نوحه دروازه کوفه
قرآن من از روی نی خواندی تو آيه
بر محمل من با سرت كردي تو سايه
هلال يك شبم، خواهرت زينبم
مظلوم حسين جان...
پر خون و پر خاكستري اي ماه زينب
هستي به روي ني چراغ راه زينب
اي همه هست من، بسته شد دست من
مظلوم حسين جان...
تو از فراز نيزه ها بردي دلم را
حلاّل مشكلها تو حل كن مشكلم را
ببين تنهائي ام، من تماشائي ام
مظلوم حسين جان...
#حضرت_زینب
#اسارت
به روی نیزه دلواپس؛ میایی پا به پایِ من
فدایِ چشم های تو! نکن گریه برایِ من
برای اولین بار است بی تو میروم جایی
اگر منزل به منزل میشود غم آشنایِ من
نشسته بر دلم داغت، شده از آهِ پی در پی؛
شبیه خیمه های سوخته، حال و هوایِ من
به دستِ ساربان هر لحظه می بینم عقیقت را
همان که بارها با آن اجابت شد دعایِ من
نمی گوید کسی در قافله پیش ِ رباب از آب
ولیکن حرمله(لع) لاجرعه می نوشد! خدایِ من...
دلم خون است امّا خنجرش را شمر(لع) آورده
تمام ِ راه را با خنده، پیش چشم هایِ من
سپر بودم برای او، زمین خوردم! به جبرانش...
رقیه(س) آمد و با گریه فوراً شد عصایِ من
بیا دورم کن از اینجا، میان خیلِ نامحرم؛
سرِ بازار، در أنظار، هرگز نیست جایِ من
دعایم کن! بلایای جدیدی پیش ِ رو دارم
دعایم کن که این «شام» است؛ اصلِ کربلایِ من!
مرضیه عاطفی
@navaye_asheghaan
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت
آخری نیست بر این گریهی بی پایانت
آب میبینی و طفل و گل و سقا و جوان
بیشتر میشود انگار غم پنهانت
زهر هرچند که یک روز به دادت آمد
تو چهل سال به لب آمده هر شب جانت
غیر زینب چه کسی درد تو را میداند
که چه آورده خرابه به دل ویرانت
سخت سوزاند دلت را غم آن جسم کبود
خواهرت بود که جان داد روی دامانت
زخمی بزم شراب است دلت؛ بیخود نیست
که چهل سال نکرد اشک دوا، درمانت..
✍ #محمدعلی_بیابانی
@navaye_asheghaan
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح و مرثیه امام سجّاد علیه السلام
تو خطبه خواندی و ملائک پَر درآوردند
بر منبرِ کـوفه مـگـر پـیغمبـر آوردند!!!
یک عمر مولا گفت در کوچه چه شد آخر...
