eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
871 دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
14.9هزار ویدیو
501 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ـــــــــــ══✼🌿🌹🌿✼══ـــــــــــــ ــــــــ بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ــــــــ 🌹از عسل شیرین تر ❣️قرار نبود به عملیات برود!... نه سن و سالی، نه قد و قامتی و نه هیکلی!... انتظاری هم نمیشد داشت از یک بچه 13ساله! 🌼کسی اسمش را نمیدانست. یعنی خودش نگفته بود که مبادا او را به پشت جبهه منتقل کنند.شب عملیات رسم بود هر دفعه روضه یکی از شهدای کربلا را می خواندند تا بچه های گردان حسابی عاشورایی بشند! 🌼آن شب قرعه به نام 💕حضرت قاسم خورده بود! بچه ها فقط به او نگاه می کردند و زار زار گریه می کردند!روضه از این مجسم تر نمی شد! ❣️شب، عملیات شروع شد!... بعد عملیات وقتی بچه های فرماندهی مشغول گرفتن آمار شدند یکی از کسانی که در سرشماری نبود اون بود.تمام بچه ها برای پیدا کردنش بسیج شدند، بعد چند مدتی صدای فریاد یکی از بچه ها بلند شد که: بیاین! اینجاست!... 🌼وقتی بهش رسیدند آروم خوابیده بود، گلوله مستقیم به گلوش خورده بود، چیزی از پاهای کوچیکش باقی نمونده بود، شنی های تانک از روشون رد شده بود!😰 وقتی بچه ها پیراهنش رو باز کردند تا پلاکش رو در بیارند و آماده انتقال به عقبش بکنند، دیدند روی زیر پیرهن تنش با ماژیک و خط بچه گانش نوشته بود: 👇 ❣️نام:قاسم!💓می خواستم ببینم چه چیزی هست که از عسل شیرین تر است!
ـــــــــــ══✼🌿🌹🌿✼══ـــــــــــــ ــــــــ بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ــــــــ 🌹از عسل شیرین تر ❣️قرار نبود به عملیات برود!... نه سن و سالی، نه قد و قامتی و نه هیکلی!... انتظاری هم نمیشد داشت از یک بچه 13ساله! 🌼کسی اسمش را نمیدانست. یعنی خودش نگفته بود که مبادا او را به پشت جبهه منتقل کنند.شب عملیات رسم بود هر دفعه روضه یکی از شهدای کربلا را می خواندند تا بچه های گردان حسابی عاشورایی بشند! 🌼آن شب قرعه به نام 💕حضرت قاسم خورده بود! بچه ها فقط به او نگاه می کردند و زار زار گریه می کردند!روضه از این مجسم تر نمی شد! ❣️شب، عملیات شروع شد!... بعد عملیات وقتی بچه های فرماندهی مشغول گرفتن آمار شدند یکی از کسانی که در سرشماری نبود اون بود.تمام بچه ها برای پیدا کردنش بسیج شدند، بعد چند مدتی صدای فریاد یکی از بچه ها بلند شد که: بیاین! اینجاست!... 🌼وقتی بهش رسیدند آروم خوابیده بود، گلوله مستقیم به گلوش خورده بود، چیزی از پاهای کوچیکش باقی نمونده بود، شنی های تانک از روشون رد شده بود!😰 وقتی بچه ها پیراهنش رو باز کردند تا پلاکش رو در بیارند و آماده انتقال به عقبش بکنند، دیدند روی زیر پیرهن تنش با ماژیک و خط بچه گانش نوشته بود: 👇 ❣️نام:قاسم!💓می خواستم ببینم چه چیزی هست که از عسل شیرین تر است!
ـــــــــــ══✼🌿🌹🌿✼══ـــــــــــــ ــــــــ بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ــــــــ 🌹یاقاسم ابن الحسن(ع) کاظم کاوه چون خیلی کوچولو وریزه بود، لباس ها برایش گشادبود. همیشه شلوار وپیراهنش اندازه اش نبود. هرچه می گشتند پیراهن اندازه اش پیدا نمی شد.❣️سالهاگذشت،بعدازهفده سال, "پیراهنش اندازه اش شده بود؛ هیج کس باورش نشد.برادران تفحص همه استخوانهایش رادر همان پیراهن گشادش جاداده بودند"....
