eitaa logo
نوای قران(ربانی)
159 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
18.6هزار ویدیو
454 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر کلیدهای طلایی برای بصیرت افزایی می خواهید خواندن این کتاب را از دست ندهید. 🔺🔺🔺🔺🔺 خرید نسخه الکترونیکی از طاقچه https://b2n.ir/g86712 خرید نسخه کاغذی از بوک روم https://b2n.ir/f77390 🔺🔺🔺🔺🔺 🆔 @shahid_diyalame
مگذار از دستِ علی پرچم بیفتد نهضت، مبادا دستِ نامحرم بیفتد آن روز، باید ما جماعت مرده باشیم کز دیده‌ی سیدعلی، شبنم بیفتد این مملکت ویرانه می‌گردد، مبادا چشمِ اجانب بر وطن، یکدم بیفتد ای عشق! از ما سر طلب کن، تا ببینی در مقدمت، سرها که پشتِ هم بیفتد 🇮🇷 لطفا مبلغ گروه ما باشید👇🏻👇🏻👇🏻                            *لینک گروه یاوران مهدی در روبیکا*👇🏻👇🏻👇🏻 https://rubika.ir/joing/DDJDAEIE0XPERETQXQFKCOPVXFEHHYWJ *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: بدانید خدا با ماست. هرکس باور ندارد نگاه کند به این ۴۰ سال که تمام قدرت‌های دنیا با همه وجود به انقلاب ضربه زدند، اما ما امروز قوی‌تر شده‌ایم خیلی این انقلاب چیز عجیبی است و حالا حالاها برای اربابان دنیا دردسرها خواهد داشت. به بزرگترین کانال جهاد تبیین بپیوندیم👇 ┏━━ °•🍃•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🍃•°━━┛
🟣 میپرسه: من برانداز نیستما. اما با این همه مشکلات، گرانی، بیکاری، رانت بازی و اختلاس مسئولان، چطور از جمهوری اسلامی دفاع کنم؟ چرا باید پای انقلاب بمونم؟ آیا دفاع از انقلاب، به پای آن مسئولین نوشته نمیشه؟ 🤔 🌸✅ جواب: 👆 هر نظام سیاسی، 2 رکن داره: 1. ساختار 2. کارگزار ما از ساختار دفاع میکنیم. نه کارگزار و اشخاص. اشخاص تا وقتی پای کار انقلاب هستن، حمایت میکنیم، پاشونو کج بذارن، به دیوار میکوبیم. از اول انقلاب، از بنی صدر تا منتظری، از میرحسین موسوی تا فلان وزیر و وکیل.. هزاران اومدن و رفتن و این انقلاب سر جاش هست.. ما 300 هزار شهید دادیم برای اصل نظام. برای ساختار نظام. نه برای این آدمها. و تا پای جان هم از این ساختار حمایت میکنیم.. •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها سند تصویری از فاجعۀ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که میدان ژاله را غرقه درخون کرد 🔹۴۵ سال پیش ، ساعت‌ نزدیک‌ 30: 7 صبح‌ 17 شهریور بود که‌ جمعیت‌ در میدان‌ ژاله‌ و خیابان‌های ‌منتهی‌ به‌ آن‌ مستقر شدند. مدتی بعد یکی‌ از فرماندهان‌ نظامی‌ با بلندگو به‌ مردم‌ اخطار کرد که‌ حکومت‌ نظامی‌ است‌، چرا تجمع‌ کرده‌اید؟ یکی‌ از روحانیون‌ مردم‌ را به‌ نشستن‌ دعوت کرد. جمعیت‌ روی‌ زمین‌ نشست‌، ولی‌ ظواهر امر نشان‌ می‌داد که‌ نیروهای‌ فرمانداری‌ نظامی‌ قصد متفرق کردن‌ مردم‌ را ندارند. راه‌ عبور را از چهار طرف‌ بر روی‌ مردم‌ بستند. ناگهان‌ صدای‌ رگبار از خیابان‌های‌ منتهی‌ به‌ میدان‌ بلند شد و همین‌ که‌ جمعیت‌ از چهار طرف‌ به‌ سوی‌ میدان‌ هجوم‌ آوردند، نیروهای‌ مستقر در میدان‌ نیز از چند سو مردم‌ را به‌ رگبار مسلسل‌ بستند. در مدت‌ چند ثانیه‌ صدها نفر در خاک‌ و خون‌ غلطیدند. مردم‌ بی‌محابا مجروحان‌ و شهدا را بر روی‌ دست‌ به‌ سوی‌ بیمارستان‌ها حمل‌ می‌کردند. اطاقها، راهروها و حیات‌ بیمارستان‌ها مملو از مجروح‌ و جنازه‌ بود. برای تحویل هر جنازه به ازای هر گلوله روی بدن شهید مبلغ پنج هزار ریال معادل پانصد تومان که حقوق یک ماه کارگر در سال ۵۷ بود، پول گرفتند!! و بسیاری از جنازه های شهدا را هم معدوم و مفقود کردند تا تعداد دقیق شهدا مشخص نشود... ‼️یادمان باشد زندگی امروز ما در سایه در ازای خون جوانانی است که با خون خود این انقلاب را به ثمر رساندند. ╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮ 🆔 لینک کانال تسنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e ╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
. ✨ حاج آقا روح الله آن روز ده پانزده نفری بودیم که پای درس اخلاقی استاد نشسته بودیم دیدم سید جوانی وارد حجره شد و ساکت یک گوشه نشست. آقای قاضی همیشه جلوی پای مهمان بلند می‌شد و گاه تعارف می‌کرد که در بالای مجلس بنشيند، اما این بار فضا خیلی سرد و سنگین بود. سیدجوان در کمال ادب دو زانو دم در اتاق نشست و استاد هم سکوت کرد شاید یک ربع به سکوت گذشت هیچ کسی حرف نمی‌زد، هردو سرشان پایین بود. ناگهان آقای قاضی رو کرد به من و گفت:«آقای حاج شیخ عباس! آن کتاب را بیاور». من یادم رفت بپرسم «کدام کتاب؟» ناخودآگاه دستم به سوی کتابی رفت و آوردمش. استاد گفت:«بازکن» گفتم:«آقا کدام صفحه را؟!» گفت:«هرکجایش که بود!» باز کردم، دیدم اول صفحه نوشته شده «حکایت» شروع کردم بلند بلند به خواندن آن حکایت. حکایت عجیبی بود: «مملکتی بود که در آن مملکت سلطانی حکومت می‌کرد. فسق و فجور این سلطان و خاندانش فساد و بی‌دینی را فراگیر کرده بود. مردی الهی علیه آن سلطان قیام کرد. هرچه این آن سلطان را نصیحت می‌کرد، فایده‌ای نداشت؛ لذا مجبور می‌شد اقدامات شدیدتری علیه او انجام دهد. سلطان هم دستور داد آن عالم را دستگر کنند و به زندان بفرستند و سپس به یکی از ممالک همسایه تبعید کنند. پس از مدتی آن عالم را به مملکت دیگری که حرم ائمه در آن بود تبعید کردند تا اینکه آن سلطان فرار کرد. آن عالم نیز به مملکت خود بازگشت و زمام آن را در دست گرفت...» آقای قاضی گفت:«کفایت می‌کند کتاب را ببند و بگذار سرجایش». سپس خود آقای قاضی شروع کرد به سخن گفتن. اشاره کرد به فتنه‌ها و آزمایش‌هایی که در آینده اتفاق می‌افتد. مجلس تمام شد سیدجوان برخاست و رفت ولی ما هنوز در شوک بودیم که چرا آن جلسه به این شکل گذشت. ✨ ✨✨ ✨ شیخ عباس قوجانی که بعد از وفات آقای قاضی وصی شرعی او هم شده بود، سال‌ها بعد از این اتفاق وقتی اخبار ایران به گوشش خورد کم کم پشت صحنه ماجرای جلسه آن روز برایش روشن شد. وقتی امام خمینی (ره) به نجف تبعید شد و شیخ عباس قوجانی برای اولین بار پیش او رفت چهره او را شناخت همان جوانی بود که آن روز ... شیخ عباس از اولین کسانی بود که بعد از انقلاب هم به ایران آمد و با امام خمینی بیعت کرد. رفتار خاص آن روز آقای قاضی شاید آزمونی برای کشف میزان قدرت روحی آقا روح الله خمینی بود. می‌گویند بیرون از جلسه وقتی از او پرسیدند: «آقای قاضی را چگونه یافتید؟ پاسخ داده بود: «فردی بسیار بزرگ، بزرگ‌تر از آنچه فکر می‌کردم!» بعدها در وصف او گفته بود: «قاضی کوهی بود از عظمت و مقام توحید». 📔 استاد، صد روایت از زندگی آیت الله سید علی قاضی (ره)، ص٨٨ 🔰 @DastanShia