eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
872 دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
14.9هزار ویدیو
501 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین گفتَمُ کردم مرور قرآن را خلاصه کرده حروف حسین، فرقان را صلاح دولت ما را حسین میداند که راه داده به روضه تمام ادیان را غبارروی ضریحت به سخره میگیرد جلال و حشمتُ دارائیِ سلیمان را نهاده ام چوسگان سربه تربت جانان به هرکسی ندهند این مقام شایان را ملال راه ندارد به جمع عشاقت که بیمه کرده نگاهت همه محبان را شدست پُر ز نداری مجدداً دَخلم ببخش گوشه ی چشمی، گدای نالان را از ابتدای جهان تاکنون کسی هرگز ندیده غیر جنابت کمال احسان را به سوز سینه قسم، درد موجب شعر است که ساخت آه نزارم دو صد نیستان را غم جماعت بی دین، که از سر کینه به دارِ نیزه کشیدند روح قرآن راه نبود واژه ی در خور میان الفاظم ببخش طفل نوآموز این دبستان را : 💔 گرچه با ساعت من ثانیه‌ها بیش نبود ساعتی را که کنارت گذراندم خوش بود سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
بدون بارش باران، کویر می‌میرم بدون گریه‌ی بر تو، فقیر می‌میرم هرآن کسی که غلام تو می‌شود آقاست بدون نـوکــری تـو حقیر می‌میرم اگرچه کـرب و بلا قسمتم نشد آقا به حسرت حرمت در مسیر می‌میرم برای زخم زیاد تو عمر من کم بود دو چشم من نشد از گریه سیر، می‌میرم به وقت مردن خود جای أشهدم گویم "حسین أمیری و نعم الأمیر" می‌میرم قسم به مـادر پهلو شکسته‌ات آقا محبت خودت را ز من نگیر می‌میرم : 💔 با خیـال حـَـرَمَــت زندگی ام میگذرد خواب شیرین حرم آخر رویای من است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷هشتمین روز ماه مبارک رمضان را شروع می کنیم با نام و یاد و ذکر مولا و‌ مقتدای خود حضرت عشق، امام رئوف، ثامن الحجج، مظلوم و ابن مظلوم، شمس الشموس، علی ابن موسی الرضا(ع) 🌷روز هشتم غزلی عشق مرا می چیند سفره را گوشه ی ایوان طلا می چیند از همین اول صبح نیت مشهد کردم نام سلطان دلـم را به زبان آوردم شور عشقی به دلم ریخت، غمی پیرم کرد یا رضا گفتم و این اسم نمک گیرم کرد هشتمین روز؛ قرار از دل ما میگیرد سحر، عطر حرم و صحن و سرا میگیرد هشتمین روز هوای دلمان بارانیست مشهد و کرب و بلا هر دو حرم مهمانیست سحر هشتم ماه رمضان، در سفرم بین اربابم و سلطان خودم در به درم هم سر سفره ی سلطان دو عالم هستیم هم پریشان شب هشت محرم هستیم هم علی اکبری ام هم رضوی، حیرانم کفتر بام حسین و حـرم سلطانم : چَشمِ من خیره به عکسِ حَرَمَت بَند شُده با چه حالی بنویسم که شده؟ حَـرَمَـت رام کـنـد قـلـب گـنـهـکـاران را بِطلب شـاهِ خـراسان دلـم از سنگ شده سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،  روزتون معطر بنام و_عجل_فرجهم . دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷هشتمین روز ماه مبارک رمضان را شروع می کنیم با نام و یاد و ذکر مولا و‌ مقتدای خود حضرت عشق، امام رئوف، ثامن الحجج، مظلوم و ابن مظلوم، شمس الشموس، علی ابن موسی الرضا(ع) 🌷روز هشتم غزلی عشق مرا می چیند سفره را گوشه ی ایوان طلا می چیند از همین اول صبح نیت مشهد کردم نام سلطان دلـم را به زبان آوردم شور عشقی به دلم ریخت، غمی پیرم کرد یا رضا گفتم و این اسم نمک گیرم کرد هشتمین روز؛ قرار از دل ما میگیرد سحر، عطر حرم و صحن و سرا میگیرد هشتمین روز هوای دلمان بارانیست مشهد و کرب و بلا هر دو حرم مهمانیست سحر هشتم ماه رمضان، در سفرم بین اربابم و سلطان خودم در به درم هم سر سفره ی سلطان دو عالم هستیم هم پریشان شب هشت محرم هستیم هم علی اکبری ام هم رضوی، حیرانم کفتر بام حسین و حـرم سلطانم : چَشمِ من خیره به عکسِ حَرَمَت بَند شُده با چه حالی بنویسم که شده؟ حَـرَمَـت رام کـنـد قـلـب گـنـهـکـاران را بِطلب شـاهِ خـراسان دلـم از سنگ شده سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،  روزتون معطر بنام و_عجل_فرجهم . دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با نوای مناجات با خدا ماه مبارک رمضان ببینید چه بهتر است ببخشم به لطف و احسانم چگونه جسم ضعیف تو را بسوزانم... این مَشکهای چشم مرا هم پرآب کن من آمدم٬ گذشته ی دل را سراب کن جون و حبیب و عابس و مسلم که نه مرا خاک کف قدوم غلامت حساب کن یک عمر حر شنیدم و بودم غلام نَفس حالا که بنده ی تو شدم، حر خطاب کن پلهای پشت سر همه ویران شده، بیا پلهای پیش روی مرا هم خراب کن هی ظلم کرده ام من و هی عفو میکنی کُشتی مرا٬ بیا دو سه جمله عتاب کن چوگان عشق تو سخن از گوی میزند اول خودم وَ یا پسرم؟ انتخاب کن پس مادر مرا به عزایم نِشان حسین شادم از این دعا٬ تو فقط مستجاب کن من تازه واردم٬ تو خودت از وجود من هر آنچه غیر عشق تو باشد جواب کن نامم اگرچه لایق طومار عشق نیست لطفی کن و به حاشیه ی این کتاب کن از این به بعد جز تو ندارم کسی فکری برای چهرهٔ ی در خون خضاب کن : با لب خشکیده هر دم یاد سقا میکنم روزه ام را با سلامی بر شما وا میکنم با صـدای ربّنا هر دم به هنگام وضـو نام زیباي  تو را آهسته نجوا میکنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام التماس دعا لطفا به اشتراک بزارید🚨
عمه سادات بی قراره غصه و غمهاش بی شماره روزای سختی توی راهه رو خاک سوزان پا می زاره 🔵این روزها، روزهای سخت اسارت آل الله درمسیر شام هست.آیا با ،همراه عمه سادات س هستی؟ مسیر سخت اسارت بعد از غم ها و مصیبت های کربلا ، با فریاد وامحمدا و واعلیا حضرت زینب س در و وداع جانسوزش با پیکر عزیزتر از جانش در مسیر کوفه و سپس شام آغاز گردید و👈 اکنون شهر به شهر و بادیه به بادیه ازمسیر موصل و حلب و نهایت شهر دمشق طی طریق می کند. ❇️او به ظاهر به اسارت می رود تا پیام عاشوراء را به گوش جهانیان برساند ولی در👈 دل های زیادی را👈 و حسین ع می کند تا از این مسیر به خدا برساند. 🔴اما، اکنون من و تو در مسیر رساندن پیام عاشوراء 👈به جان های تشنه چه کمکی رسانده ایم؟ ❇️تا جهان، حسین علیه السلام را نشناسد اتفاق نمی افتد چرا که  امام زمان عج با تکیه به دیوار کعبه  با این جملات آغاز می کنند و می فرمایند:👇 أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً ... 🔵در فضای و ، با رفتارمان و گفتارمان و قلم هایمان چه قدمی برداشته ایم تا👈 حسین علیه السلام را بیشتر معرف باشیم؟؟ 🔴به عنوان نمونه یک نفر پیرو مثل👈 (حفظه الله) پیدا می شود که پیام عاشورا را به جان های تشنه می رساند و👈 ۲۵ میلیون انسان را تغییر می دهد و در این راه شش پسر خود را فدا کرده و خودش  و همسرش تا آستانه شهادت پیش می روند ولی دست از آرمان های بلند خود برنمی دارند. ❇️هر کس در هر کجای عالم است در حد توان وظیفه ای دارد که باید تلاش کند و هیچ👈 در جبهه حق گم نخواهد شد. پشت دروازه ی شهر، همگی صف بستند لشکر شام به عنوان ظفر آمده است پسر فاطمه هم، آمده همرهشان با همه اهل حرم، لیک به سر آمده است پسر ام بنین، ساقی نیزه نشین بر سر نیزه چنان قرص قمر آمده است پسر ارشد شاه، بعد از آن قربانگاه  غسل خون کرده و بادیده ی تر آمده است طفل دلبند رباب، گر به نی رفته به خواب مثل عباس علی سینه سپر آمده است همره اینهمه سر، خیره بر قرص قمر دخت حیدر به دو صد خون جگر آمده است این یکی گر چه زن است، دخت خیبر شکن است  جانب بتکده گویی چو تبر آمده است دختر خون خدا گفت که ای عمه بیا نخل بستان ولایت به ثمر آمده است بدنش مانده به دشت و سرش در کف طشت شده خورشید من و وقت سحر آمده است  آه ای عمه بیا که وداعی بکنیم که دگر عمرِ منِ زار به سر آمده است : هرکس از راه رسید از بدنت چیزی برد السلام ای که به گودال، کرمخانه زدی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام