eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
1722806671900_-2147483648_-212479.ogg
زمان: حجم: 2.25M
روضه ی امشب یه کلام، ای وای از شام روو نیزه ها سر امام، ای وای از شام زینب و مجلس حرام، ای وای از شام ای وای از شام باید با اشاره، باید بی صدا گفت باید روضه هاشو، با این واژه ها گفت سنگ و، سیلی، رویِ، نیلی کوچه، بازار، بینِ، انظار دستِ، بسته، پایِ، خسته ترس و، غربت، رنج و، محنت ای وای... زینب شلوغه کوچه های شام، ای وای زینب آتیش و سنگ روی بام، ای وای زینب رقیه بین ازدحام...، ای وای زینب ای وای زینب نمی چرخه امشب، به روضه زبونم باید واژه واژه، براتون بخونم طشت و، اون سر، اشکِ، دختر چوب و، دندون، لب ها، پرخون بی کس، تنها، پس کوو، سقا؟ رختِ، پاره، مُردن، داره ای وای... زینب ✍ ۱۵ مرداد ۱۴٠۳ @navaye_asheghaan
. کی می رسد زمان غمت انتها شود شیعه ز درد غیبت رویت رها شود بنگر میان قلب مُحِبّین ِ آل تو هر جمعه از فراق تو برپا عزا شود بر درد دوری تو طبیبی نخواستیم این درد ِلاعلاج به دیدن دوا شود کی می شودکه کوری آل سعود ِپست بر تو نماز جمعه ی ما اقتدا شود آباد کی کنی تو بقیع و به امر تو صحنی برای مادرت اول بنا شود از خاک در بیاوری آن دو پلید را پرونده ی جنایت آن کوچه وا شود آتش زنی جنازه ی آن دونفر که این تسکین آه و ناله ی (مهدی بیا) شود آقا بیا بگو به چه جرمی کنار آب رأس امام تشنه ای از تن جدا شود کهنه لباس او برود غارت و تنش در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود ناموس او رود به اسیری و رأس او تا شام همدم سر سرنیزه ها شود آقا ببین که جدّ تو مهمان شام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود وای از دمی که عمه ی قامت کمان تو با اشک و ناله وارد شام بلا شود با رقص و تار و هلهله آیند در رهش بر مرگ خود ز شدت غُصّه رضا شود وای از گذر ز کوی یهودیّ شهر شام رأس همه شکسته ی سنگ جفا شود (بزم شراب وچوب یزید و لب حسین) قدّش به زیر بار غم و درد تا شود اذنی بده که نوکر تو روز اربعین پای پیاده راهی کرب وبلا شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . @navaye_asheghaan
. کی می رسد زمان غمت انتها شود شیعه ز درد غیبت رویت رها شود بنگر میان قلب مُحِبّین ِ آل تو هر جمعه از فراق تو برپا عزا شود بر درد دوری تو طبیبی نخواستیم این درد ِلاعلاج به دیدن دوا شود کی می شودکه کوری آل سعود ِپست بر تو نماز جمعه ی ما اقتدا شود آباد کی کنی تو بقیع و به امر تو صحنی برای مادرت اول بنا شود از خاک در بیاوری آن دو پلید را پرونده ی جنایت آن کوچه وا شود آتش زنی جنازه ی آن دونفر که این تسکین آه و ناله ی (مهدی بیا) شود آقا بیا بگو به چه جرمی کنار آب رأس امام تشنه ای از تن جدا شود کهنه لباس او برود غارت و تنش در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود ناموس او رود به اسیری و رأس او تا شام همدم سر سرنیزه ها شود آقا ببین که جدّ تو مهمان شام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود وای از دمی که عمه ی قامت کمان تو با اشک و ناله وارد شام بلا شود با رقص و تار و هلهله آیند در رهش بر مرگ خود ز شدت غُصّه رضا شود وای از گذر ز کوی یهودیّ شهر شام رأس همه شکسته ی سنگ جفا شود (بزم شراب وچوب