فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌پرتابه سپاه پاسداران که در شاهرود دیده شده است.
امشب ساعت ١٨:١۵
▪️احتمالا ایران یک موشک جدید و دوربُرد را آزمایش کرده باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ما ایرانیها چگونه مردمی هستیم؟
┄┅═✧☫✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما این عظمت را چطور کلمه کنیم؟
بر پیکر فرزند میگوید:
بر تو قطرهای اشک نمیریزم
سلامم را به سید برسان
فقط داغ او بود که کمرم را شکست…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انفجار در کویتهٔ پاکستان با ۱۷ کشته و ۲۰ زخمی
🔹به گفتهٔ مقامات پاکستانی، صبح امروز بر اثر انفجار در ایستگاه راهآهن شهر کویته حداقل ۱۷ نفر کشته و ۲۰ نفر دیگر زخمی شدند.
🔹سرپرست پزشکی بیمارستان مدنی کویته گفته: چند مجروح بهدلیل وخیمبودن وضعیت به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شدند.
🔹فرمانده ارشد پلیس کویته هم گفته: انفجار در نزدیکی باجههای فروش بلیط ایستگاه راهآهن زمانی رخ داد که بیش از ۱۰۰ نفر در صف خرید بلیط ایستاده بودند.
🔹هنوز هیچ گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته است.
@Farsna
زندگینامه: حسن طهرانی مقدم (۱۳۳۸ - ۱۳۹۰) - همشهری آنلاین
https://www.hamshahrionline.ir/news/203522/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B7%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85-%DB%B1%DB%B3%DB%B3%DB%B8-%DB%B1%DB%B3%DB%B9%DB%B0
صفحه پایداری2-3 روزنامه همشهری دوشنبه 3 اردیبهشت 1403
https://newspaper.hamshahrionline.ir/topics/469/paydari2-3.html?n=9076
ماجرای جالب گفتوگوی شهید محمدخانی با تکفیریها
یکی از بیسیمهای تکفیریها افتاد دست ما. سریع بیسیم را برداشتم. میخواستم بد و بیراه بگم
عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن.
گفتم پس چی بگم به اینا؟!
گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلولههایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...»
سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما میجنگید؟
گفت: «به اونها بگو ما همونهایی هستیم که صهیونیستها رو از لبنان🇱🇧 بیرون کردیم.
ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق🇮🇶 بیرون کردیم.
ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله.
هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیستها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است...
بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان...
بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیریها تسلیم ما شدند. میگفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.»
📅تاریخ تولد : ٩ تیر ۱٣۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱٣٩۴
🕊محل شهادت : سوریه_حلب
🥀مزار شهید : بهشت زهرا_قطعه ۵٣
┄
#
⭕️ بسیاااااااار مهم
🔻پروژه شیلیسازی ایران🔻
🔹نمیدونم تا حالا از پروژه #شیلی_سازی چیزی شنیدین یا نه ... ؟!!
در دهههای 60 و 70میلادی که اوج حکومتها و دولتهای پدید آمده از کودتای آمریکایی در منطقه آمریکایلاتین بود؛
در آن زمان برخلاف خواسته آمریکا در #شیلی یک رئیس جمهور مردمی روی کار آمد به نامِ «سالوادور آلنده».
دولتها و نظامیانِ وابسته به آمریکا که از حمایت CIA برخوردار بودند با شعار مبارزه با کمونیسم و مبارزه با شوروی
همهی حکومتهای مردمی رو قلع و قمع میکردند؛
اما استثنائا در #شیلی به مشکل برخوردن ... سرنخِ تمامِ کودتاها و توطئهها هم طبقِ معمول در سفارت آمریکا بود ... !!
آلنده (رئیس جمهور مردمی شیلی) با آگاهی از این مسئله، راههای ارتباطی با سفارت آمریکا رو محدود کرده بود.
او با پشتوانه مردمی به رهبری قدرتمندی در منطقه آمریکای لاتین تبدیل شده بود ...👌👌
بطوری که در خودِ ارتش شیلی هم ازش حمایت میکردن و کسی را یارای مخالفت با «آلنده» نبود ... در این شرایط، تمام راههای کودتا برای آمریکاییها بسته شده بود و آمریکا در این کشور به مشکل بر خورده بود.
طوری شده بود که غربیها #شیلی رو هم مثل #کوبا از دست رفته میپنداشتند؛
اینجا بود که سازمان سیا موقتاً فرمولِ انقلابات رنگین و مخملی رو تعطیل کرد و از راه مکر و تزویر وارد شد!
سازمان سیا با استخدامِ افراد نفوذی و استفاده از جاسوسهایی که در بدنه دولت #آلنده داشتند، هزینه خدمات را در کشور بالا بردند ... !!
خدماتی مثلِ هزینه درمان ... هزینه سوخت ... هزینه تحصیل ... هزینه بهداشت ... هزینه رفت و آمد و ...
هدف آنها ایجادِ قحطیهای مصنوعی در کشورِ شیلی بود،
نفوذیها برای فقرا صفهای طولانی جهت پرداخت کوپنهای غذا و یا یک کاسه سوپ و یا سبد کالا ترتیب میدادند و طی آن افرادی را وارد صفها میکردند تا به #آلنده فحاشی کنند و تمام بدبختیهای مردم را به گردن او بندازند ... !!
نفوذیها مرتب به مردم القاء میکردند که سایه جنگ بر کشور افکنده شده است و بزودی جنگ خواهد شد و آمریکا کشورتان را با خاک یکسان خواهد کرد ... !! 🤔
نفوذیها به مردم میگفتند که ناوهای هواپیمابر آمریکایی در اقیانوس به سمتِ آبهای شیلی در حرکتاند و حسابی با این شایعات توی دل مردم را از ترس جنگ خالی میکردند و آنها را از جنگ میترساندند ... !!
آنها با رسانههایشان به مردم میگفتند که خطرِ قحطیها و گرسنگیهای کشنده بزودی و قریب الوقوع خواهد بود!
و تقصیر تمام این بدبختیها را به گردن رهبر و اعتقادات ِضد آمریکایی او میانداختند ... !!
نفوذیهای CIA سوبسیدها (یارانهها) رو برداشتند و قیمت اجناس را هم لحظه به لحظه بالاتر میبردند ... !! 🤔
آنها آلنده را که در اوج محبوبیت در بین مردم شیلی بود را مسئول تمام اون بدبختیها ... گرانیها ... قحطیها و کمبودها معرفی میکردند ... !!
قیمتِ آب و برق رو بالا بردند و نان و مایحتاجِ مردم در انبارها عمداً از بین میرفت ... اما بدست مردم نمیرسید!
از سویی دیگر، رادیوی اسپانیایی زبانِ آمریکا دلیلِ این مشکلات را دکتر آلنده معرفی میکرد و به مردم القاء میکرد که:
سیاستهای غلط و ضد آمریکایی تنشزای او کشور رو به ناکجا آباد برده و به مردم میگفتندکه اگر خواهان برآورده شدن خواستههای حداقلی برای زنده ماندنِ خود هستید؛ باید دست از حمایت از آلنده بر دارید ... !!
آمریکائیها آلنده و خانوادهاش را با دروغ، کاسب تحریم معرفی میکردند که از کنارِ تحریمهای اقتصادی آمریکا به ثروتِ هنگفتی رسیدهاند!
آنها با انواع و اقسام شیوههای تبلیغاتی و رسانهای (رهبر و رئیس جمهورِ محبوب شیلی) را نا کارآمد معرفی میکردند و آلنده را ترور شخصیت میکردند!
کار بجایی رسید که همان مردم و انقلابیونِ شیلی به خیابانها ریختند و فریاد میزدند:
♨️ ما عدالت نمیخوایم!
♨️ ما آزادی نمیخوایم!
♨️ ما برابری نمیخوایم!
🔻ما نان میخوایم
تا از گرسنگی نمیریم ... !!
مردم با هدایت #پینوشه (که در آن زمان یکی از نظامیان شیلیایی و مأمورِ سازمان سیا آمریکا بود) به کاخ ریاست جمهوری حمله ور شدند و رهبر شیلی (آلنده) را سر بریدند ... !!
💢معترضان که روزی حامی آلنده بودند؛ با چاقو و چوب و چماق به رهبرشون هجوم بردن و سرش رو از بدن جدا کردند ... !!
و بدین ترتیب؛ دولت مردمی آلنده سقوط کرد و سپهسالار پینوشه بلافاصله با کشتاری تاریخی که در شهرِ سانتیاگو به راه انداخت؛
قدرت رو بدست گرفت و ابتدا همان مردمی که سرِ آلنده را بریده و از تن جدا کرده بودند را کُشت و سپس، برای زهرِ چشم گرفتن حکومت نظامی اعلام کرد و هزاران نفر دیگه از مردم رو به جوخههای اعدام سپرد و تیرباران کرد ... !!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ مجری مصری:
📍کشورهای عربی مایه ننگ منطقهاند، بگذارید از این تعبیر استفاده کنم، اسرائیل مرتب به روی آنها ادرار میکند، در همین حال ایران در قضیه بکارگیری جاسوس کاری با اسرائیل کرده که اینگونه صدایشان در رسانههای عبری بلند شده است...
ـــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢اسرائیل دیگر در هیچ کجا در امان نیست ....
🔴گروهی از فعالان حامی فلسطین در ترکیه در بندر درینجه جلوی یک کامیون شرکت اسرائیلی "زیم" را گرفته و به آن اجازه حرکت ندادند.
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
🔴 حزبالله در حال ایجاد معادلات نظامی جدید
خلیل نصرالله کارشناس لبنانی نوشت با رصد حقایق میدانی میتوان دید حزبالله در این مرحله، موشکباران شهرکهای شمالی که از قبل برای تخلیه آنها هشدار داده بود را افزایش داده است که شاید پاسخی به حملات دشمن به روستاهای نزدیک مرز باشد.
همچنین هنگامی که دشمن شهر و روستاهای خارج از منطقه مرزی و مناطق بقاع را هدف قرار میدهد، در مقابل حیفا و عکا هدف قرار میگیرند.
از همه مهم تر اینکه پس از حملات ارتش اشغالگر به ضاحیه جنوب بیروت، حزبالله اهدافی در شمال، جنوب و شرق تل آویو را هدف قرار میدهد.
شاید این نحوه پاسخ برای تقویت معادلات جنگ باشد و در مرحله پس از جنگ مورد استفاده قرار گیرد.
🔻علاوه بر این باید بدانیم در چند روز قبل، برخلاف یکسال گذشته که عمدتا فقط از کاتیوشا برای حملات استفاده میشد، طیف گستردهای از موشکهای بزرگتر و قویتر و نقطه زن وارد سازمان نبرد شده است.
حزبالله تازه گرم شده و با مدیریتی دقیق و در نظر داشتن میزان امکاناتش و مدت احتمالی جنگ، به استفاده از سلاحهای جدیدتر خود روی آورده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩🚩امام زمان (عج )پرچم یا لثارات الحسین را بالا میبرد.
▪️امام زمان ارواحنا فداه، خونخواه خون سیدالشهداء علیه السلام هستند،یعنی هنوز انتقام خون حضرت گرفته نشده است.
مبادا دل خودمون رو با چهار تا موشک و عملیات خوش کنیم، انتقام خون شهید سلیمانی، شهید رییسی ،شهید مغنیه و... گرفته نشده دل ما آرام و قرار ندارد.
✊ ما شیعه صاحب ذوالفقاریم
حاشا سلاح خود زمین گذاریم
#انتقام_سخت
#محو_اسرائیل
┈┄┅═✾═┅┄┈
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
زندگی در کرمان
یکی از استانهای تاریخی و فرهنگی ایران، دارای طبیعت زیبا و مردمانی مهماننواز است. این شهر با قدمت چند هزار ساله، دارای میراث فرهنگی غنی و بناهای تاریخی فراوانی است که هر کدام داستانها و خاطراتی از گذشتههای دور را در دل خود جای دادهاند.
بی بی سکینه و پسرش علی نیز در این شهر زیبا زندگی میکردند. داستان زندگیشان، نمونهای از استقامت، فداکاری و عشق به وطن است. آنها با سختیها و مشکلات زیادی روبرو بودند، اما هرگز تسلیم نشدند. بی بی سکینه با کار در کورههای آجرپزی، تلاش میکرد تا زندگی بهتری برای پسرش فراهم کند و علی نیز با ایمان و امید به آینده، همواره در تلاش بود تا در کنار مادرش، از مشکلات عبور کند.
زندگی در کرمان برای بی بی سکینه و علی، پر از چالشها و سختیها بود، اما این چالشها نتوانستند اراده و استقامت آنها را شکست دهند. آنها با عشق و ایمان به زندگی ادامه دادند و امروز داستانشان الهامبخش بسیاری از مردم کرمان اس
فداکاری و ایثار
زندگی بی بی سکینه، پر از لحظات سخت و تلخی بود. او زنی پرتلاش و فداکار بود که برای تأمین نیازهای تنها پسرش علی، از هیچ کوششی دریغ نمیکرد. از آنجایی که شوهر و دختر سهسالهاش در یک سال از دنیا رفته بودند، بی بی سکینه مجبور بود هم نقش مادر و هم نقش پدر را برای علی ایفا کند.
