eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
1.1هزار دنبال‌کننده
24.8هزار عکس
20.9هزار ویدیو
754 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 چند دقیقه بین شهدا گشتند تا اینکه یک جنازه را روی خاک، روبه‌روی دکتر قرار دادند و گفتند: این پیکر آقا مجید شماست. جنازه سر نداشت. رگ‌های گلویش پیدا بودند. لحظه‌ای ایستاد، سپس بلند گفت: انا لله و انا الیه راجعون...😰 📣دکتر دوزانو روی زمین نشست و به جیب لباس مجید که خونی بود، خیره شد. روی یک تکه پارچه سیاه کوچک، نوشته شده بود مجید ابوترابی....😰 💥خم شد و رگ‌های گلوی مجید را بوسید و کنار پیکرش سجده شکر بجا آورد.. این فقط فصل شهادت تنها پسر مرحوم دکتر محمد علی ابوترابی را از زندگی پرفرازونشیبی برایتان روایت کردیم؛ بخشی که گویای عمق شخصیت قوی وی بود که هشت سال در اورژانس‌ های خط مقدم جبهه‌ها با انجام سخت‌ ترین و حساس‌ترین عمل‌های جراحی، جان رزمنده‌های بسیاری  را که زنده ماندنشان به دقیقه‌ها وابسته بود، نجات داد...👌✌
‏تک تک افرادی که می بینید در اوضاع امروز کشور و افتضاحات دولت روحانی شریک هستند. دلار 21 هزار تومانی، پراید 100 ملیونی و سکه 10 ملیونی نتیجه انتخاب غلط اینهاست. 💥دموکراسی فقط رای دادن نیست، «مسئولیت رای غلط را برعهده گرفتن» هم بخشی از دموکراسی است. آقایان و خانمها! پاسخگو باشید!
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @emamzamana ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
🔴مالک شریعتی نماینده مجلس: آقای ظریف! شما شریک اصلی دلار ۲۰ هزارتومانی هستید! نماینده مردم تهران در مجلس، خطاب به ظریف: 🔹بند ۸ اصل ۴۳ قانون اساسی می گوید: «جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور» و «دلار» مهمترین ابزار سلطه اقتصادی آمریکا بر کشورهای دیگر از جمله ایران است. لذا شاخص موفقیت دولت در این زمینه بررسی میزان تسلط و تاثیر دلار بر معیشت امروز مردم ایران است. 🔹معاونت اقتصادی شما بسیار ضعیف عمل کرده است، امروز سهم ما از بازار ۱۲۰۰ میلیارد دلاری منطقه زیر ۲ درصد است، پیمانهای پولی دوجانبه رها شده است و تقریبا تمام قراردادهای انرژی منطقه ای ما که مزیت اقتصادی ماست، به تعطیلی انجامیده یا محکوم شده ایم. 🔹میلیاردها دلار خسارت و عدم النفع در قراردادهای کرسنت امارات، صادرات گاز به ترکیه، واردات گاز از ترکمنستان، تعلیق طرح صادرات گاز به پاکستان و هند شاهد این مدعاست. 🔴 اعتراض عضو هیات رئیسه مجلس به نحوه مدیریت اقتصادی دولت: در سال ۹۷ بیش از ۲/۷ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی به واردات لوازم بدنسازی، عروسک، اسباب بازی و نخ دندان پرداخت شد!/ آقای روحانی! منتظرید ببینید مردم کی بر علیه ما شعار میدهند!؟ 🔹متفکر آزاد: آیا ما درحال تست کردن آستانه تحمل مردم هستیم؟ آقای روحانی در سال ۹۲ که کاندیدای ریاست جمهوری بود اعلام کرد که ۳۰ درصد مشکلات کشور مربوط به تحریم بوده و ۷۰ درصد آن مربوط به سوء مدیریت است 🔹اگر قرار است ما منتظر باشیم و ببینیم که مردم چه زمانی بر علیه ما شعار می دهند باید بدانیم این مردم خیلی نجابت بیشتری دارند حال حیای ما کجاست؟ 🔹براساس آمارها در سال ۹۷، ۲ میلیارد و ۷۰۶ میلیون دلار ارز ۴۲۰۰ برای واردات لوازم بدنسازی، عروسک، اسباب بازی و نخ دندان پرداخت شده اما اکنون به آن ها می گوییم که ارز نیمایی را برگردانند اما آن ها اعلام می کنند که مگر شما به ما چه داده اید که ارز نیمایی می‌خواهید، می گوید من از واسطه و دلال محصول را تامین می کنم از این رو این مشکل نشان دهنده نقش وزارتخانه صمت است که نباید بگذارد تولیدکننده از دلال کالا را دریافت کند. 🔹در شرایط کنونی صادرات قیر به ترکیه و گرجستان متوقف شده، حال سوال پیش می آید که چه کسی پاسخگو است؟
