eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
364 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. بی بی شریفه آمده‌ام خاکبوستان  ای یادگار گُلشن زیبای مجتبی محبوبِ جان حضرت زهرا و مرتضی ای گوهر جلالت و ای دُرّ احتشام از ما درود بر حسن و بر شما سلام شکر خدا ز لطف علی‌گونه حسن آمد به دست وقت خوش و فرصت حسن از ساحت مبارک و فرخنده حسن گیرم اجازه تا که شوم بر سر سُخن ای آستان رفعت تو رشک بوستان بی بی شریفه آمده‌ام خاکبوستان بانوی نور خسته‌ام از درد بی‌شمار از قصّه مکرّر غم‌بار روزگار خاتون مجد و عزّت و ایمان و مکرمت دریای لطف و مهر نظر کن ز مرحمت ای صاحب حریم شریف و شرف‌سرا اینک که سائلم حرم اشرف تو را بهر خدای سائل خود را مران ز در بر حال زار و دیده بارانی‌ام نگر آتش گرفته‌ی غم دل چون گدازه‌ام در حسرت عنایت تو لحظه لحظه‌ام آورده‌ام پناه به دار الشّفایتان در انتظار موهبت جان‌فزایتان محتاج یک نگاه طبیبانه توام بیمارم و دخیل شفاخانه توام بر لطف توست محسن صافی امیدوار دست شفا به پیکر رنجیده‌اش گذار . @navaye_asheghaan
. 🔹رستخیز ناگهان🔹 وادی به وادی می‌روم دنبال محمل آهسته‌تر ای ساربان! دل می‌بری، دل اشک ملائک می‌چکد از کهکشان‌ها پیچیده در هفت آسمان بانگ سلاسل ای آسمان! پایین بیا منظومه اینجاست هم اختران بر گِـرد او، هم ماه کامل گاهی به زانوی پیمبر، گه به نیزه عشق است و او را می‌برد منزل به منزل صوفی! بِهِل این اربعین در اربعین را با ذکر او یک‌روزه طی گردد مراحل صوفی! سماع راستین در کربلا بود در خون خود چرخیدنِ مردانِ بِسمِل او محشر است، او رستخیز ناگهان است می‌افکنَد در سینه‌ها ذکرش زلازل ای روضه‌خوان! تنها بگو نامش حسین است دیگر چه حاجت خواندن از روی مقاتل؟ ✍ . @navaye_asheghaan
۴۱ کوفیان بی حیا من دخت حیدر زینبم زین همه ظلم و ستم ها کوفیان جان بر لبم ای گل زهرا حسین۲ رو به روی محمل ما پس چرا صف می زنید پیش سرهای بریده این همه کف می زنید ای گل زهرا حسین۲ این سفر را یا حسین زینب نماید با تو طی من به روی محمل و رأست برادر روی نی ای گل زهرا حسین۲ ای شهید راه قرآن خونجگر گشتم حسین رأس تو بر روی نی من دیده تر گشتم حسین ای گل زهرا حسین۲ کوفیان بی حیا از بس که پستند و بدند کودکان تشنه لب را ظالمانه می زدند ای گل زهرا حسین۲ بر غریبی ات برادر من چو شمعی سوختم در دل دشمن حسین جان شعله ها افروختم ای گل زهرا حسین۲ تا که دیدم بر روی نیزه سرت خون شد دلم یا حسین جان زین سبب سر را زدم بر محملم ای گل زهرا حسین۲ با مدد از تو حسین در کوفه من غوغا کنم خصم را با خواندن خطبه حسین رسوا کنم ای گل زهرا حسین۲ خونجگر گردیده زینب روی نی دیده سرت کن نگاهی ای سر ببریده بر این دخترت ای گل زهرا حسین۲ (مرحوم توحیدی) @navaye_asheghaan
