نامه بانیان اغتشاش به رهبر انقلاب! / "فرماندهان فتنه جدید" از سایه بیرون آمدند - مشرق نیوز
https://www.mashreghnews.ir/news/1088498/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%BA%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B4-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%AA%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B2
🔰سردار شهید حاج #قاسم_سلیمانی :
💥من متاسفم بعضی ها بجای نامه سرگشاده نوشتن به استکبار و صهیونیست و دشمن ، نامه سرگشاده به ولی ایستاده در خط مقدم در مقابل دشمن می نویسن...کسانی که کار دشمن را در داخل انجام می دهند تقوا ندارند...
🔴 خطاب به مردم: خامنهای عزیز را عزیز جان خود بدانید...👈 این قسمت از وصیت نامه حاج قاسم دیوونم کرد:👇 حضرت آیت الله خامنه ای را مظلوم و تنها می بینم. او نیازمند همراهی شماست....
📣بخشی از وصیتنامه سپهبد قاسم سلیمانی
#مکتب_حاج_قاسم
✍پاسخی برگرفته از بیانات آیت الله جوادی آملی به موسوی خویینی ها:
منافقان، مشکلاتی که خود مسبب آن بودند را به سوء مدیریت رهبری جامعه نسبت می دهند.
🔰همين گروهي كه يا در اثر «نفاق» يا در اثر «ضعف ايمان»، آن سخنان را با رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) در ميان گذاشتند، گاهي پيشنهاد ميدادند كه دفاع بر ما واجب بشود. وقتي كه دفاع بر اينها واجب شد، ميگفتند زود است، چرا مهلت ندادي! همين گروه، اگر فتح و پيروزي و عزّت و امثالذلك نصيبشان بشود، ميگويند اين نعمتهايي است كه از طرف خدا به ما رسيده است و اگر شكست و رنج و بلا و مِحنت و گراني و قحطي و امثالذلك برسد، براساس تطيّري كه رسم آنها بود، ميگفتند اين بدقدمي تويِ پيامبر است ـ معاذ الله ـ؛ تطيّر ميزدند. يا آنها كه به اين خرافات معتقد نبودند، ميگفتند اين از سوء مديريت و ضعف رهبريِ توست، اين دوتا حرف را ميزدند. فرمود:
🔸«إِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِندِ اللّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِن عِندِكَ؛و اگر به آنها (منافقان) حسنة (و پيروزي) برسد ميگويند از ناحيه خدا است و اگر سيئة (و شكستي) برسد ميگويند از ناحيه تو است»(نساء:79)؛
به تويِ پيامبر نسبت ميدهند، مشابه همان كاري كه پيروان موساي كليم داشتند. در سورهٴ مباركهٴ «اعراف» از وضع پيروان موساي كليم اينچنين ياد ميكند، آيه 131 سورهٴ مباركهٴ «اعراف» اين است كه:
🔸«فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَي وَمَنْ مَعَهُ؛ هنگامي كه نيكي (و نعمت) به آنها ميرسيد ميگفتند به خاطر خود ماست! ولي موقعي كه بدي (و بلا) به آنها ميرسيد ميگفتند از شومي موسي و كسان او است!»
«تطيّر»؛ بدقدمي، فالِ بدزدن، تشئّم كه از طَيران طير معمولاً اينها اين شئومت را به ياد داشتند، اخذ شده است. اينها به موساي كليم(سلام الله عليه) ميگفتند در اثر بدقدمي تو و همراهان توست كه ما الآن به زحمت افتاديم.
مشابه اين معنا را هم مسلمينِ ناآگاه صدر اسلام به رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) ميگفتند. ريشهاش هم در سورهٴ مباركهٴ «بقره» است كه ﴿تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ﴾ (بقره: 118) دلهاي اينها يكي است، طرز تفكّر اين كافران و منافقان يكي است ﴿تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ﴾. اينها اگر خيري ببينند، ميگويند از طرف خداست و شرّي ببينند براساس بدقدمي رسول خدا ـ معاذ الله ـ يا براساس ضعف رهبري و مديريت او تكيه ميكنند و اسناد ميدهند.
(جلسه 172 درس تفسیر سوره مبارکه نساء)
جدیدترین تحلیل های قرآنی_روایی از موضوعات سیاسی_فرهنگی را در کانال «بصائر» در ایتا دنبال کنید: 👇
@basaer_fi
🔺کانال حمید رسایی🔻
@www_rasaee_ir
اکثر اعضای اصلی گروهک فرقان شاگردان خاص موسوی خوئینیها بودند - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
https://www.mehrnews.com/news/2051514/%D8%A7%DA%A9%D8%AB%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87%DA%A9-%D9%81%D8%B1%D9%82%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D8%B5-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A6%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86%D8%AF
💢 صباغیان: فرقانیها محصول جلسات تفسیری موسوی خوئینیها بودند
🔹علاوه بر نیروهای اسلامی مبارز که معتقد بودند تفاسیر محمد موسوی خوئینی ها در شکل گیری هسته اولیه گروهک فرقان (عاملان ترور شهیدان قرنی، مطهری و مفتح) موثر بود، چهرههایی ملیگرا نیز به تاثیر تفاسیر موسوی خوئینیها در شكلگیری گروهك فرقان صحه میگذارند.
🔹هاشم صباغیان، وزیر كشور دولت موقت و از اعضای ارشد نهضت آزادی درباره چگونگی رشد و فعالیت فرقانیها میگوید: «در آن زمان بعضی از برداشتهای نادرست و مخربی که از سادهزیستی میشد به تفسیرهایی برمیگشت که آقای موسوی خوئینیها در مسجد "جوستان" ارائه میکرد و همینطور برداشتهای آقای دکتر پیمان که برداشتهایی مارکسیستی و چپگرایانه بود و موجب چنین افراطهایی میشد. خود من بعدها ماهیت آنها [فرقانیها] را فهمیدم و متوجه شدم كه از محصولات جلسات تفسیر آقای موسوی خوئینیها هستند.»
🔶 برگرفته از کتاب "ترکیب التقاط و ترور"
تاثیر تفاسیر موسوی خوئینیها در شكلگیری گروهك فرقان
http://www.irdc.ir/fa/news/239/%D8%AA%D8%A7%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A6%DB%8C%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%83%D9%84%E2%80%8C%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87%D9%83-%D9%81%D8%B1%D9%82%D8%A7%D9%86
#طرح_1 | نسیمی جان فزا می آید بوی کرب و بلا می آید
🔴 بمناسبت وداع و تشییع پیکر مطهر #شهید_نسیم_افغانی
طراح: مهدی باقرنژاد
عکاس: امیر قیومی
🔹منبع: مرکز هنرهای تجسمی انقلاب
25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩معجزه امام رضا علیه السلام در ایام بسته بودن حرم👌
🍂
🔻روایت سردار غلامپور
از عملیات کربلای ۵ 3⃣
🔅 برگزاری بیش از بیست جلسه
آقای عزیز جعفری خیلی موافق عملیات نبود، در کتاب اوج دفاع هم نوشته شده، عزیز گفته ما کار نداریم، ما آمادهایم اگر راه باز شد ما هم برویم دنبال قرارگاه کربلا؛ یعنی خیلی امید نداریم که قرارگاه کربلا برود. در واقع، در چنین فضا و شرایطی فرماندهی باید اوضاع و احوال را کنترل میکرد. در این شرایط ما هم مشغول توجیه و آمادهسازی بودیم، به نظرم در فاصله چهارم دی ماه – که کربلای 4 انجام شد- تا نوزدهم که کربلای 5 اجرا شد، شاید بیش از بیست، سی تا جلسه تشکیل شد؛ یعنی بیشترین جلسات در یک دورهی زمانی کمتر از دو هفته، در این عملیات گذاشته شد.
در اغلب جلسات هم آقای هاشمی حضور داشت. شرایط خیلی حساسی بود. من معتقدم که آقای هاشمی هم دلش میخواست یک عملیات بزرگ و موفقیت آمیز در محور شلمچه، انجام شود که دستش پر باشد. او هم نگران این بود که اگر این عملیات هم با شکست مواجه بشود بالاخره یک اتفاقی میافتد و هم در صورتی که پیروز میشدیم، میتوانست با این پیروزی جنگ را به نقطه پایانی نزدیک کند.
🔅 ماجرای جلسه خصوصی هاشمی با فرماندهان سپاه در رابطه با ادامه جنگ
البته من اعتقاد شخصیام را عرض میکنم، چون اظهارنظرهای آقای هاشمی و حرفهایی که میزد در واقع دو وجهی بود؛ از یک وجه کاملا خودش را موافق نشان میداد و میگفت بشود خوب است. چرا؟ چون آقای هاشمی احساسش این بود که اگر ما عملیات بکنیم و پیروز بشویم خواستهی او که به دنبال یک عملیات بزرگ و موفقیت آمیز بود تا بتواند از طریق آن جنگ را تمام کند، محقق میشد. در یک جلسه که در کتاب آقای هاشمی هم ثبت شده است، آقای هاشمی همهی فرماندهان سپاه را جمع کرد – با عذرخواهی از عزیزان ارتش- در آنجا آقای هاشمی فقط فرماندهان سپاه را جمع کرد و گفت: ببینید جنگ روی کاکل شما میچرخد. شمایی که اگر کسی حرف آتش بس بزند زمین را به آسمان وصل میکنید، اگر شما بگویید جنگ، امام هم میگوید ادامه بدهید، اگر شما بگویید نه، امام هم میگوید نه، چون نگاه امام به شما است، اگر میخواهید بجنگید، معطل نکنید مملکت و کشور و اینها را. اگر هم نمیخواهید بجنگید خودتان بروید به امام بگویید ما نمیتوانیم بجنگیم، من هم نمیروم چون اگر من بروم امام فکر میکند من از خودم گفتم. شما بروید به امام بگویید ما نمیتوانیم بجنگیم.
این حرفها را آقای هاشمی به صراحت در جلسهی فرماندهان گفت که تکلیف را روشن کنید. در واقع آقای هاشمی به شدت دنبال این بود که از کربلای 5 یک تصمیمی بیرون بیاورد؛ چون فضای سپاه طوری بود که اگر ما میخواستیم در اجرای این عملیات درصدی از شکست را احتمال بدهیم دیگر برایمان قابل تحمل نبود، یعنی اگر عملیات کربلای 5 با عدم الفتح مواجه میشد حتما دیگر حرفی برای گفتن نداشتیم و میگفتیم آقا ما تسلیم شدیم و شاید آن اتفاقی که بعدها افتاد و آن قضیهی نامه و درخواست، شاید در کربلای 5 اتفاق میافتاد، به همین دلیل عرض میکنم که آقای هاشمی هم اصرار داشت که ما، اگر میتوانیم عمل کنیم.
🔅 جلسه آخر تا دو نصفه شب طول کشید
نکتهی دیگری که شاید کمتر کسی به آن توجه کرده باشد این است که فضای حاکم بر تصمیمگیری کربلای 5، فضایی بود شبیه دو حادثهای که قبلا در جنگ اتفاق افتاده بود، اما نتیجه و خروجی آنها عکس کربلای 5 بود. اگر یادت باشد دو بار شهید صیاد شیرازی ما را پای دو عملیات برد؛ یکی عملیات کمیل که میخواست از جزیره خارج بشود و یکی هم جزیرهی مینو که میخواست هلی برن کند. حتی در عملیات دوم ما را بردند منطقه، آموزش دادند، مانور انجام دادند. در هر دو مورد آقای صیادشیرازی کار را تا آستانهی عملیات پیش برد، اما در جلساتی که با حضور آقای هاشمی و یکیاش هم با حضور حضرت آیت الله خامنهای بود، چون جو غالب جلسه طوری بود که همه مخالف بودند، آقای هاشمی تصمیم به لغو آنها گرفت. در کربلای 5 فضای حاکم بر عملیات دقیقا شبیه دو عملیات قبلی و حتی شدیدتر از آنها بود، چون عناصر اصلی سپاه مثل آقای رشید یا عزیزجعفری به شدت مخالف بودند، ارتشیها هم همه مخالف بودند به همین دلیل روال قانونی و قاعدهاش طبق تجارب قبلی این بود که آقای هاشمی با توجه به آن دو اتفاق قبلی، حتما برای این عملیات هم بگوید "نه". حالا شما مشروح این مذاکرات را که بخوانید و آن جلسه آخر که تا ساعت 2 صبح هم به طول کشید، خیلی مسائل روشن میشود.
پیگیر باشید
#تاریخ_شفاهی
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻روایت سردار غلامپور
از عملیات کربلای ۵ 4⃣
🔅 جلسه خصوصی هاشمی و محسن رضایی/ اعلام نظر نهایی
در آن جلسه آقای هاشمی شروع کرد به رای گیری، این روال را، البته دو بار قبل هم تجربه کرده بودیم، ولی به این شکل صریح نبود. آقای هاشمی نظر تک تک افراد را پرسید. آقای هاشمی وقتی به من رسید گفت که خب آقای غلامپور شما نظرت را بده، شما قرارگاه اصلی هستید، ماموریت اصلی به عهدهی شما است. من میخواستم برایشان توضیح بدهم که همه یگانهایم پای کار هستند، اما این ابهامات هم وجود دارد، اما ایشان گفت نه دیگر نشد، یا بگو آره یا نه. همینجا بود که آقا محسن گفت آقای هاشمی این فرمانده من، فردا شب میخواهد برود بزند به خط، اینجوری که اصلا شرایط فراهم نمیشود، ایشان دیگر روحیه پیدا نمیکند، نمیتواند بجنگد. بعد هم جلسه را قطع کرد و با آقای هاشمی رفتند داخل آن سنگر کوچک و حدود بیست دقیقه خصوصی صحبت کردند. بعد از آن آقای هاشمی اعلام کرد که عملیات اجرا بشود. میخواهم بگویم تصمیمگیری و انتخاب منطقهی نبرد کربلای 5 در واقع یک فرآیند خیلی سختی بود.
