eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
881 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انداختن معلم تبریزی در قفس شیر توسط شاه پهلوی منبع این مطلب کتاب witness میدونید چرا بعضیا میگن رضا شاه، روحت شاد؟ چون ما تبیین نکردیم دوران پهلوی رو بشنوید یک دقیقه از دوران پهلوی... بخشی از همایش یک صندوق شبهه فلق (۲۱۹)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥درب هاي جهنم 📝اعجاز عددی 👑خداوند متعال براي جهنم هفت درب قرارداده است ومي فرمايد : " (جهنم را) هفت درب است كه هردربي براي ورود گروهي معين شده است ." (حجر/44) نكته جالب آن است كه كلمه "جهنم" درقرآن كريم 77 باركه مضربي ازعدد 7 است تكرار شده است واين هماهنگي عجيب برمحكم كاري وبدون نقص بودن كلمات قرآني گواهي مي دهد . ازسوي ديگرپيامبر اكرم (ص) خبرداده است كه جهنم مكاني سياه وتاريك است . براين اساس اگردررنگ "سياه" درقرآن دقت نماييم خواهيم ديد كه اين كلمه دقيقا 7 بار يعني به تعداد درب هاي جهنم تكرارشده است ! پس بنابراين دراين هماهنگي اعداد دقت كنيد تاببينيد كه آيا مي شود اين مساله تصادفي واتفاقي باشد ياخير؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوربین مخفی تکان دهنده از نقاط بدپوشش تهران! / اگه حجاب آزاد بشه چه شکلی خیابون میای؟! / انتهای مسیر کشف حجاب، به کجا و کدام مقصد ختم میشه؟ قابل توجه اونایی که میگن «انقدر در مورد حجاب حرف نزنید!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ضربه شست سخنگوی دولت: مردم فرصت هستند، نه مذاکره، برجام و... !! به این میگن زیرکی،هوش و کیاست یک سخنگوی هنرمند👏
🌷۸ اسفند سالروز شهادت “حاج حسین خرازی” ☀️«حسین خرازی» سال 1336 در اصفهان متولد شد.از همان آغاز، کودکی باهوش و مؤدب بود. در دوران کودکی به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد‌... حسین در زمان فراگیری دانش کلاسیک، به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد.در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. ☀️در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. طولی نکشید که او را به همراه عده‌ای دیگر بالاجبار به عملیات سرکوبگرانه «ظفار» (عمان) فرستادند. حسین از این کار فوق‌العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر تمام می‌خواند. وقتی دوستانش علت را سؤال کردند در جواب گفت: «این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند.» ☀️در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها و سربازخانه‌ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی کار انقلاب و تشکل انقلابیون محل بودند. حسین از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگ‌های کردستان بود و لحظه‌ای آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت، مسئولیت‌هایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضدانقلابیون در گنبد، مأموریتی در آن خطه داشت. دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه‌ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و خرازی در اوج درگیری‌ها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادت‌هایی که همراه شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه در زمینه آزاد کردن شهر سنندج از خود نشان داد، در سمت «فرماندهی گردان ضربت» که قوی ترین گردان آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل شد و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل «دیواندره»، «سقز»، «بانه»، «مریوان» و «سردشت» نقش مؤثری را ایفا کرد و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد. ☀️عملیات‌‏های «فرمانده کل قوا»، «ثامن الائمه»، «فتح المبین»، «الی‌بیت‌المقدس»، «خیبر»، «بدر»، «والفجر8» و «کربلا4و5»، صحنه‏‌های فراوانی از رشادت‏ها، ابتکار، خلاقیت و حسن فرماندهی این سردار رشید اسلام بود، ضمن آنکه وی در عملیات «خیبر» در اسفند 1362 نیز، دستِ راست خود را در راه خدا تقدیم کرد. ☀️سرانجام شهید حسین خرازی این سردار رشید سپاه اسلام در جریان عملیات بزرگ و غرورآفرین کربلای 5 در حالی که فرماندهی «لشکر 14 امام حسین(ع)» را برعهده داشت، در 8 اسفند 1365در اثر اصابت ترکش به قلبش، به فیض عظمای شهادت نائل آمد. پیکر این فرمانده شهید والا مقام پس از تشییع با شکوه، در گلستان شهدای اصفهان (تخت فولاد) آرام گرفت. ☀️در بخشی از وصیتنامه حسین خرازی آمده است: … از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آن‌ها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آن‌ها باشم. آنهایی که با بودن‌شان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند.... خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سؤال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم. کتاب فاتحان قله های عاشقی ناصر کاوه