. 🏴سبک ایام آل الله سلام الله علیها ۱۴۰۲ 🏴بند اول ای نیزه نشین ای همه داراییِ زینب از نیزه ببین تو گریه و زاریِ زینب با آب شدنم میگم مصیبتت عظیمه زندس این قیام بااشکای جاریِ زینب میخونم خطبه،با قلب مغموم دستگاه ظلمو،میکنم محکوم میخونم خطبه،نمیشم آروم کاخ ستمو،میکنم معدوم یا اخالمظلوم 🏴بند دوم ای قاری قرآن که تویی قرار زینب دنبال تو میاد دل بی قرار زینب جای سایهءتو رو سرم سایهءشمره از نیزه ببین نامحرمان کنار زینب پای این پرچم،هستم تا آخر با شجاعت من،میرم رو منبر جون میدم اما‌،من دست اینا حتی نمیدم،یک نخ از معجر یا اخالمظلوم 🏴بند سوم ای سر که به روی نیزه ای،هلال زینب دائم داری گریه میکنی به حال زینب هر جا تورو میبرن منو هم میکشونن از رو نی ببین داداش شکسته بال زینب ای قافله سالار زینب آه ای یار و ای غمخوار زینب آه خواهرو دلداریش بده داداش خورده گره به کار زینب آه یا اخالمظلوم ۱۴۰۲/۰۵/۱۰ ✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی .👇 @navaye_asheghaan
. جمعی که خلق شد دو جهان از برایشان دادند در خرابه‌ی بی‌سقف، جایشان آنان که بودشان به سر نُه سپهر، جای مجروح از پیاده‌رَوی بود، پایشان شخصی کنیز خواست از آن فرقه‌ای که بود جبریل، خادم درِ دولت‌سرایشان آنان که بود بر سرشان مهر، سایبان در آفتاب، سوخت رخ مه‌لقایشان آنان که شُست قابله‌شان ز آب سلسبیل از تشنگی پرید رخ و رنگ‌هایشان جمعی که بانوی حرم کبریا بُدند از نینوا به عرش برین شد، نوایشان کردند نرم، سینه‌ی جمعی که روز و شب زهرا به روی سینه همی‌داد، جایشان جمعی که بود پنجه‌ی ایشان، گره‌گشای بستند دست‌ها ز جفا از قفایشان آن فرقه‌ای که واسطه‌ی رزق عالمند دادند نان به رسم تصدّق، برایشان «جودی»، به روزگار زند خیمه‌ی شهی از آن دمی که گشت گدای گدایشان .
. 🏴سبک یا روضه ای اول ماه صفر مصادف با ورود کاروان اسرا به پر بلا 1403 🏴بند اول از کرببلا سخت تر،شام بلا بود ای وای مصیبتاشم بیشتر،شام بلا بود ای وای خسته رسیده قافله،همراهِ شمر و حرمله زینب مجروح و اطفال؛همه اسیر سلسله رسیده عمه جان ما،به شهر شام پر بلا رسیده بین عده ای،نامرد پست واویلتا انگاری عید شامیاس،انگاری که مهمونیه یه عده میکنن هلهله،تمومه شهر چراغونیه از کرببلا سخت تر شام بلا بود ای وای مصیبتاشم بیشتر شام بلا بود ای وای واویلتا واویلا 🏴بند دوم به طبل شادی میکوبن،شامیا حرمت ندارن سجادو از روی مرکب،با دسته بسته میارن میبرن اهل بیت و از،بازار و از تو کوچه ها آتیش میریزن رو سرِ،عترت پاک مصطفی زینب و انظار عوام،زینب و سنگ روی بام زینب و نامردای شام،زینب و اون بزم حرام از کرببلا سخت تر شام بلا بود ای وای مصیبتاشم بیشتر شام بلا بود ای وای واویلتا واویلا 🏴بند سوم شامی نداره مروت،شامی نداره که غیرت میبرن اهلبیت و تو،بزم حرومی به نوبت سر حسینو توی طشت،جلو یزید تا میارن کنارشم جام شراب و خیزرونم میذارن با دیدنه این صحنه ها،باز دل زینب میشکنه بی حیا با چوب داره به،لب حسینش میزنه از کرببلا سخت تر شام بلا بود ای وای مصیبتاشم بیشتر شام بلا بود ای وای واویلتا واویلا ۱۴۰۳/۰۵/۰۹ 🫶🎵کربلایی امیرحسین سلطانی ‌.👇👇👇
. ای وای چه آمد زجفا بر سر من ای کاش نمی زاد مرا مادر من یک سرخ مویی در وسط بزم شراب با دست اشاره کرد سوی خواهر من ✍ .
