eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
883 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
15هزار ویدیو
503 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 | 🔻امضایش این بود؛ مَن کانَ للّٰه کانَ اللّٰه لَه هرکس برای خدا باشد خدا با اوست ... 🌷شهید صیاد شیرازی🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 📍فقط زیارت امام 🌟در سال های دشوار جنگ، به خصوص نبردهایی که در کردستان داشت. وقتی مشکلات و نارسایی ها و نامهربانی ها بر او چیره می شدند، می رفت خدمت حضرت امام. خودش می گفت: «هر وقت نزد امام می روم، با آن که خیلی حرف و مشکل دارم که بازگو کنم، اما وقتی شخصیت با ابهت و قاطع ایشان را می بینم، همه آنها فراموشم می شود. با خودم می گویم تو سردار چنین امامی هستی که آمریکا را به زانو درآورده است؟ آن وقت تو به این راحتی پا پس می کشی؟»، لذا می گفت فقط زیارت امام برایم کافی است تا همه مشکلات را حل شده ببینم. 🌷شهید سپهبد صیاد شیرازی🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | ‌‌ 🔻کسی که خود را در برابر پروردگار پاسخگو ببیند، حریصانه برای لحظه لحظه‌ی عمرش برنامه‌ریزی می‌کند... او صیاد بود؛ صیاد فرصت‌ها. ◽️در این اثر می‌بینید: زندگی چگونه سپری شد؟ ‌ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔻شهیدسیداحمدپلارک: خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم و الله اگر تو کمک نمی‌کردی و تو یاریم نمی‌کردی به این‌جا نمی‌آمدم و اگر تو ستارالعیوبی را برمی‌داشتی می‌دانم که هیچ‌کدام از مردم پیش من نمی‌آمدند، هیچ بلکه از من فرار می‌کردند حتی پدر و مادرم. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰| 🔻قرن­‌ هاست زمین انتظار مردانی این‌ چنین را می­‌کشد تا بیایند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه­‌ساز ظهور باشند… آن مردان آمدند و رفتند، فقط من وتو ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم… ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔆ولادت : ۲۱شهریور۱۳۲۶(استان تهران، شهر ری) ▪️ دانش آموخته کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه تهران، دانشکده هنرهای زیبا ▪️ شاعر، نقاش، داستان نویس و مقاله نویس ▪️عضو فعال جهاد سازندگی و فعالیت در روستاها در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ▪️کارگردان و فیلم ساز انقلاب اسلامی ▪️رزمنده دفاع مقدس ▪️از اعضای موسس و سردبیر اول هیئت تحریریه ماهنامه سوره از سال ۱۳۶۸ تا شهادت ▪️مسئول گروه جهاد در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ▪️مسئول مؤسسه فرهنگی روایت فتح 🕊شهادت: ۲۰فروردین۱۳۷۲ بر اثر انفجار مین 📌منطقه: شمال غربی استان خوزستان، فکه 📍مزار: تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا(سلام الله علیها) 🔻۲۰فروردین ماه، سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی گرامی باد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻فکه را سینه ای است به وسعت میدان های مین... 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻می گویند تقوا از تخصص لازم تر است... 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟بدست آوردن قلب آدم ها سخت است اما دشوار تر از آن، باقی ماندن در قلب آنها است کاری که انگار برای تو سهل ترین بود چرا که بعد از گذشتن سالها از رشادت ها و از خودگذشتگی هایت هنوز هم با شنیدن نامت قلب ها دگرگون میشود. 🔅 شاید قهرمان ها از صفحه ذهن مردم پاک شوند اما آنان هرگز کسانی را که برای ارامش آنها از جان خود گذشتند و آرامش خود را فدای آرامش مردم کرده اند از ذهن و قلب مردم حتی برای ثانیه ای محو نمیشود. 💠 صیاد شده ای بیباک و دلیر برای دشمنان کشور و صیاد قلب مردم با همان لبخند های بی بدیل و از خودگذشتگی هایت. ای شهید! تو که پرواز را آموخته ای و پر کشیده ای فکری به حال این بال شکسته کن، دستی دراز کن تا به واسطه تو به آسمان برسم . ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 📍بی نماز ها از شفاعت محرومند 🌟یکی از آشنایان، خواب شهید سید احمد پلارک را دید. وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد، شهید پلارک بهش گفت: من نمیتوانم شما را شفاعت کنم... فقط وقتی میتوانم شما را شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید، همچنین زبان تان را نگه دارید در غیر این صورت هیچ کاری از من بر نمی آید... 📌خاطره ای از شهید سید احمد پلارک 📚منبع: مجموعه خاطرات ۱۳، کتاب پلارک صفحه ۲۶ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻طعم شیرین شهادت... سیره شهدا را مطالعه میکنیم میبینیم یک مرگ آگاهی داشتند یک حواس جمعی داشتند مثل شهید خزاعی ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
1401.01.18_1.mp3
21.97M
🔻 🎤 حجت الاسلام 🔊 مناجات ابتدایی 📆 دوشنبه ۱۵ فروردین ماه ۱۴۰۱ 🕌 زاهدان حسینیه اصحاب الشهداء 🔹کانال مناجات استاد میرزا محمدی •@mirzamohamadii_ir ــــــــــــــــــــــــــحائرالحسینــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/1201274925C8a6c86dbd7
1401.01.18_2.mp3
51.5M
🔻 🎤 حجت الاسلام 🔊 قرائت دعای افتتاح 📆 دوشنبه ۱۵ فروردین ماه ۱۴۰۱ 🕌 زاهدان حسینیه اصحاب الشهداء 🔹کانال مناجات استاد میرزا محمدی •@mirzamohamadii_ir ــــــــــــــــــــــــــحائرالحسینــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/1201274925C8a6c86dbd7
1401.01.18_3.mp3
7.23M
🔻 🎤 حجت الاسلام 🔊 روضه 📆 دوشنبه ۱۵ فروردین ماه ۱۴۰۱ 🕌 زاهدان حسینیه اصحاب الشهداء 🔹کانال مناجات استاد میرزا محمدی •@mirzamohamadii_ir ــــــــــــــــــــــــــحائرالحسینــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/1201274925C8a6c86dbd7
4_5917917007730183682.mp3
2.12M
🔻کلیپ صوتے 🎤حجت الاسلام 🔊 حـــــــق الامـــــــام 🔹کانال مناجات استاد میرزا محمدی •@mirzamohamadii_ir ــــــــــــــــــــــــــحائرالحسینــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/1201274925C8a6c86dbd7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ . 📺 💠یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن 🎤 حجت ‌الاسلام . 📅 ۱۴۰۰.۰۱.۲۹ •@mirzamohamadii_ir ـــــــــــــــــــــــــحائرالحسینــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/1201274925C8a6c86dbd7
4_5917917007730183681.mp3
1.45M
🔻کلیپ صوتے 🎤حجت الاسلام 🔊 حـــــــق الامـــــــام •@mirzamohamadii_ir ـــــــــــــــــــــحائرالحسینـــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/1201274925C8a6c86dbd7
43.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ . 📺 💠بردباریت مرا به کم حیایی کشانده 🎤 حجت ‌الاسلام . 📅 ۱۴۰۰.۰۱.۲۹ •@mirzamohamadii_ir ـــــــــــــــــــــحائرالحسینـــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/1201274925C8a6c86dbd7
🍂 بلوغ شهادت قسمت اول ✍ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۴ بعد از عملیات بدر و ماموریت پدافندی در پد ۴ جزیره مجنون فرمانده گردان چهارده معصوم (ع) سید اکبر اعتصامی از بچه های گردان حلالیت گرفت. سید بخاطر عملکرد خوب گردانش در عملیات بدر از طرف فرمانده لشگر ۸ نجف اشرف برادر احمد کاظمی تشویقی سفر حج گرفت . در غیاب ایشون برادر غلامی که از بچه های نجف آباد بود معرفی شد . بعد از رفتن سید اکبر اعتصامی گردان چهارده معصوم (ع) به مرخصی رفت. آن موقع یک قانون جدید آمده بود جهت بسیجیانی که داوطلبانه به جبهه رفته بودن که جزو سنوات خدمت سربازی آنها محسوب شود. منهم از این فرصت استفاده کردم که بقیه خدمتم که حدود ۴ ماه بود را بصورت وظیفه بگذرانم . اما ای کاش از این سهمیه استفاده نمی کردم . اصلا این سهمیه ها ارزش خدمت مخلصانه بچه ها را نزد مردم مخدوش می کرد. از طرفی هم بعضی از مسئولین اداری لشکر ۸ چون قانون، تازه بود آشنایی با جزئیات آن نداشتند. شاید این بار در این مدت ماموریتم فقط باید نظاره گر بعضی صحنه های خوشایند یا ناخوشایند و یا زیبا می بودم . 👇👇
🍂 شربت اول و آخر •┈••✾💧✾••┈• 🌞 رفیق ما بود و از اولین اعزامش به جبهه و این كه چه تصوری از جنگ و شهادت و خط اول و این جور چیزها داشت، تعریف می كرد. می گفت: وقتی به منطقه آمدم چیز زیادی نمی دانستم. وقتی می گفتند فلانی شهید شد و شربت شهادت نوشید نمیدانستم یعنی چه؟ البته سن و سالی نداشتم، سیزده، چهارده ساله بودم. می گفت: بین راه جایی ایستادیم، پیرمردی بالای سر بشكه ای داد می زد: شربت، شربت شهادت و با پارچ آبی كه در دست داشت لیوان های رزمندگان را پر می كرد. من آن لحظه با خودم گفتم: «نكند این همان شربت شهادت معروف باشد كه اگر بخورم، هنوز از گرد راه نرسیده و حداقل چند نفر عراقی را نكشته، شهید بشوم! واقعاً از آن شربت نخوردم و حالا هر وقت شربت می خورم از ته دل به خودم می خندم!» 😂😂 •┈••✾💧✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 خداوند رحمت کند فرمانده شهید اسماعیل فرجوانی و فرمانده شهید سعید جهانی را که سنواتم را که در گردان نور و کربلا بودم را درست کردند. بعد از اینکه بچه های گردان ۱۴ معصوم (ع) مرخصی‌شان به اتمام رسید. گردان جهت عملیات به سنندج رفت . من هم مستقیما از اهواز به سنندج رفتم . مدتی که سنندج بودم خیلی خوش می گذشت . آخه اونجا برای ما خوزستانی ها هوایش خیلی خنک و دلپذیر بود . اونجا مهدی صالحی اخوی فرمانده دسته مان جعفر صالحی در عملیات بدر را دیدم . همراه ایشون یک بسیجی کم سن و سال بود که بعد از احوال پرسی به شوخی به مهدی گفتم : مهدی این کیه دیگه؟ مهدی گفت این بچه محله مونه . محسن حداد خیلی خندان و شوخ و کوچک بود . یک روز توی آسایشگاه نشسته بودم دیدم محسن حداد با قیافه گرفته اومد بطرفم . بهش گفتم : ها میونه تون بهم خورده؟ گفت: تو از کجا می دونی؟ با خنده بهش گفتم از قیافه ات پیداست . گفت: آره بابا، با مهدی حرفمون شد و با هم قهر کردیم . گفتم: نگران نباش آشتی تون می دم . محسن خیلی خوشحال شد . بعد تکیه داد به پتو ها و پیشم نشست . بعد از کمی صحبت محسن با یک حالت خجالت گفت می خوام یه چیزی بهت بگم . گفت من دیشب تو خواب یه حالتی برام پیش آمد . به محسن گفتم : این چیزایی رو که تو می گی علایم بلوغ است و باید بری غسل کنی... 👇👇
🍂 🔻بلوغ شهادت قسمت دوم اونجا غروب ها برای سرگرمی با بچه ها می رفتیم بطرف تدارکات لشکر که مقداری میوه بگیریم. خداوند مردم اصفهان را خیرشان بدهد. اونجا را کرده بودند میدان تره بار. پر از میوه های متفاوت، یک طرف یک کامیون هندوانه یک طرف دیگه یک کامیون خربزه و همینطور انگور و آلو و طالبی. کمی میوه گرفتیم و داشتیم بر می گشتیم که حسین کبیری را با نانچی کاس دیدیم. حسین داشت با نانچی کاس تمرین می کرد. به حسین گفتم بچه! داری چکار می‌کنی؟ با خنده گفت دارم تمرین می کنم تا با اون عراقی ها را بزنم. با بچه ها به حسین خندیدیم . حسین داشت ادای بروس لی را در می آورد . بعد از چند روز که در سنندج بودم جهت تکمیل مدارکم به اهواز و خمینی شهر اصفهان رفتم. توی خمینی شهر بعد از اتمام کارم نزدیکای ظهر بود که داشتم برمی گشتم، یکدفعه توی خیابان برادر کوچکی را با آن سن و سالش دیدم . پدر کوچکی با یک دستش فرمان چرخ را گرفته بود و با دست دیگرش مچ دست پسرش را که فرار نکند . کوچکی با گریه بلند می گفت: بابا بذار برم . من تا اونا را دیدم سریع پشتم را به اونا کردم تا کوچکی مرا نبیند که خجالت بکشد . دلم برای هر دو اونا خیلی سوخت . وقتی از خمینی شهر برگشتم مدت ۲۰ روز می شد که در پایگاه مدنی دانشگاه شهید چمران اهواز ( که الان کتابخانه مرکزی دانشگاه شهید چمران است ) بودم، دوستم محمد رضا حقیقی هم آمد پیشم . توی صحبت‌ها محمد رضا گفت می خواهم به لشکر ۸ نجف اشرف بیایم . من ایشون را راهنمایی کردم که چطور بیاید. محمد رضا دو روزه نشد که اومد . 👇👇
🍂 🔻 رویارویی ایران و آمریکا در جنگ •┈••✾••┈• 🔻 سیاست آمریکا در ابعاد گوناگون نظامی، سیاسـی و اقتصادی در راستای جلوگیری از پیروزی ایران بود. بعد نظامی سیاست بیشتر در سـال پایـانی جنـگ بروز یـافت. تـا قبل از این سال، بعـد نظامی سـیاست آمریکا بیشتر به ارائه کمک‌های اطلاعاتی به عراق و فروش تسـلیحات به متحـدان منطقه‌ای عراق محـدود بود، اما بعداز تلاش عراق برای بین‌المللی کردن جنگ و دعوت کویت از قدرتهای بزرگ برای حفـاظت از نفتکش‌هـای کویتی، حضور نظـامی آمریکا در خلیـج فارس افزایش یافت و کمک‌های نظامی این کشور به عراق به‌صورت آشـکار جلوه‌گر شـد. ✵✦✵ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔻بلوغ شهادت قسمت سوم .... محمد رضا حقیقی (شهیدی که موقع دفن لبخند زد) هم آمد پیشم. توی صحبتها محمد رضا گفت می خواهم به لشکر ۸ نجف اشرف بیایم. من ایشون رو راهنمایی کردم که چطور بیاید . محمد رضا دو روزه نشد که اومد . توی مقر میاندوآب چیزهای جالبی را دیدم. دوتا از بچه هایی را که توی عملیات بدر فکر می کردم شهید شده اند را دیدم . از دیدن آنها خیلی خوشحال شدم . اصلا برایم باورکردنی نبود . یکی از اونا را تک تیر انداز عراق تیر توی صورتش زده بود و دیگری خمپاره نزدیکش خورده بود . نمی دانم شاید اونا برای این عملیات زنده شده بودند. توی یکی از گروهان ها چشمم به کوچکی افتاد . وقتی او را دیدم خیلی خوشحال شدم . رفتم پیش او و با کنایه به او گفتم بالاخره اومدی؟ او که خبر نداشت من او را توی خمینی شهر دیده ام گفت : آره بابا ... وقتی فرمانده گردان برادر غلامی و چند تا از بچه های کادر گردان ماجرایم را فهمیدن خیلی نارحت شدند . آقای غلامی گفت: آقای یاراحمدی دیگه نیازی نیست عملیات بیایی. اگر هم که بخوای بیای ما اجازه نمی دهیم . 👇👇👇