثرت باشد که البته خلاف ظاهر است.
راز آن که دعای سرّی هفتاد بار برتر از دعای علنی دانسته شده، حداقل سه نکته است:
یک؛ دعای سرّی از ریاء و سمعه دورتر و بلکه بدور است و این امر بستر ساز اخلاص در دعا است.
دو؛ دعای سرّی نوعی گفت و شنود با خداوند محسوب می گردد که در هر جا و همه حال قابل تحقق است. این امر خود از نوعی معیت با خداوند و باور به حضور او در سراسر زندگی حکایت دارد و از این جهت از مراتب بیشتری نسبت به دعای علنی برخوردار است.
سه؛ دعای سرّی بسان همه گام های معنوی سرّی در رشد و تعالی روحی و معنوی انسان اثر بیشتری می گذارد؛ زیرا همان گونه که در برخی از روایات آمده یکی از اسرار رشد و تعالی پنهان نگاه داشتن آن است. اگر کسی می خواهد به درجات رشد و کمال برسد، باید کمتر به دنبال علنی کردن کار خود باشد. راز آن که در برخی از روایات توصیه شده که از شهرت و آوازه بگریزید، همین نکته است. سرّ آن که اولیای الهی از رمز و راز کار خود جز برای خواص گفتگو نمی کردند و به اصطلاح کتوم بودند، نیز همین نکته است.
برگرفته از کتاب «شرح کافی شریف» اثر در دست تدوین استاد علی نصیری
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
✳️ بررسی وقت مغرب شرعی بر اساس روش اجتهادی روایت محور و فقاهت مدار (بخش 14)
بررسی روایت چهاردهم
4840- 14- وَ عَنْهُ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَضَّاحٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ× يَتَوَارَى الْقُرْصُ وَ يُقْبِلُ اللَّيْلُ ثُمَّ يَزِيدُ اللَّيْلُ ارْتِفَاعاً وَ تَسْتَتِرُ عَنَّا الشَّمْسُ وَ تَرْتَفِعُ فَوْقَ اللَّيْلِ حُمْرَةٌ وَ يُؤَذِّنُ عِنْدَنَا الْمُؤَذِّنُونَ أَ فَأُصَلِّي حِينَئِذٍ وَ أُفْطِرُ إِنْ كُنْتُ صَائِماً أَوْ أَنْتَظِرُ حَتَّى تَذْهَبَ الْحُمْرَةُ الَّتِي فَوْقَ اللَّيْلِ فَكَتَبَ إِلَيَّ أَرَى لَكَ أَنْ تَنْتَظِرَ حَتَّى تَذْهَبَ الْحُمْرَةُ وَ تَأْخُذَ بِالْحَائِطَةِ لِدِينِكَ.
1. تخریج و سند
این حدیث را شیخ طوسی در تهذیب الاحکام در «باب المواقيت» و در استبصار در «باب وقت المغرب والعشاء الآخرة» نقل کرده است. در سند این حدیث سه نفر قرار دارند که عبارتند از: حسن بن محمد بن سماعة؛ سليمان بن داود المنقري و عبد الله بن وضاح.
از آن جا که همه راویان این حدیث توثیق شدهاند، این روایت صحیح است.
2. متن
یک؛ كَتَبْتُ إِلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ؛ روایت از نوع مکاتبه و مراد از عبد صالح امام کاظم× است که به خاطر تقیه از این عنوان استفاده میشده است.
دو؛ يَتَوَارَى الْقُرْصُ وَ يُقْبِلُ اللَّيْلُ؛ خورشید پایین رفته و پنهان شده و شب روی آورده است.
سه؛ ثُمَّ يَزِيدُ اللَّيْلُ ارْتِفَاعاً وَ تَسْتَتِرُ عَنَّا الشَّمْسُ؛ آنگاه شب بالا آمده و خورشید از ما پنهان شده است.
چهار؛ وَ تَرْتَفِعُ فَوْقَ اللَّيْلِ حُمْرَةٌ؛ در پی شب حمره و سرخی بالا آمده است.
پنج؛ وَ يُؤَذِّنُ عِنْدَنَا الْمُؤَذِّنُونَ؛ در این هنگام موذنان ما اذان میزنند. این فقره بیانگر آن است که بنای اذان مغرب در میان عامه پس از بالا آمدن حمره و سرخی آفتاب بوده است.
شش؛ أَ فَأُصَلِّي حِينَئِذٍ وَ أُفْطِرُ إِنْ كُنْتُ صَائِماً أَوْ أَنْتَظِرُ حَتَّى تَذْهَبَ الْحُمْرَةُ الَّتِي فَوْقَ اللَّيْلِ؛ آیا با بالا آمدن حمره مجاز به خواندن نماز مغرب و افطار روزه هستم یا آنکه منتظر بمانم تا حمرهای که بالا آمده زائل شود؟
هفت؛ فَكَتَبَ إِلَيَّ أَرَى لَكَ أَنْ تَنْتَظِرَ حَتَّى تَذْهَبَ الْحُمْرَةُ وَ تَأْخُذَ بِالْحَائِطَةِ لِدِينِكَ؛ نظرم آن است که تا ذهاب حمره منتظر بمانی و نسبت به دینت احتیاط را رعایت کنی.