. بعد غم و رنج شهر کوفه رسیده کاروان سوی شام پذیرایی اینها ز مهمان شده با سنگ‌های روی بام خدایا کجائه اينجا که داره دلا می لرزه اینجا مرکز فساده داره چشم هیز و هرزه شامی و، بغض و کینه شامی و، زخمِ سینه شامی و، کابوس های سکینه حسین... وای... هوای خرابه های اینجا روزا گرم و شب‌هاش سرده اینجا کوچه‌هاش مثل مدینه راویِ خاطراتِ درده فرموده امام سجاد با دلی چو کوه غم ها اینجا شد هفتا مصیبت روا به گل‌های زهرا شامی و، اشک و گریه اینجا دق، کرد رقیه می‌دادند، نون خشک به ما هدیه حسین... وای... .👇
. اسارت (به روايت عمه سادات) پُر از آه و سوز و گدازم بدونِ تو ماندم چه سازم تو بر روی نیزه ولی من روی ناقه ی بی جهازم امان از رُسومِ بَدِ کوفه و شام کجا آلِ پیغمبر و فحش و دشنام تلافیِ خیبر به ما می‌زدن سنگ از رویِ بام زِ بعد كر، بلا، شد غوغا به کوفه بُردن مارو اَعدا امان از شام و ظُلمِ آنها واویلا وا، ویلا، واویلا.... به کوفه تو را خطبه خواندم دمی از غمت جا نَماندم به شام از تو گفتم «جَمیلا..» ..یزید را به ذلّت کِشاندم روی نیزه دادی به حالم تو سامان زمانی که خواندی برایم تو قرآن سر من به مَحمِل شکست و سر تو سنگِ عُدْوان امان از دروازه،یِ ساعات چه کردن با، عمه،یِ سادات به دورِ ما، شادند، قاتل‌هات واویلا وا، ویلا، واویلا.... ما هستیم عزادار و پُرْ غم ولی شامیان شاد و خُرّم مارو خارج از دین می‌دونند می خندن به ما آل خاتم رباب از غمِ طفلِ شش ماهه بی تاب شده سجاد از غُصه ی بچه ها آب تو رو نیزه ای دخترت میگه بابا ما رو دریاب تو شهر شام، ديديم، ما آزار مارو بُردن، بَر سرِ بازار رقيه شد، تو ويرونه زار واویلا وا، ویلا، واویلا.... .👇
شور_ای_نیزه_نشین_ای_همه_دارایی_زینب.mp3
3.81M
. 🏴سبک ایام آل الله سلام الله علیها ۱۴۰۲ 🏴بند اول ای نیزه نشین ای همه داراییِ زینب از نیزه ببین تو گریه و زاریِ زینب با آب شدنم میگم مصیبتت عظیمه زندس این قیام بااشکای جاریِ زینب میخونم خطبه،با قلب مغموم دستگاه ظلمو،میکنم محکوم میخونم خطبه،نمیشم آروم کاخ ستمو،میکنم معدوم یا اخالمظلوم 🏴بند دوم ای قاری قرآن که تویی قرار زینب دنبال تو میاد دل بی قرار زینب جای سایهءتو رو سرم سایهءشمره از نیزه ببین نامحرمان کنار زینب پای این پرچم،هستم تا آخر با شجاعت من،میرم رو منبر جون میدم اما‌،من دست اینا حتی نمیدم،یک نخ از معجر یا اخالمظلوم 🏴بند سوم ای سر که به روی نیزه ای،هلال زینب دائم داری گریه میکنی به حال زینب هر جا تورو میبرن منو هم میکشونن از رو نی ببین داداش شکسته بال زینب ای قافله سالار زینب آه ای یار و ای غمخوار زینب آه خواهرو دلداریش بده داداش خورده گره به کار زینب آه یا اخالمظلوم ۱۴۰۲/۰۵/۱۰ ✍️🎶کربلایی امیرحسین @navaye_asheghaan
. رفتی و من ، موندم تنها موندم بین ، نامحرم ها با داغه تو ، پیرم کردن از زندگی ، سیرم کردن بسته س دستای زینبت زخمیه پای زینبت غارت شد اهل حرمت پیش چشمای زینبت ای وای ای وای حسین من رفتم بین ، کوچه بازار دادن مارو ، خیلی آزار پیش چشمم ، می خندیدن دور زینب ، می رقصیدن جنجالی شد دور و برم خاکی شد چادر سرم از روو نیزه دیدی حسین آواره شد اهل حرم ای وای ای وای حسین من توو زنجیره ، دست و پامون دادن زجرم ، باحرفاشون از روو نیزه ، دیدی داداش دورم کردن ، جمع اوباش ای وای از غصه های شام دیدی رفتم توو ازدهام کاری کن واسه خواهرت دارم میرم بزم حرام ای وای ای وای حسین من ✍ 👇
