⭕️ #عکس_نوشت| تولیداتی مثل بچه زرنگ و فیلشاه و پسر دلفینی میتواند بازار جهانی پیدا کند اینها فرصتهای شماست
#انتخابات
#مناظره_سوم
📍 قالیباف: اگر باغ کتاب و صدها کتابخانه و چندین پردیس سینمایی و دهها فرهنگسرا را نمیساختیم، فرهنگ در کجا توسعه پیدا میکرد؟
📍 قالیباف: این قول را میدهم که با برنامههای دولت، زنان را در دوراهی خانهداری و شغل قرار ندهیم
📍 قالیباف: فرهنگ را از تصمیمات سیاسی و سیاستزدگی دور نگه داریم
📌 سیاستمداران چطور و چگونه در حوزۀ بهداشت و درمان تصمیم میگیرند و دخالت میکنند؟ تصمیمگیری در حوزۀ فرهنگ هم همینگونه باید باشد.
📍 قالیباف: برای ظلمی که به زنان میشود، در قانون «ارتقای امنیت زنان» چاره اندیشیدیم | اگر مرد ناجوانمردی همسرش را از خانه بیرون کند، آن زن شب کجا برود؟ در شهرداری مراکزی راه انداختیم که با یک تلفن به یک مرکز امن میرسید
📍 قالیباف: نمیگویم بودجههای فرهنگی میل میشوند، اما حتماً بخش قابلتوجهی از آن حیف میشود
📍 قالیباف: حتماً سیاساکتی و داود خطر و سریال خوابوبیدار را یادتان هست که چگونه فرهنگ بستن کمربند یا اقتدار پلیس را جا انداختند
🔖 محمدباقر قالیباف، در مناظرۀ سوم انتخابات
📌 فراخوان محمدباقر قالیباف برای دعوت مردم به همکاری و گفتوگوی بیشتر با ثبتنام در سایت Ghalibaf.ir
👇 بر روی لینک زیر کلیک کنید:
www.Ghalibaf.ir
🔗 @Ghalibaf
⭕️ جلیلی در پنج دقیقه آخر تسلط خودش به محصولات فرهنگی را به رخ کشید
دکتر جلیلی در مناظره سوم:
🔹حضرت امام 100 روز قبل از ارتحال در پیام منشور روحانیت گفتند چه بسا شیوه های مدیریت مردم در سال های آینده تغییر کند؛ مدیریت فناوری و امثال آن چیزهایی بود که امام (ره) در خشت خام می دید.
🔸چند نفر از ما اسم فیلم راه استقلال را شنیدهایم؟ فیلمی درباره خانم مبارز اندونزیایی علیه استعمار انگلیس است یا فیلم زنی که قهرمان قرقیزستان بود.
🔹چه در حوزه تمدنی نوروز، چه تمدنی مقاومت و چه اسلام، زمینه های زیادی برای ما برای تبادلات فرهنگی فراهم است؛ فحمی هویدی ایران بود به من می گفت چرا شما خود را به مردم ما نمیشناسانید؟ کتاب سووشون ما حتما مخاطب غیر ایرانی خواهد داشت.
🔸تولید فرهنگی یعنی می تواند جهان را فتح کند؛ سریال مختارنامه زمینه های وحدت فرهنگی ایران و عراق را فراهم کرد و جوانان ایرانی و عراقی مثل مختار و کیان در کنار حاج قاسم با داعش جنگیدند.
🔹کار فرهنگی از خود دولت و اصلاح فرهنگ سیاسی شروع می شود از خطاکار قهرمان نسازیم.
🔸به فرهنگ سیاسی مسئولان را باید توجه کرد.
#جلیلی
رسانه های اسرائیلی :
در آماده سازی برای جنگ در شمال، احزاب لبنانی شروع به تسلیح اعضای حماس و جهاد در مناطق لبنان کردند
چرا این عملیات قبل از انتخابات ایران برنامه ریزی شده، شاید هم یه هماهنگی بعضی از داخلی ها با استکبار برای برهم زدن نتایج انتخابات است🤔
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۳۴۶
#سينه_سوخته!!
🌷چهره اش در خاطرم بود، اما هر چه فكر مى كردم، نمیتوانستم بفهم كى و كجا او را ديدهام. قد بلند بود و چهارشانه، لباس خاكى پوشيده بود و اصلاً شبيه بچههاى شهر نبود. يك روز آمد توى سنگر ما و گفت: بچه يك محلهايم. آن وقت بود كه همه چيز يادم آمد.... او كه دستمال ابريشمى به مچ دستش میبست، دكمه يقه باز میكرد و مینشست سر كوچه. باورش برايم كمى مشكل بود كه او را اينجا ببينم. چند روز بعد كه خودمانیتر شديم، ازش پرسيدم. گفت: اومديم ببينيم اينجا چه جوريه. اونجا كه خبرى نبود. نزديك سحر، وقتى چفيه انداخته بود روى صورتش و نماز شب میخواند، فهميدم بايد همه چيزش را همين اينجا پيدا كرده باشد. وقتى ذكر مصيبت بى بى فاطمه زهرا(س) خوانده شد، آنقدر....
🌷آنقدر ضجه زد كه گفتم الآن است از هوش برود. روز بود يا شب، يادم نيست. آمد پيشم و گفت: حاج آقا! آمادهام برم اون دنيا، ولى به على (ع) قسم از حضرت زهرا (س) خجالت میكشم؛ شرم دارم. بعد دكمههاى خاكیاش را باز كرد و عكس يك زن را كه روى سينهاش خالكوبى شده بود، نشانم داد. درحالیكه اشك توى چشمش حلقه زده بود، بغضآلود گفت: میخواهم طورى بسوزه كه هيچ اثرى ازش نمونه. وقتى خبر شهادتش را دادند، بغض كردم، لبخند زدم و اشك ريختم. خودم را به جنازهاش رساندم. روى شكم، آرام خوابيده بود. برش گرداندم و شهادتش را تبريك گفتم. پيراهن خاكى نيم سوختهاش را باز كردم. سينهاش طورى سوخته بود كه اثرى از خالكوبى نبود. صورتش داشت مىخنديد....
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور
#خادم_الرضا
#شهدای_خدمت
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۳۴۵
#حادثه_پشت_خاکریز!!
🌷گلوله خمپاره پشت خاکریز به زمین نشست. ترکش بزرگی پای بسیجی را قطع کرد. پاش به پوست بند بود. یکی خودش را رساند و گفت: «برادر چیکار میکنی؟» گفت: «مگه نمیبینی؟ دارم جلوی اینها رو میگیرم.» بهش گفت: «ولی پات بد جوری زخمی شده.» بسیجی نگاهی به پاش انداخت، باورش نمیشد با خونسردی گفت: «الان موقع عقب رفتن نیست، پشت خاکریز دراز میکشم و طرف عراقیها شلیک میکنم. پاتکشان که تمام شد، میروم اورژانس.!» آنها اینطور برای حفظ مملکت، ناموس و ارزشها زحمت میکشیدن حتی جونشون رو کف دستشون میگرفتن و حالا ما...؟!
📚 کتاب "راوی"، ج۴، ص۸۷
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور
#خادم_الرضا
#شهدای_خدمت
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات