eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
883 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا 🎋زیارت حضرت رقیه(س) 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ،عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبِ، 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمينَ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَديجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحُسَيْنِ الشَّهيدِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا التَّقيّةُ النَّقيَّةُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الزَّكِيَّةُ الْفاضِلَةُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِيَّةُ،صَلَّى اللهُ عَلَيْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ،فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، 🎋الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الْمَعْصُومينَ،اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ،وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّينَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّريفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،وَصَلَّى اللهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً برَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ. زیارت قبول "التماس دعا"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مهدی رسولی: 🔹خدا نگذرد از آن انسان‌هایی که در همین مملکت بودند و سعی داشتند شمشیر آنهایی که در برابر ارعابی‌ها سینه سپر کرده بودند را کند کنند.
(۶۶) ⚫️ ناشاد از امید و شادی مردم! 👤 ✔️ از "مردم" دم می زنند، اما هنگامی که امید و نشاط همین مردم -با وجود همه سختی ها- ظهور و بروز پیدا می کنند، بازتاب نمی دهند. ▪️ مشکلات را به رخ می کشند، اما وقتی خبر های خوب و امید بخش منتشر می شود، سانسور می کنند. مثل همین خبر ها: ✖️ استقبال گرم مردم یاسوج از رئیس جمهور. ✔️ بهره برداری از پتروشیمی گچساران، سد چمشیر، جاده پاتاوه-دهدشت، و احیای کارخانه قند پس از ۷ سال تعطیلی که موجب رونق تولید، ایجاد اشتغال و آبادانی بیشتر در کهکیلویه، خوزستان و بوشهر می شود. ▪️ این هم جزئیات خبر: ✖️ سد چمشیر، بلندترین سد بتنی غرب آسیا (با طول تاج ۶۸۰ متر و ارتفاع بدنه سد ۱۵۱ متر)، پس از ۲۸ سال انتظار به بهره برداری رسید؛ ✔️ ۱۷۶ مگاوات برق تولید می کند و ضمن ذخیره سازی یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون متر مکعب آب، ۱۴۰ هزار هکتار زمین‌کشاورزی را سیراب می کند. ▪️ این سدّ همچنین، آب شرب ۲/۵ میلیون نفر در ۲۰ شهر و ۲ هزار روستا را تامین خواهد کردد. ✖️ پتروشیمی ایرانی گچساران، با اعتبار ۱۲هزار میلیارد تومانی ساخته شده، سالانه یک‌میلیون تن اتیلن تولید می کند و برای ۳٠٠٠ نفر ایجاد شغل کرده است. ✔️ آزادراه پاتاوه-دهدشت، که با تعبیه ١٣ تونل و ١٨ پل ساخته شده، مسیر ‌بندر امام خمینی تا اصفهان را ٢٧٠ کیلومتر (چهار ساعت) کاهش می دهد. ▪️ این طرح های بزرگ، تماما ایرانی است. نمونه ای از جوشش توانمندی ها زیر سایه اراده و امید برای تسهیل زندگی مردم. مردم هم با استقبال گرم، قدرشناسی خود را نشان می دهند. ✖️ اما این وسط، محافلی هستند که مثل دشمن رفتار می کنند؛ ناشاد از شادی و امید مردم و حرکت چرخ کار و خدمت. 🔚 جز تنگ نظری، حسادت و کینه، و کوچکی شخصیت، چه نام دیگری بر رفتار نشریاتی مثل اعتماد، هم میهن، سازندگی، آفتاب یزد، آرمان و...) می توان گذاشت؟! ➖➖➖➖➖➖➖
تمام ماجرای واگذاریِ موقوفه گوهرشاد به آیت‌الله علم‌الهدی 🔸به‌تازگی یکی از مدعیان عدالتخواهی، مدعیِ واگذاری موقوفه گوهرشاد با بیش‌از ۱۰۰۰ هکتار زمین به آیت‌الله علم‌الهدی است. احمد صابری یکی از چهره‌های عدالت‌خواه اهل مشهد که خود از منتقدان علم‌الهدی شناخته می‌شود، به بررسی این موضوع پرداخته. 🔹واگذاری به معنی اعطای یک چیز به یک شخص یا نهادی است. این درحالی است که علم‌الهدی، تولیت این موقوفه یا به عبارتی دیگر، مدیریت آن را برعهده دارد و موقوفه ملک شخصی او نشده که بخواهیم از لغت «واگذاری» استفاده کنیم. همچنین به گفته صابری، حدود ۴۰۰ هکتار است و در نتیجه، ادعای این فعال مجازی مبنی‌بر «بیش از ۱۰۰۰ هکتار زمین»، محل اشکال است. 🔹نکته اصلی که فعال مجازی بر آن مانور می‌دهد، «حق تولیت ۱۰ درصدی» است که مدعی شده این سهم، به علم‌الهدی می‌رسد. 🔹صابری در این خصوص گفته: «حدود ۲ سال ابتدای قبول تولیت، حق التولیه به حساب شخصی متولی(علم‌الهدی) واریز می‌شد و از آنجا به مصرف امور خیریه می‌رسید. لکن پس‌ازآن برای اینکه شائبه‌ای پیش نیاید، علم‌الهدی دستور داده وجوه حق تولیه در حسابی مجزا به‌نام خود موقوفه گوهرشاد نگهداری و از همان‌جا هزینه و اسناد آن در محل دفتر تولیت موقوفه ثبت و ضبط شود.