🌹چرا روزه حضرت قاسم(ع)را می خوانند؟ ❣️....حالا دیگر شانه های مرحمت آشکارا می لرزید،رئیس جمهور دلش لرزید،دستش را دوباره روی شانه مرحمت گذاشت وگفت،پسرم! شمامگر درس و مدرسه نداری.درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است .مرحمت هیچی نگفت، فقط گریه کرد وحالا هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می رسید،رئیس جمهور مرحمت راجلو کشید ودر آغوش گرفت و روبه سرتیم محافظانش کرد و گفت: ❣️یک زحمتی بکش باآقای....ازسپاه اردبیل تماس بگیر بگو فلانی گفت:این آقا مرحمت رفیق ما است هرکاری دارد راه بیاندازید،هر کجا هم خودش خواست ببریدش ،بعد هم یک ترتیبی هم بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل و نتیجه راهم به من بگوئید. "حضرت آقا ی خامنه ائی رئیس جمهور "خم شد،صورت خیس ازاشک مرحمت را بوسید و فرمودند:مارا دعا کن پسرم، درس و مدرسه راهم فراموش نکن، سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان و .... 🌿کمتر از سه روز بعد فرمانده سپاه اردبیل مرحمت را خوش حال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد،حکم لازم الاجرا بود و دیگر نمی توانست باز هم مرحمت را سر بدواند، و مطمئن بود اگر این دفعه که اوراسرکاربگذاردمی رود و از خود امام خمینی (ره) حکم می آورد. گفت اسمش را نوشتند و"مرحمت بالازاده "رفت در لیست بسیجیان لشکر ۳۱ عاشورا تا سرانجام در عملیات بدر به شهادت رسید.... منبع:سایت تبیان
به رسیدیم... یادی کنیم از اونایی که سال‌های قبل سر سفره‌های افطاری و سحری کنار ما بودن و الان جاشون خالیه... شادی روح امام, شهدا, درگذشتگان، پدران و مادران آسمانی، بخوانیم فاتحه و صلوات
🔶 گفتگو چهار فرمانده ارشد ۱۶ ( تاریخ شفاهی) 🔅 تحویل‌نگرفتن فرماندهان سپاه احمد غلامپور: جلسه یادت هست؟ قبل از عملیات من به‌اتّفاق شما [رشید] و حسن باقری و آقا رحیم رفتیم مهمانسرای ژاندامری. در جلسه‌ای که بنی‌صدر گذاشت، یک اتاق این‌جوری بود. چهارتا صندلی گذاشت. آقا محسن ما را کنار دیوار نشاندند. یک میزی وسط بود مال فرماندهان ارتش. ظهیرنژاد و همه آمدند نشستند، گفتند. ما همین‌جور نشستیم کنار دیوار درحالی‌که طرح عملیات مال ما بود. غلامعلی رشید: بله، هیچ تحویل نمی‌گرفتند. ایشان[محسن رضایی] نمی‌دانم یادش است یا نه؟ من و شهید باقری و ایشان [غلامپور یا شمخانی] رفتیم پشت در اتاق [سرهنگ] سیروس لطفی با بیژامه هم ما را پذیرفت. یک ساعت ما را پشت در اتاق نگه داشت تا ما برویم یک دو دقیقه باهاش صحبت کنیم و آتش توپخانه به ما بدهد. داستان این‌جوری بود و عملیات‌های محدود، در جبهه دزفول یکی انجام شد، در جبهه شوش یکی انجام شد، بعد همین‌طوری ادامه یافت و شاید پانزده عملیات انجام شد. در جبهه غرب هم شروع کردند به عملیات. دوتا از عملیات‌های جنوب همین بود که آقای شمخانی گفت؛ عملیات شهیدان رجایی و باهنر و عملیات شهید مدنی. عملیات شهید چمران اینها را هم ما انجام دادیم و این عملیات‌ها آرام‌آرام تبدیل شد به یک دستگاه فکری و متولد شد و هی سؤال، سؤال و عملیات‌های قبلی را که آدم ارزیابی می‌کرد، دید زمین را درست شناسایی نکردند، دشمن را شناسایی نکردند، روش حمله‌شان غلط است، تاکتیک حمله‌شان غلط است [و... و یک فکر و روش