. شلوغه دروازه ساعات این شده اعظم مصیبات ای وای ای وای منتظرن یه عده الوات تا برسه عمه سادات ای وای ای وای ای وای ای وای امان از شام ، امان از شام ، امان از شام .............. دم ورود صدای ساز و سوت و کف هلهله اومد ای وای ای وای پونصد هزار نفر برای تماشای قافله اومد ای وای ای وای .............. خدا می‌دونه چی کشیدن چها که دیدن و شنیدن ای وای ای وای دروازه تا کاخ یزید و صبح اومدن غروب رسیدن ای وای ای وای .............. قافله رو عذاب میدادن رو نی سرا رو تاب میدادن ای وای ای وای جلو چش این زن و بچه به دست هم شراب میدادن ای وای ای وای .............. مسیر تنگ کوچه ها رو چجور آوردن اسرا رو ای وای ای وای خدا بخیر کنه عبور از محله یهودیا رو ای وای ای وای .............. پرده نشینای حرم رو تو معرض عموم آوردن ای وای ای وای ذراری نبی رو مثل اسیر ترک و روم آوردن ای وای ای وای .............. طعنه جای عرض سلامه ناسزا جای احترامه ای وای ای وای آتیش میریزن رو کسی که آتیش به پیکرش حرامه ای وای ای وای .............. به گریه ام مصائب شامی بی حیا می‌خنده ای وای ای وای سر بریده از خجالت چشماشو رو نیزه میبنده ای وای ای وای .............. درست چلو چشم سکینه سر یل ام بنینه ای وای ای وای خدا کنه رباب نبینه سر بچه ش روی زمینه ای وای ای وای .............. دختر زهرا پریشونه برا حسینش نگرونه ای وای ای وای پیرزن یهودی با سنگ گرفته رأسشو نشونه ای وای ای وای .............. " تنت زیر مرکبا افتاد لبت با سنگ از نوا افتاد ای وای ای وای راضی بودم رو نیزه باشی حالا سرت زیر پا افتاد ای وای ای وای " ✍ 👇
. 🔹با کاروان نیزه🔹 می‌آیم از رهی که خطرها در او گم است از هفت‌منزلی که سفرها در او گم است از لا‌به‌لای آتش و خون جمع کرده‌ام اوراق مقتلی که خبرها در او گم است دردی کشیده‌ام که دلم داغدار اوست داغی چشیده‌ام که جگرها در او گم است با تشنگان چشمۀ اَحلی مِن العسل نوشم ز شربتی که شکرها در او گم است این سرخی غروب که همرنگ آتش است توفان کربلاست که سرها در او گم است یاقوت و دُرّ صیرفیان را رها کنید اشک است جوهری که گهرها در او گم است هفتاد و دو ستاره غریبانه سوختند این است آن شبی که سحرها در او گم است باران نیزه بود و سر شه‌سوارها جز تشنگی نکرد علاج خمارها :: جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر نشنید کس مصیبت از این جان‌گدازتر صبحی دمید از شب عاصی سیاه‌تر وز پی شبی ز روز قیامت درازتر بر نیزه‌ها تلاوت خورشید، دیدنی‌ست قرآن کسی شنیده از این دل‌نوازتر؟ قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر عشق توام کشاند بدین‌جا، نه کوفیان من بی‌نیازم از همه، تو بی‌نیازتر قنداق اصغر است مرا تیر آخرین در عاشقی نبوده ز من پاک‌بازتر با کاروان نیزه شبی را سحر کنید باران شوید و با همه تن گریه سر کنید :: فرصت دهید گریه کند بی‌صدا، فرات با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید در بر گرفته مویه‌کنان مشک را فرات چشم فرات در ره او اشک بود و اشک زآن‌گونه اشک‌ها که مرا هست با فرات