1.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 من مظلومترین مادر شهید👈 در ایران هستم... روایتی از فیروزه شجاعی مادر شهید. یوسف داور پناه😰👌 📣صبح که شد پیغام آوردند که یوسف را شهید کرده ایم، پدر و مادرش برای تحویل جنازه به مقر حزب بیایند. پدرش با شنیدن این خبر همان جا دق کرد و جان سپرد... من و برادرش به آن سوی رودخانه رفتیم، یوسف را همان جایی که سپاه چندی از اعضای ضد انقلاب را به هلاکت رسانده بود، شهید کرده بودند... بدن یوسفم تکه تکه شده بود... انگشت هایش، جگرش، اعضا و جوارحش... گفتند: اجازه نداری از اینجا خارجش کنی، همین جا دفنش کن... در حالی که اعضای ضدانقلاب  به صورت مسلح بالای کوه ایستاده بودند، با دست ها یم زمین را کندم، تکه تکه یوسفم را در قبر گذاشتم، یک مهر کربلا در دستم بود، خرد کرده و روی تکه های جسدش پاشیدم... 🚩با فریاد لااله الا الله، الله اکبر و خمینی رهبر دفنش کردم... 🌷 با دست های خودم... 🙏خدایا! تو خودت شاهد هستی که بالای سرش خانومی با چادر سیاه ایستاده بود و به من می گفت که آرام باش و بگو لا اله الله... 👈 روایتی ازفیروزه شجاعی, مادر
شما برای داور پناه جستجو کردید - وب سایت شخصی مهندس ناصر کاوه http://naserkaveh.com/?s=%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B1+%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87
💥من مظلوم‌ترین مادر شهید هستم👇 📣داستان تکان دهنده جنایت کومله با شهید یوسف داورپناه! 💥 صدای مادر هنوز می لرزد، هنوز دست هایش آرام نشده اند. می گفتند، درباره جزئیات شهادت یوسف خیلی پا پیچش نشوید، حالش بد می شود، اما وقتی رو به رویش نشستم چشم هایش چیز دیگری می گفت. انگار مادر منتظر نام یوسف بود… 💥 بعد از انقلاب وارد سپاه شد، جنگ که شروع شد دائما به منطقه کردستان رفت و آمد داشت. چند بار به شدت مجروح شده بود. خوب یادم هست، در همین ماه مبارک رمضان از طرف سپاه آمدند و گفتند که یوسفت زخمی شده و حالا در بیمارستان امام تبریز بستری است… 💥 افطار نکرده راهی تبریز شدم، در بیمارستان چشمم از دور یوسف را شناخت، مادر قربانش بشود، چوب زیر دستش گذاشته و در میان تعداد زیادی از مجروحین ایستاده بود…. از دور صدایش زده و خود را دوان دوان به آغوشش رساندم، صدای شیون و زاری ام بیمارستان را به هم زد، همه داشتند ما را نگاه میکردند، مادری که مدت هاس پسر دلبندش را ندیده و یوسفی که مجروح در آغوش مادرش آرام گرفته… 💥یوسف گفت: مادر! تو را به خدا آرام باش! گریه نکن، من را از آغوشت بیرون بکش؛ بچه ها با دیدنت یاد مادرشان می افتند و دلشان می گیرد… رنگ به رخسار نداشت. بعد از چند روز از بیمارستان مرخص اش کردیم و آمدیم خانه در روستای کوتاجوق… 💥 در منطقه همه او را می شناختند، ضد انقلاب و دمکرات کینه عجیبی از یوسف در سینه داشتند، چندین نفر از سرکرده های شان را غافل گیر و در بند کرده بود… 💥 شب خوابید! گفته بود برای نماز بیدارش کنم. نیم ساعتی به اذان مانده بود که بیدار شدم، دیدم دمکرات ها روی دیوار های خانه با چراغ به یک دیگر علامت میدهند، پدرش را بیدار کردم، گفتم دمکرات ها بیرون خانه هستند. گفت: آن ها هیچ کاری نمی توانند بکنند. آقا یوسف بیدار شد. گفت مامان چه خبره؟ گفتم چیزی نیست، نگاهی به ساعت کرد و برای نماز وضو گرفت… رکعت اول نمازش را خوانده بود که دمکرات ها وارد خانه شدند، همه جا را گرفتند، یوسف بدون توجه به آن ها نمازش را خواند و تمام کرد. 💥 اسلحه را به سمت من گرفتند، گفتند:👇 لامصب! تو هم حزب اللهی هستی؟… یوسف تفنگ را از پیشانیم کشید و گفت: شما برای گرفتن من آمده اید، پس با مادرم کاری نداشته باشد… می خواستند یوسف را ببرند… 💥یوسف گفت: مرا از پشت بام ببرید! گفتند: می ترسی که از نگاه های مردم روستا شرم سار باشی؟ گفت: می ترسم که زنان روستا مرا ببیند و هراس دلهای شان را فرا بگیرد و فکر کنند که شما به منطقه مسلط شده اید! 💥 گفتند: تو نماز میخوانی؟ برای رهبرت است؟ این نماز برای خدا نیست و این عبادت ها قبول نیست… گفت: نام رهبرم را به زبان نیاور، من برای رهبری می جنگم که یک ملت در نماز به او اقتدا می کنند… در این حال یکی از زنان دمکرات با قنداق تفنگ ضربه محکمی به دهان یوسف زد که غرق در خون شد… خلاصه یوسفم را بردند… 💥 صبح که شد پیغام آوردند که یوسف را شهید کرده ایم، پدر و مادرش برای تحویل جنازه به مقر حزب بیایند. پدرش با شنیدن این خبر همان جا دق کرد و جان سپرد… من و برادرش به آن سوی رودخانه رفتیم، یوسف را همان جایی که سپاه چندی از اعضای ضد انقلاب را به هلاکت رسانده بود، شهید کرده بودند… بدن یوسفم تکه تکه شده بود… انگشت هایش، جگرش، اعضا و جوارحش… 💥 گفتند: اجازه نداری از اینجا خارجش کنی، همین جا دفنش کن… در حالی که اعضای ضدانقلاب به صورت مسلح بالای کوه ایستاده بودند، با دست هایم زمین را کندم، تکه تکه یوسفم را در قبر گذاشتم، یک مهر کربلا در دستم بود، خرد کرده و روی تکه های جسدش پاشیدم… 💥 با فریاد لااله الا الله، الله اکبر و خمینی رهبر دفنش کردم. با دست های خودم… خدایا! تو خودت شاهد هستی که بالای سرش خانومی💗 با چادر سیاه ایستاده بود و به من می گفت که آرام باش و بگو لا اله الله… 💥 امروز با گذشت سال ها مزارش در منطقه به امام زاده معروف شده است، مردم منطقه از دعا در مزارش حاجت های زیادی گرفته اند. قبر یوسف و پیکر تکه تکه اش امروز محبوب و آرام بخش مردم منطقه است. 💥 فیروزه شجاعی (مادر شهید یوسف داور پناه) در تمام ثانیه ها از یوسفش گفت، دست هایش لرزید و صدایش گرفت… اما این داستان تمام زندگی و رنج های این مادر بزرگوار نیست. بعد از شهادت پسرش یوسف، داماداش نیز به کاروان شهداء پیوست! فیروزه خانوم از آن روز تا کنون مسئولیت نگه داری و زندگی نوه هایش را نیز بر عهده دارد. 💥 شاید من(نگارنده) هم به خوبی رنج هایی که بر این مادر بزرگوار وارد آمده را درک نکنم، چرا که معتقدم این کار تنها از عهده مادران و زنان سرزمینم ساخته است. حرفی بیش از این نمی توان گفت و شرحی بیش از این نمی توان نوشت…
