💢دستگیری عوامل هتکحرمت به همسر شهید مدافع حرم
📌رئیسکل دادگستری استان کرمانشاه:
🔹طی روزهای گذشته، همسر و دختر شهید مدافع حرم حسین علیخانی، بهعلت انجام وظیفه شرعی و قانونی امر به معروف و نهی از منکر در ایام محرم حسینی، از سوی چند نفر مورد هتکحرمت قرار گرفتند.
🔹در این رابطه همسر شهید به همراه دخترش به ۲ زن حرمتشکن تذکر محترمانه میدهند، اما از سوی آنها و یک مرد که به همراه آنها بوده مورد هتکحرمت شدیدی قرار میگیرند.
🔹هتاکان به همسر شهید دستگیر شده و اکنون در بازداشت به سر میبرند و یقینا برخورد قاطع و قانونی قضایی در انتظار آنها خواهد بود.
#حجاب #برخورد_قاطع
#نیروی_انتظامی
🔰 سازمان اطلاعات فراجا
12.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍 بازآفرینی تصویر برخی از شهدای معاصر ایرانی در روز عاشورا به کمک هوش مصنوعی
📎 #هوش_مصنویی
📎 #شهدا
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
⚠️ سهم تقصیر فرهنگی را معرفی کنیم‼️
🖌حمدان مقدم
🌐تقصیر در حقوق یعنی خودداری از انجام دادن یک کار . در مفهوم کلمه تقصیر ؛ فرد با علم و آگاهی خود و با اینکه توانایی انجام کاری را دارد از انجام آن خودداری می کند . بنابرین تقصیر با عمد است و فرد عامدانه از انجام کاری اجتناب می کند . که ظاهرا" کلمه معادل آن در اصطلاحات روزمره《ترک فعل》اطلاق می شود.
🌏هشدارهای مکرر ولی امر مسلمین حضرت امام خامنه ای( حفظه الله) در خصوص تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و...نشان از حساسیت و اهمیت موضوع بوده است.
چالشهای فرهنگی فعلی ، بی حجابی و...حاصل عدم اطاعت از فرمایشات و هشدارهای معظم له می باشد.
🔹آیا متولیان امور فرهنگی نباید پاسخگو باشند⁉️
🔹آیا متولیان فضای مجازی نباید پاسخگو باشند⁉️
🔹برگزار کنندگان این همه سیمنار، کنفرانس، اجلاس، کارگروه و...نباید پاسخگو باشند⁉️
🔹آیا پاسخگو نمودن استفاده کنندگان از بیت المال باعث دلگرمی و امیدواری در جامعه نمی شود⁉️
🔹آیا سهم تقصیر به اندازه بودجه مصرف شده و بر اساس وظایف تعیین شده ، رویه و رویکردهای آینده را تعدیل نمی کند⁉️
🌷پدر شهیدان احمد، محمد و قاسم قربانی دستجردی🌷دار فانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست
مراسم تشیع این پدر بزرگوار فردا سه شنبه ۱۷ مرداد ماه از ساعت ۹ صبح از مقابل مسجد الهادی (ع) ، خیابان مالک اشتر برگزار میگردد. در ضمن مراسم شام غریبان ، همان شب سه شنبه بعداز نماز مغرب و عشاء در مسجد الهادی(ع) برگزار میگردد.
مراسم ختم آن پدر بزرگوارو ایثارگر، پنجشنبه ۱۹ مرداد از ساعت ۱۷ الی ۱۹ در مسجد الهادی(ع) برگزار میگردد ...
از طرف اهالی خ مالک اشتر، امام خمینی، مرتضوی، کارون، سپاه ناحیه غرب تهران، شهرداری و بنیاد شهید منطقه ده تهران، رزمندگان و ایثارگران غرب تهران، ائمه جماعات ، نمازگزاران و هیئات غرب تهران، امام جماعت ، نمازگزاران و بسیج مسجد الهادی(ع) و هیئت عاشقان اباعبدالله الحسین (ع)
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402051205.mp3
24.09M
♥️🖤....
برای رسیدن به تو
باید خیلی سختی کشید
باید طعم عشق رو چشید...باید
از هر چی جز تو دل برید
بایدچشم من تر بشه
حالم از این بهتر بشه
عمرم در روضه سر بشه..😭
......♥️ حسین ♥️.......
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷استاد قرائتی: مواظب دروغگویی باشید و چیزی را به سادگی قبول نکنید👌
💥 ناگفتههای تنها بازمانده ترور دیپلماتها و خبرنگار ایرانی در افغانستان:👇
🌿 خبرها میگویند شهر سقوط کرده است، مردم خانهها را رها میکنند و هرکس به هر وسیلهای تلاش میکند جان خود و خانوادهاش را نجات دهد. شبانه میگریزند. صدای توپ و رگبار است که بیوقفه و همهجا شنیده میشود. آمار کشتهها دقیق نیست و هرکس سر راه قرار بگیرد، هدف رگبار گلولههاست. طالبان شهر را تصرف کرده است.
🌿 در روزهای منتهی به 17 مرداد 1377، اضطراب و انتظار سهم دیپلماتها در سرکنسو لگری ایران در «مزار شریف» بود. آن زمان که درِ سرکنسولگری را به شدت کوبیدند، کسی باور نمیکرد که تا دقایقی بعد 9 دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی در یکی از اتاقهای زیرزمین به رگبار بسته شوند.
🌿 آن روزها که خشونت، تحجر و مرگ، مانند طاعونی افغانستان را درمینوردید، انتشار خبر حمله به کنسولگری، ترور دیپلماتها و یک خبرنگار ایرانی بسیار تکاندهنده بود.
همهچیز به سرعت اتفاق افتاده بود. پولها و ماشینهای کنسولگری را با خود برده بودند. طالبان همان شب به کنسولگری برگشته و جنازه این هشت دیپلمات و یک خبرنگار را در محوطه پشتی کنسولگری، در چاهی در حیاط مدرسه سلطان راضی دفن کردند...
🌿 آنهایی که دیپلماتهای ایران را به رگبار بستند، هرگز تصور نمیکردند این امکان وجود دارد که یکی از آنها زنده مانده باشند. «اللهمدد شاهسون»، تنها بازمانده این حادثه تروریستی است. تیری به پایش خورده و از آنجا که زیر جسد همکارانش مانده، جان سالم به در برده است. وقتی طالبان، ساختمان کنسولگری را ترک کردند، خود را به خیابانهای آن شهر جنگزده و پرهیاهو رسانده و دردمندانه سفری پرخطر را در مسیر سخت و کوهستانی افغانستان آغاز کرده است؛ با پای زخمی، پیاده و سواره، به سمت ایران...
💥 «از روزهای قبل از 17 مرداد، درگیریها در اطراف ساختمان کنسولگری شدت گرفته بود. همه منتظر و نگران بودیم که هر لحظه طالبان بیایند. ناگهان حدود 10 نفر از آنها پشت ساختمان رسیدند. چنان در میزدند که نزدیک بود در کنده شود. آقای فلاح چون پنج سال بود که در افغانستان حضور داشت و تجربههای بیشتر و خوبی داشت، گفت که خودش در را باز میکند...
🌿 خیلی سریع اتفاق افتاد؛ ما را به زیرزمین بردند و به تیر بستند. دوستانم جلوی چشمم کشته شدند. آن لحظه، لحظه مرگ و زندگی بود. بلافاصله مادرم را یاد کردم. گفتم مادر، من پیش شما میآیم. شهادتین را گفتم. آماده شدم. به شکمم نگاه میکردم و منتظر بودم هرلحظه تیر به آن برخورد کند. میز کاری در اتاق بود که من پای آن به زمین افتادم. سرم زیر میز قرار گرفته بود. شهید ریگی، سرکنسول وقت، روی پای من افتاده بود...
🌿 وقتی صدای پای مهاجمان را شنیدم که به سرعت از ساختمان خارج میشدند بلند شدم. شهید نوری هنوز زنده بود و ناله میکرد. گفت: شاهسون سوختم! خلاصم کن! به من کمک کن! دوستانم، همکارانم جلوی چشمم تکه و پاره شدند...
🌿 پایم به شدت خونریزی داشت. از ساختمان خارج شدم و به حسینیهای پناه بردم که نزدیک کنسولگری بود. حدود چهل دقیقه بعد درحالیکه از پنجره حسینیه که مشرف به ساختمان کنسولگری بود مراقب اوضاع بودم، دیدم که تازه طالبان به آنجا رسیدند و یکی از فرماندهان ارشد آنها که بعدها معلوم شد «عبدالمنان نیازی» بوده است، با نیروهایش داخل ساختمان شد. جنازهها را آنها به داخل چاه انداختند...
🌿 چند روز بسیار عذاب کشیدم. حسینیه دو طبقه داشت که طبقه پایین آن عَلَمخانه بود. آنجا کنار اتاقی که آرد را انبار کرده بودند، مخفی شدم. گاهی خانمها به علمخانه میآمدند و دعا و گریه میکردند. من در آن انبار مخفی شده بودم. میگفتند که طالبان خانه به خانه جلو میروند و بخصوص به حسینیهها حمله میکنند و متولیانش را میکشند. کنسولگری، رانندهای داشت که در نزدیکی همانجا زندگی میکرد و به او آقا سید میگفتیم. خانواده «آقا سید» بسیار ترسیده بودند. من سعی میکردم هم خودم را آرام کنم و هم آن خانواده را...
🌿 وقتی مردم به حسینیه میآمدند و در میزدند، من با وحشت خود را از لای وسایل به راهروی سمت پشت بام میکشاندم که اگر طالبان وارد شدند از آنجا فرار کنم. هنوز آثار روحی آن هراسها را احساس میکنم.