#تفسیر_سوره_مریم۳۴
🔆 *«وَ بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا»*
🔆 *«او مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده و (نسبت به مردم) ستمگر و سنگدل قرار نداده است.»*
📗 سوره مريم، آیه ۳۲
🔷 در این آیه حضرت عیسی بیان میکند که ایشان پدری ندارد؛ بنابر این از طرف خداوند فقط مأمور به نیکی گسترده به مادر خود است و در ادامه بیان میکند که خداوند سبحان مرا متکبر و زورگو قرار نداد.
🔷 «جبّار» کسی است که هم خود به مردم زورگویی دارد و هم زور دیگران را نمیتواند تحمل کند و هیچ خیری برای دیگران ندارد.
✍🏼 مفسرین معتقدند حضرت عیسی بهواسطۀ این جمله، طهارت مادر خود را از هر گونه نقیصهای اعلام میدارد و اتهامات وارده را دفع میکند.
💢 اگر کسی رابطۀ صحیحی با خداوند و خَلق و خانواده نداشته باشد، گرفتار «سوءعاقبت» میشود.
✍🏼 *رابطۀ با خداوند با جملۀ «أَوْصانِي بِالصَّلاةِ» بیان میشود و رابطۀ با خلق در جملۀ «وَ الزَّكاةِ» و رابطۀ با خانواده با فراز «وَ بَرًّا بِوالِدَتِي» حکایت میشود.*
⬅️ *این سه امر در راستای یکدیگرند.* امکان ندارد انسان نسبت به بیگانه نهایت لطف را داشته باشد؛ ولی نسبت به مادر خود محبتی اِعمال نکند.
⬅️ اِعمال لطف به خانواده در آیه، بعد از اقامۀ نماز ذکر شده است؛ یعنی *اگر رابطۀ انسان با خدای سبحان صحیح باشد، میتواند رسیدگی گسترده به خَلق داشته باشد و تعاملش با خانواده هم مثبت و نیکو باشد.*
🔷 «لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا» یعنی خداوند مرا حاکم بر مردم قرار نداده است و هیچگاه حکومتی بر جامعه ندارم؛ فقط در حریم رسالت خودم مأموریت دارم.
🔷 حضرت عیسی اجرای نصایح را دارد خواه مردم پندپذیر باشند یا پندناپذیر.
#تفسیر_سوره_مریم ۳۵
🔆 *«وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا»*
🔆 *«و درود بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مىميرم و روزى كه زنده برانگيخته مىشوم.»*
📗سوره مریم، آیه ۳۳
✍🏼 در این آیه دو فعل «وُلِدْتُ» و «أُبْعَثُ» مجهول و فعل «أَمُوتُ» معلوم بکار رفته است؛ یعنی موت به اختیار خودم محقق میشود؛ اما به دنیا آمدن و برانگیخته شدن من فعل خداست و من تحت ارادۀ او قرار دارم.
🔹 موطن این سلام در سه زمان است، در این سه جایگاه خطرات و آفات خاصی هر فرد را تهدید میکند.
حضرت عیسی اعلام میکند: به اذن حضرت حق عالم دنیا، عالم برزخ و قیامت برای من از هر آفتی در امان است.
🔹 سلام حضرت عیسی بر خود برای آن است که افراد دچار غلوّ و تثلیث نشوند؛ چون خداوند این وجود را از هر آفتی محفوظ داشته است.
🔹 اگر افراد خود، گرفتار پرستش حضرت عیسی میشوند، آفتی است که مربوط به ذات او نیست؛ بلکه نگرش نادرست افراد، آنان را به این عبادت ناصحیح وادار کرده است.
🍃 در «السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ» حضرت عیسی بیان میکند: *«شیطان در انعقاد نطفه من هیچ نقشی نداشته است و از هر آفتی در امان بودم.»*
🔹 اینکه فرمود: «وَ يَوْمَ أَمُوتُ»، یعنی از همۀ مراحل برزخ و هم چنین از سوال قبر و نکیر و منکر و عذاب برزخی در امانم.