کار در کوره آجرپزی
بی بی سکینه هر روز صبح زود بیدار میشد و به کوره آجرپزی میرفت. کار در این محیط، بسیار سخت و طاقتفرسا بود. او با دستان پینه بسته و پاهایی که از شدت خستگی تاول زده بودند، هر روز کار میکرد تا بتواند لقمهای نان برای پسرش فراهم کند. بعد از ظهرها که از کار برمیگشت، توان راه رفتن نداشت و از خستگی از خدا میخواست جانش را بگیرد. اما عشق به علی و امید به آیندهای بهتر، او را از پا نمیانداخت.
پنهان کردن سختیها از علی
بی بی سکینه تلاش میکرد تا سختیهای زندگی را از علی پنهان کند. او نمیخواست پسرش بفهمد که مادرش برای تأمین نیازهایشان گدایی میکند. او شبها که پاهایش تاول زده بود، به علی میگفت که این به خاطر سرماست. وقتی هیچ پولی نداشتند، با یک نان سر میکردند و آن را به سه قسمت تقسیم میکردند تا در طول سه روز بخورند. علی که بزرگ شد، با اینکه در یک خانه خرابه زندگی میکردند، همواره به مادرش میگفت که خدا دارد آنها را امتحان میکند و باید صبر کنند و شکرگزار باشند.
دوران نوجوانی علی
علی، با وجود شرایط سخت زندگی، پسری با ایمان و مقاوم بود. او تنها یک دست لباس داشت و وقتی مادرش آن را میشست، بدون لباس در سرما میایستاد تا لباسش خشک شود. او همیشه میگفت: "مامان خدا داره ما رو امتحان میکنه باید صبر کنیم و شکر کنیم." بی بی سکینه با دیدن این روحیه قوی در پسرش، دلگرمی میگرفت و سعی میکرد با امید به آینده، به زندگی ادامه دهد.
تلاش برای حفظ آبرو
بی بی سکینه برای این که حتی همسایهها هم نفهمند چیزی ندارند که بخورند، قابلمهای آب میگذاشت سر گاز تا جوش بیاید و قل بزند. این کار را میکرد تا اگر همسایهای آمد و چیزی آورد، بگوید: "نه! ببین مادر من غذا درست کرده برایمان!" او با این روش تلاش میکرد تا آبروی خود و پسرش را حفظ کند و نشان دهد که با وجود تمام سختیها، هنوز امید به زندگی دارند.
ایمان و امید
بی بی سکینه با وجود تمام سختیها و مشکلات، همیشه امیدوار بود و با ایمان به خداوند، به زندگی ادامه میداد. او به یاد دارد که یک روز که چیزی برای خوردن نداشتند، علی گفت: "مادر! برویم نان بگیریم؟" او با سرافکندگی گفت که صاحب کار هنوز پول کارش را نداده است. علی با لبخند گفت: "طوری نیست دیشب یک دانه خرما خوردم میتوانم تحمل کنم."
تجربه معجزه
یک روز مستاصل در خیابان قدم میزد و رو به خدا کرد و گفت: "خدایا امروز یک لقمه نان گیر من میآید؟" وقتی به خانه برگشت، نزدیک درب خانه یک کیسه نان پیدا کرد. علی بعد از چند دقیقه آمد و گفت: "مادر بیا بخوریم." بی بی سکینه نگاهی به داخل کیسه کرد و دید نانها از کپک سبز شده بودند. علی مقدار کپک را شسته بود و نشسته بود به خوردن. این لحظه برای بی بی سکینه، مثالی از قدرت ایمان و معجزه بود.
علی و جنگ
علی که بزرگ شد، جنگ شروع شد. او در کارهای پشت جبهه کمک میکرد تا به چشم حاج قاسم، فرمانده لشکر کرمان، بیاید. او آنقدر تلاش کرد که نهایتاً حاج قاسم او را با خودش به جبهه برد و علی به یکی از فرماندهان محوری لشکر ثارالله تبدیل شد.
