#سلام_بر_ابراهیم
حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حركت بودیم، یكباره سرعتش رو كم ڪرد، برگشتم عقب گفتم: "چی شد؟! مگه عجله نداشتی؟!"
همین طور كه آرام راه می رفت به جلو اشاره كرد: یه خرده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم كمی جلوتر از ما، یك نفر در حال حركت بود كه به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می كشید و آرام راه می رفت، ابراهیم گفت: اگر ما تند از كنار او رد بشیم، دلش میسوزه كه نمیتونه مثل ما راه بره، یه كم آهسته بریم كه ناراحت نشه.
#شهيد_ابراهيم_هادى❤️
💌 #کانال_شهید_آرمان و
#شهیدسیدروح_الله👇👇
@shahid_Arman_seyyed
#سلام_بر_ابراهیم
باز هم مثل شب های قبل، در نیمه شب از خواب بیدار شدم، دوباره دیدم که ابراهیم روی زمین خوابیده!
بااینکه رختخواب برایشپهن کرده بودیم، اما آخر شب وقتی از مسجد آمد دوباره روی #فرش خوابید، صدایشکردم گفتم: داداش جون، هوا سرده یخ می کنی. چراتوی رختخواب نمیخوابی!؟
گفت: خوبه احتیاجی نیست. وقتی دوباره اصرار کردم گفت: رفقای منالان توی جبهه گیلان غرب، توی سرما و سختی هستند. و من هم باید کمی حال آنها را درک کنم.
#شهید_ابراهیم_هادی
💌 #کانال_شهید_آرمان و
#شهیدسیدروح_الله👇👇
@shahid_Arman_seyyed