حالی به داغ تازۀ خود گریه می‌کنی تا می‌رسی به مرقد عباس، یا فرات از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات از طفل آب، خجلت بسیار می‌کشم آن یوسفم که ناز خریدار می‌کشم :: بعد از شما به سایۀ ما تیر می‌زدند زخم زبان به بغض گلوگیر می‌زدند پیشانی تمامی‌شان داغ سجده داشت آنان که خیمه‌گاه مرا تیر می‌زدند این مردمان غریبه نبودند، ای پدر دیروز در رکاب تو شمشیر می‌زدند غوغای فتنه بود که با تیغ آبدار آتش به جان کودک بی‌شیر می‌زدند ماندند در بطالت اعمال حجشان مُحرم نگشته تیغ به تقصیر می‌زدند در پنج نوبتی که هبا شد نمازشان بر عشق، چار مرتبه تکبیر می‌زدند هم روز و شب به گرد تو بودند سینه‌زن هم ماه و سال، بعد تو زنجیر می‌زدند از حلق‌های تشنه، صدای اذان رسید در آن غروب، تا که سرت بر سنان رسید... :: ای زلف خون فشان توام لیلة البرات وقت نماز شب شده، حی علی الصلات از منظر بلند، ببین صف کشیده‌اند پشت سرت تمامی ذرات کائنات خود، جاری وضوست، ولی در نماز عشق از مشک‌های تشنه وضو می‌کند، فرات توفان خون وزیده، سر کیست در تنور؟ خاک تو نوح حادثه را می‌دهد نجات! بین دو نهر، خضر شهادت به جستجوست تا آب نوشد از لبت، ای چشمۀ حیات ما را حیات لم یزلی، جز رخ تو نیست ما بی‌تو چشم بسته و ماتیم و در ممات عشقت نشاند، باز به دریای خون، مرا وقت است تیغت آورد از خود، برون، مرا... :: خون می‌رود هنوز ز چشم تر شما خرمن زده‌ست ماه، به گرد سر شما آن زخم‌های شعله‌فشان، هفت اخترند یا زخم‌های نعش علی‌اکبر شما؟ آن کهکشان شعله‌ور راه شیری است یا روشنانِ خون علی‌اصغر شما؟ دیوان کوفه از پی تاراج آمدند گم شد نگین آبی انگشتر شما از مکه و مدینه، نشان داشت کربلا گل داد «نور» و «واقعه» در حنجر شما با زخم خویش، بوسه به محراب می‌زدید زآن پیشتر که نیزه شود منبر شما گاهی به غمزه، یاد ز اصحاب می‌کنی بر نیزه، شرح سورۀ احزاب می‌کنی... :: قربان آن نی‌ای که دمندش سحر، مدام قربان آن می‌ای که دهندش علی الدوام قربان آن پری که رساند تو را به عرش قربان آن سری که سجودش شود قیام هنگامۀ برون شدن از خویش، چون حسین راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام این خطی از حکایت مستان کربلاست: ساقی فتاد، باده نگون شد، شکست جام! تسبیح گریه بود و مصیبت، دو چشم ما یک اَلاَمان ز کوفه و صد اَلاَمان ز شام اشکم تمام گشت و نشد گریه‌ام خموش مجلس به سر رسید و نشد روضه‌ام تمام با کاروان نیزه به دنبال، می‌رویم در منزل نخست تو از حال می‌رویم . @navaye_asheghaan
. نامحرمان و دختر حیدر امان از شام بزم حرام و آل پیمبر امان از شام خون گریه می کند چشم ابوتراب شد جای اهلبیت در مجلس شراب وای از شام ۲ وای از شام بلا زینب کجا و این همه آزار امان از شام زینب کجا و کوچه و بازار امان از شام این شامیان همه دشنام می دهند بر آل فاطمه دشنام می دهند وای از شام... آتش به قلب خواهرت افتاد حسین من۲ از روی نیزه ها سرت افتاد حسین من۲ از خون به صورتت هی رنگ می زنند بر نی سر تورا با سنگ می زنند وای از شام... اشک از دو دیده ی ترت افتاد حسین من از روی ناقه دخترت افتاد  حسین من دیدی که قاتلت در پای نیزه ها پیش نگاه تو می زد رقیه را وای از شام... 👇 @navaye_asheghaan