یزید و لب حسین) قدّش به زیر بار غم و درد تا شود اذنی بده که نوکر تو روز اربعین پای پیاده راهی کرب وبلا شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی روضه‌شهر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دم دروازه ساعات قیامت شده بود حضرت عمه سادات اذیت شده بود نه فقط عمه که در تابش داغ خورشید سوخته عارض ذریه عصمت شده بود بین آن هلهله و ولوله و رقص و طرب به بنات علوی سخت جسارت شده بود پیش ناموس خدا آن همه سر بر سر نی پای سرها چقدر مضحکه راحت شده بود آن همه سنگ پران بر سر بام و سر راه قحطی معرفت و قحطی غیرت شده بود قافله بود معطل در دروازه شهر و چه خونی به دل آل رسالت شده بود بین این شور و بلا چشم و دل بانوی صبر محو دیدار لب و حنجر و صورت شده بود ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
. ای که داغت به دلم صفحه خونبار کشید دیدی آخر به کجا عاقبت کار کشید دشمنت پرده نشینان حرم را ز جفا به سر هر گذر و کوچه و بازار کشید تا به دروازه ی ساعات رسیدیم حسین کار بر خواهش از، شمر ستمکار کشید بس که گردانده شدیم در ملاعام به شام صبح وارد شدن ما به شب تار کشید تا سرت را به بر محمل من چرخاندند دخترت ناله زد و پنجه به رخسار کشید این سخن را به توسربسته بگویم که عدو زینبت را به سوی مجلس اغیار کشید خیزران تا که به لبهای عطشناک تو خورد آنقدر خواهرتو آه شرر بار کشید . @navaye_asheghaan
. بفرمایید روضه، آدرس: دروازه ی ساعات بعد از کوچه ی تنگِ یهودی ها تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه بفرمایید روضه با حضور قاتلان،شمر و سنان و حرمله امشب بفرمایید روضه با حضور ذاکران این بار چوب خیزران با لب... بفرمایید روضه ،شام،بعدش هم به صرف شام بفرمایید روضه شامیان،بعد از نماز مغرب و عشاء بفرمائید روضه شامیان با خطبه خوانی هایِ زین العابدین و زینب کبری ندیدم مجلسی کامل تر از این مجلس روضه نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از این مجلس روضه که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه،میان دارند و در هر گوشه ی مجلس شبیه عمّه ی سادات و طفلان،کربلایی های بسیارند به نوبت راویان،شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند ولی هر یک جدا از روضه ی سرهای از پیکر جدا گفتند سپس بر منبرِ تشت طلایی آن لب کرب و بلایی آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد تمام نکته ها را مو به مو در خواندن آیه رعایت کرد حسین بن علی لب وا نکرده،ناگهان مجلس دگرگون شد از این سو چشمِ زین العابدین از آن طرف، زینب دلش خون شد پس از لب خیزران برخواست آهسته ولی با شدّت از دست یزید افتاد رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران، امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد همین که خیزران، این ذاکر معروف بالا صدای جمع از این روضه ی مکشوف بالا رفت زمینه ، نوبت جُندَب شد و از داستان بوسه ی سرخ پیمبر خواند زمینه ، نوبت جُندَب شد و او هم دوباره روضه را از قسمت ِ سر خواند ولیکن ، واحدِ سنگین آن مداح رومی ، چیزِ دیگر شد خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّه ی سادات بهتر شد بکوب ای سینه زن در واحد شلاقیِ امشب تو می کوبی به سینه ظاهرا، امّا