جدید پدید آمد] و فرماندهان ارتش می‌گویند ما این [نحوه عملیات] را از آمریکایی‌ها یاد گرفته بودیم که بیاییم با یک آتش حجم متوسط توپخانه، هواپیما و فلان، بعد زرهی به حرکت دربیاید، فکر می‌کردند در این تهاجم‌های اولیه، عراقی‌ها تمام می‌شوند. این کار را در عملیات ۲۳ مهر [در غرب دزفول] که انجام دادند دیدیم عراقی‌ها هیچی، سرجایشان پشت خاکریز شروع کردند با [موشک] مالیوتکا دانه‌دانه تانک‌های ارتش را زدند و آتش‌تهیه اصلاً روی دشمن اثر نکرده بود. تصوراتی هم که اینها داشتند تصورات غلطی بود و این دستگاه فکری برای همیشه تا پایان جنگ کنار رفت و دستگاه فکری ما [سپاه] حاکم شد تا پایان جنگ و ما روش حمله‌مان را تغییری ندادیم و این روش را من معتقدم به‌سختی می‌شود به جایی منتقل کرد. یعنی شما بروید پدر خودت را دربیاوری نمی‌توانی به ارتش پاکستان یا به ارتش مصر منتقل کنی. کسی نمی‌تواند فرماندهی بکند... علی شمخانی: البته ارتشی‌ها آخر جنگ برگشتند به همان دستگاه [فکری] قبلی‌شان. ادامه دارد @defae_moghadas 🍂
🍂 🔶 گفتگو چهار فرمانده ارشد ۱۷ (تاریخ شفاهی) الگوبرداری از اندیشه دفاعی جدید محسن رضایی: این یک نکتة ظریفی دارد. صیاد شیرازی که آمد [فرمانده نیروی زمینی ارتش شد] تلاش زیادی کرد آن دستگاه فکری را [در نیروی زمینی ارتش] احیا کند. برداشتش این بود علت اینکه بچه‌های سپاه خوب می‌جنگند این است که بسیجی‌ها را دارند. ایشان در ذهنش این آمد که اگر من هم بسیجی‌ها و سپاهی‌ها را داشته باشم ارتش می‌تواند بجنگد. مشکل ارتش این است که بسیج ندارد. بعد هم که ما این‌همه نیرو بهش دادیم و با نیروهای ارتش ادغام کرد، اما جواب نداد، بعد فکر کرد چندتا یگان از سپاه بگیرد. یگان هم بهش دادیم، باز نشد. درحقیقت آن دستگاه فکری حتی با گرفتن بسیج هم نتوانست سرپایش بلند شود. غلامعلی رشید: ۵ هزار نفر بسیجی بهش دادیم. محسن رضایی: نتوانست سرپایش بلند شود و احیا شود. آن دستگاه فکری نه با گرفتن بسیج حل شد نه با کمک‌گرفتن یگان‌هایی از سپاه. [دستگاه فکری سپاه] یک مجموعه بود. غلامعلی رشید: واقعاً. پانزده‌تا [فرماندهان عالی و یگان‌های سپاه] نقش معلم را داشتتند. در مقام مقایسه، در سال اوّل یا ده ماه اول جنگ، یک دستگاه فکری حاکم بود؛ یعنی زمانی‌که بنی‌صدر بالای سر ارتش بود تا پایان خرداد ۱۳۶۰، این دستگاه فکری به شکلی می‌جنگیده، هدف داشته، تاکتیک داشته، زمین را به‌گونه‌ای شناسایی می‌کرده، دشمن را به‌گونه‌ای، نوع طرح‌ریزی‌هایش به‌گونه‌ای بوده، یا غافلگیری را در ذهن خودش می‌خواسته با آتش‌تهیه، با امکانات، با ابزار حل ‌کند. اینها بوده توی ذهنش، اینها می‌رود کنار. محسن رضایی: سازمانش، فرهنگش. غلامعلی رشید: و دستگاه فکری سپاه از سال دوم می‌آید حاکم می‌شود تا پایان جنگ. ادامه دارد @defae_moghadas 🍂