. زیر گنبد طلات،گریه میکنم برات گریه میکنم آخه،گریه داره روضه هات عُلیا مُخَدَره کی دلش اومد تو رو به اسارت ببره عُلیا مُخَدَره به خدا سوختنِ من از داغ معجره عُلیا مُخَدَره خدا از هرکی گذشت از شمر نگذره بعد از گودال آزار دیدی بعد از عباس بازار دیدی وقتی میزنم صدات،سینه میزنم برات تو صحن تو میخونم،روضه ی مخدرات عُلیا مُخَدَره توی بزم می زمان چقدر دیر میگذره عُلیا مُخَدَره داغ چوب خیزرون از نیزه بدتره عُلیا مُخَدَره کاش چوبی که بالاست محکم پایین نره الشام الشام الشام الشام سنگ و آتیش طعنه دشنام دم ضریح با صفات،روضه میخونم برات این‌بار روضه میخونم،از قول برادرات عُلیا مُخَدَره غربت اینه که سنان با تو همسفره عُلیا مُخَدَره چند دفعه زدنت اونم چند نفره عُلیا مُخَدَره اونکه دستتو بست از خدا بی خبره حتماً بوده بازوت زخمی مثل مادر پهلوت زخمی ✍ 👇 @navaye_asheghaan
. فاطمه گشته عزادار خدا رحم کند چشم مهدی شده خونبار خدا رحم کند می کند نوحه سرایی ز غمِ شام بلا در نجف حیدر کرار خدا رحم کند حادثه پشت سر حادثه ها می آید فرق دارد غم اینبار خدا رحم کند آمده زینب کبری به دروازه ی شام می دهد شرح غم یار خدا رحم کند در گذرگاه شلوغِ سربازار ، حسین شده ام سخت گرفتار خدا رحم کند خوردن سنگ به سرها و زمین خوردن سر بار دیگر شده تکرار خدا رحم کند روی دروازه ی ساعات سرت رازده اند آمده ی لحظه ی دیدار خدا رحم کند آه ای قاری قرآن بنگر از سری نی عترتت آمده بازار خدا رحم کند ازدحام باعث معطل شدن قافله شد روز ما گشته شب تار خدا رحم کند راه بند آمده است بهر تماشای حرم چشم نا محرم و اغیار خدا رحم کند اوج بی حرمتی و دادن دشنام به ما گشته در شام پدیدار خدا رحم کند کارِ گرداندن ما در ملأ عام ، عدو داده بر شمر ستمکار خدا رحم کند می دهد اُجرت گرداندن رأست دشمن پیش من درهم و دینار خدا رحم کند همره کف زدن دور سرت ، خصم زند خنده بر اشک منِ زار خدا رحم کند دخترت ناله کنان پای سر پر خونت می زند لطمه به رخسار خدا رحم کند لب و دندان تو راچوب جفا ریخت به هم غرق خون شد لبت ای یار خدا رحم کند به گمانم نشود این غم جانسوز تمام مُردم از این غم بسیار خدا رحم کند ✍ . @navaye_asheghaan
. هلال زینب دعا کنم من پای نیزه تموم بشه غمهای نیزه نیفتی از بالای نیزه باور نداشتم یه روز چنین بی بال و پر شم در کوه و صحرا در بدر شم با شمر و خولی همسفر شم دیدم رو نیزه میریزی اشک و دلغمینی چشماتو بستی تا نبینی آواره شد پرده نشینی چشم تو روشن رو ناقه ی عریان سوارم ببین کجا کشیده کارم نمونده یک محرم کنارم ببین برادر این روزگار چه کرده با من من محو دیدارت ولیکن افتاده بر من چشم دشمن ای کاش بمیرم آخه چجوری زنده باشم همراه با نامحرما شم رو نیزه ها سر داداشم مظلوم حسین جان مظلوم حسین مظلوم حسین جان 👇
. ▪️ و ▪️ ▪️بنداول▪️ رفتی عزیزم من رو نبردی کاش مرده بودم وقتی تو نیزه خوردی آتیش افتاده روی سرم حسین حسین حسین حسین بی‌ حیا پره دور و برم حسین حسین حسین حسین ای وای از بی کسی تو کوچه های این شام ای وای از ازدحام و ناسزا و دشنام (شدم آواره ای شهید بی گناهم به کی تکیه کنم کجایی تکیه گاهم) ▪️بنددوم▪️ از روی بام و از روی دیوار من می خورم سنگ بگو بیاد علمدار تو محله ی یهودیام حسین حسین حسین حسین مرگم و من از خدا می خوام حسین حسین حسین حسین می بینی ای حسین که نیلی و کبودم این بوده جرم من که عاشق تو بودم (شدم آواره ای شهید بی گناهم به کی تکیه کنم کجایی تکیه گاهم) ‌۱۴۰۳ ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
Dahe Sevom Moharam 1403 Panahi [Mohjat_Net] (3).mp3
1.3M
شده مانوس غصه ها زینب شده آماج طعنه ها زینب توی غربت اسیر و آواره میره همراه ناقه ها زینب تو غل و زنجیر داره میره شام میزنن عمه جانو توی مسیر شام همه با خنده میدنش آزار میبرن دست بسته عمه رو تو انظار یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** توی کوفه چقدر بلا دیدن تا زمین خوردن همه خندیدن توی بازار کوفه نامردا همگی پیش عمه رقصیدن همه از رو بام میزدن با سنگ میزدن روی صورت زن و بچه چنگ جلو چشماشون زدن حرف بد زدن حرفای ناروا همه بیش از حد یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** ای امان از غریبی و غربت ای امان از جسارت و غارت تو شلوغی کوچه های شام میزدن اهل بیتو با نیت چه اذیت ها که نشد تو شام میزدن اهل بیتو عده ای از رو بام دل آل الله رو میسوزوندن توی بازارا اسرا رو میچرخوندن یا اباعبدالله یا اباعبدالله دهه سوم محرم 1403 ایام اسارت آل الله .
Sh 03 Safar 1403 Karimi [Mohjat_Net] (2).mp3
1.14M
مانند اسیر های ترک و روم آمده بین شام زینب با رخت و لباس نا مناسبت رفته است در ازدحام زینب ای خاک به سر که پا برهنه برداشته است گام زینب حتی احدی نگفت در شام ناموس خدا سلام زینب ناموس یزید پشت پرده اما وسط عوام زینب هر کوی که رفته سنگ خورده همراه سر امام زینب دنیا به کجا کشید کارش با شمر شد همکلام زینب پایش به چه مجلسی رسیده آن واجب الاحترام زینب میدید سر بریده و تشت میدید شراب و جام زینب با گوشه ی آستین گرفته رو از همه سرخ فام زینب اما ز یزیدیان گرفته با خطبه اش انتقام زینب ناموس علی خسته نباشی از ماتم نا تمام زینب شب سوم صفر 1403 ......... ✍🏻 راوی نقل می کند: در شام یزید فرزندان پيامبر را همانند اسيران ترك و روم بر پلكان مسجد نگه داشت. سپس آنان را در خرابه‌ای جاى داد كه نه از گرما حفظشان مى‌كرد و نه از سرما؛ به طورى كه صورت‌هايشان پوست انداخت و رنگ‌هايشان تغيير كرد. 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج۶، ص۲۴۳. .
. آه ، از شام چی بگم برادر از غمهام آه ، از شام شد جنایتـا جلو چشمام آه ، از شام تلخه گفتن مصیبت هام میزدن زینب و با سنگ جفـــا ،(توو شام بلا)۲ بُردنم روو ناقه بین کوچه ها ،(توو شام بلا)۲ روز خوش ندیده زینب بخدا ،(توو شام بلا)۲ گفتن حرف ناسزا همه به ما ،(توو شام بلا)۲ -------------------- آه ، از شام زدن اهل بیت و از روو بام آه ، از شام دادن عده ای به ما دشنام آه ، از شام راه نیومدن یکم باهام میزدن رقیه رو پیش چشـام ،(وای ازغم شام)۲ جای زنجیره به روی دست و پام ،(وای از غم شام)۲ شد به دور و بر زینب ازدهام ،(وای از غم شام)۲ بُردن اهل بیت و توو بزم حرام ،(وای از غم شام)۲ -------------------- آه ، از شام تازه شد مصیبت و دردام آه ، از شام تمومی نداره این اشکام آه ، از شام خیزرون خوردی جلو چشمام بی حیاها منو دادنم عذاب ( توو بزم شراب)۲ خندیدن به گریه ی منو رباب(توو بزم شراب)۲ زدنت تو رو به نیت ثواب (توو بزم شراب)۲ شد دل مخدرات تو کباب (توو بزم شراب)۲ ----------------
