eitaa logo
پرورش نسل تمدن ساز🇮🇷
3.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
312 ویدیو
99 فایل
مطالب کاربردی تربیت اسلامی ومشاوره رایگان توسط: دکتر زهرانجفی منش مادر سه فرزند ارشد روانشناسی بالینی (ارشد)سطح سه حوزه علمیه رشته تعلیم و تربیت اسلامی دکتری تعلیم و تربیت دانشگاه علامه طباطبایی عضو سازمان نظام روانشناسی خادمیار رضوی @Nazrevelayat
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج‌قاسم نسبت به تربیت بچه‌هایش حساس بود. هر عصر جمعه، توی خانه‌اش مراسم روضه داشت؛ یک مجلس روضه‌ی خانوادگی مخصوص خودش، خانمش و بچه‌هایش! تک‌وتوک بعضی رفقا هم می‌آمده‌اند. توی این روضه‌ها، دنبال تربیت خودش و خانواده‌اش بود. واعظ مجلس، بیشتر حاج‌آقا رضایی -امام‌جماعت مسجد امام علی (ع) شهرک شهید محلاتی- بود. گاهی هم من صحبت می‌کردم. سخنران، ابتدا احکام شرعی می‌گفت و بعد موضوعی اعتقادی-اخلاقی طرح می‌کرد. خواست حاج‌قاسم، این بود که توی جلسه حتما آیه‌ای از قرآن تفسیر شود و برای هر موضوع، احادیث ائمه اطهار (ع) گفته شود. گاهی در مورد احکام یا مباحث اعتقادی پرسش می‌شد. اگر سوال و شبهه‌ای بود، خودش یا بچه‌ها طرح می‌کردند. حاج‌قاسم تلاش می‌کرد بچه‌ها در فراگیری مسائل عمیق شوند. سخنران، طوری تنظیم می‌کرد که بچه‌ها وارد گفتگو با سخنران شوند و حرف زدن یک‌طرفه نباشد. پس‌ از آن، روضه خوانده می‌شد. روضه را آقای یادگاری می‌خواند. زیبایی آن جلسه، توسل به اهل‌بیت (ع) بود. چون محفل خصوصی بود، حاج‌قاسم با صدای بلند گریه می‌کرد. همگی مثل باران اشک می‌ریختند. می‌خواست زن و بچه‌اش را با توسل به اهل‌بیت (ع) بار بیاورد. این مراسم، هر هفته برگزار می‌شد. اگر خودش ایران نبود، بچه‌هایش برگزاری می‌کردند. حاج‌قاسمی که شبانه‌روز کار می‌کرد؛ ساعت سه نصف شب از خانه می‌رفت بیرون، و گاه ساعت دوازده یک شب می‌آمد خانه؛ این حاج‌قاسم، با این مشغله و سفرهای متعدد، همه‌ی سعی‌اش این بود خودش را به روضه خانگی است برساند. حاج‌قاسم، افزودن ایمان و تقوای بچه‌هایش را وظیفه‌ی خودش می‌دانست. به من می‌گفت: «گاهی که می‌خواهم در مورد مسائل عبادی و مذهبی به بچه‌هایم تذکری بدهم، برایشان نامه می‌نویسم.»! 📚حاج‌قاسمی که من می‌شناسم
✅ بچه ها باید باشند... مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام کوچک بود و شلوغ. پیرمردها از شیطنت و سر و صدای هر روزه بچه ها شاکی و کلافه بودند و می گفتند "بچه ها را به مسجد نیاورید، اذیت می کنند." خبر به آیت الله خوشوقت رسید. حاج آقا گفتند "هرکس اذیت می شود، مسجد نیاید، بچه ها باید باشند..." http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💥 سخنرانی نیست، دستوره... گاهی که خدمت آقا می‌رفتیم، عید بود یا مناسبت‌های دیگر. می‌دیدم آقا که صحبت می‌کنند، صیاد تند تند یادداشت برمی‌دارد. ‏آخرین بار عید غدیر بود ... آقا که شروع به حرف زدن کردند، صیاد ... دفترچه‌اش را برداشت و شروع کرد به نوشتن. ‏وقتی مراسم تمام شد و داشتیم برمی‌گشتیم، ازش پرسیدم: «حاج علی، برای چی موقع سخنرانی آقا یادداشت برمی‌داری؟ ‏حرف‌های ایشون رو از تلویزیون پخش می‌کنند». گفت: «حاج ناصر، شما حقوق خونده‌ای، نه؟» گفتم: «بله، ولی چه ربطی ‏به سوال من داره؟» گفت: «ببینم، اجرای امر فرمانده برای ما لازمه؟» گفتم: «بله، لازمه». گفت: «تأخیر در اجرای امر ‏فرمانده برای ما قبح داره و زشته، مگه نه؟» با بی‌صبری گفتم: «بله، زشته، ولی جواب من رو ندادید».‏ گفت: «خیلی خب. من که باید از صحبت‌ها یادداشت بردارم، دیگه منتظر اخبار ساعت دو نمی‌شم، همون‌جا یادداشت می‌کنم. ‏بعد در فاصله‌ای که میشینم توی ماشین، این صحبت‌ها رو به دستورالعمل تبدیل می‌کنم. وقتی به ستاد کل رسیدم، میدم ‏برای تایپ و بعد هم اجرا. تو شاید این حرف‌های آقا رو سخنرانی تلقی کنی، ولی برای من این حرف‌ها سخنرانی نیست، ‏دستوره. از همون لحظه‌ای که می‌شنوم تکلیف به گردنم میاد که امری رو از فرماندهم گرفتیم و باید اجرایش کنم. تا ستاد کل ‏برسم وقت رو تلف نمی‌کنم»‏ 📚‏ خدا می‌خواست زنده بمانی – ص ۱۹۷ کانال "دوتا کافی نیست" http://ble.ir/join/ODM2ODJiYW