eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
884 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
15هزار ویدیو
503 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
(۱) شهیدی که قبل از شهادتش، مدارج عالی عرفانی را طی کرده بود!؟👇 🔴شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد! 🌼...نفسی عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم!بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم.  من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ  انجام دهم....😰 🌼 در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :👈 خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم. بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت.اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: 👇 🌼 هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت. من همین طور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود.   🌼 هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: 👈 یاالله یا الله… به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: 👈 سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند... 🌼من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: 👈 از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: 👈 تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.... برشی از زندگی راوی: دکتر محسن نوری
(2)👇 🍂🍃🍂🍃👇 👈 ، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی👼 داشتند بین دو نماز، سخنرانی شان 🗣را به این شهید بزرگوار🌹 اختصاص داده و با آهی😞 از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند:👌 🌺“این شهید را دیشب🌚 در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است💥 از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.😰 🔥رفقا! آیت الله 👳حساب و کتاب داشتند👁 اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"😳 سپس در همان شب 🌑ایشان به همراه چند نفر👨‍👨‍👦‍👦 از دوستان به سمت منزل احمد آقا 🏡که در ضلع شمالی مسجد امین الدوله 🕌در چهار راه مولوی بود، رهسپار شدند. در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش🌷 اظهار داشتند: "من یک نیمه شب🌑 زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم.🕌 به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت🗝🔑 به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک است. !؟👈 بلکه 🌏 مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید...."🌺🌼   منبع : کتاب عارفانه
(3) 💥نماز_اول_وقت راهکار دستیابی به مقامات دنیا و آخرت!؟ 🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت ... 🍀مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه... 🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. ☘همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ... این یک نمونه از کمک و عنایت الهی به بندگانی است، که تحت هر شرایطی نماز خود را در سر وقت خود به جا می آمورند👌   منبع : کتاب عارفانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴تقی رحمانی همسر نرگس محمدی: «خانواده مادری نرگس اکثراً از مجاهدین بودند که اعدام شدند. پسرخاله‌های نرگس، پسرعمه‌هایش ..اکثرا اعدامی دارند.
🔴👆فک و فامیل ِ نرگس محمدی حقیقتا جایزه رو به خوب کسی دادن 😜
✅ کفار را چگونه به‌سوی جهنم می‌برند؟! ✍ این دامدارها حیوان را از پشت هِی می‌کنند... یک وقت است کسی بدرقه می‌کند، مثل اینکه اهل بهشت را فرشته‌ها بدرقه می‌کنند «وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا» (زمر، ۷۳) فرشتگان این‌ها را بدرقه می‌کنند، با جلال و شکوه این‌ها وارد بهشت می‌شوند، اما همان ملائکهٔ عذاب، کفار را از پشت سر هِی می‌کنند! فرمود: «وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلَی جَهَنَّمَ وِرْداً» (مریم، ۸۶). اگر امروز «أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (اعراف، ۱۷۹) فردا کسی آن‌ها را بدرقه نمی‌کند که! این‌ها را با فشار، با هِی کردن به دوزخ می‌برند. 👤 🎙 | آیات ۵۸ تا۶۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خداوند از حق مردم نمی گذرد 👤حضرت آیت الله مظاهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگرانی اینترنشنال از قدرت سایبری ایران؛ ایران به یکی از بزرگترین بازیگران حملات سایبری تبدیل شده!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 هنگام نصب نرم‌افزارها آیا می‌دانید با چه چیزهایی موافقت می‌کنید؟ 🔸واکنش مردم وقتی از این دسترسی‌ها آگاه می‌شوند!😱😱 ـــــــــــــــــــــــ
🔴کشف ۴۰۰۰ خودرو احتکاری در مشهد مدیرکل تعزیرات حکومتی خراسان رضوی: 🔹در گشت مشترک تعزیرات حکومتی در پارکینگ بینالود مشخص شد از ۱۰ هزار خودروی موجود چهار هزار خودرو هایما، پژو پارس و آریسون بدون پلاک در این مجموعه وجود دارد که به ظن احتکار پرونده تخلف برای این شرکت تشکیل شد. 🔹احراز این تخلف نیازمند گزارش کارشناسی و تأیید سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان است که در صورت تأیید با فوریت رسیدگی خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید رئیس جمهور اسبق آمریکا می گوید ما در١٩۵٠دولت ایران(مصدق)را سرنگون کردیم و شاه را بازگرداندیم بعد اینجا برخی می گویند آمریکا غلط کرد اینجوری گفت شاه با اختیارات قانونی مصدق را برکنار کرد همچین اعتراف می کند که صدام در حمله به ایران با ما هماهنگ بود. ـــــــــــــــــــــــ
.حاج آقای ‍ قرائتی فرمود: پدرم حدودا در چهل سالگی از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد  راز گریستن خودش را برای من  اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم  گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان  پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت  الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره  پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده  زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا  چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا  امام حسین  علیه السلام  است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز  پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که  زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده  دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء  بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته  هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده و یک حسینی حسینی راستین بوده است  ..... اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره اگر لذت بردید به اشتراک بگذاريد، با ذکر 14 صلوات هدیه به فاطمه زهرا سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷الله اکبر 🚨حملات گسترده و بی سابقه نیروهای مقاومت بر سر سرزمین های اشغالی👌 همزمان هکرهای فلسطینی موفق شدند، گنبد آهنین رژیم اشغالگر قدس را نیز هم کنند، در ضمن یک شهرک یهودی نشین نیز، به تصرف فلسطین درآمده است💪
♻️بازگشت به راهبرد سپهبد سلیمانی ❇️در سال ۱۳۹۷ و در حالی که حملات هوایی رژیم صهیونیستی به سوریه شدت گرفته بود، حاج قاسم در جلسه‌ای در یکی از پادگان‌ها تهران، در این خصوص گفت: می‌دانید فرق من با نتانیاهو چیست؟ فرق این است که او مواضع سوخته ما را در سوریه می‌زند اما من شهرک‌های او را هدف قرار می‌دهم....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آواره شدن سگیونیستها در بیابان‌... شهرک نشینان با هرچه شنبه‌ای پوشیده بودند در حال فرار در بیابان‌های اطراف غزه هستند... این تصاویر تاریخی و بی‌نظیر را داشته باشید تا بدانید وقتی تاکید می‌کنم این ایران است که تصمیم می‌گیرد در منطقه چه چیزی کجا باشد و چه اتفاقی باید روی دهد حرف روی هوا نمی‌زنم... از بیابان فرار کنید راهی به جز شنا در آبهای مدیترانه ندارید آیا به توصیه سردار حاجی زاده شنا کردن رو یاد گرفتید یا نه کوسه های مدیترانه در حال سوهان زدن به دندانهایشان هستند