. منزل به منزل، غصه ام، اشک روانم با دست بسته، پشت محمل، روضه خوانم خورشید، بعد از سال ها روی مرا دید او هم دگر فهمید که بی سایه بانم با این لباس پاره و وضعی که دارم همراه با یک لشگر از نامحرمانم دوره شدم از هر طرف شلاق خوردم رویم کبود و مثل مادر قدکمانم ماه دل آرایم، به شوقت سر شکستم وقتی که کامل شد رخت در آسمانم در محمل بی پرده رفتم بین انظار شاگردها دادند با طعنه نشانم همسایه ی سابق مرا خیرات بخشید آتش گرفته بند بند استخوانم دریاب حال دختر دردانه ات را اشک یتیمی اش زده آتش به جانم شد هم کلامم ابن مرجانه، برادر فرزند بد‌کاره زده زخم زبانم با خطبه هایم خوار کردم بی حیا را صوت پدر خارج شد انگار از دهانم میخواست زین العابدین را سر ببرد سینه سپر کردم که باشد در امانم لب های تو خونی شد و من دردم آمد آشفته از برخورد چوب خیزرانم باور نمی کردم که در زندان بخوابم باور نمی کردم شود این امتحانم نذرم شده این که بیایم اربعینت تا قبر خاکی ات، اگر زنده بمانم   ✍ .
. پیش این‌گلهای پژمرده نزن با خیزران روی لب هایی که آزرده نزن با خیزران آب که نه ! خورده امّا گاه سنگ و گاه مشت قصر کوفه هم عصا خورده نزن با خیزران شد سکینه، جان به لب از طعنه ی موسرخ شام تا که دل بر مرگ، نَسْپرده نزن با خیزران صدر مجلس،خنده ی تلخ سنان و شمر و زجر طاقت از قلب همه برده نزن با خیزران حرمله دارد شمارش میکند هر ضربه را با هزاران طعنه بشمرده نزن با خیزران ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. در صبر نداریم به آوازه‌ی زینب کهنه‌شدنی نیست غمِ تازه‌ی زینب از خطبه‌ی او نیست گران‌تر ادواتی ای دست مریزاد به این سازه‌ی زینب بر چوبه‌ی محمل سر خود زد که بگوید دل‌سوخته‌ای نیست به اندازه‌ی زینب ناموس خدا را وسط هلهله بردند پاشید در آن معرکه شیرازه‌ی زینب هر روضه که خواندیم دلی سوخت ولی باز بدتر نشد از روضه‌ی دروازه‌ی زینب ✍ .
. 🏴 یا وفات سلام الله علیها زبانحال و روضه  🏴بند اول بیا بالا سرم،این دم آخرم بیا که معصومه ی تو،داره جون میده نور چشم ترم،بیا که مضطرم بهار عمرم دیگه بوی خزون میده بسه دیگه فراق و دوری بیا که مُردم از صبوری دیگه بند اومده زبونم نمیده این اجل امونم تاب و قرارم رضا رضا دارو ندارم رضا رضا جون به لبم اومده بیا بیا کنارم رضا رضا خدانگهدار داداش رضا 🏴بند دوم بیا واست بگم،من از این شهر قم روزی که اومدم شنیدم،از این مردم سلام همشون اومدن،دسته دسته با گل از رو ناقه پایین آوردن،منو با احترام کسی نیمد با تازیونه نیاورد حمله وحشیونه کسی ضربه نزد به پهلوم نشده زخمی کنج ابروم دل بیقرارم رضا رضا ابر بهارم رضا رضا اومده مادر توام بیا بیا کنارم رضا رضا خدانگهدار داداش رضا 🏴بند سوم تو راهه ساوه از،ستم و از جفا جلو چشمام برادرامو،کشتن اون راهزنا دلم از این غم و،این مصیبت شکست یاد زینب کردم و یاد غم کربلا قِسمت من نشد اسارت به من اونجا نشد جسارت نشدم من خمیده قامت معجر من نرفت به غارت ورد زبونم رضا رضا تاب و توونم رضا رضا بیا کنارم این لحظه ها آروم جونم رضا رضا خدانگهدار داداش رضا ✍♪کربلایی امیرحسین سلطانی .👇👇👇 @navaye_asheghaan