🍂 🔻 پاشنه بلند راوی: صاحب مرایی آبان 62 زمزمه و بوی عملیات به مشام مي رسيد و صفوف اعزام به جبهه در بسیج بهبهان شکل منظمي گرفته بود و هر کسی سعی میکرد از کاروان اعزام باز نماند ، با یک کفش پاشنه بلند آخرِ صف اعزام بودم، نگرانی تمام وجودم را فرا گرفته بود ؛ نکند مسئول اعزام به خاطر قد کوتاهم مانع رفتنم به جبهه شود. لحظات به کندی می گذشت و ضربان قلب من به وضوح شنیده می شد ، حضور و غیاب نیروها صورت گرفت و تا موقعی که سوار مینی بوس شدم دل توی دلم نبود.کفش پاشنه بلند کار خودش را کرد و مسئول اعزام متوجه قد کوتاه من نشد ، به همراه بقیه به پادگان آموزشی رفته و بعد از دوره آموزشی به جبهه اعزام شدم . هنوز آن کفش پاشنه بلند را بعد از سال ها در زیر زمین خانه مان به يادگار از آن روزهای حماسه نگه داشته ام. (منبع : زراعت پیشه ، نجف ، تپه عرفان:خاطراتی از روزهای یکدلی ، مشهد، شاملو، 1397) @defae_moghadas 🍂
سلام واقعیات دفاع مقدس چیزی نیست که با کتمانش بشود به تاریخ دفاع مقدس کمک کرد. ضمنا این تحلیل ها مربوط به ارتشی است که در اوایل جنگ رگه های دوران شاه رو هنوز یدک می کشید و با ارتش امروز که در عالی ترین سطح نیروهای نظامی جهان قرار دارد متفاوت است.
عکس6⃣4⃣ Near Iftar, human thirst for water and food increases. In these moments, the reward of this prayer is more. بالقرب من الإفطار ، يزداد عطش الإنسان للمياه والطعام ، وفي هذه اللحظات تكون مكافأة هذه الصلاة أكثر. نزدیک افطار عطش انسان برای آب و غذا زیاد میشود در این لحظه ها اجر این نماز بیشتر است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸اعترافات اردشیر زاهدی وزیر خارجه دوره پهلوی به اقتدار جمهوری اسلامی: 🔹من به سردار سلیمانی افتخار کرده و خواهم کرد؛ او خون خود را برای مملکتش داد. 🔹تروریست آن کسانی‌اند که در برابر مردم یک ژنرال را بر خلاف قوانین ترور می‌کنند. 🔹کسانی که از تغییر حکومت در ایران سخن می‌گویند بسیار غلط می‌کنند! 🔹آمریکا و شبکه‌اش مانند سعودی‌ها و اسرائیلی‌ها در برابر ایران به زانو درآمده‌اند. 🔹[در دوران پهلوی] چندین میلیارد پول برای خرید هواپیماهای نظامی داده‌ شد اما امروزه ایران خود زیردریایی و پهپاد و هواپیما می‌سازد و من به این افراد افتخار می‌کنم. 🌹کانال ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/2744385570Ce29b75fd53 9⃣0⃣
به یاد شهدای عملیات آزادسازی خرمشهر فرماندهان شهید لشگر(تیپ) پرافتخار ۲۷محمدرسول الله ﷺ در عملیات تاریخی بیت المقدس (اردیبهشت و خرداد ۶۱) = فرمانده محور محرم = معاون محور محرم = فرمانده محور سلمان = فرمانده = فرمانده = فرمانده گردان حضرت امیرالمؤمنین {علیه السلام} = معاون گردان حضرت امیرالمؤمنین(ع) = فرمانده ای = فرمانده = معاون گردان سلمان = فرمانده = معاون = معاون هدیه به ارواح مطهر و ملکوتی تمام شهدای عملیات جاودانه بیت المقدس الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
قدیری ابیانه:👈تدارک بزرگترین دزدی و ضربه اقتصادی به ایران توسط حسن روحانی اگر اطلاعات منتشره توسط دکتر احمد توکلی صحت داشته باشد، اقدام روحانی، حکم خیانت و جنگ و غارت ملت را دارد و او باید فورا عزل و محاکمه و به اشد مجازات محکوم گردد. جلوی این اقدام دولت باید به هر قیمتی گرفته شود. توکلی نوشت:👇 🔰 1- پس از اموال ملت به اسم حالا می خواهند به اسم تمامی دارائی های ملت را اعم از مدارس، بیمارستانها، ورزشگاهها، دانشگاهها و ... همه را چه در حال کار یا تکمیل شده یا نیمه کاره را به بدهند. 🔰 2- ساز و کار هم بسیار فساد آفرین است. زیرا تصمیم گیری درباره انتخاب طرح قابل فروش، قیمت گذاری، انتخاب خریدار، شرایط نقد و اقساط، به عهده شش نفر است که در عمل وزیر در مرکز و مدیرکل در استانها، تصمیم گیر نهایی است. 🔰 3- منبع خرید از طریق وام بانکی با ضمانت دولت برای به اصطلاح خریدار تامین می شود و وزیر یا مدیرکل می تواند 80 درصد برای مناطق محروم و 50 درصد برای دیگر مناطق تخفیف دهد. 🔰 4 -مجلس نمی تواند از اصل 85 در اینجا استفاده کند. این اصل برای قوانینی است که قابلیت آزمایش داشته باشند نه قانونی که بر اساس آن، اموال ملت به اسم فروش، از ید دولت خارج می شود. فروش مال که آزمایشی نمی شود. 🔰 5- مجلس دهم این تصویب لایحه مشارکت عمومی-خصوصی را مرتکب نشود. بی شک جوانان غیور عدالت خواه و مردم وطن دوست و انقلابیون کشور، اجازه چنین خیانتی را به کسی نمی دهند. ❌👈به گزارش فارس، بررسی لایحه مشارکت عمومی – خصوصی که بعضا از آن به عنوان یاد می‌شود در دستور کار مجلس قرار گرفته است. 👈دولت و بعضی نمایندگان مجلس تلاش می‌کنند این لایحه بدون طی روال معمول بررسی و تصویب طرحها، در قالب اصل 85 و بدون نیاز به طرح و بحث در صحن مجلس تصویب شود. 👈بر این اساس، یکی از مهم‌ترین قوانین سال‌های اخیر کشور در فرآیندی غیرشفاف و مبهم تصویب شده و علاوه بر آن، بخش مهمی از نقاط عطف این قانون مسکوت گذاشته شده و به آیین‌نامه‌های اجرایی حواله شده که با این شیوه تصویب، عملا تصمیم گیری درباره این نقاط عطف، در اختیار بخش کوچکی از دولت قرار خواهد گرفت. 💥👈اهمیت این مساله بیشتر درک می‌شود اگر بدانیم گروه کارشناسی اصلی سازمان برنامه و بودجه که روی این موضوع تسلط کافی داشته و برای مدت قابل توجهی در کمیسیون اصلی بررسی کننده به همراه کارشناسان مرکز پژوهش‌های مجلس به بررسی و تنظیم این لایحه مهم و سرنوشت‌ساز کمک می کردند، به صورت ناگهانی به جای دیگری منتقل شده و گروه جدیدی جایگزین آنها شدند. 👈با این تغییر و با مشارکت فعال یکی از اعضای کمیسیون عمران، عملا طرحی که نظرات کارشناسی به میزان قابل توجهی در آن لحاظ شده بود کنار گذاشته شد و متن جدیدی تنظیم شد که ابهامات زیادی در آن وجود دارد و به گفته بعضی اعضای کمیسیون عمران مجلس، حتی فرآیند صحیح رای‌گیری و تصویب در کمیسیون را نیز طی نکرده است. 👈در عین حال، همانطور که اشاره شد، موارد مهمی در این متن مسکوت گذاشته شده و به آیین‌نامه اجرایی احاله شده است که به نظر می‌رسد وظیفه نوشتن آیین‌نامه نیز بر عهده همین گروه کوچک 6 نفره قرار بگیرد و عملا بدون رعایت فرآیند طبیعی و شفاف درباره قانونی که حد و مرز توزیع امکانات و امتیازات طرح‌های عمرانی را تعیین می‌کند و ظرفیت تبدیل شدن به یک ماشین بزرگ توزیع رانت را دارد، به طور کامل در ید اختیار این افراد معدود قرار می‌گیرد. 👌یکی از اعضای در این باره به خبرنگار فارس گفت: در تصویب متن جدید لایحه مشارکت عمومی-خصوصی، قواعد رای گیری و آیین‌نامه تصمیم گیری رعایت نشده است و به نظر نمی رسد کمیسیون از نصاب کافی برای تصمیم گیری برخوردار بوده و یا با حضور تعداد قابل توجهی از نمایندگان این لایحه مهم بررسی شده باشد. 👈وی افزود: این شیوه تصویب لایحه به خصوص تصویب آن بر اساس اصل 85 و سپردن آیین نامه‌های اجرایی به تدوین‌کنندگان متن فعلی عملا همه اختیارات را به بخش کوچکی در تحویل خواهد داد.
⚡️نطق اعلام نامزدی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری، ۲۲ فروردین ۹۲: ارزش پول ملی را نصف کرده‌ایم و هنوز هم شعار می‌دهیم؟ 🌼تورم بالای ۳۰درصد, دلار 16 هزارتومان, پراید 70 میلیون تومانی, سکه ی 6 میلیون تومانی, مسکن سر به فلک کشیده, اضافه کن بیکاری, گرانی, گسل اختلافاتی, تورم اقسار گسیخته, رشد اقتصادی صفر و منفی، همه ضعف‌ها و... را نمی‌توان پای تحریم نوشت 🌼چقدر شرم‌آور که بانک مرکزی سکوت کند و صندوق بین‌المللی پول برای ما اعلام کند رشد ما منفی است
💐 کشکول (99/44):👇 امروز میهمان سردارسپاه اسلام، شهید محسن وزوایی👈شاگرداول رشته‌ شیمی دانشگاه‌ شریف، سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام، فاتح بازی‌دراز، فرمانده‌ گردان‌حبیب در عملیات‌ فتح‌المبین و فرمانده محور در عملیا‌ت‌ بیت‌المقدس لشگر محمدرسول الله(ص) هستیم... 🌼محسن, ۸ مرداد ۱۳۳۹ در تهران بدنیا اومد...شش ساله بود که قدم در راه تحصیل علم گذاشت📖 پس از اتمام دوره ابتدائی دوره متوسطه را در دبیرستان 📚 دکتر هشترودی به پایان رساند و در سال ۱۳۵۵به دانشگاه📚 راه یافت و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد.تو دانشگاه عضو انجمن اسلامی دانشجویان شد. به دنبال تلاش های دولت موقت و اعتراض اقشار مختلف مردم از کردستان دوباره اومدتهران و روز ۱۳ آبان بادوستانش لانه جاسوسی شیطان بزرگ آمریکا رو گرفتن. چون زبان انگلیسیش قوی بود شد👈 سخنگوی دانشجوی خط امام تو مصاحبه ها🎤 حاضر می شد و اغلب مصاحبه های رسانه های خارجی توسط شهید وزوایی صورت میگرفت🌷بعد از آنکه دوره آموزشی رو گذروند عضو سپاه شد و عازم کردستان شد تو مبارزه با گروهک های تروریستی کومله و دمکرات نقش مهمی رو داشت بعد از اون یه مدت فرماندهی گردان مخابرات سپاه رو قبول کرد و بعد سرپرستی واحد اطلاعات عملیات👌به دنبال تجاوز عراق به ایران😠 داوطلبانه به جهبه غرب رفت و در یک عملیات سرنوشت ساز پارتیزانی به عنوان فرمانده گردان نهم مسولیت محورتنگ کورک تاحد فاصل تنگ حاجیان را به عهده گرفت.در اردیبهشت ۱۳۶۰طرح آزاد سازی ارتفاعات بازی دراز در دستور کار قرار می گیرد🌺 در تمام مراحل شناسائی حضور داشت و در آنجا رابطه صمیمانه با خلبان علی اکبر شیرودی پیدا کرد😍 تو عملیات ارتفاعات بازودراز با توسل به مولا آقا امام زمان(عج) 🌺با نیروهای کم تونست ۳۵۰ نفر کماندو عراقی👹 را اسیر کنند.در طول جنگ در عملیات های متعدد با مسئولیت های گوناگون حضور داشت😍 در ۲۰ آذر ۶۰ در عملیات مطلع الفجر فرمانده عملیات بود. در اسفند سال ۶۰ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و تیپ تازه تأسیس محمد رسول الله شد🌺 که در عملیات فتح المبین این گردان نوک عملیات بود🌺 با تأسیس تیپ ۱۰ سید الشهدا فرمانده این تیپ شد.با تبپ سیدالشهدا در۲۳ فروردین ماه ۱۳۶۱ وارد عملیات بیت المقدس شد و برای اجرای عملیات باتیپ حضرت رسول ادغام شدن وفرماندهی محور اصلی عملیات راعهده دار شد.باعنایات پروردگار مهربون یکی بعد دیگری سنگرای دشمن رو می گرفتند نهایت صبح 10 اردیبهشت 1361 در عملیات آزاد سازی خرمشهر, به یاران شهیدش پیوست🌷 🔹اگر نتوانستید جنازه من را به عقب بیاورید👈 آن را روی مین های دشمن بگذارید تا "لااقل جنازه من کمکی به حاکمیت اسلام بکند,... 📣از بیمارستان ڪه مرخص شد، هنوز به ماه نرسیده،میخواست بره جبهه! حسابی عصبانی شدم ...بهش گفتم: محسن جان! تو با این وضعیت چه جوری میخوای بجنگی؟... تو ڪه دست راستت ڪار نمیڪنه!. عضله بازوی دست راستش ڪاملا از بین رفته بود و فقط انگشت سبابه اش حرڪت میڪرد! به همان انگشت سبابه اش اشاره ڪرد و گفت: مادرم ببین! خدا این انگشت را برای من سالم نگه داشته! برای چڪاندن ماشه تفنگ! همین یه انگشت ڪافیه !و در حالی ڪه سعی میڪرد اشڪ هایش را از من پنهان ڪند.. گفت :مادر!...دلم بدجوری هوای ڪربلا رو ڪرده!به او گفتم! من چشام آب نمیخوره تو بری ڪربلا رو ببینی! ڪربلا رو نمی بینی کمڪه هیچ، ما رو هم به فراق خودت می نشونی! ڪمی تامل ڪرد و گفت:مادر جان! من ڪربلا رو برای خودم نمیخوام!برای نسل های بعدی میخوام! 🚩مقام معظم رهبری:این جمله که شهید وزوایی به مادرش گفته: من کربلا را برای خودم نمی‌خواهم بلکه آن‌را برای نسل‌های آینده می‌خواهم.از کسی صادر می‌شود که روح خیلی بلندی داشته باشدوشهید وزوایی الحق از بزرگان بود...
🌷 یا صاحب الزمان(عج) 🌷تنها شش نفر توانستند خود را به بالای ارتفاع ١٠٥٠ (بازی دراز) برسانند. برادر علی موحد دانش و برادر محسن وزوایی که فرمانده محور چپ عملیات بود از جمله افراد فتح کننده ارتفاع ١٠٥٠ بودند. 🌷محسن وزوایی که از دانشویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود و در مقطعی نیز سِمت سخن گویی دانشجویان فاتح لانه جاسوسی را داشت، اینک به عنوان بنیان گذار لشکر ١٠ سيد الشهدا (ع) عملیاتی حساس را فرماندهی می کرد. چرا که بچه های سپاه در محدوديت های پیش آمده از طرف بنی صدر در این گونه عملیات علاوه بر دشمن مهاجم، دشمنان نفوذی دو چهره که با پز خردمندی زمام امور را در دست گرفته بودند را نیز در پشت سر داشتند. 🌷به هر ترتیب در فتح این ارتفاع حاج محسن با اندک یاران باقی مانده اش حدود ٣٥٠ تن از نیروهای گردان کماندویی ارتش بعث را به اسارت گرفتند؛ لیکن در حین تخلیه اسرا به پشت جبهه یکی از افسران دشمن مصرانه تقاضای ملاقات با فرمانده نیروهای ایرانی را داشت. دوستان محسن به خاطر رعایت مسائل امنیتی، شخصى غیر از او را به آن افسر بعثی به عنوان فرمانده خود معرفی کردند اما.... 🌷....اما بعثی اسیر، ناباورانه و با قاطعیت گفت: نه! فرمانده شما این نیست. از وی سئوال شد مگر تو فرمانده ما را دیده ای که این گونه قاطعانه سخن می گویی؟ او گفت: آری! او در هنگام یورش شما به ما، سوار بر اسب سفید بود و ما هر چه به طرفش تیر اندازی و شلیک کردیم به او کارگر نمی شد. لذا من او را می خواهم ببینم. محسن وزوایی که در آن جمع بود به ناگاه زانوهایش سست شد و به زمین نشستو.... 🌷این واقعه نخستین جلوه امدادی بود که بدو جنگ این گونه تجلی نموده بود لذا در مصاحبه ای تلویزیونی به این واقعه به عنوان عنایت ائمه هدی (علیه السلام ) به رزمندگان اسلام اشاره کرد و در مقابل بلافاصله سلف خرد گرایان رئیس جمهور قدرت طلب، بنی صدر خائن عاجزانه دست به قلم شد و در ستون (کارنامه رئیس جمهور) روزنامه ضد انقلابیش (روزنامه انقلاب اسلامی) ضمن استهزاء عنایات غیبیى رذیلانه نوشت: این پاسدارها برای تضعیف موقعیت من این حرفها را می زنند.... اگر اسب سفید در کار است، چرا به جنوب نیامده و فقط به غرب رفته است؟ 🌷غافل از اینکه دوزخیان از درک این عنایات عاجزند و بهشتیان را به این حریم راه است. لذا شهید مظلوم بهشتی در همان اول فرمودند: خانقاه عرفان ما بازی دراز است. ,
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓❔ آقای رییس جمهور این گزارش هم بی اطلاعی محض است؟ ➖ ۴/۸ میلیارد دلار از پول مردم کجاست؟ ◀️ رئیس قوه قضائیه: هیچ گزارشی که حاکی از تردید یا اشتباه در گزارش تفریغ بودجه سال ۹۷ باشد، واصل نشده بلکه بر اتقان گزارش تاکید هم شده است. 👈 تلاش دولت برای گرفتن وام ۵ میلیارد دلاری از صندوق بین المللی پول در حالی است که تکلیف ۴/۸ میلیارد دلار از دارایی خود او معلوم نیست. @tmersad313
💓یامهدی, یاصاحب الزمان ادرکنی(عج) 🚩یار دلم همه کس و کار دلم فقط تو رو داره دلم خواهم رضای تو، جانم فدای تو دلم میخواد، که باشم با تو خسته ام از دنیا، از این دورنگی ها فقط میخواک که باشم با تو من همونم همیشه از همه فراری، که جز شما نداره یاری، شاید منو به جا نیارری مهربونم بازم برات غزل سرودم، نگی بیاد تو نبودم، تویی تموم تارو پودم یار دلم، همه کس و کار دلم فقط تو رو داره دلم وقتی مُردم، بیا نگن صاحب نداره، بزا چشام برات بباره، این رسم تلخه روزگاره خواهم رضای تو، جانم فدای تو دلم میخواد، که باشم با تو خسته ام از دنیا، از این دورنگی ها فقط میخوام که باشم با تو 💥 مداح: محمدحسین پویانفر
‍ تشنگی امانش را بریده بود از خط بر می گشت بود ... به سنگر که رسید را گفتند را سمتش گرفتم و گفتم: بنوش به یاد لبهای تشنه علیه السلام✨ لیوان را از دستانم گرفت و رفت دم ، منتظر رفیق اش بود که او هم بیاید سوت خمپاره ایی آمد ... گرد و خاک شد ... چشمانم را که باز کردم او را غرق در یافتم، سیرآبِ سیرآب.‌..! 🌱 🆔 @sardar_shahid_soleimani
حاج_منصور_ارضي_حاج_آقا_مجتبي_تهراني.mp3
7.44M
گفتم خدایا شب اوله! تازه پامونو گذاشتیم تو خونه ت همین جلو در دستمونو بگیر... شنیدنیه حاج آقا مجتبی و حاج منصور از دست ندین... 🌙 🆔 @sardar_shahid_soleimani