در شهرِکـوفه دسـتبسته حیدر آوردند
آغاز شد خطبه پس از نام رسولُ اللّه
پس سر درآوردند که با خود سر آوردند
لحنِ علیِّ ابنِ حسینِ ابنِ علی این است
افتادهاند از پا اگـر چه لشکـر آوردند
بر دست و پایِ تو غـُل و زنجیرهایی بود
که دستشان با هـر دعـای تو بَر آوردند
دیدنـد مثـل مـادرت ساکـت نخواهی شد
بر روی نیـزه پیشِ رویِ تو سر آوردند
عالَـم فدای گریههایـت حضرتِ سجـّاد
در چشـمهایت ندبه را با کـوثر آوردند
@navaye_asheghaan
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رباعی شهادت امام سجّاد علیهالسلام
اِی مردِ دعا و سجده و رازوُنیاز
اِی گریهکنِ کربوبلا بعدِ نماز
دیدی تَهِ گودال زمین خورد حسین
تا خنجرِ کهنهای شود روضهیِ باز
@navaye_asheghaan
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت شهادت امام سجاد علیهالسلام
دیدم گرفته شعله گریبانِ خیمه را
آتش رسانده است بهلب جانِ خیمه را
چنگی رسید و گیسویِ دُردانه را کشید
وقتی شنید ناله و اَفغانِ خیمه را
بر سر گرفت دخترِ بیمعجرِ حرم
با آه و گریه گوشهیِ دامانِ خیمه را
سیلی رسید و دیدِ کسی رنگِ دود شد
اِنگار دور دید نگهبانِ خیمه را
با دستهایِ بسته علمدارِ نهضتم
دیدم به چشم مویِ پریشانِ خیمه را
تو دستوُپا زدی و غلِ دستوُپایِ من
آشوب کرده حالِ عزیزانِ خیمه را
ای کاش جایِ دست دوتا دیده بسته بود
دیدم به نیزه قاریِ قرآنِ خیمه را
خورشید غرقِ خون شد و مهتاب سرنگون
میداد ندبهخوانِ تو تاوانِ خیمه را
@navaye_asheghaan
❁﷽❁
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
گــریان تر از نگـــاه تو ، پیــدا نمی شود
ماننـــد اشک چشـــم تو ، دریا نمی شود
زخمی که شامیان به دلت با زبان ، زدند
مـرهـــم پذیر نسیت ، مــداوا نمی شود
داغی که جا گرفته به سینای سینه ات
در قلب آسمان و زمین جا نمی شود
گرچه عطش نشانده به دل ، زهر کین، ولی
ماننـــد تشنـــه کــــامیِ بـابـا نمی شود
آتـش کشیـــده بر دلم الشّـــام گفتنت
جــانکاه تر از این غم عظمـا نمی شود
هرگز کسی در این غــم غربت شبیه تو
درد آشنــــایِ زینـــب کبـــری نمی شود
بر انهــدام کاخ ستــم ،هیـــچ خطبه ای
مانند خطبــــه های تو غَـــــرّا نمی شود
ما داغهـــای کرب و بلا را شنیـــده ایـم
امــا شنیــــده مثـــل تماشــــا نمی شود
یک عمـــر ، روزه دار عــــزای مُحـــرّمی
افــــطار تو به آب و غـــذا وا نمی شود
بـا خــاطرات ظهــــر عطـــــشناک کربلا
آب زلال ، بــر تــو گــــوارا نمی شود
با اشک و آه و روضه دلت خو گرفته است
لبهای تو به خنــــده شکـــوفا نمی شود
سجاده شـــاهدِ نَفَسِ سینه سوز توست
ســجاده ات بـــدون تو معنـــا نمی شود
ســجادهٔ تو فرش ستاره ست بین عرش
فرشــی شبیــه عرش تو زیبــا نمی شود
ماه فلک ز مــاه جبیــن تو روشــن است
زیــرا ، بـدون نـورِ تـو پیــــــدا نمی شود
پیشانی ات به مُهر و به معـراج می روی
روحت به وقت سجده به تن جا نمی شود
بر درگه تو حور و مَلَک بوســه می زنند
هــر کــس عـــزیز عــــالم بالا نمی شود
از غــــربت مــــزار تو ، امـا دلم شکست
شمعـــی سرِ مــــزار تو پیـــدا نمی شود
آبـــادیِ بقیـــــع تـــو ، ماننــــد کـــربــلا
جز با ظهـــور مهـــدی زهـــرا نمی شود
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۵/۲۱
@navaye_asheghaan
#زمینه_شهادت_امام_سجاد
#سبک_خبرخبر
#راحت_شدم
🔘🔘918🔘🔘
☑️بنداول
راحت شدم دیگه خدا ،ازین همه غم و عذاب
بسته میشه چشایی که ،یه عمریه نرفته خواب
این دیده بارونی میشد،به لحظه ی خوردن آب
............
داره میسوزه جگرم ،از اثره زهر جفا
رسیده وقت رفتنم ،حاجت من شده روا
من کشته ی اون بدنم ،لب تشنه شد سرش جدا
بی غسل وبی کفن سه روز ،موندش رو خاک کربلا
............
زینت دوش مصطفی واویلا واویلا واویلا
کفن نداشت جز بوریا ،واویلا واویلا واویلا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بند دوم
کابوس هر شبم شده ،مصیبت های شهر شام
واغربتا ،نا محرما ،بودن و هتک احترام
سرم شکست ،با سنگایی،که میزدن از روی بام
..........
این قوم پست و کینه جو با سیلی و باتازیون
باخاک و خاکستراشون اتیش زدن به دلامون
بد دهنا تو هر مسیر،همه رو میدادن آزار
امون از اون لحظه ایی که ،بردن ماها رو به بازار
.......
اومدی از بالای نی بابا جون بابا جون بابا جون
خوش اومدی مجلس مِی بابا جون بابا جون بابا جون
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بند سوم
پیش چشام، تو شهر شام،/چه طعنه ها که نشنیدم
کاشکی میشدبا چوب میزد /روی لبات نمیدیدم
همونجا بود که دیگه از، همه ی عالم بریدم
-----
خیلی عذابمون دادن،میونه اون بزم شراب
هنوز به روی دستامه، اثره اون ردطناب
به دست بی جون و نحیفِ بچه ها بود سلسله
یادمه آب وریخت زمین جلو ربابه حرمله
..........
حرمله با مشک پر آب واویلا واویلا واویلا
همه ش میخندید به رباب واویلا واویلا واویلا
💠💠💠9⃣1⃣8⃣💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈
#سیدناصراسماعیل_نسب
#سیدمحمدکمپانی
#استاد_کربلایی_مجید_مرادزاده
⛈ 🦋
@navaye_asheghaan
#زمینه_شهات_امام_سجاد_ع
#سبک_ریان_بن_الشبیب
#دنبال_قافله
☑️بنداول
دنبال قافله به دستم سلسله
می دویدم
با تنی مجروح و پای پر ابله
می دویدم
.....
به یاد اصغر رباب می سوخت رباب می سوخت رباب می سوخت
با دیده ی تر رباب می سوخت رباب می سوخت رباب می سوخت
با قلبه مضطر رباب می سوخت رباب می سوخت رباب می سوخت
تو هرمکان رو نی زدن چوب به لب بابام
میونه بزم مِی زدن چوب به لب بابام
بابای بی سر غریب مادر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
می خوردیم بی امون لگد و تازیون
از این و اون
می دیدم که می زد به لبت خیزرون
با چشمه خون
یه عده اشرار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو
تو کوچه بازار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو
میونه انظار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو زدن مارو
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
چهل ساله یارم
فقط آه و فقط ناله س فقط ناله س
بابای بی سر غریب مادر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندسوم
ای وای از شهرشام ای وای از دحام
ای وای ای وای
ای وای از کوچه و از نگاه عوام
ای وای ای وای
به اشکای ما
می خندیدن می خندبدن می خندیدن
دور و بر ما
می رقصیدن می رقصیدن می رقصیدن
حال مارو که
نفهمیدن نفهمیدن نفهمیدن نفهمیدن
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
چهل ساله یارم
فقط آه و فقط ناله س فقط ناله س
بابای بی سر غریب مادر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندچهارم
می بینم گهواره بچه ای شیر خواره
محزونمی شم
می بینم هر جایی روسریه پاره
گریون می شم
چهل ساله کارم
فقط روضه س فقط روضه س فقط روضه س
چهل ساله کارم
فقط نوحه س فقط نوحه س فقط نوحه س
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
بابای بی سر غریب مادر
💠💠💠9⃣1⃣3⃣💠💠💠
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#شعرای_آیینی
#رضا_نصابی
#مجید_مرادزاده
⛈ 🦋
@navaye_asheghaan