eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
930 دنبال‌کننده
22هزار عکس
16.8هزار ویدیو
544 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸شهادت ۲ مرزبان در منطقه جکیگور 🔹در درگیری مسلحانه مرزبانان با گروهک تروریستی در منطقه جنوب شرق کشور، ۲ تن از مرزبانان هنگ مرزی جکیگور به شهادت رسیدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام باقر (ع) فرمود: قبل از آمدن مهدی ما، حکومتی در ایران برپا میشه و پای اون پرچم کسانی کشته می‌شوند؛ کشته‌های آنها شهید هستند ... این پرچم را به دست کسی نمی‌سپارند مگر صاحب شما ... 👌👌 🔻برای پیوستن به شبکه روشنگری Mtv لینک زیر را لمس کنید: @Mtv_Mahboobi
⃣2⃣ Officials should not hit the family bar for voting يجب ألا تضغط السلطات على شريط العائلة للتصويت مسئولین به خاطر کسب رای به رکن خانواده ضریه نزنند.🌹
🌹طنز جبهه! 💥داستانهای آقا فریبرز (3):👇 🌿...کارهائی می کرد که به عقل جن😈 هم نمی رسید👈 از ریختن مورچه‌های آتشی در عمامه ‌مان تا انداختن عقرب و رتیل در سجاده نمازمان...😳جنگ بین مورچه ها را برگزار می کرد...😍 در شیشه گلاب، جوهر می‌ریخت و وسط عزاداری و در خاموشی روی جمعیت می‌پاشید....😊😠‍ یادم میاد یه ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎﯼ ﮐﻤﯿﻞ، ﭼﺮﺍﻏﺎﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ،😖 ﻣﺠﻠﺲ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ می‌ریخت😥ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ:👇 😊ﺍﺧﻮﯼ ﺑﻔﺮﻣﺎ ﻋﻄﺮ ﺑﺰﻥ، ﺛﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ... بهش گفتم, ﺍﺧﻪ ﺍﻻ‌ﻥ ﻭﻗﺘﺸﻪ؟!😥 💕گفت: ﺑﺰﻥ ﺍﺧﻮﯼ، ﺑﻮ ﺑﺪ ﻣﯿﺪﯼ، ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﺠﻠﺴﻤﻮﻧﺎ...😍 ﺑﺰﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺖ ﮐﻠﯽﺛﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ حاجی جان...👏ﺑﻌﺪ ﺩﻋﺎ ﮐﻪ ﭼﺮﺍﻏﺎ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ...😇 خنده بازاری شده بود😆ﺻﻮﺭﺕ ﻫﻤﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﺑﻮﺩ😥 ﺗﻮ ﻋﻄﺮ ﺟﻮﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ!...😳 ﺑﭽﻪ ﻫﺎ هم ﯾﻪ ﺟﺸﻦ ﭘﺘﻮﯼ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﺮﺍﺵ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ… 😃ولی قبل جشن پتو یه نکته عرفانی گفت👈به این مضمون که: 👇 💥این رو سیاهی با یه شستشو راحت با آب میره... 😇حواسمون باشه مقابل خدا رو سیاه نباشیم...😎از فریبرز این حرفها بعید بود و کمی هم عجیب به نظر می رسید...😵😏فکر کنم تحولاتی در آقا فریبرز داشت شکل می گرفت...😵😣 دعوتید به کانال شهدا👇 https://t.me/nasserkaveh44 Www.naserkaveh.com
⭕️ جاده بین‌المللی دمشق به حلب رسما بازگشایی شد 🔹ارتش سوریه روز 14 فوریه جاری امنیت کامل جاده ارتباطی دمشق به حلب را بعد از پاکسازی مناطق اطراف جاده و بیرون راندن تروریست‌ها از آنجا برقرار کرد. 🔹این بزرگراه، بزرگراه جنوب سوریه را با گذر از دمشق به شهر حلب در شمال این کشور متصل می‌کند به طوری که از آن به عنوان یکی از شاهراه‌های مهم اقتصادی برای دولت سوری تلقی می‌شود 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 @OstadRaefipoor1
👤 توییت استاد خطاب به برگزیدگان نمایندگی مجلس شورای اسلامی ‏جنابان پیروز در انتخابات مجلس‌ شورا‌‌ بابت تک تک وعده هایی که داده اید شما را رصد و کنترل خواهیم کرد از امروز ‎ و ‎ شما از رئوس برنامه های کاری بنده خواهد بود با این کار به شما کمک می کنم بهتر به کشور ، مردم و انقلاب خدمت فرمایید. ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
