eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
938 دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
17.1هزار ویدیو
548 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به جبهه(1);👇 🌟....در تاریخ 59/9/1تشکیل پرونده‌ دادم؛ یعنی از سن پانزذه سالگی به جبهه رفتم. در آن زمان نادر بود کسی شناسنامه‌اش را دست کاری بکند اما دیدم که من را به جبهه نمی‌برند... به پایگاه بسیج سرایان و فردوس رفتم، ولی قبول نکردند. به ذهنم رسید که شناسنامه را دست‌ کاری کنم.بایک ماژیک بنفش رنگ!؟😇 عدد 44 را به 42 تبدیل کردم و بقیه را هم پر رنگ کردم. دیدم شناسنامه خیلی بدشکل شد (البته الان فتوکپی آن را هم دارم چون در کتاب خاطرات می‌خواهم چاپ کنم ) فتوکپی گرفتم تا یک رنگ شود, بعد به پایگاه بسیج فردوس رفتم. پیرمردی به نام آقای مجد نگاهی کرد و گفت: شناسنامه‌ات؟ گفتم: بعداً می‌آورم. در حالی که تو جیبم بود. فتوکپی و عکس ها را گرفت و گفت: 👇 😜بالایش را نگاه کنم یا پایینش را!؟ 🌟من هم که نمی‌دانستم منظورش چیه، گفتم: آقا شما لطف کنید هر دو جا را نگاه کنید.... 😇 بعدها فهمیدم وسط شناسنامه عدد 44 را به صورت حروفی نوشته‌اند و من فقط عدد بالای شناسنامه را پررنگ کرده بودم. به هر حال، ایشان اسم ما را نوشت. 💭 59/9/1 به آموزش نظامی رفتم و 15 روز آموزش دیدم. و بعد از 2 روز مرخصی رفتم کردستان. دوبارهم با نیروی شهید چمران به ستاد غرب باختران آمدم... 🌟حدود چهار سال و 17 ماه و 11 روز به طور قانونی طبق کارت و بقیه‌اش قاچاقی!درجبهه بودم... شاید بپرسید چراقاچاقی ا؟! 💗 به خاطر اینکه قبلاً مجروح شده بودم و روده‌هایم بیرون ریخته بود و بچه‌های سپاه من را با خودشان نمی‌بردند. لذا 4 ماه به ارتش رفتم. منطقة جزیرة مجنون بودم که بچه‌های سپاه مرا دیدند. لشکرهای دیگر می‌رفتم تا مرا نشناسند. مثل لشکر 17 علی‌ابن‌ابیطالب(ع) که حدود یک ماه آنجا بودم. امتیاز من این بود که روحانی بودم و به تمام لشکرها می‌توانستیم اعزام شویم. در لشکر 25 کربلا نیز بودم. شما اگر روایت فتح را ببینید شب والفجر 8 که بعد از مجروحیتم بوده، در آن شب شهید آوینی آنجا با من مصاحبه کرد... -365-خاطره-365-روز -کاوه از - سرایانی دعوتید به کتاب:👇 https://t.me/nasserkaveh44 Www.naserkaveh.com