آقای هاشمی اگر دستور اجرای عملیات را میداد و عملیات موفق میشد، خب همان چیزی بود که به دنبالش بود و طبیعتا این برایش بهتر بود، اما اگر میگفت بروید و ما شکست میخوردیم یا اصلا باتوجه به مخالفت فرماندهان، تصمیم میگرفت عملیات اجرا نشود دوباره روز از نو روزی از نو، یک مجال دیگری برای سپاه پیش میآمد، چون سپاه که نگفته بود من نمیخواهم بجنگم، تازه باید یک فرصت مجدد میدادند به سپاه تا عملیات دیگری را پیگیری کند. لذا آقای هاشمی احساس میکرد اگر موافقت کند این به صلاح نظام و انقلاب و جنگ و کشور است، چون بالاخره تکلیف روشن میشود. اگر هم عملیات شکست بخورد بالاخره خود سپاه با آقای هاشمی همسو میشود و به امام میگویند ما نمیتوانیم. بنابراین آقای هاشمی با هوشمندی و عقلانیتش به این جمعبندی رسید که با وجود همهی مخالفتها عملیات اجرا شود. آقای هاشمی با درک شرایط و وضعیت با آقای رضایی همسو و همراه شد و تایید کرد که عملیات اجرا بشود. البته من در برخی جاها حتی در مقالهای راجع به کربلای 5 از آقای درودیان دیدم که تصمیمگیری قطعی و نهایی را به عهده آقای هاشمی گذاشته است، به آقای رشید هم عرض کردم که اینجا به نظر من، حتی آقای درودیان _بهعنوان یک راوی جنگ سپاه و کسی که با واقعیت جنگ از نزدیک سروکار داشته- نسبت به آقامحسن بی انصافی کرده، در حالیکه، خداوکیلی آنچه من شاهد و ناظر قضیه بودم این بود که اگر آقای هاشمی هم گفت بله، آقای رضایی ایشان را مجاب کرد.
🔅 کربلای 5 بدون کربلای 4 معنا و مفهوم ندارد
در واقع این دوره پانزده روزه یک دوره کوتاه زمانی، اما بینظیر است، از این نظر که ما ظرف پانزده روز، هم طرحریزی کردیم، هم منطقهی نبرد را انتخاب کردیم، هم تصمیم به این سختی را گرفتیم و هم وارد عملیات شدیم. البته یک نکته را من از نظر عملیاتی و نظامی عرض بکنم، خوشبختانه مزیتی که منطقه شلمچه داشت این بود که ما عملا آمدیم جای تلاش اصلی و پشتیبانی را عوض کردیم. یعنی نزدیک بودن تلاش پشتیبانی و اصلی به هم، استقرار عقبهها در جای خودشان، استقرار یگانها و واحدها، شناساییهای انجام شده و اقداماتی که لشکر 19 فجر و تیپ 57 ابوالفضل(ع) انجام داده بودند، در واقع شرایطی را ایجاد کرده بود که به میزان عمده و قابل ملاحظهای در زمان صرفهجویی شد. به همین دلیل است که ما اعتقاد داریم که اصلا کربلای 5 بدون کربلای 4 معنا و مفهوم ندارد و تفکیک آنها غیرممکن است. در کربلای 5 میشود گفت خداوند به واسطهی یک سختی، یک راه جدیدی را برای ما باز کرد؛ یعنی اگر اتفاق کربلای 4 نمیافتاد، دشمن غافل نمیشد و ما نمیتوانستیم دشمن را در زمین و زمان غافلگیر کنیم. بنابراین، نمیتوانیم راجع به موفقیت کربلای 5 حرف بزنیم بدون اینکه شکست کربلای 4 را به آن وصل کنیم.
پیگیر باشید
#تاریخ_شفاهی
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