| ◽️خوشا بحالت سردارآغوش اربابت گوارایت باد. 🌹هر شب جمعه تو را با قلب و ذهن پر گناهمان یاد میکنیم تا تو در محضر ارباب، با قلب و ذهن پاکت یادمان کنی، حالا که واسطه نیاز است، بگذار تو واسطه ما باشی
🌷سلام خدمت تمام دوستان و سروران گرامی، بمناسبت فرارسیدن شب چهارم محرم، شب توبه و بازگشت ، شب برگشت حربن یزید ریاحی فرمانده لشکر کوفه و از دشمنان اباعبدالله (ع)، به دامان پر مهر و عطوفت سیدالشهدا(ع) و.... با قسمت هایی از ، تألیف که درباره شهدای لات و مشتی، انقلاب اسلامی نوشته شدهاست، در خدمتتان هستیم. داستان اول👈 ☀️راهی که👈 را کرد (۱) 🌷شهید مدافع حرم مجید قربانخانی که در محله او را مجید بربری صدا می‌‎زدند به واسطه شهادت در سوریه و تحولی که در او رخ داد حر مدافعان حرم نام گرفت... ☀️مجید همچون جوانان امروز به سر و وضع اش اهمیت می‌داد، روی دستش را خالکوبی کرده بود، یک قهوه‌خانه هزار متری داشت و هر روز غروب یکی دو ساعت به نانوایی دایی‌اش که نان بربری می‌پخت می‌رفت، به او کمک می‌کرد و به نیازمندان نان رایگان می‌داد بعد هزینه آن را از جیب خود پرداخت می‌کرد... کسی نمی توانست روی حرف او حرف بزند، لوتی‌مسلک بود و همیشه به نیازمندان کمک می‌کرد، برخی از افراد محل به وی مجید بربری برخی ها هم به خاطر اخلاق‌های خاص و خالکوبی روی دستش به او مجید سوزوکی می‌گفتند. یک خودرو زانتیا و یک نیسان داشت و از تکمن مالی برخوردار بود... ☀️با آنکه مجید درآمد بالایی داشت هر روز صبح می گفت: آقا افضل پول بنزین من را کنار بگذار بعد با وانت به بازار آهن فروش‌ها که من در آنجا یک حجره داشتم می‌آمد، آهن‌ها را بار میزد و برای مشتری‌ها می‌برد. می گفت که پول آقا مجید باید حلال باشد، پول گرفتن از پدر حلال است. مجید جمعه ها به عشق حضرت علی (ع) از افرادی که به قهوه‌خانه می آمدند پول نمی گرفت، بسیار دست و دلباز بود، اگر نیازمندی را می‌دید، هرچه داشت به او می‌بخشید فکر هم نمی کرد شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند تکه کلامش این بود «خدا بزرگ است، می‌رساند.» لحن حرف زدن مجید داش مشتی بود من و مادرش را به اسم کوچک صدا می‌زد به من می‌گفت آقا افضل، مادرش را هم مریم خانم صدا می‌زد، از بین دایی‌هایش هم فقط به دو نفرشان دایی می‌گفت و سه تای دیگر را به اسم کوچک صدا می‌ کرد. ترس در وجود مجید جای نداشت اما به حرف بزرگترها گوش می داد با وجود اینکه از پسر عموهایش کوچکتر بود همه از او حساب می بردند... راوی: پدر
داستان اول👈 ☀️راهی که👈 را کرد (۲) 🌷رفتن به کربلا به جای آلمان👈 مجید چگونه متحول شد👇 ☀️سال ۱۳۹۳ یک روز مجید گفت که آقا افضل می‌خواهم به آلمان بروم، گفتم: داداش مجید چرا می خواهی به آلمان بروی شما که چیزی کم نداری، نزدیک اربعین است به کربلا برو. گفت: امام حسین(ع) مرا راه نمی دهد، پاسخ دادم امام بسیار مهربان است و کسی را از در خانه اش نمی‌راند، مجید گفت پاسپورت ندارم، گفتم پاسپورت نیاز نیست، مجید با کارت ملی از مرز مهران به کربلا رفت و ده روز در آنجا ماند. بعد از آمدن، یکی از اقوام از مجید پرسید از امام حسین(ع) چه چیزی خواستی. مجید گفت: در بین الحرمین از امام خواستم مرا آدم کند،... ☀️مجید هیات می رفت اما هیاتی نبود، اهل دعوا بود اما دعوا نمی کرد، لات بود اما بعدا لات حضرت زینب (س) شد. مجید دوستی به نام مرتضی کریمی داشت که با هم به شهادت