حاج احمد دغدغه دار بود، همیشه در حال جمع کردن خاطرات از خانواده شهدا بود👌 احمد بعد از اینکه از پهلو تیر میخوره ، خودشو یک کیلومتر میکشه عقب  ۱۰ روز تو بیمارستان‌ حلب بستری میشه، و کلیه هاشو از دست میده 😔 شب آخر میگفت قربون حضرت زهرا برم چی کشیدی...😭💔 تا لحظه آخر داشت زیارت عاشورا میخوند... احمد اسماعیلی🌹 🕊 @Modafeaneharaam
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦سخنی از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد آقای قالیباف و خاطره ی آقای قالیباف موقع تدفین شهید سردار سلیمانی
:👇 💔 عاشقانه اے به سبک شهـــدا 🌷 ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ لحظه هایی ﻛﻪ با ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ...نمازای دو نفره مون بود...💕ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯاﻣﻮ ﺑﻬﺶ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ...❤ﺍﮔﻪ ﺩﻭﺗﺎیی...💕کنار ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ...اﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻤﺎﺯﺍﻣﻮنو ﺟﺪﺍ ﺑﺨﻮﻧﻴﻢ... چقد ﺣﺲ ﺧﻮﺑﻴﻪ...ﻛﻪ ﺩو نفر...💕ﺍﻳﻨﻘﺪه همو ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ...💕منطقه که میرفت... تحمل خونه بدون حمید...💕 واسم سخت بود.... …؟ … 💗میرﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﭘﻴﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍ...ﻳﺎ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺣﻤﻴﺪ ﻳﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ....ﺑﻌﺪ ﻣﺪتی که برمی گشت...واسه پیدا کردنم، همه جا زنگ میزد... می گفتن:"بازم حمید،ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﻭ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ...💕"ﺯﻭﺩ ﭘﻴﺪﺍم میکرﺩ... ظرف ﺩﻭ،ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺖ…ولی من ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺳﺎله که... . ... 💗ﺍﮔﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻦ ﭼﻪ قشنگی ای ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎست...ﻛﻪ خیلی ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺳﺨﺖ ﮔﺬﺷﺖ...ﻣﻴﮕﻢ : "💕 ...عشق...💕" . .. ... . 💗ﻭقتی ﺟﻮﻭﻧﺎی الان میگن ﻛﻪ ﻧﻪ...ﺍصلا ﺍﺯ ﺍﻳﻦ خبرا نیست...از حرفشون خیلی ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ میشم... ﭼﺮﺍ ﻣﻔﻬﻮﻡ عشقو درکن نمیکنن ...؟! اﻻﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃ ﺑﻴﻦ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮو...خیلیﺑﮕﻦ ﺍﻳﺪﻩ ﺁﻟﻪ...! تو تقسیم کار خونه ست...ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭی ﻧﺒﻮﺩ...ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻫﺮ کسی ﺯﺭنگی میکرد...ﺗﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻪ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ یکی ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻛﻨﻪ...این در حالی بود...که قبل ازدواج...💕 ﺗﻮ خونه بهم میگفتن... ﺁﺷﭙﺰﻱ ﻛﻦ...می گفتم ﺁﺷﭙﺰ می گیرم... می گفتن ﻛﺎﺭ ﻛﻦ... می گفتم ﻛﻠﻔﺖ می گیرم... ﻫﺮ ﻛﺎﺭی می گفتن، ﻳﻪﺟﻮﺍﺏ تو آستینم ﺩﺍﺷﺘﻢ... ﺑﺎ ﺣﻤﻴﺪ که ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩم...💕ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﺎ ﻧﻪ...حتی ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻟﺒﺎسای ﺣﻤﻴﺪ ﻟﺬﺕ میبردم... (خانوم امیرانی،همسر شهید حمید باکری) مرواریدهای_ بی_ نشان