🔹 «وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا» : *در قیامت هم حضرت عیسی هیچگونه نگرانی بهواسطۀ انحراف امت ندارد؛* چون انحراف امت، ذرهای به شخصیت حضرت عیسی مربوط نمیشود.
🍃 حضرت عیسی در این آیه اعتراف کرد:
▫️۱. جاودانگی در این عالم وجود ندارد و من هم مرگ را مییابم؛
▫️۲. مرگ در کمال سلامت به اذن خداوند مرا در بر میگیرد؛
▫️۳.در کمال رضایت کامل جان میدهم و تسلیم محض مولایم؛
🔹 گفتنی است در این سه عالم حضرت عیسی بر صراط مستقیم حرکت میکند.
🔹 در قیامت ناگهانی امنیت برای فرد ایجاد نمیشود، بلکه سلامت و امنیت، از این عالم آغاز شده است.
در محضر استاد بروجردي:
#حدیث_روز
💠 *«روز بزرگداشت خواجوی کرمانی»*
❇️ برای سیر و سلوک عملی عرفا که به قصد دستیابی به وصال معبود صورت میگیرد، مقامات و احوالی تعریف شده است که همواره از مضامین ثابت اکثر آثار ادبی عرفانی بوده است.
🔷 هرچند خواجوی کرمانی معاصر با آغازین سالهای رواج عرفان و تصوف است؛ اما در آثار وی نیز میتوان رد پای این ادبیات را یافت.
❇️ آنچه در آثار و زبان او مییابیم، نمایانگر همین شوق و اشتیاق برای بیان هدف غایی از حیات و خلقت و نیز نحوۀ دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی از طریق پایبندی و عمل به اصولی اخلاقی و دینی در زندگی شخصی و اجتماعی در قالب عرفان عملی و سلوک است.
🔷 در جهانبینی عرفانی اسلامی، انسان بهواسطۀ دارا بودن گوهر دل و جان که گنجینۀ اسرار حق و تجلیگاه انوار الهی است، مظهر جمیع صفات و اسماء خداوندی شده و مباهی به تکریم و جانشینی باری تعالی گردیده و در عرصۀ کائنات تنها موجودی است که تاج «کَرَّمنا» به سر دارد.
❇️ خواجوی کرمانی، عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجری، یکی از رهیافتگان به سر منزل حقیقت است که مکتب عرفان اسلامی در سیر و تحول تاریخی خود، در دامان خویش پرورده است.
🔷 او همانند بسیاری از عارفان بزرگ قبل از خود، رسالتی عظیم بر دوش کشیده و آن «شناخت انسان» و «چگونه بودن» است.
❇️ یکی از اساسیترین موضوعاتی که خواجو بدان پرداخته «چگونگی آفرینش انسان»، «ذکر کرامت و عظمت او» و «چگونه زیستن» اوست.
📚 «حوزه.نت»
🌐 موسسه علمیه السلطان علیبنموسیالرضا علیهالسلام در فضای مجازی:
سایت
| بله | ایتا | تلگرام
#تفسیر_سوره_مریم۵۷
🔆 *«وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا»*
🔆 *«و همواره خاندان خود را به نماز و زكات امر مىكرد و پيوسته نزد پروردگارش مورد رضايت بود.»*
📗 سوره مربم، آیه ۵۵
🔷🔹 *در این آیه دو خصوصیت دیگر برای حضرت اسماعیل بیان میشود:*
🔹 ۱. حضرت اسماعیل در سیر کمالی خویش به خانوادۀ هم توجه داشت.
✅ در فضای خانواده رفتار شایسته باید بیش از گفتارِ آمرانه باشد. اگر مربی در رفتار خود اعتدال داشته باشد؛ در امر تربیت اثر گذارتر است.
⏪️ امر به عبادت در ایه نشانگر این است که اگر جنبۀ عبادی فردی تقویت شود، سایر امور هم در جایگاه صحیح قرار میگیرد؛ اما اگر صرفاً به ظواهر پرداخته شود، مانند رنگی است بر دیوار ویرانهای، در نهایت، رنگ از بین میرود و آن ویرانه از زیر آن نمودار میشود.
✅ خانواده باید در امور عبادی دغدغه داشته باشد؛ زیرا اگر فرد ملزم به نماز و زکات شود، هم حقالله را صحیح میپردازد و هم حقالناس را؛ در نتیجه اخلاقیات به عنوان ثمرات این امور ظاهر میشود.
🔹 ۲. خصوصیت دیگر حضرت اسماعیل آن بود که خدای سبحان از او رضایت داشت. نزد مربی قول و فعل و حال او پسندیده بود.
✍🏼 مفسرین معتقدند *هیچگونه افراط و تفریطی از او مشاهده نشد؛ به همین جهت قول و فعل و حال او پسندیده بود.*
✅ در عرصۀ اطاعت، حضرت اسماعیل به بالاترین درجه راه پیدا کرده بود؛ چون خداوند سبحان فرمود او نزد رباش پسندیده است. به مقام رضا راه پیدا کرده بود؛ در نتیجه هم او رب خود را پسندید و هم رب، این مربوب را پسندیده است.
#تفسیر_سوره_مریم۵۸
🔆 *«وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا»*
🔆 *«و در اين كتاب، از ادريس ياد كن، همانا او پيامبرى بسيار راستگو بود.»*
📗 سوره مريم آیه ۵۶
🔷 در این آیه خداوند به صفت «صدیق» بودن حضرت ادریس اشاره میکند.
«صدّیق» صیغۀ مبالغه است؛ یعنی هیچ زمان در صدق او ذرهای خلل وجود نداشت.
✍🏼 «صدّیق» به کسی گفته میشود که قیامش« بالحق» و «للحق» است و برای خود هیچ وجودی قائل نیست. در واقع بهواسطۀ خداوند سبحان قیام میکند و قیام او خالصانه و صادقانه برای خداست.
🔷 اینکه صدیق بودن قبل از نبوت ذکر شده است بهمعنای آن است که صدیق بودن یک نوع رفعت مقام و نبی بودن هم نوع دیگری رفعت مقام را بههمراه دارد؛ در نتیجه این دو مقام با همدیگر فرد را به علوّ مقام میرساند.
🔷 صدق، انسان را از فضای عالم ماده، خارج میکند و مانع توقف او در خاکدان عالم ماده میشود؛ چون فرد صادق، دائم، با خداوند سبحان معامله دارد؛ گرچه با خَلق معامله دارد؛ اما فیالواقع طرف معاملۀ او خدای سبحان است.
✍🏼 مفسری گوید: «بندگی حضرت ادریس فقط در طریق الهی بود و حقیقت صدق از او مشاهده شد»؛ یعنی فقط الطاف حق مشهود بود.
✍🏼 صدیق به کسی گویند که ملکوت بر او کشف شده است.
🔷 بعضی از مفسرین گویند: «حضرت ادریس «نبی» بود نه «رسول»؛ بنابراین رسالتی نداشت.»
🔷 عدهای دیگر از مفسرین در مقابل نظر این افراد، معتقدند که حضرت ادریس مقام رسالت هم داشت؛ چون کتاب بر او نازل شد.
#تفسیر_سوره_مریم۶۳
🔆 *«جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ عِبَادَهُ بِالْغَیبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِیا»*
🔆 *«بهشتهای جاویدی که [خدای] رحمان به بندگانش وعده داده در حالی که اکنون از نظرها پنهان است، یقیناً وعدۀ خدا آمدنی است.»*
📗 سوره مریم، آیه ۶۱
❇️ خدای سبحان، اقامت و خلود در بهشت را صفت آن ذکر میکند؛ یعنی *اگر فردی بر توبۀ خود پایبند بود، همیشه و دائماً خود را در مسیر کمال، جاودانه کرده است.*
🔶🔸 *خداوند سبحان وعدۀ بهشت را به «رحمانیت» خود نسبت میدهد که در دو دنیا به ظهور میرسد؛ نه «رحیمیت» خود.*
❇️ خداوند به عباد خود وعدۀ امر پنهانی را میدهد؛ یعنی لازم نیست که مؤمن در این عالم بهشت را ببیند؛ بلکه به این *باور* رسیده است که باطن ایمان و عمل صالح، بهشت است که موجب تداوم ایمان او میشود.
🔶🔸 آیه بر این مطلب دلالت دارد که *وعدۀ خداوند تخلفناپذیر است.*
بین وعده و وعید خداوند سبحان تفاوت وجود دارد؛
وعدۀ خداوند حتماً محقق میشود؛ اما وعید یعنی عذاب، شاید محقق نشود؛ به عبارت دیگر ممکن است خداوند غفاریت و ستاریت خود را بر وعدۀ عذاب حاکم و به دلائل مختلف از تحقق وعدۀ عذاب اجتناب کند؛ اما وعدۀ رحمت، حتمی و قطعی است.
❇️ گاه مؤمن با توبه و عمل صالح در پی دریافت وعدههای الهی است و گاه ایمان فرد آنقدر زیاد است که فقط خالصانه بندگی میکند و به ثواب و وعدههای الهی کاری ندارد؛ ولی وعدههای الهی به طرف او بارش دارد، گرچه او درپی ثواب و پاداش نیست.
#تفسیر_سوره_مریم۷۴
🔅 *«ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیا»*
🔅 *«سپس اهل تقوا را نجات مىدهیم و ستمكاران را به زانو درآمده در آن رها مىكنیم.»*
📗 سوره مريم، آیه ۷۲
🔷 مراقبه و پرهیز دائم، انسان را از قرارگرفتن در معرض غضب الهی دور میکند؛ تنها ظالمین در جهنم رها میشوند.
💢 ظالم کسی است که توان خود را نادیده میگیرد و در معاصی توقف میکند. همانگونه که انسان در زمان احساس خطر از تمام توان خود برای فرار استفاده میکند، در هنگام معصیت هم باید باسرعت از آن فضا عبور کند؛ اما ظالمین در جهنم شهوات و معاصی باقی میمانند؛ در حالیکه قدرت عبور را داشتند.
🔷 تقوا بهمعنای مصونیت از معصیت، به لطف الهی است و این لطف را خود فرد انتخاب کرده است؛ چون فعل تقوا به بنده نسبت داده میشود، این فعل موجب میشود انسان برای همیشه سرمایۀ فطرت و ایمان خود را محفوظ نگه دارد.
🔷 *خداوند فعل نجات را بهخود نسبت داد؛ یعنی فرد متقی حق ندارد بر تقوای خود اعتماد کند؛ بلکه فقط بر نجات الهی اعتماد دارد. اگر متقی برای رهایی از آتش بر تقوای خود اعتماد کند؛ بهنوعی بیتقوایی محسوب میشود.*
✳️ بشارتی که در این آیه قابل توجه است آن است که ورود در جادۀ تقوا، برای جدایی از عذاب جهنم کفایت میکند؛ گر چه هنوز تقوا وصف دائم آدمی نشده باشد.
💢 اگر فردی همیشه اهل نقص باشد؛ دائما بهخود ظلم میکند و همیشه در عرصۀ کمالات عقب میافتد؛ در واقع با سوءاختیار خود اقامت در آتش را انتخاب کرده است.
🔷 «جِثِیا» به صورت نکره ذکر شده است؛ یعنی در عالم دنیا عجز ظالمین پدیدار نیست. چه بسا در نگاه ظاهری، ظالم قدرتمند جلوه میکند؛ اما در نگاه واقعبینانه، ظالم عاجز است
#تفسیر_سوره_مریم۷۷
🔆 *«قُلْ مَن كَانَ فِی الضَّلَالَةِ فَلْیمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَٰنُ مَدًّا حَتَّىٰ إِذَا رَأَوْا مَا یوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَیعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا»*
🔆 *«بگو: هركه در گمراهى است، خداوند رحمان (طبق سنّت خود) مدّتى به او مهلت و مدد مىدهد، تا زمانى كه آنچه را وعده داده مىشوند ببینند، یا عذاب (این دنیا) یا (عذاب) قیامت را. پس (در آن روز) خواهند دانست چه كسى جایگاهش بدتر ولشكرش ناتوانتر است.»*
📗 سوره مريم، آیه ۷۵
🔷 در آیه قبل بیان شد که کفار به جایگاه برتر مالی و قدرت فراوان خود در این عالم افتخار میکردند و خداوند در این آیه به آنان جواب میدهد .البته این جواب در کل زندگی، حلّال بسیاری از مشکلات است؛ زیرا اگر عمر آدمی فقط محدود به این دنیا بود، حق با کفار بود.
‼️ *ظاهراً امکانات کفار نسبت به مؤمنین قابل قیاس نیست؛ *اما انسان برای زندگی ابدی آفریده شده است؛ به همین جهت بهرۀ موقت از امکانات در این عالم، پاسخگوی نیازهای ابدی انسانیت او نیست؛ بدین جهت انسان نمیتواند حقایق دینی را کتمان کند و به پیام پیامبران پاسخ مثبت ندهد.
🔷 سنت خدای سبحان برای کسی که گمراهی را انتخاب کرده و قرار او بر تداوم گمراهی است، آن است که زندگی مادی او افزون و از انواع تمتعات دنیوی بهرهمند شود. بهرهمندی از تمتعات، پاداش ضلالت او نیست؛ بلکه نوعی عذاب است که به نظر فرد، نعمت جلوه میکند.
💢 در نگاه دیگر، اگر فردی به دعوت اهل حق پاسخ مثبت ندهد و در بیراهه قرار گیرد، بهرهمندی او از امکانات، ناصحیح است و هر چقدر تنعم مادی او افزون شود، سقوط او جدیتر و حتمیتر خواهد بود.
🔷 خداوند سبحان به اهل ضلالت فرصتهای فراوانی میدهد تا از ضلالت خود جدا شوند و هرگز آنان را بهسرعت عقوبت نمیکند.
🔷 امداد خداوند سبحان به این گروه، گاه از طریق مهلت است و گاه از طریق فزونی نعمت و بهرهمندیهای مختلف.
‼️ *گفتنی است فردی که در جادۀ صحیح نباشد، هیچیک از امکانات برای او رحمت نیست؛* چون استفادۀ بهینه از امکانات، زمانی مقدر است که انسان تحت حاکمیت عقل و شرع قرار گیرد. گمراهان با سوءاختیار، خود را از این حاکمیت محروم کردند.
#تفسیر_سوره_مریم۷۹
🔆 *«أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا»*
🔆 *«آیا دیدی آن کسی را که به آیات ما کافر شد وگفت: [به خاطر انتخاب آیین شرک و کفر] به من مال و اولاد بسیار خواهند داد؟»*
📗 سوره مريم،آیه ۷۷
💢 انکار آیات الهی، عذاب الهی را درپی دارد. لازمۀ انکار آیات الهی، انکار قیامت است؛ چون قیامت بخشی از اعتقادات است.
✍🏼 مفسری میفرماید: «مال و ولد مؤمنین هم در این عالم برای آنان مفید است و هم در عالم قیامت و بهعنوان باقیات صالحات معرفی میشود؛ اما مال و ولد کفار دراین دنیا موجب بهرهمندی از تمتعات حیوانی میشود؛ به همین جهت در عالم دیگر برای آنان نجاتبخش نیست.»
🔶🔸 *پیامهای آیه:*
🔸 ۱. توجه به گفتار کفار برای عبرت گرفتن، لازم است؛
🔸 ۲. کفار نسبت به آیندۀ خود نگرانی ندارند و گمان میکنند که موجودی آنان پایدار است؛
🔸 ۳. انکار آیات الهی و قرآن، انکار قیامت را بههمراه دارد؛
🔸 ۴. فردی که به مبدأ و معاد کافر شد، صدر و ذیل گفتارش با یکدیگر تناقض دارد؛ چون به حقیقت توحیدی اعتقاد ندارد؛
🔸 ۵. استهزاء کفار در این عالم، آن چنان گستاخانه است که پیامبر مأمور میشود تا شاهد این گفتار شود:«ای پیامبر شاهد این گستاخی باش و پیام مشاهدۀ این گستاخی را برای مؤمنین بیان کن.»
🔸 ۶. کفر، موجب وقاحت و گستاخی است.