eitaa logo
پرورش نسل تمدن ساز🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
294 ویدیو
84 فایل
مطالب کاربردی تربیت اسلامی +مشاوره رایگان توسط: دکتر زهرانجفی منش مادر سه فرزند ارشد روانشناسی بالینی (ارشد)سطح سه حوزه علمیه رشته تعلیم و تربیت اسلامی دکتری تعلیم و تربیت دانشگاه علامه طباطبایی عضو سازمان نظام روانشناسی کشور راه ارتباطی @Nazrevelayat
مشاهده در ایتا
دانلود
اثر هال ادوارد رانکل 📚 بخش اول والدین خونسردی شویم که واقعا فرزندانمان نیاز دارند. والدین می‌توانند حرف بزنند اما تا زمانی که به گفته‌های خود عمل نکنند، نمی‌توانند چیزی به فرزند خود بیاموزند. در جریان بزرگ گردن فرزندانم، عقل خود را از دست دادم اما روح خود را یافتم. هر کودکی دوست دارد والدین خوبی داشته باشد که بدین معنی نیست که آنها والدینی میخواهند که سعی کنند مطابق آخرین سبک‌های روز زندگی کنند. درضمن برخلاف بعضی از آموزشهای رایج، والد خوب بودن به این معنی نیست که آن قدر مقابل فرزندمان کوتاه بیاییم که آنها هرکاری دوست دارند بکنند. آنچه فرزندان ما نیاز دارند والدینی است که خونسردی خود را حفظ کنند، به ویژه زمانی که اوضاع حسابی به هم می‌ریزد.کودکان میخواهند والدین کمتر به هم ریخته و بیشتر متعادل و خویشتن‌دار باشند. والدین در جست‌وجوی فردی هستند که تصویری امیدبخش از آینده‌ای متفاوت ارائه کند. کتاب تربیت بدون فریاد اولین کتابی است که به شما می‌گوید از چرخش در مدار زندگی فرزندانتان دست بردارید و برخود متمرکز شوید. آیا مشکل این است که بیش از اندازه بر فرزندانمان متمرکز شده‌ایم؟ دقیقاً! کتاب تربیت بدون فریاد راهی برای بازنشاندن والد و فرزند در جایگاه راستین خود در خانواده است. https://eitaa.com/joinchat/1670054016Ca1b358c444
بخش سوم واقعا چه کسی خارج از کنترل است؟ فرزندانم هانا و براندون چهار و دوساله بودند تصمیم بر این شد که همه اهل خانواده را بیرون ببرم. قرار شد برای صبحانه به وافل هوس برویم. صف خیلی طولانی بود اما به ناچار در صف منتظر شدیم خوشبختانه مدیریت رستوران این موارد را پیش‌بینی کرده و کاغذ و مداد شعمی در اختیار کودکان قرار داده بود پس من و همسرم هم توانستیم گپی خودمانی داشته و در این میان سرمان بی کلاه نماند. باز هم رستوران پیش بینی و تدبیر کرده بود که کودکان در ازای هر نقاشی یک کلاه کاغذی درست مثل کلاه آشپز رستوران و یک شیرینی مجانی دریافت می‌کنند. در یک چشم به هم زدنی ما پشت میز بودیم پیشخدمت ها کلاه کاغذی بچه ها را آورده و من یکی از آنها را روی سرم گذاشتم. پشت میز بودیم و طبیعی بود که بچه ای که گرسته است و جز انتظار کار دیگری ندارد بی تابی میکند. هانا دخترم با این موضوع کنار آمد اما براندون دو ساله بود و احتمالا شما معنی دوساله بودن را خوب می‌فهمید. وقتی دوساله‌ها با شکم گرسته مرتب از ماشین پیاده و دوباره سوار شوند و جز وعده خشک و خالی چیزی نخورند، دیگر صدایت را پایین بیاور یا مثل یک پسر بزرگ حرف بزن سرشان نمی‌شود. در آن لحظه دیگر او نمی‌دانست همکاری با پدر یعنی چه و فکر کردن به یک صبحانه خانوادگی چندان لذت بخش نبود. من با توجه به مشاور بودنم می‌دانستم چگونه از کوره در نروم و خونسردی خود را حفظ کنم اما ناگهان پسرم چنگالش را به زمین پرت و خونسردی من کمتر و کمتر شد. هیچ چیز نمی‌توانست پسرم را آرام کند، هیچ چیز نمیتوانست مانع قشقرقهای آنچنانی او شود. شیرینی که آمد پسرم آن را دوست نداشت کم کم داشتم از کوره در میرفتم. آیا باید اجازه می‌دادم کودکی دو ساله کنترل مرا بدست گیرد؟ پرتاب چنگال با چنان واکشی روبه رو شد که پسرم از خود پرسید اگر شیرینی، بشقاب و اشیاء دیگر را روی زمین بیندازد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ممکن است پدر خونسردی اش را از دست داده و عصبانی شود که اتفاق هم افتاد با دستپاچگی از افرادی که شربت روی کفششان ریخته بود عذرخواهی کرده و پسرم را از روی صندلی بلند کردم. به خاطر آنکه پای پسرم به سر آقایی که پشت سر ما بود برخورد کرد از او معذرت خواهی کرده و مثل برق و باد از رستوران بیرون زدم. پسرم مرتب فریاد می‌زد، لگد میپراند و مرا می‌زد و مردم هم به ما خیره شده بودند. من که خون خونم را میخورد چنان در را باز کردم که دیوارهای شیشه‌ای به لرزه درآمد. در پیاده رو ایستاده سر پسرم فریاد می‌زدم، کلمات قلمبه سلمبه می‌گفتم، سئوالات اندرزگونه می‌پرسیدم، سینه‌ام را جلو داده بودم و با انگشت به او خطاب می‌کردم و پسربچه‌ای را که قدش به یک متر هم نمی‌رسید تهدید می‌کردم.