3. تحلیل
یک؛ ظاهر پرسش راوی نشان میدهد که محل سکونت راوی؛ یعنی عبد الله بن وضاح با محل سکونت امام تفاوت داشته است. از آن جا که نجاشی عبْدِ اللَّهِ بْنِ وَضَّاحٍ را کوفی دانسته است و با توجه به سکونت امام کاظم× در مدینه، میتوان برداشت کرد که راوی از وضعیت اذان گفتن و اعتبار وقت مغرب در کوفه سخن گفته است.
دو؛ در روایت از ذهاب حمرة سخن به میان آمده است، اما تصریح نشده که آیا مراد از آن حمره مشرقیه است یا نه؛ زیرا چنانکه قبلاً بیان شد، در حد فاصل میان استتار قرص آفتاب و ذهاب حمره مشرقیه، در طرف مغرب، زردی یا سرخی آشکار میشود.
سه؛ طبق تبیین راوی، وقت نماز مغرب در منطقه سکونت او، زمانی میان غیبوبت شمس و از بین رفتن سرخی خورشید است. این امر بسان روایت قبل، نشان میدهد که اهالی کوفه، به فاصله نه چندان زیاد پس از غروب آفتاب، نماز مغرب را میخواندند.
چهار؛ امام کاظم× در پاسخ پرسش راوی، او را به استناد رعایت احتیاط، به انتظار تا ذهاب سرخی خورشید دعوت فرمود. دعوت به احتیاط در دین نشانگر آن است که چنین انتظاری برای تحقق یقین به دخول وقت است.
پنج؛ تعبیر احتیاط میتواند بازگو کننده آن باشد که وقت مغرب، زمانی پیش از ذهاب سرخی خورشید یا همان استتار قرص است، اما برای تحقق یقین به آن، امر به تانّی و تامل شده است. به عبارت روشنتر؛ افزون بر آنکه در این روایت سخنی از ذهاب حمره مشرقیه به میان نیامده است، تاخیر اقامه نماز مغرب تا ذهاب سرخی پس از استتار قرص، از باب احتیاط دانسته شده است.
برگرفته از کتاب «اجتهاد روایت محور و فقاهت مدار» از استاد علی نصیری
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
✳️ برنامه درسی آیت الله دکتر علی نصیری گیلانی در سال تحصیلی جاری
به لطف و مدد الهی تدریس دروس خارج فقه، خارج تفسیر و خارج حدیث استاد آیت الله علی نصیری گیلانی در سال تحصیلی جاری از تاریخ شنبه نهم مهر ماه 1401 آغاز و به شرح ذیل اعلام می گردد:
🔹 خارج فقه: کتاب القضاء بر اساس کتاب شریف وسائل الشیعه از «بَابُ ثُبُوتِ الدَّعْوَى فِي حُقُوقِ النَّاسِ الْمَالِيَّةِ خَاصَّةً بِشَاهِدٍ وَ يَمِينِ الْمُدَّعِي لَا فِي الْهِلَالِ وَ الطَّلَاقِ وَ نَحْوِهِمَا»
🔹 خارج تفسیر: سوره مبارکه بقره از آیه شریفه «وَبَشِّرِ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (بقره، 25)
🔹 خارج حدیث: بررسی روایات کتاب العقل و الجهل کافی شریف از روایت «يَا هِشَامُ إِنَّ الْعُقَلَاءَ زَهِدُوا فِي الدُّنْيَا ورَغِبُوا فِي الآخِرَةِ»
🔴 زمان:
🔹 خارج فقه: روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه هر هفته ساعت هشت تا نه صبح (به صورت حضوری)
🔹 خارج تفسیر: روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه هر هفته ساعت نه تا ده صبح (به صورت حضوری)
🔹 خارج حدیث: روزهای چهارشنبه (به صورت مجازی)
🔴 مکان:
🔹 قم، خیابان جمهوری اسلامی، کوچه 36، پلاک 36 (موسسه معارف وحی و خرد)
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
✳️ فروکاستن اعتماد عمومی از روحانیت خسارتی بس بزرگ است!
در روزهای حضور در اربعین حسینی با جوانانی پاک و متدین نشست و برخاست داشتیم.
جوانی نورسته و دلداده به دین و معنویت در آن بین بود که برای اولین بار کربلا آمده بود و چقدر شگفت زده از این همه شور و شیدایی بود!
به تعبیر خودش امام حسین (ع) معجزه های فراوانی در این سفر به او نشان داد.
با این همه شبی تا نزدیک سحر با این ناچیز به گفت و شنود پرداخت.
از خاطرات خود در دوران مدرسه و همراهی با اردوهای دینی و همنشینی با روحانیان گفت.
ما حصل و برآیند گفتگوی او یک کلمه بود: من دیگر اعتمادی به طبقه روحانی ندارم؛ حتی به مراجع و ...
آن چه مایه تاثر و تاسف این ناچیز شد، ابراز چنین سخنان همراه با یأس از جوانی بود که این چنین در سر هوای دین و دین داری دارد و این نکته ای بود که خود او نیز متذکر شد و گفت: ببینید اگر من در این حال و هوا این نگاه را دارم در میان دوست و رفیقان من که در میان آنان از نماز و زیارت خبری نیست، چه می گذرد!
بسیار کوشیدم که از این همه یأس، سرخوردگی و بی اعتمادی او بکاهم.
نمی دانم چقدر موفق شدم.
فروکاسته شدن از اعتماد به عالمان دین و تقریباً به انتها رسیدن اعتماد به این طیف که طبعاً هدایت و تربیت امتی بدست آنان سپرده شده، با شهود عینی طی دو دهه حضور در دانشگاه ها مدعایی نیست که نیاز به اثبات داشته باشد.
البته طیف ریشه دار دینی جامعه که باورهای دینی با تمام تار و پود آنان گره خورده را باید از این امر استثنا کرد
و از این جهت نباید همراهی و همدلی این طیف با مظاهر دین از جمله روحانیت را مساوی و مساوق با نگاه غالب جوانان این مرز و بوم دانست.
مهم ترین اشکال نسل نو از نگاه خود آنان این است که میان گفته و عمل عالمان دین تطابق و همسانی دیده نمی شود.
پیدا است که شماری از کژمداری ها و کژرفتاری ها و ناراستی ها در کنار تبلیغات کوه افکن بدخواهان دین و روحانیت در تولید چنین امری دخالت تام داشته اند.
از سویی دیگر، به گفته همه کسانی که به تحلیل ناآرامی های اخیر در کشور پرداختند، قریب به نود درصد از کسانی که در این آشوب ها شرکت داشتند و از قضا شعارهایی علیه روحانیت سر دادند، زیر بیست سال سن داشتند.
در این که آنان تحت تاثیر تبلیغات مسموم این و آن قرار داشته و دارند، تردیدی نیست.
اما همه سخن در این است که چرا ما در دو دهه اول انقلاب با چنین پدیده ای روبرو نبودیم؟!
چرا تبلیغات پی در پی آن روز دشمنان و بدخواهان تا این اندازه در نسل جوان کشور تاثیر نمی گذاشت؟!
این که اصرار کنیم همه چیز بر وفق مراد بوده و عموم مردم عاشق و شیدای عالمان دین اند و فقط چند نفری اذنابِ درس آموخته از مکتب معاندان داخل و خارج کشور قیل و قالی کرده و می کنند، نوعی خوش باوری جاهلانه و در خواب رفتن زمستانه است که ممکن است خسارت ها به بار آورد!
اینها زنگ خطر بزرگی است که باید به آن توجه و تفطن ویژه داشت و فکری به حال آن کرد.
باید توجه داشته باشیم که نسل تاثیر گذار در آینده این کشور و نسلی که پایه های حمایت و دفاع از باورهای اسلامی و شیعی بر دوش آنان سنگینی می کند، همین جمعیت جوان کشور است و اگر خدای ناکرده رابطه و اعتماد آنان از روحانیت به عنوان پل اتصال با دین گسسته شود، دیگر نه از تاک نشانی خواهد بود نه از تاک نشان!
امروز باری بس سنگین بر دوش عالمان دین در این کشور گذاشته شده که باید بکوشند آن را به مقصد و مقصود برسانند و آن بازگرداندن اعتماد عموم مردم به این طبقه است.
لازم است حوزه علمیه مجالی کافی برای این نکته فراهم آورد و با صاحب نظران خیرخواه از درون و برون سازمان روحانیت به شور و مشورت پرداخته و در کنار آسیب شناسی، راه هایی برای توقف این بی اعتمادی و در برابر؛ تقویت اعتماد و علقه عمومی به روحانیت را مورد واکاوی و مداقه جدی قرار دهد.
باید صداقت، صفا، یکرنگی، مردمی بودن و با مردم زیستن، فاصله گرفتن از این جناح و آن جناح و سیاسی کاری غیر مبتنی بر اخلاق الهی و ده ها آفت و آسیبب دیگر به هر میزان و به هر درصد که وجود دارد، از میان روحانیت رخت بربندد.
من آن چه شرط بلاغ است با تو می گویم
تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال
که گفته اند: من انذر اعذر
علی نصیری
عصر پنجشنبه
هفتم مهر ماه 1401
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir