28.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🇮🇷🔴ابرگروه افسران جنگ نرم جهادتبیین گیلان
🌷اَشرُفُ المُوًتِ قَتْلُ الشَّهادَهِ🌷
پيامبرگرامی(ص)شرافت مندانه ترين مرگ،شهادت است
🌴شهادت براي مافيض عظيمي است.امام خمینی(ره)
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از
شهادت نیست📚مقام معظم رهبری
👈روزشمار دفاع مقدس( 1دی)👉
سالروز شهادت شهید یدالله کلهر
قائم مقام لشکر ده سیدالشهدا (ع)
شهید یدالله کلهر در سال 1333 در روستای «بابا سلمان» شهریار در خانوادهای مذهبی و دبستان به دلیل کمبود امکانات در روستا، مقطع دبیرستان را در شهریار گذراند. سال 1353 به خدمت سربازی رفت. شهید کلهر رفتاری بزرگمنشانه داشت و مردانگی و شجاعت با جانش آمیخته بود. در نخستین طلیعه حرکتهای انقلابی، به صف انقلابیون پیوست و با گروهی از جوانان در تصرف پادگان «باغشاه» سابق (میدان حر کنونی) همت گمارد.
پس از پیروزی انقلاب در تشکیل پایگاههای دفاعی و کمیتهها در مساجد، نقش رهبری داشت. در 1358 با تشکیل سپاه کرج به عضویت این نهاد درآمد و به خاطر شایستگیهای او به عنوان جانشین عملیات سپاه کرج مشغول به خدمت شد. وی درنخستین گروه اعزامی از سپاه کرج به کردستان، سرپرستی گروه را برعهده گرفت و در آزادسازی شهر سنندج با وجد آن که نیروهای تحت فرماندهی او پس از پایان مأموریت به کرج بازگشتند، او در منطقه ماند و به فرماندهی عملیات شهر تکاب منصوب شد. با آغاز جنگ تحمیلی، به جنوب رفت و مدتها به عنوان فرمانده محور جبهه فیاضیه مشغول خدمت شد. در عملیات طریقالقدس با سمت فرمانده گردان وارد عمل شد که به دلیل نبوغ و رشادتها و خلاقیتهایی که از خود نشان داد، جانشین تیپ المهدی (ع) شد. در عملیات فتح المبین، بیتالمقدس و رمضان، به عنوان مسئول محور و در والفجرمقدماتی، جانشین تیپ نبی اکرم (ص) بود. شهید کلهر در عملیات «کربلای 5» قائم مقام لشکر ده سیدالشهدا (ع) بود که به درجه رفیع شهادت رسید.
خاطرهای از شهید
در عملیات «کربلا 5» دوست و همرزم صمیمی شهید کلهر به نام سید حسن میررضی به شهادت میرسد، این شهادت برای شهید کلهر خیلی سنگین تمام شد. از آنجا که ارتباط بسیار نزدیک و صمیمی با هم داشتند، ایشان بیتابی میکردند و در همان منطقه عملیات داخل نفربر رفته بود و با حزن و اندوه و غم از دست دادن یا نزدیک خود گریه میکرد. رفقا و دوستان هرچه اصرار کردند ایشان آرام نشد. تا اینکه حاج آقا شهید میثمی او را میبیند، به طرفش میرود و در گوش وی قدری صحبت میکند. شهید کلهر بلافاصله گریهاش قطع میشود و تبسم میکند پس از این که شهید میثمی میرود، دوستان جویای موضوع میشوند. وی میگوید که ایشان در گوش من همان حرفی را گفتند که حضرت رسول(ص) به حضرت زهرا (س) گفتند و دیری نپایید که همین موضوع به واقعیت پیوست و در مرحله بعد عملیات «کربلا 5» شهید کلهر به شهدا پیوست. در مراسم وداع با پیکر شهید کلهر در اردوگاه کوثر که در 10 کیلومتری سوسنگرد واقع شده بود، در آن ساعاتی که شهید کلهر را در حسینیه اردوگاه تشییع میکردند، برای نخستین و آخرین بار، چادرهای اردوگاه مورد هجوم نزدیک به 25 فروند هواپیما قرار گرفت و به برکت خون شهید، باعث شد که هیچ کس در چادر نباشد، وگرنه تعداد زیادی از رزمندگان به شهادت میرسیدند.
👈بمباران شدید آبادان توسط ارتش عراق
بمباران شدید آبادان توسط ارتش بعث عراق
با آغاز جنگ تحمیلی، بسیاری از مناطق مرزی جمهوری اسلامی ایران اشغال شد و یا در تیررس مستقیم آتش دشمن بعثی قرار گرفت. در این میان، شهر مقاوم آبادان که از همان اوان جنگ از سه طرف محاصره شده بود، همچنان به صورت پراکنده مقاومت می نمود. در این شرایط، هواپیماهای عراقی، به طور مرتب این شهر و سایر شهرهای مرزی را بمباران می کردند. در اولین روز زمستان 1359، سه فروند هواپیمای توپولوف و میگ عراقی به آسمان آبادان تجاوز کرده و مناطق مسکونی این شهر را هدف قرار دادند. خانه های مسکونی بسیاری ویران شد و گروهی از مردم بی گناه به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. با این حال دو فروند از هواپیماهای عراقی، در بازگشت توسط جنگنده های ایرانی مورد هدف قرار گرفته و متلاشی شدند.
🏴روحشان شادوراهشان پررهرو باد🏴
👈به کانال سردارشهیدحسین املاکی،و ابرگروه افسران جنگ نرم جهادتبیین استان گیلان:بپیوندید،سپاسگزارم
#شهیدخبر #شهیدگمنام #شهیدان_زنده_اند
#شهدا #شهید_زنده #مزار_شهید_شهیدان #شهیده
#سرور_شهیدان #مولا_شهید #شهید_حججی_مدافعان #شهیدنیوز #شهیدآوینی #شهید_قاسم_سلیمانی
🔹از شهید آوینی پرسیدند:
#شهدا چه ویژگی خاصی داشتند که به این مقام رسیدند؟
گفت:یکی را دیدم سه روز در هوای گرم خط مقدم جبهه روزه گرفته بود؛ هرچه از او سوال کردم برادر روزه مستحبی در این شرایط واجب نیس خودت را چرا اذیت میکنی؟!جواب نداد...
🔹وقتی شهید شد دفترچه خاطراتش را ورق میزدم نوشته بود:
خب اقا مجید یک سیب اضافه خوردی جریمه میشی سه روز، روزه بگیری تا نفس سرکش را مهار کرده باشی...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهدا گفتند:
طرف از آب گِلآلود #ماهی میگیرد...
دلم آب گلآلوده میخواهد
با آن ماهیهای گمگشتهاش..
غواص خط شکن #شهید_جلال_توکلی🌷🌷
#عملیات_والفجر_۸....
علامه جوادی آملی و شرمندگی از ...
#یخ_زدند!؟
🔶 ايام دهه فجر است همه ما مديون امام و شهداييم. بدانيد شهداء آدمهاي کوچکي نيستند و اين خدمات و اينها قسمت مهمش جُل لولا الکل به برکت اينهاست.
🔶 خدا غريق رحمت کند يکي از علماي اصفهان که رفيق ما بود ما باهم جبهه ميرفتيم. شايد اين قصه را براي شما يک وقتي نقل کرده باشم. رفتيم اميديه، همان روز هوا پنجاه درجه گرم بود. خدا رحمتش کند ما با هم اين دوره اميديه را گذرانديم.
🔶 همشهريهاي ما مازندرانيها اينها در هفتتپه بودند من يک وقتي رفتم هفتتپه، ايشان تشريف نداشتند. آنجا هم همان وقتي بود که هفتتپه را بمباران ميکردند. ايشان تشريف بردند کردستان که من نبودم. هر کدام وقتي از جبهه برميگشتيم گزارش ميداديم که مثلاً هفتتپه اينطور بود ايشان ميگفت که کردستان چهطور بود.
🔶 ايشان که از کردستان برگشتند فرمودند به اينکه برای رفتن به آن کوههاي صعب العبور کردستان، يکي دو تا بطري آب بردم آنجا که تشنه نمانيم. اين مدتي که مثلاً يک روز يا دو روز من آنجا بودم نماز را با تيمم خواندم چون آنجا بالاي کوه چشمه آبي هم نبود، آب هم نداشتم و اين دو تا بطري آب را هم بردم براي نوشيدن و نماز را با تيمم ميخواندم.
🔶 مستحضريد که کوههاي مرتفع کردستان صعب العبور است و خطرخيز، کومله و امثال آنها يک بخشي آنجا بودند.اين صحنه گذشت. بعد از يک مدتي گزارشي رسيد حالا آن سال بود يا سال بعد، گزارش رسيد که برف فراواني روي کوههاي کردستان آمده بعضي هم آنجا در برف گير کردند و شهيد شدند.
🔶 اين اول يک خبر عادي بود، بعد معلوم شد که قصه از اين قبيل نبود. اين عزيزاني که در بالاي کوه در سنگر بودند، آن وقت هم کردستان امن نبود، برف هم ميدانيد کساني که آشنا به منطقه برفخيز هستند برفي که دامنهدار است را تشخيص میدهند همه ما همينطوريم يک باران مختصري که ميآيد ميفهميم که اين دامنه ندارد، بعضي از بارانهاست که وقتی ابرها را ميبينيم ميفهميم که اين باران دامنه دارد. اينها ديدند که اين برف برفي نيست که قطع بشود. برفشناس هم بودند بالاي کوه هم بودند داخل سنگر بودند، اينها گفتند که ما اگر از اين طرف بياييم پايين و سنگر را خالي کنيم و آنها از آن طرف حمله بکنند چکار بکنيم؟ اينها ماندند و ماندند و ماندند و ايستادند و يخ زدند!
🔶 نعش مطهر اينها را آوردند قم و نماز و اينها. در همين مسجد اعظم مجلس ترحيم گذاشتند. معمولاً ما که در مجلس ترحيم شرکت ميکنيم يک قرائت قرآني است و يک فاتحهاي است تا آخر که نمينشينيم. آن شب همينجا من نشسته بودم، تا آخر نشستم و گريه کردم نه براي ثواب ، در عالم ثواب فراوان است، فقط خجالت! فقط خجالت! گريه خجالت هم گريهاي است!
🔶 اينطور جوانهاي ما اينقدر بايستند بايستند بايستند براي حفظ يک نظام اسلامي و يخ بزنند. الآن هم همينطور است خداي ناکرده اگر بيگانه قصد حمله بکند الآن هم همينطور هستند. حالا بگذريم چهار تا بدانديش چهار تا اشتباه کردند و ميکنند ولي مردم که دست از کشورشان و از دينشان برنميدارند. اين در جان ما و در عِرق ما و در خون ما تنيده است.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
#دهه_فجر
#شهدا
📚 درس خارج فقه
تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
شهادت 130 خبرنگار در 135 روز جنگ
رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه
این رژیم تقریبا هر روز بک خبرنکار را شهید کرده است.
#جبهه_مقاومت #غزه #فلسطین #شهدا #خبرنگاران
مکتب شهدا_ناصرکاوه
راز سه شنبه شبــهـای شهید تورجــی زاده! 🌷شهید صاحب الزمان(عج)🌷 🌷...محمد را صدا کردم و گفتم : باید م
در گلزار شهدای اصفهان قدم میزدم. تصاویر نورانی شهدا را نگاه میکردم. به مقابل کتابفروشی رسیدم. شلوغی اطراف قبر یک شهید توجهم را جلب کرد.
افراد مختلفی از مرد و زن و پیر و جوان می آمدند و مشغول قرائت فاتحه می شدند. کمی ایستادم. کنار قبر که خلوت شد جلو رفتم.
«یا زهراء(س)» اولین جمله ای بود که بالای سنگ مزار او حک شده بود. به چهره نورانی او خیره شدم. سیمایی بسیار جذاب و معنوی داشت. با یک نگاه میشد به نورانیت درونی او پی برد.
دوباره به سنگ مزار او خیره شدم: فرمانده دلیر گردان یا زهراء (س) از لشگر امام حسین(ع)؛ شهید محمد رضا تورجی زاده*
نمیدانم چرا، ولی جذب چهره نورانی و معنوی او شده بودم! دست خودم نبود. دقایقی را به همین صورت نشستم.
چند جوان آمدند و کنار مزار او نشستند. با هم صحبت می کردند. یکی از آنها گفت: این شهید تورجی مداح بود. سوز عجیبی هم داشت. کمتر مداحی را مثل او دیده بودم. سی دی مداحی او هم هست.
بعد ادامه داد: او عاشق حضرت زهراء (س) بوده. وقتی هم که شهید شد ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود!! با آنها صحبت کردم. بچه های مسجد اباالفضل(ع) محله نورباران بودند.
یکی از آنها گفت: شما هر وقت بیایی، اینجا شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاریها و مشکلاتشان به سراغ ایشان می آیند. خدا را به حق این شهید قسم میدهند و برای او نذر می کنند. قرآن می خوانند. خیرات می دهند.
بعد به طرز عجیبی مشکلاتشان حل می شود! مخصوصاً اگر مشکل ازدواج باشد! این را خیلی از جوانهای اصفهانی می دانند. شما کافی است یک شب جمعه بیایی اینجا بسیاری از کسانی که با عنایت این شهید مشکل آنها حل شده حضور دارند.
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
هر چه گشتیم
در این شهر نبود اهل دلی😔
که بداند غم دلتنگی و تنهایی ما..💔
#شهدا...
نگاهی به دلم بینداز😔
که در سیم خاردار نفس و گناه درگیراست😢
#شهداشرمندهایم🥀🥀🥀گریه ام گرفته...😭
مثه بچه مرده ها دلم گرفته...
کدوم گناهم...؟😔😔
منو از تو و ، تورو ازم گرفته؟#شهدا...
نگاهی به دلم بینداز😔
که در سیم خاردار نفس و گناه درگیراست😢
#شهداشرمندهایم🥀🥀🥀نظری کن به دلم حال دلم خوب شود حال و احوال رفیقت به خدا جالب نیست 😭💔وقتی شرمنده شدے 😭😭😭😭
بیا کنار شهدا وقتی دلت پر درد بیا اینجا وقتی دیگه راهی نیست همین جا وقتی هیچ راهی برات نیست همین جا 😔
💔مداح دل سوخته #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
آنانکه با رمز یا زهرا س پر کشیدند💔
دست منم بگیر راهیم نکن 😔😔🌟
هر شهیدی یہ حاجت میده
⚘ یڪی ڪربلا✦
⚘ یڪی مشهد✦
⚘ یڪی راهیان ✦
⚘یکی....✦
#آقا_محمدرضا...ازدواج حاجت میده🎊💍
شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🌹که خیلی از جوانها برای ازدواج به این شهید متوسل می شن وزندگی زهرایی نصیبشون می شه..
معروف به شهید مشکل گشاست...🔓
✌️✌️✌️بـرایــم دعـا کـن
تو نظر کن به دلم حال دلم خوب شود 😔😔
🦋🦋🦋التماس دعا، ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 #شهدا ؛ همچون
آیه های #قرآن ؛ مقدس اند ...
❣هر سه فرمانده شهید، تکه، تکه!
عجب عکسی، عجب مظلومیتی، عجب مردانی
۴۰ سال جهاد، ۴۰ سال دور از خانواده و تفریح، ۴۰ سال پوتین از پاشون در نیاوردن و با بعثی و تکفیری و داعشی جنگیدند ... و با آمریکا و اسراییل جنگیدند...
🌷شهید قاسم سلیمانی که ساعت یک و نیم نصف شب پنجشنبه که همه یا خواب بودن یا تو عیش و نوش در فرودگاه بغداد با موشک هل فایر آمریکا اربا اربا شد و پیکر قطعه قطعه شو از لای آهن پاره ها بیرون آوردند!
🌷شهید احمد کاظمی که حین ماموریت، هواپیماش سقوط کرد و پودر شد
و پیکر متلاشی رو از تو بیابان ها جمع کردند
🌷شهید زاهدی هم که دو روز پیش در حمله اسراییلی ها به سفارت ایران در سوریه تکه تکه شد و پیکر پاره پاره رو از لای میلگرد ها و آوار ها در آوردند!
۴۰ سال مجاهدت در مرزهای ایران، عراق و سوریه و لبنان و...آخر هم
هر سه تیکه تیکه ، قطعه قطعه!
💠 بنویس تاریخ،
✍ بنویس که سربازان خامنه ای در بستر نمیمیرند!
مثل ژنرال های ژیگول پهلوی پشت به میهن فرار نمیکنند
میمانند، می ایستند و میجنگند
و در آخر، قطعه قطعه میشوند که آیندگان اگر پرسیدند:
انقلاب اسلامی چگونه خاک نداد؟
بگویند: با جزٕء جزء پیکر سربازانش!
#مرگ_برآمریکا_انگلیس_اسرائیل
...................................... #قدس
▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️
✅ امروز جمعه
در راهپیمایی عظیم #روز_جهانی_قدس
#همه_می_آییم ✊✊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#حجاب_وصیت_شهدا
🌹طیبه واعظی بانوی شهیدی که از جانش گذشت اما از چادر و حجابش نه...
🇮🇷 مرا بکشید ، اما چادرم را برندارید
شهید طیبه واعظی خطاب به ساواک زمان شاه، در حال دستگیری
#حجاب
#عفاف
🎥#حجاب_وصیت_شهدا
صاحب خانه اش گفته بود:طیبه که به خانه ما آمد ما سربرهنه و بی حجاب بودیم. این قدر پند و نصیحت کرد و از قرآن و دعا برایمان گفت تا دیگه نگذاشتیم یک تارموی مان پیدا شود. ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دستانش گفته بود، مرا بکشید اما #چادرم را برندارید
شهیده طیبه واعظی
#چفیه ...
#پرچم ...
#چادر ...
همه از یڪ خانواده اند
اما...!
چفیه بردوش #شهدا
پرچم به دست #رزمندگان
و #چادر برسَر ِتوست اے #خواهرم ..
🔻جهیزیه👈 قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد ، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر. حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من. یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار.
ازش پرسیدم : «چرا شب عیدی لباس نوت رو در آوردی؟» گفت:« وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره. دیگه نمی پوشمش
کتاب زندگی به سبک شهدا
ناصرکاوه
✅ روز عید بود. یک دست لباس سرخ و سبز برای او خریده بودیم. رفت بیرون و آمد. لباس را درآورد و کنارگذاشت.
گفتم: همه لباس نو پوشیده اند، تو چرا لباست را در آوردی؟
گفت: اگر من این لباس را بپوشم، آن بچه ها که فقیر هستند و بابا و مامان ندارند،غصه می خورند و کسی برای آن ها لباس نمی خرد. من دلم نمی آید این لباس را بپوشم بنابراین لباس های کهنه را بیشتر دوست دارم.
#تا_انقلاب_مهدی
🌷خونم باید برای آقای خمینی بریزد.
🌷به عشق امام خمینی روزه میگیرم.
🌷مرا بِکُشید اما چادرم را برندارید.
#کتاب_مرواریدهای_بی_نشان
#ناصر_کاوه
#شهیده_طیبه_واعظی_دهنوی
#شهادت_زندان_ساواک
#مدافعان_حجاب
#چفیه ...
#پرچم ...
#چادر ...
همه از یڪ خانواده اند
اما...!
چفیه بردوش #شهدا
پرچم به دست #رزمندگان
و #چادر برسَر ِتوست اے #خواهرم ..
#حفظ_حجاب وصیت شهدا و سلاح تودر برابر هجوم دشمن است
🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید!!
💥 طیبه واعظی دهنوی در سال ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن ۷ سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال ۱۳۵۰ طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود، و این نقطه عطفی در زندگی او بود و همین ازدواج بود که مسیر زندگی او را به طور کلی دگرگون ساخت و او را وارد مرحله ای نوین نمود. طیبه با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و تفسیر قرآن پرداخت و چون ابراهیم همان صداقت و ایمانی را که لازمه یک فرد مبارز است در وجود طیبه یافت او را در جریان مبارزات تشکیلاتی قرار داد و طیبه به عضویت گروه مهدیون در آمد...
💥به خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال ۱۳۵۴ به زندگی مخفی روی آورد، ولی در نهایت در ۳۰ فرودین ۱۳۵۶ پس از دستگیری شوهرش، دستگیر شد و خواهر شوهرش، فاطمه جعفریان که او هم مبارز بود در این روز کشته شد... در سال ۱۳۵۴ به علت تعقیب ساواک با اتفاق همسر و کودک شیر خواره اش زندگی مخفی را انتخاب نمودند.
روز سی ام فروردین ۵۶، در پی دستگیری یکی از اعضای گروه در تبریز، یکی از گشت های بازرسی به ابراهیم مشکوک شد و او را دستگیر کرد. در بازرسی بدنی او اجاره خانه ی منزل تبریز را پیدا نمودند و خانه تحتنظر قرار میگیرد...
💥طبق قرار قبلی که ابراهیم و طیبه داشتند اگر ابراهیم دیر به خانه می آمد، طیبه می بایست اسناد و مدارک را می سوزاند و خانه را ترک می کرد. طیبه همین کار را انجام داد، غافل از آنکه خانه زیر نظر است... صبح بر سر قرار با برادرش مرتضی می رود، غافل از آنکه مأموران در پی او هستند. در قرار با مرتضی ماجرای نیامدن ابراهیم را می گوید و بدین ترتیب، مرتضی هم شناسایی میشود. سپس به خانه باز می گردد تا خانه را از نارنجک و اسلحه پاکسازی کند غافل از اینکه ساواک منتظر اوست... طیبه پس از اتمام فشنگ هایش به همراه فرزند چهار ماهه اش مهدی دستگیر می شود و با دستگیری طیبه، مرتضی که از دور شاهد ماجرا بود در دفاع از طیبه به مأموران شلیک می کند و در درگیری به شهادت می رسد. از خانه طیبه برگه اجاره خانه مرتضی را پیدا می کنند وبه خانه آنها می روند
💥فاطمه جعفریان همسر مرتضی حدود سه ساعت مقاومت کرد اما او نیز به شهادت رسید.
وقتی ساواک طیبه را دستگیر و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود:
🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید...
💥طیبه، ابراهیم و پسرشان محمدمهدی را پس از دو چند روز شکنجه از تبریز به کمیته تهران منتقل می کنند و یک ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند و سرانجام در سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه به شهادت می رسند... روز سوم اردیبهشت روزنامه ها خبر شهادت فاطمه و مرتضی را نوشتند ولی دیگر از ابراهیم خبری نشد و بعد از پیروزی انقلاب خانواده از عروج او و طیبه با خبر شدند... محمدمهدی فرزند خردسال آنها توسط ساواک به پرورشگاهی سپرده شد و گفته بودند که پدر و مادر این کودک بر اثر اعتیاد فراوان از دنیا رفته اند و برای اینکه کسی او را نشناسد، نام او را شهرام گذاشته بودند. دو سال بعد فرزند آنها با پیگیری های فراوان در پرورشگاه پیدا شده و به آغوش خانواده باز می گردد...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصر_کاوه
🌺....صاحب خانه اش گفته بود:
طیبه که به خانه ما آمد ما سربرهنه و بی حجاب بودیم...😇 این قدر پند و نصیحت کرد و از قرآن و دعا برایمان گفت تا دیگه نگذاشتیم یک تارموی مان پیدا شود...👌
🌺... #ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دستانش گفته بود...
" مرا بکشید اما #چادرم را برندارید..."😰
برشی اززندگی شهیده انقلاب اسلامی:👇 "طیبه واعظی"
#چفیه ...
#پرچم ...
#چادر ...
همه از یڪ خانواده اند
اما...!
چفیه بردوش #شهدا
پرچم به دست #رزمندگان
و #چادر برسَر ِتوست اے #خواهرم ..
#حفظ_حجاب وصیت شهدا و سلاح تودر برابر هجوم دشمن است.
💬 دختران هم #شهید می شوند
🔻جهیزیه👈 قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد ، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر.
🔅 حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من.
یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار.
🔅ازش پرسیدم : «چرا شب عیدی لباس نوت رو در آوردی؟» گفت:« وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!»
کتاب زندگی به سبک شهدا
ناصرکاوه
🌷 #شهیده_طیبه_واعظی
➖علت شهادت به دست ساواک، برگرفته ازکتاب، کفش های جامانده در ساحل
با وضو وارد شوید
۴۵۷۷ نفر شهید از سپاه و بسیج
۱۶۲۸ شهید از ارتش
۳۸ شهید از جهاد سازندگی
۳۱ فرمانده شهید از سپاه
۷ فرمانده شهید از ارتش
۲۴ هزار نفر جانباز
🚨۶۲۴۳ نفر شهید🚨
تنها گوشه ای از واقعیت های نبرد سهمگین و پیچیده آزاد سازی خرمشهر قهرمان از دست دشمن است
«سوم خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر »
••┈🌷پنج شنبه است
🌹 #شهدا رویاد کنیم...
🌺با #ذکریک #صلوات و یک #فاتحه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روضهخوانی عجیب محمود کریمی در مورد رهبر انقلاب و نوع مواجه اش با تابوت شهید رئیسی
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور
#رئیسی
#رئیسی_عزیز
#شهدا
🌟حضرت امام (ره) خطاب به سردار شوشتری در عملیات مرصاد مي فرمايند: "در اين دنيا كه نمي توانم كاری بكنم. اگر آبرويی داشته باشم در آن دنيا قطعاً شما را شفاعت خواهم كرد."
🌟"منافقین در قالب 50 تیپ و هر تیپ 250 نفر با لباسهای خاکی, که فقط بازوبند سفیدی که روی بازوهای شان بود آنها را از بسیجیها متمایز میکرد با تجهیزاتی که از صدام گرفته بودند از تنگه پاتاق به طرف اسلام آباد حرکت کردند و در روز سوم مرداد ماه در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد)، اسلام آباد را گرفتند. آنها در شهر اسلام آباد به کسی رحم نکردند و هر فردی که حتی ته چهره حزب اللهی داشت را به رگبار گلوله بستند. حتی در بیمارستان امام خمینی اسلام آباد به مجروحان هم رحم نکردند و در فجیعترین کارشان، مجروحان بیمارستان امام خمینی را از روی تخت به محوطه بیمارستان برده و همه آنها را به رگبار گلوله بستند. منافقین در حرکتی دیوانه وار و در نهایت بی رحمی, بیمارستان اسلام آباد غرب را به آتش کشیدند..."
برشی از جنایت منافقین در عملیات مرصاد
🌟"شهید ی که هیچ کس منتظرش نبود"
شهید "سیفالله شیعهزاده" از شهدای بهزیستی استان مازندارن بود که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچ کس در جبهه نفهمید خانواده ای ندارد. کم سخن میگفت و با سن کم، سخت ترین کار جبهه یعنی بی سیمچی بودن را قبول کرده بود. سرانجام این شیر مرد و دلاور بسیجی, در جریان عملیات مرصاد توسط منافقین اسیر شد... این رزمنده با هوش برگه و کدهای عملیات رو قبل از اسارت خورده و قورت داده بود... منافقین پس از شهادت ایشان، برای بدست آوردن رمز و کدهای بی سیم، سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد و او مظلومانه زیر بدترین شکنجه ها سرانجام به شهادت رسید... آسایش امروز را مدیون فداکاری این شهدا هستیم....
برشی از زندگی شهید, سیفالله شیعهزاده
🌟شهیدی که به دست منافقان, در عملیات مرصاد تکه تکه شد
"نخست دستهایش را در حالی که زنده بود، قطع و سپس صورتش را تیرباران کردند و دیگری وحشیانه به او حملهور شد و سرش را از پشت سر برید و آن. طوری که همه ما او را از دور میدیدیم، آنان ناجوانمردانه شروع به قطعه قطعه کردن اعضای سید جلیل موسوی کردند...خاطره ای از شهید سید جلیل موسوی
🌟"از «پاریس» تا «مرصاد»... از مسیحیت تا تشیّع... از زندگی در قلب اروپا تا شهادت در جنگ میان ایران اسلامی و همه دنیای کفر... «ژروم امانوئل کورسِل» این راه طولانی را در 7 سال طی کرد... تنها شهید اروپایی دفاع مقدس ژروم ایمانوئل کورسل معروف به کمال کورسل بود که در عملیات مرصاد شهید شد... وقتی از او پرسیدند: چه کسی تو را شیعه کرد؟... در جواب گفت: دعای کمیل امام علی (ع)..."
برشی از زندگی شهید, ژروم امانوئل (کمال) کورسل
🌟شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوشهایش را بریدند و...دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است... وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش... به سید مهدی گفتم: مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟... گفت: "مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم"... گفتم: برو و مواظب خودت باش!... او با اینکه خودش می دانست بر نمی گردد، گفت: این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!... "سید مهدی در عملیات مرصاد عضو گردان مسلم لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود و در منطقه اسلام آباد غرب به شهادت می رسد... منافقین سفّاک ابتدا چشم هایش را در آورده بودند... بعدا گوش هایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش را شکستند و در نهایت بی رحمی پوستش را کنده بودند و سرانجام بدنش را سوزانده بودند... زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم..."
خاطره ای از مادر شهید, سید مهدی رضوی
کتاب خاطرات دردناک
#ناصرکاوه
#شهدا
#مرصاد
#منافقین
🌟حضرت امام (ره) خطاب به سردار شوشتری در عملیات مرصاد مي فرمايند: "در اين دنيا كه نمي توانم كاری بكنم. اگر آبرويی داشته باشم در آن دنيا قطعاً شما را شفاعت خواهم كرد."
🌟"منافقین در قالب 50 تیپ و هر تیپ 250 نفر با لباسهای خاکی, که فقط بازوبند سفیدی که روی بازوهای شان بود آنها را از بسیجیها متمایز میکرد با تجهیزاتی که از صدام گرفته بودند از تنگه پاتاق به طرف اسلام آباد حرکت کردند و در روز سوم مرداد ماه در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد)، اسلام آباد را گرفتند. آنها در شهر اسلام آباد به کسی رحم نکردند و هر فردی که حتی ته چهره حزب اللهی داشت را به رگبار گلوله بستند. حتی در بیمارستان امام خمینی اسلام آباد به مجروحان هم رحم نکردند و در فجیعترین کارشان، مجروحان بیمارستان امام خمینی را از روی تخت به محوطه بیمارستان برده و همه آنها را به رگبار گلوله بستند. منافقین در حرکتی دیوانه وار و در نهایت بی رحمی, بیمارستان اسلام آباد غرب را به آتش کشیدند..."
برشی از جنایت منافقین در عملیات مرصاد
🌟"شهید ی که هیچ کس منتظرش نبود"
شهید "سیفالله شیعهزاده" از شهدای بهزیستی استان مازندارن بود که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچ کس در جبهه نفهمید خانواده ای ندارد. کم سخن میگفت و با سن کم، سخت ترین کار جبهه یعنی بی سیمچی بودن را قبول کرده بود. سرانجام این شیر مرد و دلاور بسیجی, در جریان عملیات مرصاد توسط منافقین اسیر شد... این رزمنده با هوش برگه و کدهای عملیات رو قبل از اسارت خورده و قورت داده بود... منافقین پس از شهادت ایشان، برای بدست آوردن رمز و کدهای بی سیم، سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد و او مظلومانه زیر بدترین شکنجه ها سرانجام به شهادت رسید... آسایش امروز را مدیون فداکاری این شهدا هستیم....
برشی از زندگی شهید, سیفالله شیعهزاده
🌟شهیدی که به دست منافقان, در عملیات مرصاد تکه تکه شد
"نخست دستهایش را در حالی که زنده بود، قطع و سپس صورتش را تیرباران کردند و دیگری وحشیانه به او حملهور شد و سرش را از پشت سر برید و آن. طوری که همه ما او را از دور میدیدیم، آنان ناجوانمردانه شروع به قطعه قطعه کردن اعضای سید جلیل موسوی کردند...خاطره ای از شهید سید جلیل موسوی
🌟"از «پاریس» تا «مرصاد»... از مسیحیت تا تشیّع... از زندگی در قلب اروپا تا شهادت در جنگ میان ایران اسلامی و همه دنیای کفر... «ژروم امانوئل کورسِل» این راه طولانی را در 7 سال طی کرد... تنها شهید اروپایی دفاع مقدس ژروم ایمانوئل کورسل معروف به کمال کورسل بود که در عملیات مرصاد شهید شد... وقتی از او پرسیدند: چه کسی تو را شیعه کرد؟... در جواب گفت: دعای کمیل امام علی (ع)..."
برشی از زندگی شهید, ژروم امانوئل (کمال) کورسل
🌟شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوشهایش را بریدند و...دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است... وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش... به سید مهدی گفتم: مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟... گفت: "مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم"... گفتم: برو و مواظب خودت باش!... او با اینکه خودش می دانست بر نمی گردد، گفت: این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!... "سید مهدی در عملیات مرصاد عضو گردان مسلم لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود و در منطقه اسلام آباد غرب به شهادت می رسد... منافقین سفّاک ابتدا چشم هایش را در آورده بودند... بعدا گوش هایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش را شکستند و در نهایت بی رحمی پوستش را کنده بودند و سرانجام بدنش را سوزانده بودند... زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم..."
خاطره ای از مادر شهید, سید مهدی رضوی
کتاب خاطرات دردناک
#ناصرکاوه
#شهدا
#مرصاد
#منافقین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مرصاد
#منافقین
روایت سلاخی زن باردار و جنین توسط منافقین
🌟شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوشهایش را بریدند و...دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است... وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش... به سید مهدی گفتم: مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟... گفت: "مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم"... گفتم: برو و مواظب خودت باش!... او با اینکه خودش می دانست بر نمی گردد، گفت: این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!... "سید مهدی در عملیات مرصاد عضو گردان مسلم لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود و در منطقه اسلام آباد غرب به شهادت می رسد... منافقین سفّاک ابتدا چشم هایش را در آورده بودند... بعدا گوش هایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش را شکستند و در نهایت بی رحمی پوستش را کنده بودند و سرانجام بدنش را سوزانده بودند... زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم..."
خاطره ای از مادر شهید, سید مهدی رضوی
کتاب خاطرات دردناک
#ناصرکاوه
#شهدا
#مرصاد
#منافقین
حاج قاسم می گفت:
اینانقلاب؛ آنقدر تلاطم و سختۍ
دارد که یك روزی #شهدا آرزو می کنند
زنده شوند و براۍدفاع از این انقلاب
دوباره شھید شوند!
#شهیدحاج_قاسم
هدایت شده از کتابخانه علوم اسلامی تسنیم
کتاب_نهای_شهید_نصرالله_ناصرکاوه_مهرماه_1403.pdf
32.52M
📚 آغاز نصرالله
✏️ نویسنده: ناصر کاوه
📄 تعداد صفحات: ۱۶۱
📣 زبان: فارسی
#️⃣ #شهدا #شهیدان #سیدحسن_نصرالله #ناصر_کاوه #تسنیم #کتابخانه_مجازی #کتابخانه_دیجیتال
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
برای دیدن کتابهای بیشتر و دانلود رایگان 👈 عضو شوید
🆔 @tasnim_pdf