شهادت علی و ارتباط با حاج قاسم
پس از شهادت علی، بی بی سکینه هیچ کسی را نداشت. حاج قاسم سلیمانی برای او مانند پسری شد و از سوریه زنگ میزد و با صدایش خستگی را از او دور میکرد. حتی یک شب ساعت ۲ نصفه شب از کربلا زنگ زد و گفت که دلش برایش تنگ شده و برایش زیارت کرده است. حاج قاسم همیشه میگفت: "ما افتخار میکنیم بی بی سکینه از ماست."
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
یادگاری ماندگار
بی بی سکینه اکنون در کنار دو پسرش آرام گرفته است. علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی، کیسه به دوش میگذاشت و درب خانههای نیازمندان میرفت، امروز مزارش حاجتها میدهد. قاسم، پسر دیگرش، که از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد، آرامش قلب بی بی سکینه است.
این داستان، نمونهای از زندگی پر درد و سخت بی بی سکینه است که با تلاش و ایثار، علی را بزرگ کرد و اکنون مزار فرزندش مکانی است که مردم به آن حاجت میبرند. این زن زحمتکش و معنوی، نمادی از استقامت و پایداری در برابر سختیهای زندگی است.
جنگ و نقش علی
با شروع جنگ تحمیلی، علی تصمیم گرفت تا به جبهههای نبرد بپیوندد. او که از کودکی با مشقتهای زیادی بزرگ شده بود، حالا به دنبال راهی بود تا به کشورش خدمت کند و از آن دفاع کند.
پیوستن به جبهه
علی با شور و شوق فراوان به کارهای پشت جبهه مشغول شد. او کارهایی مانند حمل و نقل تجهیزات، کمک به مجروحان و تأمین نیازهای نیروهای خط مقدم را بر عهده داشت. این فعالیتها نه تنها به او کمک میکرد تا تجربههای ارزشمندی کسب کند، بلکه نشاندهنده ایمان و تعهد عمیق او به دفاع از کشورش بود.
شناخت توسط حاج قاسم
در همان ابتدا، حاج قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر کرمان، به استعداد و شجاعت علی پی برد. او تلاشها و فداکاریهای علی را مشاهده کرد و تصمیم گرفت او را به عنوان یکی از اعضای اصلی تیم خود انتخاب کند. علی با همراهی حاج قاسم به خط مقدم رفت و تحت آموزشهای دقیق و سختگیرانه قرار گرفت. او به سرعت نشان داد که نه تنها جسارت و شجاعت لازم برای مبارزه در خط مقدم را دارد، بلکه هوش و تدبیر لازم برای فرماندهی را نیز داراست.
نقش علی در جبهه
علی در مدت کوتاهی به یکی از فرماندهان محوری لشکر ثارالله تبدیل شد. او در برنامهریزی و اجرای عملیاتهای نظامی نقش بسیار مهمی ایفا کرد. یکی از ویژگیهای برجسته او، توانایی برقراری ارتباط موثر با نیروها و ایجاد انگیزه در آنها بود. نیروهای تحت فرماندهی علی، به او به عنوان یک رهبر قابل اعتماد و دلسوز نگاه میکردند که همواره در کنار آنها بود و در سختترین شرایط نیز امید و انگیزه میبخشید.
عملیاتهای موفق
علی در چندین عملیات موفق شرکت کرد و نقش مهمی در پیروزیهای این عملیاتها ایفا کرد. او با شجاعت و تدبیر خود، توانست نیروهای دشمن را به عقب براند و مناطق استراتژیک را از دست آنها باز پس بگیرد. این پیروزیها نه تنها موقعیت استراتژیک نیروهای خودی را تقویت کرد، بلکه باعث افزایش روحیه و انگیزه نیروهای تحت فرماندهی علی نیز شد.
شهادت علی
در یکی از عملیاتهای بزرگ و مهم، علی در نبردی سنگین جان خود را از دست داد. خبر شهادت او، مانند صاعقهای بر سر بی بی سکینه فرود آمد. علی با فداکاری و شجاعت خود، نامی جاودانه در تاریخ دفاع مقدس ایران به جا گذاشت. او با خون خود درخت آزادی و استقلال کشورش را آبیاری کرد و به عنوان یک قهرمان ملی شناخته شد.
پس از شهادت
پس از شهادت علی، بی بی سکینه هیچ کسی را نداشت. اما حاج قاسم سلیمانی برای او همچون پسری شد و از سوریه زنگ میزد و با صدایش خستگی را از او دور میکرد. حتی یک شب ساعت ۲ نصفه شب از کربلا زنگ زد و گفت که دلش برایش تنگ شده و برایش زیارت کرده است. حاج قاسم همیشه میگفت: "ما افتخار میکنیم بی بی سکینه از ماست."
یادگاری ماندگار
بی بی سکینه اکنون در کنار دو پسرش آرام گرفته است. علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی، کیسه به دوش میگذاشت و درب خانههای نیازمندان میرفت، امروز مزارش حاجتها میدهد. قاسم، پسر دیگرش، که از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد، آرامش قلب بی بی سکینه است.
خاطرات مردم درباره بی بی سکینه
بی بی سکینه، با فداکاری و ایثار بینظیرش، جایگاه ویژهای در قلب مردم کرمان دارد. مردم او را به عنوان زنی پرتلاش و مقاوم به یاد میآورند که با تمام سختیها و مشکلات زندگی، هیچگاه تسلیم نشد.
خاطرات مردم
یکی از همسایگان بی بی سکینه میگوید: "او همیشه تلاش میکرد تا چهرهای امیدوار و دلگرمکننده داشته باشد. یادم میآید که حتی وقتی چیزی برای خوردن نداشتند، با لبخند میگفت که خداوند همیشه راهی برای ما میگذارد."
کودکان محله
یکی از خاطرات مردم کرمان درباره بی بی سکینه، زمانی بود که کودکان محله به خانهاش میرفتند تا داستانهای او را گوش کنند. او برایشان قصههایی از زندگی گذشتهاش و سختیهایی که تحمل کرده بود، تعریف میکرد و همیشه به آنها میگفت که نباید تسلیم مشکلات شوند.
بزرگان محله
بزرگان محله نیز همیشه از بی بی سکینه به عنوان زنی استوار و مقاوم یاد میکنند. یکی از بزرگان محله میگوید: "بی بی سکینه همیشه با عشق و ایمان زندگی میکرد. او زنی بود که با تلاش و ایثار فراوان، فرزندش را بزرگ کرد و امروز جایگاه ویژهای در دلهای ما دارد."
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
میدان آجرپزی
یکی از خاطرات معروف از بی بی سکینه زمانی است که او در میدان آجرپزی کار میکرد. همه کارگران میدان به خوبی یاد دارند که چطور با دستان پینه بسته و پاهای تاول زده، با تمام قدرت کار میکرد تا لقمهای نان برای پسرش فراهم کند. او با وجود تمام خستگیها و دردها، هیچگاه از تلاش و کوشش دست نکشید و همیشه با امید به آینده، به زندگی ادامه داد.
بعد از شهادت علی
پس از شهادت علی، مردم کرمان بیشتر از قبل به بی بی سکینه نزدیک شدند. آنها میدانستند که او تنها است و نیاز به حمایت دارد. یکی از مردم میگوید: "ما همیشه سعی میکردیم به او کمک کنیم و در کنارش باشیم. او زنی بود که با تمام وجود برای ما الهامبخش بود."
زیارتگاه علی
امروز، مزار علی در کرمان به زیارتگاهی تبدیل شده که مردم برای دعا و حاجت به آنجا میروند. آنها همیشه بی بی سکینه را به عنوان زنی بزرگ و با ایمان به یاد میآورند که با تلاش و ایثار، فرزندش را بزرگ کرد و او را برای دفاع از وطن به جبهه فرستاد. خاطرات مردم کرمان درباره بی بی سکینه، نشاندهنده عشقی است که او به فرزند و وطنش داشت. این زن زحمتکش و معنوی، نمادی از استقامت و پایداری در برابر سختیهای زندگی است و همیشه در قلب مردم کرمان جایگاه ویژهای خواهد داشت.
کتاب خاطرات دردناک، ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عندربهم یرزقون ها...
آیت الله شهید سیدحسن نصرالله
فرمانده بزرگ شهید حاج عماد مغنیه
فرمانده شهید حاج فواد شکر
فرمانده شهید حاج سیدمصطفی بدرالدین
اولین شهید عربستانی در راه قدس
🔸دکتر عمران احمد المغسل از شهروندان شیعه عربستانی در نبرد با دشمن صهیونیستی در جنوب لبنان به شهادت رسید.
🔸این شهید فرزند احمد ابراهیم المغسل از رهبران جنبش حزب الله حجاز است که اکنون در زندان های رژیم آل سعود، محبوس است.
#شهید_القدس
#عمران_احمد _المغسل
#جنبش_حزب_الله_حجاز
#حزب_الله_قهرمان_لبنان
@jtab.ir