عجب مرد بزززززززگی بودم!!! من و براندون سر جای خود بازگشتم تا صبحانه خانوادگی خود را تمام کنیم روبروی جنی، همسر دوست داشتی و وفادارم نشسته بودم به نظرم میخواست برای حمایت و دلگرمی من چیزی بگوید، اما نتوانست جلوی خنده تمسخرآمیزش را بگیرد. مانند آتشفشانی بودم که برای منفجر شدن دنبال بهانه می‌گشتم. با تندی گفتم: چیه؟؟ گفت: کلاهی که رو سرته خیلی بامزه‌س تازه آن موقع بود که متوجه شدم هنوز کلاه کاغذی روی سرم است تمام این صحنه با یک کلاه مسخره روی سر مرد نادانی رخ داده بود که می‌خواست حرفش را جدی بگیرند. ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/1670054016Ca1b358c444
بخش چهارم این کتاب شامل آموزه هایی جهت تمرکز بر خود و شیوه ارتباطمون با دیگران به خصوص فرزندانمان می باشد به عبارتی دیگر آموزه های این کتاب بیشتر جهت تربیت و آموزش والدین می باشد تا کودکان . برای رسیدن به این امر ابتدا باید بیاموزیم که چطور والدین خونسردی باشیم و یاد بگیریم چطور آرامش خود و محیط رو مخصوصا در مواقعی که اوضاع حسابی به هم ریخته است حفظ کنیم . وقتی نمی توانیم رفتار کودک را کنترل کنیم بهترین کار به جای صرف انرژی برای کاری که هیچ کنترلی بر آن نداریم که در نهایت به غیر ازاحساس عجز و درماندگی که برایمان به ارمغان می آورد زمینه ساز بروز خشم و واکنش هیجانی می شود بهترین تصمیم این خواهد بود که بپذیریم ما مسئول رفتار کودکمون نیستیم بلکه ما در قبال فرزندانمان مسئولیت داریم . مسئولیت ما به عنوان والد این هست که فرزندان خود آگاه و خود گردان تربیت کنیم اما اگر ما الگوی عملی این صفات نباشیم آن ها هرگز به چنین مقصدی نخواهند رسید. فرزند ما انسانی مستقل با احساس و صاحب فکر و اندیشه مستقل می باشد و از همان ابتدا به تدریج تواناییهایی طبیعی خود را به کار می برند و انتخاب میکنند که چگونه رفتار کنند . آن ها بدون داشتن هیچ دلیل خاصی تصمیم میگیرند متفاوت از خواسته ما رفتار کنند . حال اگر ما خود را مسیول رفتار آن ها بدانیم باید برنامه ریزی کنیم که به آن ها یاد بدهیم طبق تعریف مااحساس و رفتار کنند در این جا دو اتفاق ممکن است بیفتد در حالت اول اگر کودک طبق خواست ما عمل کند منیت خود رافدا میکند و تبدیل به کودک بله قربان گویی میشود (که در ظاهر شاید لذت بخش باشه ولی این کودک قدرت نه گفتن و حمایت از ارزش های خود را نخواهد آموخت. https://eitaa.com/joinchat/1670054016Ca1b358c444
بخش پنجم ۱-ما به جای فرزندانمان مسئول نیستیم ،ما نسبت به آن ها مسئولیت داریم . ۲-با در نظر گرفتن پایان شروع کنید منظور این سطر رو میتوان در ضرب المثلی قدیمی یافت که میگوید ما میتوانیم اسب را لب چشمه ببریم اما نمیتوانیم او را مجبور به آب خوردن کنیم بنابراین با در نظر داشتن پایان کار هدفگذاری کنیم ولی نتایج نهایی را رها کنیم . هر چه بر تحقق اهدافی که برای فرزندانمان در نظر داریم بیشتر تمرکز کنیم احتمال کمتری وجود دارد که فرزندانمان خود از صمیم قلب آن هدف را انتخاب کنند . ۳-ما باید به فرزندانمان بیاموزیم که در نهایت فقط مسئول رفتار و اعمال خود باشند نه هیچ کس دیگر. ۴ -هدف غایی تربیت این است که فرزند خود را در مسیر بزرگسالی بیندازیم طوری که به صورت فردی خودگردان ،مصمم و مسئول بار آید . ۵-برای اینکه فرزندانمان افراد خودگردانی شوند ابتدا باید خود فردی خودگردان بشویم به ویژه در ارتباط با فرزندانمان ۶-کودکان به فضایی از آن خود نیاز دارند اگر آن ها حریمی نداشته باشند که خطاهایشان در آن رخ دهد ،زندگی آن ها عاریه ای بیش نخواهد بود . https://eitaa.com/joinchat/1670054016Ca1b358c444