🍂 🔻 روایت سردار غلامپور از عملیات کربلای ۵ 1⃣1⃣ اسماعیل قاآنی فرمانده لشکر 21 امام رضا(ع) از آقای غلامپور پرسید: این نوک بوارین را چه کنیم؟ غلامپور بدون درنگ درحالی‌که به نظر می‌رسید منتظر این سؤال است در پاسخ گفت: درحال‌حاضر شما و لشکر 17 آماده‌ترین یگان‌ها هستید، بروید شناسایی‌هایتان را شروع کنید. قاآنی: الآن این تکه نوک بوارین که آب‌گرفتگی ندارد برای عملیات مساعدتر است. غلامپور: ببینید، این انتهای بوارین مهم است، اگر روی دمش (انتهای جزیره بوارین) عمل کردیم و عقبه‌اش را بستیم، کل بوارین به خطر می‌افتد. حرکت بوارین زمانی موفق است که انتهایش زده شود. فرماندهی بوارین در انتهای آن مستقر است و این مهم است. شناسایی‌هایتان را شروع کرده‌اید؟ آقا محسن گفته برای این محور لشکرهای 21 و 17 را به کار بگیرید. طراحی مانور برای سمت چپ جاده شلمچه تا رودخانه اروند (شط‌العرب)، بخشی از مانور عملیات آینده بود که هم می‌توانست تکمیل‌کننده اهداف عملیات باشد و هم تضمین موفقیت عملیات در محور پنج‌ضلعی و پیشروی به‌سمت نهرهای جاسم و الدوعیجی محسوب شود که خطوط اوّل و دوم عملیات بودند. قاآنی در پاسخ غلامپور گفت: شناسایی‌ها را شروع نکرده‌ایم، آخه هنوز مشخص نیست کجا باید عمل کنیم! غامپور: چرا! آقا محسن گفت 21 و 17. قاآنی: اینجا اگر بخواهد عمل بشود یک لشکر با قوت باید بیاید. البته نه به لحاظ نیرو، بلکه به لحاظ فرماندهی و نیز توان زرهی، حداقل یک گردان زرهی که به چند دسته تقسیم شوند و در بوارین عمل کنند. غلامپور: شما باید آتش زرهی را روی ساحل جزایر ام‌الرصاص و ماهی متمرکز کنید که خط آنجا اذیتتان نکند. البته برای آن سوی جزیره ماهی، یعنی ساحل دشمن در اروندرود نیز باید آتش مناسبی طرح‌ریزی کنید و به دشمن امان ندهید که از این مناطق شما را اذیّت کند. بنابراین، باید از مواضع مسلط خودی، خطوط اوّل و دوم دشمن را زیر آتش بگیرید. مهدیان‌پور مسئول ستاد لشکر 21 امام رضا(ع) درباره تدبیر آتش بر روی خطوط دشمن گفت: اگر شما به‌اندازه کافی به ما شن بدهید، سکوهای مناسبی برای تانک‌ها می‌زنیم تا آتش متمرکزی روی خطوط دشمن در جزایر و ساحل اروند اجرا کنیم. قاآنی: الآن خط اینجا (محور سمت چپ جاده شلمچه) نیاز به خاکریز دارد. جاده‌های خط نیاز به خاکریز دارند. غلامپور: باشد کمکتان می‌کنیم تا مشکلاتتان حل شود. با روشن‌شدن وضعیت لشکر21، احمدی فرمانده تیپ 12 قائم نیز وارد بحث شد و گفت، پس تکلیف ما را هم مشخص کنید تا بیاییم پای کار. غلامپور در پاسخ به درخواست احمدی فرمانده تیپ12 قائم گفت: کار شما همان دستور قبلی است، شما باید در انتهای بوارین کنار آقای قاآنی (لشکر21 امام رضا(ع)) عمل کنید. اگر آقای قاآنی را برداشتیم (منطقه عملیات لشکر21 تغییر کرد)، یک یگان دیگر کنار شما می‌گذاریم. ... پس بروید آماده شوید. آقا محسن گفته تا ده یا پانزده روز دیگر عملیات است. می‌دانم که می‌گویید، شواهد این را نشان نمی‌دهد، اما آقا محسن مصمم است عملیات هرچه‌زودتر انجام شود. درحالی‌که شب از نیمه گذشته بود، با غلامپور به بیرون قرارگاه رفتیم. صدای فعالیت چند لودر و بولدوزر از دور شنیده می‌شد. هر از چند گاهی شلیک توپخانه خودی و بر زمین‌خوردن چند گلوله توپ دشمن، سکوت شب را می‌شکست. هوا سرد بود. رفت‌وآمد خودروها بر روی جاده‌هایی که به‌سمت شلمچه امتداد داشتند، حکایت از فعال‌بودن نیروهای خودی می‌کرد. غلامپور می‌گفت، خدا کند دشمن متوجه این تحرکات نشود، کشور دیگر تحمل یک شکست سنگین را ندارد. باید تمام تلاشمان را بکنیم تا این عملیات موفق شود. بیچاره آقا محسن چی می‌کشد که این همه بار مسئولیت را تحمل می‌کند. با بیان این جملات غلامپور مشغول گرفتن وضو شد و پس از آن به داخل قرارگاه رفتیم و خوابیدیم. پیگیر باشید http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
سردار قاآنی