eitaa logo
نوای قران(ربانی)
163 دنبال‌کننده
21هزار عکس
24هزار ویدیو
520 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
١. 💠 داستان حضرت صالح عليه السلام: (١) ثمود، قوم صالح عليه‌السلام: ثمود قومى از عرب‌هاى اصيل بودند كه در وادى القرى، واقع در ميان مدينه و شام، زندگى مى‌كردند. اين قوم از انسان‌هاى ما قبل تاريخ هستند و تاريخ از سرگذشت آنها جز اندكى نقل نكرده است. روزگار، آثار اين قوم را از ميان برده است. بنابراين، به جزئياتى كه درباره داستان ها و سرگذشت ايشان نقل مى‌شود نمى‌توان اعتماد كرد. آنچه قرآن از اخبار اين قوم نقل كرده اين است كه ثمود ـ چنان كه از نام پيامبرشان كه يكى از همين مردم بوده است (هود، ۶١) بر مى‌آيد ـ مردمى عرب بوده‌اند كه بعد از قوم عاد مى‌زيسته‌اند و از فرهنگ و تمدنى برخوردار بوده، زمين را آباد مى‌كرده‌اند و در دشت‌ها كاخ‌ها مى‌ساخته و در كوه‌ها خانه‌هاى امن می‌تراشيده‌اند (اعراف، ٧۴). و شغل كشاورزى داشته‌اند و چشمه‌هاى آب، جارى مى‌كرده‌اند و باغ‌ها و نخلستان‌ها و كشتزارها داشته‌اند (شعراء، ١۴٨). قوم ثمود به شيوه طايفه‌ها و قبايل زندگى مى‌كرده‌اند؛ يعنى بزرگان و پيرانشان بر آنها فرمان مى‌رانده‌اند. در شهرى كه صالح مبعوث شد، نُه گروه بودند كه در زمين تبهكارى مى‌كردند و اهل صلاح و درستكارى نبودند (نمل، ۴٨). اين قوم در روى زمين سر به طغيان برداشتند و به بت پرستى پرداختند و سركشى و ستمگرى را از حدّ گذراندند. ⭕ این داستان، ادامه دارد ... 📔 میزان الحکمة، ج١١، ص٣٠۵ 🔰 @DastanShia
۲. 💠 داستان حضرت صالح عليه السلام: (۲) بعثت حضرت صالح عليه‌السلام: چون قوم ثمود پروردگار خود را از ياد بردند و گمراهى و ستم را از حدّ گذراندند، خداوند صالح پيامبر را به سوى آنان فرستاد. او از خاندانى شريف و پر افتخار بود و به خردمندى و كاردانى شهرت داشت (هود، ۶۲ و نمل، ۴۹). صالح قوم خود را به پرستش خداى يگانه و ترك بت پرستى دعوت كرد و از ايشان خواست كه در جامعه خود به عدالت و احسان رفتار كنند و برترى طلبى را كنار بگذارند و زياده روى نكنند و سركشى نورزند و آنان را از عذاب برحذر داشت و اعلام خطر كرد (هود، شعراء، شمس و سوره هاى ديگر). صالح عليه السلام با حكمت و اندرز نيكو، به دين خدا دعوت مى كرد و براى خدا در برابر آزار و اذيت ها صبر كرد، امّا جز اندكى از مردم مستضعف، كسى ديگر به او ايمان نياورد (اعراف، ۷۵). طغيانگران مستكبر و توده دنباله رو آنها بر كفرشان اصرار ورزيدند و افرادى را كه به صالح عليه السلام ايمان آورده بودند خوار و حقير شمردند و خودش را به نادانى و جادوگرى متهم ساختند (اعراف، ۶۶؛ شعراء، ۱۵۳ و نمل، ۴۷)؛ و از وى خواستند تا براى سخن خود دليلى بياورد و براى اثبات درستى ادعاى رسالتش معجزه اى ارائه دهد و به او پيشنهاد كردند از دل كوه برايشان ماده شترى بيرون آورد. حضرت صالح هم ناقه اى (ماده شترى) را با همان خصوصياتى كه آنان گفته بودند براى آنان آورد و به آنان گفت : خداوند به شما فرمان مى دهد كه يك روز شما از چشمه آبى كه داريد آب برداريد و يك روز هم دست نگه داريد تا ناقه از آن بنوشد به طورى كه يك روز سهم آب از ناقه باشد و يك روز از شما، و همچنين اجازه دهيد ناقه به دلخواه خود روى زمين خدا بچرد و به او آزارى نرسانيد كه اگر گزندى به او رسانيد، به زودى گرفتار عذاب مى شويد (اعراف، ۷۲؛ هود، ۶۴ و شعراء، ۱۵۶). اين موضوع تا مدتى رعايت شد امّا سپس قوم صالح به طغيان و مكر پرداختند و شقى ترين فرد خود را مأمور كشتن ناقه كردند و او ناقه را پى كرد و آنها به صالح گفتند: اگر راست مى گويى آنچه را به ما وعده مى دهى، عملى كن. صالح عليه السلام فرمود : سه روز در خانه هايتان برخوردار شويد. اين و عده اى بى دروغ است (هود، ۶۵). سپس قبيله ها و گروه هاى شهر براى صالح دسيسه چينى كردند و با خود هم قسم شدند كه به صالح و كسانش شبيخون مى زنيم و آن گاه به ولىّ او مى گوييم: ما در محل و هنگام قتل كسان او حاضر نبوديم و ما راست مى گوييم. آنان دست به نيرنگ زدند و خدا نيز نيرنگ زد و آنها خبر نداشتند (نمل، ۵۰) و در حالى كه مى نگريستند صاعقه (الذاريات، ۴۴) و زمين لرزه و صيحه آنان را فرو گرفت و در خانه هايشان از پا در آمدند. پس، صالح از آنان روى برتافت و گفت : اى قوم من! من پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم ولى شما افراد ناصح و خيرخواه را دوست نداريد (اعراف، ۷۹؛ هود، ۶۷) و خدا كسانى را كه ايمان آورده و پرهيزگار بودند نجات داد (فصّلت، ۱۸) و بعد از هلاكت ثمود، منادى الهى ندا داد: هان، ثموديان به پروردگارشان كافر شدند. هان، مرگ بر ثمود! 📔 میزان الحکمة، ج١١، ص٣٠۶ 🔰 @DastanShia