eitaa logo
•🇮🇷 نَـسْلِ‌جَدیــٖـدِ‌اِنْقِلـٰابْ 🇵🇸•
1.3هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
22 فایل
•• بِسمِ ࢪبِّ الصُّمود •• همھ با یڪدیـــگࢪ، گوش بھ فࢪمان ࢪهبࢪ، بابصیـــࢪٺ دࢪوݪایٺ، تاشهـــادٺ، ظهوࢪمهدئ بن زهرا✨ ࢪاخواهیم دید. #ان‌شاءَاللّٰه🤲 شࢪوط: @shorote_samedoon مدیࢪیٺ: @Montazereh_delaram
مشاهده در ایتا
دانلود
•🇮🇷 نَـسْلِ‌جَدیــٖـدِ‌اِنْقِلـٰابْ 🇵🇸•
#بے_تو_هࢪگز حسابی جا خورد و خنده اش کور شد .. زینب رو گذاشت زمین ؛ - اتفاقی افتاده؟؟! رفتم تو ات
اول اصلا نشناختمش ؛ چشمش که بهم افتاد رنگش پرید، لب هاش می لرزید. چشم هاش پر از اشک شده بود .. اما من بی اختیار از خوشحالی گریه می‌کردم .. از خوشحالی زنده بودن علی .. فقط گریه می کردم .. اما این خوشحالی چندان طول نکشید .. اون لحظات و ثانیه های شیرین .. جاش رو به شوم ترین لحظه های زندگیم داد ... قبل از اینکه حتی بتونیم با هم صحبت کنیم، شکنجه گرها اومدن تو ؛ من رو آورده بودن تا جلوی چشم های علی شکنجه کنن .. علی هیچ طور حاضر به همکاری نشده بود .. سرسخت و محکم استقامت کرده بود و این ترفند جدیدشون بود ... اونها، من رو جلوی چشم های علی شکنجه می‌کردن و اون ضجه می زد و فریاد می کشید .. صدای یازهرا گفتنش یه لحظه قطع نمی شد ... با تمام وجود، خودم رو کنترل می‌کردم. می‌ترسیدم ، می‌ترسیدم حتی با گفتن یه آخ کوچیک، دل علی بلرزه و حرف بزنه ؛ با چشم هام به علی التماس می کردم و ته دلم خدا خدا می گفتم. نه برای خودم، نه برای درد، نه برای نجات مون، به خدا التماس می کردم به علی کمک کنه .. التماس می کردم مبادا به حرف بیاد .. التماس می کردم که ... بوی گوشت سوخته بدن من، کل اتاق رو پر کرده بود ... ثانیه ها به اندازه یک روز و روزها به اندازه یک قرن طول می کشید ... ما همدیگه رو می دیدیم ؛ اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی شد. از یک طرف دیدن علی خوشحالم میکرد، از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه های سخت تر بود. هر چند، بیشتر از زجر شکنجه .. درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می داد .. فقط به خدا التماس می کردم .. - خدایا .. حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست .. به علی کمک کن طاقت بیاره .. علی رو نجات بده .. بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت های مردم .. شاه مجبور شد یه عده از زندانی های سیاسی رو آزاد کنه .. منم جزء شون بودم .. از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان .. قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم .. تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی ها و چرک و خون می‌داد .. بعد از ۷ ماه، بچه هام رو دیدم. پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش. تا چشمم بهشون افتاد، اینها اولین جملات من بود: - علی زنده است .. من، علی رو دیدم .. علی زنده بود ... بچه هام رو بغل کردم .. فقط گریه می‌کردم .. همه‌مون گریه می‌کردیم ... ادامه دارد ... (@nasle_jadideh_Englab|) (🌸⚡️☄✨✨)
وضـــو قبݪ خواب فࢪاموش نشه‍ هروقت‌میری‌رختخوابٺ یه‌سلامۍ‌هم‌به‌امام‌زمانٺ‌بده ۵دقیقه‌باهاش‌‌حرف‌بزن چه‌میشودیه‌شبی‌به‌یاد‌کسی‌باشیم‌که هرشب‌به‌یادمان‌هست... (@nasle_jadideh_Englab|) (💔🏴✨🏴💔)
شبـــٺون امام زمانــ(؏ج)ــے✨...یاعݪے(؏)🕊🌷
⭕️ هکی در کار نبوده است ❌ 🔹این تصویر نشون میده هک نبوده، و اون قسمت ، داخل فیلم پخش شده بوده 🔹تمام فایل هایی که قراره پخش بشه از قبل تحویل پخش میشه و پس از تایید پخش وارد فضای امپکس در اتاق رژی جهت کنداکتور نویسی برنامه میشه... 🔹با توجه به ثابت بودن گرافیک برنامه به احتمال قریب به یقین از عوامل پخش بوده که انتهای کار این قطعه رو اضافه کرده... 🔹بعد از انتقال تصویر توسط کارگردان از اون قطعه به استودیو هنوز تصویر آیتم در تلویزیون پریویو پشت سر مجری هست که بعد میرن فایل بعدی... که موید این موضوعه که حک نشده بلکه با خرابکاری قطعه رو از قبل اضافه کردن 🔹نکته: تایید کننده این آیتم در پخش الزاما اون کسی نیست که خرابکاری کرده اما قطعا کسی هست که به سرور پخش دسترسی پیدا کرده! ❌نفوذی ها را دستگیر کنید❌
⭕️ ربات ها گفتن: گیج شدیم، هشتگ مهسا امینی یا نیکا شاکرمی؟ کدومش بزنیم؟ تکلیف ما رو روشن کنید 🔹 انقلاب رباتی...😂😂 😅🔊 @tanzesiyasi 🔥
حقیقتا .. خوش‌به‌حال اون‌منتظرواقعۍ .. ڪه‌الان‌داره‌ازبۍقراری‌ناله‌میزنہ دلش‌امام‌زمانشُ‌میخواد♥️ (: (@nasle_jadideh_Englab|) (🌸⚡️☄✨✨)
! ✖️من که می‌خواستم؛ اما نشد! ✖️من که تلاشمو کردم؛ اما نشد! ✖️من که رفتم دنبالش؛ اما نشد! فقـــط آدمایی به هدفِ خلقت‌شون می‌رسند، و از یک نفخه، تبدیل به میوه (انسان) میشن؛ که دارن! همت دارن یعنی؛ اصلاً واژه‌ای به اسم "نشد" براشون تعریف نشده! از هر مانعی می‌پّرن: تا توی این مسیر؛ ـ جا نمونن! ـ بیراهه نزنن! ـ بیهوده مشغول چیزی نشن! ـ فقط با سرعت و سبقت، به سمت جلو، حرکت کنند! با همّت‌ها ، توی همه‌ی کاراشون باهمّتند! چون همه کاراشون، تنظیم شده با آدمیّت‌شون! 🔺اینا حتماً به مقصد میرسند! (@nasle_jadideh_Englab|) (🌸⚡️☄✨✨)
دیروز تیر خوردی امروز تو خیابونا چیکار می‌کنی!!!؟؟؟😐🤣 مَررررد؟؟😐🙄 برای هَضم‌کردنش یک دقیقه سکوت لطفاً .. مرحوم دهخدا طبق بیانیه‌ای اعلام کرد: تنم در گور لرزید😔✋😂 معنی واژه‌ی مرد بودن زیر سوال رفت.. (@nasle_jadideh_Englab|) (🌸⚡️☄✨✨)
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
👤 ‏علی کریمی با این حجم طرفدارای رباتیکش، نهایتا بتونه یه کشور به وسعت ثلث جیبوتی بزنه، اسمشو هم بذاره ربات کریم😂 @BisimchiMedia
برای آنچـه اعـتقاد داریـد ایـستادگی کنید! (@nasle_jadideh_Englab|) (🌸⚡️☄✨✨)