💥تدبیر 👈 در برابر دشمن تا دندان مسلح :👇 🌟 وقتی لشگر ۱۴ امام حسین(ع) به خاک عراق نفوذ کرد و به منطقه‌ تسلط پیدا کرد، آتش عراق سنگین شد...  شهید خرازی از طریق بیسیم به ژنرال ماهر عبدالرشید (از فرماندهان معروف ارتش عراق) پیام داد: 👇 «خط اول تو را گرفتم، خط دوم تو را هم گرفتم. خط سوم تو را هم گرفتم، خط چهارم تو را هم گرفتم، خط پنجم تو را هم گرفتم، سنگرهاي مجهز نونی تو را هم گرفتم. هيچ مانعی جلوی من نيست؛ امشب می‌خواهم بيايم به شهر بصره و تو را ببينم!» 🌟 ماهر عبدالرشيد هول كرد!  پرسيد: «می‌خواهی بيايی چه كار كنی يا چه بگويی؟!»... خرازی جواب داد: «يك پای تو را قطع كردم. می‌خواهم پای ديگرت را هم قطع كنم!» ... ماهر جواب داد: «بيا! من هم يك دست تو را قطع كردم، دومی را هم قطع می‌كنم!» ... خرازی گفت: «باشد! وعده ما امشب در ميدان شهر بصره»... با اين پيغام، اوضاع نيروهای عراقی به هم ريخت. ژنرال ماهر عبدالرشيد كه واقعاً از تصور سقوط شهر بصره ترسيده بود، تمام چينشی را كه قبل از آن برای عقب نشينی انجام داده بود، به هم زد! 💢 حجم آتش عراق ده‌ها برابر شد و آن شب به قدری روی منطقه شلمچه گلوله ريختند كه در طول تاريخ جنگ تا آن زمان و حتی بعد از آن بی سابقه بود!... وقتی حکمت این کار را از حرازی پرسیدند، گفت: «ما در اين منطقه نيرو و امكانات نداشتيم. مهمات هم نداشتيم. اين كار را كردم تا آنها تحريک شوند و منطقه را زير آتش بگيرند و دست كم به اندازه يك هفته عمليات، مهمات خود را هدر بدهند!»... بعدها براساس مطالبی كه از بيسيم شنيده شد، گفتند: «آن شب انبارهای مهمات عراقی‌ها خالی شده بود و به قدری كمبود مهمات داشتند كه تا دميدن صبح، مهمات داخل تريلرها را مستقيم به كنار توپ ها و خمپاره اندازها می‌ردند و مصرف می‌كردند.».... ⛔️این تدبیر شهید خرازی‌رو مقایسه کنید با دولتمردان کنونی که تا حالا چندین بار سر بزنگاه، گرای خالی بودن خزانه و اثر کردن تحریم‌ها رو به دشمنان میدهند.... : حساسیت فوق‌العاده‌ای نسبت به مصرف بیت‌المال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می‌كرد ومی‌گفت: وسایل و امكاناتی را كه مردم مستضعف دراین دوران سخت زندگی جنگی تهیه می‌كنند و به جبهه می‌فرستند بیهوده هدر ندهید، آنچه می‌گفت عامل بود، به همین جهت گفتارش به دل می‌نشست... 🌟شهید خرازی یك عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترك نمی‌شد...  او معتقد بود: هرچه می‌كشین و هرچه كه به سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد....  💫دقت فوق‌العاده‌ای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان می‌آورد كه: سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.... دائماً به فرماندهان رده‌های تابعه سفارش می‌كرد كه در امور مذهبی برادران دقت كنند.... 💕 همیشه لباس بسیجی بر تن داشت و در مقابل بسیجی‌ها، خاكی و فروتن بود. صفا، صداقت، سادگی و بی‌پیرایگی از ویژگی های او بود... 💥دوری از وابستگی و👆تعلقات مادی 👈شهید احمد کاظمی میگوید: شهید حسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات شهید میشوم. گفتم: از کجا میدانی؟ 👈 مگر علم غیب داری؟ گفت: نه، ولی مطمئنم. چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد... به آسمان رفتم. فرشته ای دیدم که اسم های شهدا را می نویسد. تمام اسم ها را میخواند و می گفت وارد شوید... 💕ماه عسل وقتی امام عقدشان را خواند . مقداری پول به آنها داد تا بروند مشهد ماه عسل. پول را داده بود به حاج احمد آقا و گفته بود جنگ تموم بشه ، زیارت هم میریم. با خانمش دوتایی رفتند اهواز. قبل از شهادتش جانباز شده بود و یک دستش زودتر از خودش وارد بهشت شد. خمپاره خورد کنارشان همه سالم بودند غیر از حسین خرازی. او به تنهائی وارد بهشت شد.... 🌺مجروحیت حسین خرازی فرمانده جانباز لشگر 14 امام حسین(ع):👇 دائیش تلفن کرد گفت : حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشستین؟ گفتم : نه خودش تلفن کرد. گفت دستش یه خراش کوچکی برداشته است. پانسمان می کنه میاد. گفت: شما نمی خواد بیاین. خیلی هم سرحال بود!... گفت: چی رو پانسمان می کنه؟دستش قطع شده؟ همان شب رفتیم یزد، بیمارستان. به دستش نگاه می کردم. گفتم:"خراش کوچیک". خندید.گفت: دستش قطع شده سرم که قطع نشده... 💥روضه حضرت زهرا(س): خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند ... حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی‌ها داشتند باور می‌کردند اینجا آخرشه یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بی سیم چی را صدا زد. حاجی گفت: هر جور شده با بی سیم، تورجی‌ زاده را پیدا کن...
💥زنده, زنده در آتش سوخت, اما آخ نگفت: ...حسین خرازی نشست ترک موتورم و گفت, برو. بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می سوخت...😇  فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد!...😱 من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم... گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!😭 🌟 جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا "ضجه و ناله" نمی زد! و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد... خدایا! 👐 الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی!... 😰 ...خدایا! الان سینه ام داره می سوزه! این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه!... 😰 ...خدایا! الان دست هام سوخت! می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم! نمی خوام دست هام گناه کار باشه! 😰 ...خدایا! صورتم داره می سوزه!.این سوزش برای امام زمانه!...برای ولایته! اولین بارحضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت! 😰 آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا!💕 دیگه طاقت ندارم، 😰 دیگه نمی تونم، 😰 دارم تموم می کنم....😨  لااله الا الله و....😭 ...خدایا! خودت شاهد باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم!... 😰 یک لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! 😇😨 💢 بقیه هم اوضاع شان به هم ریخت.... حال حاج حسین خرازی ازهمه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:👈 خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟ ما فرمانده ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم... تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و" آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد." کتاب_خاطرات_دردناک ناصر_کاوه منبع سایت لشگر14امام حسین(ع)
🌹خدایا شهادت را نصیبم کن، دلم برای حسین خرازی پر میکشد، دلم برای شهدا پرمیکشد 🌹دنیا را رها کنید،دنیا را ول کنید، همه چیز را در آخرت پیدا کنید و رضای خدا را بر رضای مخلوق ارجحیت دهید. 🌹سالگرد شهادت شهید احمد کاظمی ویارانش گرامیباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج حسین خرازی گفته بود تو عملیات خیبر (عملیاتی که از ناحیه دست جانباز شدند) فرشته‌ها اومدن روح من‌رو ببرن، من گفتم فعلا می‌خوام برای خدا بجنگم... مگه قرآن نفرمود وقتی اَجَل کسی برسه، فرشته مرگ یک لحظه بهش مهلت نمیده؟ پس مجاهد فی سبیل‌الله به کجا رسیده که به ملک‌الموت میگه من هنوز تو این دنیا کار دارم؟ 👤راوی: حجت‌الاسلام مهدوی بیات 🗓 ۸ اسفند، سالروز شهادت شهید حسین خرازی
لوح | بصیرت خرازی 🔻رهبر انقلاب: شهید خرازى به رفقایش گفته بود:«من اهمیت نمى‌دهم درباره‌ ما چه مى‌گویند؛ من مى‌خواهم دل ولایت را راضى کنم.» او مى‌دانست که آن دل آگاه و بصیر، فقط به ایران، به جماران، به تهران و به مجموعه‌ی یک ملت نمى‌اندیشد؛ به دنیاى اسلام مى‌اندیشد و در وراى دنیاى اسلام، به بشریت. عزیزان من! این بصیرت چگونه حاصل مى‌شود؟ بر اثر گذشتن از خود؛ همین یک کلمه‌ آسان، اما در عمل، آن‌قدر مشکل که اکثر انسان‌ها در همین دو قدم این یک کلمه، درجا زده و مانده‌اند! ۱۳۸۰/۸/۹ به‌مناسبت سالروز شهادت، جانباز علمدار، سردار حاج حسین خرازی التماس دعا؛
🍂 🔻 مرخصی به شرط عملیات سال ۶۱ در عملیات محرم، بعد از مرحله دوم این عملیات، وقتی به عقبه جبهه خودی و در خط پدافندی در منطقه ای از دهلران آمدیم ، بعد از یک روز فرماندهان اعلام کردند ، آماده بشید بروید مرخصی که دستور آمد گردان یا مهدی سریعا به خط شوند، تجهیزاتمان را بستیم و آمدیم به خط شدیم که گفتند یکی از فرماندهان می خواهد صحبت بکند، وقتی آماده شدیم، دیدیم شهید حاج حسین خرازی و شهید ردانی پور ، آمدند. شهید خرازی که یکی از دستانش بر اثر مجروحیت به گردنش انداخته بود، شروع کرد به سخنرانی و با همان لحجه شیرین اصفهانی درصورتی که خنده برلبانش بود، گفت، بچه ها کوجا می‌خاین برین؟ همگی گفتیم مرخصی، گفت 😂 د،نشد، یه مرحله دیگه عملیات میریند، اونوقت ، اگه شهید نشدید و سالم برگشتید،😂 میریند خونه هادون. مجددا سازماندهی شدیم و در مرحله سوم عملیات در منطقه زبیدات عراق وارد عمل شدیم. چقدر این فرماندهان ما با روحیه بودند کتاب گلخندهای آسمانی ناصرکاوه
🔲 جدول مشارکت مردم در انتخابات مجلس سال ۵۸ تعداد ۵۲٪ مشارکت سال ۶۳ تعداد ۶۰٪ مشارکت سال ۶۷ تعداد ۵۱.۷٪ مشارکت سال ۷۱ تعداد ۵۰٪ سال ۷۴ تعداد ۵۱٪ سال ۷۹ تعداد ۶۷٪ سال ۸۲ تعداد ۵۱٪ سال ۸۶ تعداد ۵۰٪ سال ۹۰ تعداد ۶۳.۸٪ سال ۹۵ تعداد ۶۱.۶٪ سال ۹۹ تعداد ۴۲.۵٪ ـــــــــــــــــــــــ
♻️ میزان مشارکت در یازده دوره انتخابات مجلس/ آیا مردم از نظام خسته شده‌اند؟ 🔰 بررسی آمارهای انتخابات در سال‌های اخیر نتایج جالبی را به دنبال دارد. ۱. مطابق این نمودار، میانگین مشارکت در دوره‌های گذشته ۶۰ درصد بوده است. ۲. بیشترین میزان مشارکت مربوط به دوره پنجم با ۷۱.۲ درصد است و کمترین میزان مشارکت مربوط به دوره یازدهم با ۴۲.۶ درصد است. ۳. در سال نخست انقلاب، ۵ انتخابات در کشور ما برگزار شده که نتایج آن اینگونه بوده است: رفراندم جمهوری اسلامی (فروردین) ۹۸/۲ درصد، تعیین نمایندگان تدوین خبرگان قانون اساسی (مرداد) ۵۲ درصد، رفراندم قانون اساسی (آذر) ۵۷ درصد، اولین دوره ریاست جمهوری (بهمن) ۶۷ درصد، اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی (اسفند) ۵۲ درصد. ۴. درصد مشارکت بعد از مجالس ششم و دهم به طور چشم‌گیری کاهش شدید داشته است. در این دوره‌ها مجلس و دولت همسو و اصلاح‌طلب بوده‌اند و بدون شک عملکرد دولت‌های خاتمی و مجالس اصلاح‌طلب در مشارکت تأثیر داشته است. ۵. میزان مشارکت در اولین انتخابات مجلس ۵۲ درصد بوده در حالی که در این دوره، کسی ردصلاحیت نشده، تحریمی‌ در کار نبوده، اخباری ااختلاس و ناکارآمدی مدیری شنیده نشده. نتیجه‌گیری: این تلقی که مردم از نظام خسته شده‌اند به استناد مشارکت ۵۰ درصد مردم، درست نیست چون ۴۵ سال قبل و در اولین دوره، مشارکت به همین میزان بوده است و این روال طبیعی است. البته باید موانع مشارکت آن ۵۰ درصد را که قطعا رد صلاحیت نیست، برطرف کرد. مشارکت دراین دوره به استناد جنس دولت آقای رییسی و فعالیت آن، قطعا بیش از دوره قبل است.