رسیدند، او مداح و سپاهی بود، برخی اوقات به قهوه خانه مجید می رفت یکبار که به قهوه خانه آمد و به مجید گفت که امشب هیات داریم شما هم بیا، او هم گفته بود اگر فرصت کردم می آیم، آن شب به هیات می رود؛ مرتضی در مورد مدافعان حرم و حضرت زینب (س) شروع به مداحی خواندن می کند، دوستانش می گویند مجید با شنیدن مداحی آنقدر گریه کرد تا از هوش رفت، بعد از اینکه بر سر و صورت او آب پاشیدیم و به هوش آمد. به او گفتیم تو که تا این حد عاشق اهل بیت هستی با ما به سوریه میایی؟ او پاسخ داد بله میام!؟ مگر ما مرده ایم که از حرم بی بی جان، یک آجر کم شود. پس از آن برای اعزام به سوریه برای مبارزه با داعش در یک دوره آموزشی نظامی که حدود چهار ماه به طول انجامید شرکت کرد، با وجود اینکه زمان ثبت نام برای اعزام به جبهه تمام شده بود او بسیار تلاش کرد تا بتواند به این سفر برود و در نهایت با پافشاری توانست به سوریه اعزام شود‌ راوی: پدر
داستان اول👈 ☀️راهی که👈 را کرد (۳) 🌷تو را شاه عبدالعظیم راه نمی‌دهند!؟ ☀️مجید قبل از رفتن به سوریه از دوستان خداحافظی کرد، آنها به او گفته بودند تو را تا شاه عبدالعظیم حسنی(ع) راه نمی دهند، می خواهی برای دفاع از حرم به سوریه!؟ مجید گفته بود من دعوت شده ام و انشاالله هم می روم... وقتی مجید می‌خواست به سوریه برود فقط یک اسکناس ۱۰ هزار تومانی در جیب داشت آن را بر روی کمد گذاشت و رفت، او تا این حد از دنیا دل کنده بود و سبکبال به سوی معبود پرواز کرد.. ☀️همزمان با مجید ۱۲ نفر دیگر از همرزمانش در یک عملیات در خانطومان(مثل شلمچه ایران است) به شهادت رسیدند و خبر شهادت آنها به خانواده های آنها اعلام شد پیکر ۲ نفر از شهدا چند روز بعد به وطن بازگشت. چون مجید تک پسر بود به ما نگفتند او به شهادت رسیده، ما به محل اعزام مجید مراجعه کردیم و گفتیم اگر اتفاقی افتاده به ما بگویید با وجود اینکه او به شهادت رسیده بود به ما گفتند: در محاصره هستند و ما با پهباد برای آنها غذا می فرستیم... ☀️خبر شهادت مرتضی کریمی، محمد آژنگ و مجید به همراه تصویر آنها از شبکه بی بی سی پخش شد و از این طریق بیشتر اقوام از شهادت پسرم با خبر شدند، به ما اجازه نمی دادند از خانه بیرون برویم که مبادا از موضوع مطلع شویم. هشت روز پس از شهادت مجید زمانی که به بهشت زهرا بر سر مزار پدر و مادرم در یافت آباد رفتم پسر دایی من هم به آنجا آمد، سر خود را به درخت تکیه داد و گفت آخ مجیدم من آنجا متوجه شدم او به شهادت رسیده دو روز بعد هم مادرش از موضوع با خبر شد. آقا مجید در خواب حضرت زینب (س) را دیده بود، به او گفته بود اگر به سوریه بیایی یک هفته بعد پیش ما هستی، او هفت روز در سوریه بود و روز هشتم به شهادت رسید... راوی: پدر
.داستان اول👈 ☀️راهی که👈 را کرد (۴) 🌷سلاخی و به آتش کشیدن پیکر مجید👇 ☀️مجید بر اثر اصابت یک تیر به پا و سه تیر به پهلو اش به شهادت می رسد. نیروهای داعش پیکر وی را از خانطومان به إبلت می برند و بعد از آویزان کردن از درخت تیربارانش می کنند. پس از اینکه تمام پیکرش را سوراخ سوراخ می کنند، اول سر او می برند و سپس پیکرش را سلاخی و مثله می کنند و در آخر هم مجید را آتش می زنند. حدود چهار سال پس از شهادت پسرم چهار تکه استخوان از پیکر او به کشور بازگرداندند و گفتن این پسر شماست!؟ گفتیم کاش این را هم نمی آوردید ما آقا مجید را برای حضرت زینب و حضرت زهرا (س) هدیه داده بودیم👌همه ما به فدای این عزیزان😰 🌷رهبر معظم انقلاب به مجید لقب حر را داده است👌 ☀️مجید پسر بسیار خوب و حرف گوش کنی بود یکبار از او بی حرمتی ندیدم، زمانی که می خواست به سوریه برود من به او گفتم شما تک پسر هستی، اجازه بده من به جای شما بروم اما قبول نکرد. اکنون که او به شهادت رسیده من غصه می خورم و حسادت می کنم که چرا من به شهادت نرسیدم، خوشا به حال این عزیزان که جایگاه خود را پیدا کردند ما در این دنیای فانی ماندیم انشاالله شهادت نصیب ما هم شود.... : ☀️رزمندگان ما در سوریه مقابل نیروهای جبهه النصر می جنگیدند و بسیاری از آنها را به درک واصل کردند ساکنان سوریه باورشان نمی شد که رزمندگان جبهه ی مقاومت به فرماندهی شهید حاج قاسم سلیمانی، تا دل دشمن جلو رفته و منطقه را فتح می کنند.... راوی: پدر
.داستان اول👈 ☀️راهی که👈 را کرد (۵) 🌷متحول شدن یک دختر با خاطرات مجید ☀️بسیاری از جوانان با خواندن خاطرات پسرم متحول شده اند، چند هفته قبل به بهشت زهرا بر سر مزار مجید رفته بودم که دیدم بانویی که سر و وضع مناسبی نداشت بر سر مزار پسرم آمد در حالی که اشک می ریخت عکس او را در آغوش گرفت و بر او بوسه زد و رو کرد و به ما گفت: اخلاق من مثل مجید بود اما متحول شدم، دوست دارم مثل او شهید شوم او در زندگی من بسیار تاثیر گذاشته هر روز که از خواب بیدار می‌شوم با او صحبت می کنم و زمانی که از خانه بیرون می روم و می گویم 👈 داداش مجید هوای مرا داشته باش... 🌷روایت عاشقی مجید!؟ ☀️مجید عاشق یک دختر بود با او آشنا شد و از ما خواست برای او به خواستگاری برویم، قبل از اعزام به سوریه به او گفتم من آرزو دارم تو را در لباس دامادی ببینم بگذار اول به خواستگاری برویم بعد به جبهه برو. گفت: اگر حضرت زینب بخواهد برمی گردم و بعد به خواستگاری می‌رویم. آن دختر تا ۲ سال پس از شهادت مجید ازدواج نکرد بعد با اصرار ما به یکی از خواستگارهایش جواب مثبت داد...  مجید عاشق جشن تولد بود، همیشه در باغ برای خودش تولد می گرفت و دوستانش را دعوت می‌کرد... 🌷بازگشت پس از سه سال!؟ ☀️پیکر شهید مجید قربانخانی توسط گروه‌های تفحص شهدا در خان‌طومان کشف و به وسیله آزمایش «دی ان ای» شناسایی شد. جمعی از همرزمان و دوستان شهید قربانخانی با حضور در منزل پدر شهید، خبر بازگشت فرزندش را اعلام کردند. پیکر مجید ابتدا به مشهد رفت و پس از طواف به‌ دور آقا امام رضا(ع) به تهران برگشت و در مراسمی بی نظیر و با جمعیتی فوق تصور، شهید مجید قربانخانی، تشیع و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد... 🌷گرفتن جشن شادی برای نوعروسان، به جای سالگرد گرفتن برای مجید!؟ ☀️تولد علی اكبر (ع) بود كه مجید را آورند و ما گفتیم در قطعه شهدای گمنام دفن شود ما به حضرت زهرا (س) مجید را هدیه دادیم. تولد حضرت رقیه(س)  بود كه مجید خاكسپاری شد،  ما برای مجید هیچ وقت سالگرد نمی گیریم تولد می گیریم ما دوست داشتیم مجید را در لباس دامادی ببینیم ، اما او رفت و داماد آسمانی شد و ما برای او تولد می گیریم و برای دختر و پسران بی بضاعت كه توانایی گرفتن جشن ندارند، جشن شادی میگریم. سال اول شروع كردیم و امسال سال چهارم ایت كه ۴ زوج در روز تولد آقا مجید👈 جشن عروسی آنها را می گیریم و تاكنون ۱۰ عروس و داماد با این شیوه راهی خانه بخت شدند و هر سال یك زوج اضافه می شود كه در روز تولد مجید جشن شان را می گیریم..... راوی: پدر