فقط شلاق ها را می خورد زینب برای لطمه ی آخر ، فضا جور است در مجلس سر زینب سلامت ، نوبت شوراست در مجلس به شدّت خطبه خواندن های زینب، شور می بخشد به این مجلس خصوصاً موقعِ طرز ادای اسمِ ارباب جهان، از بس حسین بن علی را می کشد با حس دل سنگ آب می گردد رقیّه بیشتر بی تاب می گردد دل سنگ آب می گردد دل سنگ آب شد امّا، دل آب فرات آن روز ، سنگ و سنگ تر می شد سَرِ ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه ها، خون در رگ خون خدا پُر رنگ تر می شد دل سنگ آب شد روزی ، دل سنگ آب می گردد، دل سنگ آب خواهد گشت زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا بی تاب خواهد گشت شما حالا بفرمایید روضه ، اهل بیت امّا به زور تازیانه ، راهیِ مجلس شدند آن شب شما حالا بفرمایید روضه ، بچّه ها ، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که زین العابدین بسیار بیمار است یکی دیگر از این بسیار ها این که ، کمان حرمله ، بسیار در چشم همه مشغول ِآزار است بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان از دعوتی های یزید بی مروّت بیشتر گردد بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد بفرمایید روضه ، آدرس دروازه ی ساعات بفرمایید روضه بچه ها ، تنها برای شادیه قلب حسین و عمّه ی سادات .👇 @navaye_asheghaan
🏴 (س) همه با دست و پای بستهْ رو به سوی شهر شام شده زینب بدون تو بیابونْ گَرد و آواره  لباس و معجرِ پاره ، نمونده واسه‌مون چاره خبر داری عشقت ، خواهر و آواره کرده نگاهت رو نیزه ، زینب و بیچاره کرده ببین شمرِ نامرد ، داره دم به دم می‌خنده  که هر بی سر و پا ، راهِ زینب و می‌بنده حسین جان(۲) جانم حسین حسین جان  پیش چشمای ما با این سرِ بُریده بازی کرد حسین جان نیزه دارت خیلی نانجیب و نامرده تو و چشمی که پُر درده ، منو محمل بی پرده زدن بسکه با سنگ ، صورتت بازم بهم ریخت  تا افتادی از نی ، مثل دخترت دلم ریخت دوباره شنیدم ، ناله های مادرت رو جونم رفت تا دیدم ، زیر دست و پا سرت رو حسین جان(۲) جانم حسین حسین جان هنوز داره لالایی می‌خونه واسهْ علیْ اصغر دلِ رُباب و خنده های حرمله پُر از خون کرد امون از دستِ این نامرد ، امون از این عذاب و درد دوباره دل من ، توی پنجه های گُرگه چقد نیزه واسهْ ، این سرِ کوچیک بزرگه می‌لرزه زمین و ، حالِ آسمون خرابه که این سیبِ سُرخه ، یا سرِ گلِ ربابه حسین جان(۲) جانم حسین حسین جان  تو رفتی و زن و بچه‌ت اسیرِ دست دشمن شد چهل منزل به همراه سرت خواهرت و بُردن دلم رو خیلی آزُردن ، چقد سنگا به تو خوردن زیر نورِ خورشید ، سوخته صورتت عزیزم پُر از زخمی ای وای ، من چجوری اشک نریزم غمِ توی چشمات ، دیگه فاتحه‌م رُو خونده بمیرم برات که ، چیزی از سرت نمونده حسین جان(۲) جانم حسین حسین جان   ✍ 👇
. بند ثابت امام زمانی: سرت سلامت ای غریب / یا سیدی یا حجت الله ای وارث شیب الخضیب / ماجور یا بقیت الله گریه کنی صبح و مسا / چشم تو اشک خون میباره کی میرسی بر انتقام/ زینب برات چشم انتظاره تو بی کسی به داد ما میرسی بیا که فریادرسی/ یابن زهرا جان جهان مهدی صاحب زمان ذکر همه الامان / یابن زهرا ای صاحب روز قیام به زخم جدت التیام ناموس تو رفته اسیری راس حسین بر نیزه هاس زینب اسیر شامیاس کی انتقامش رو میگیری یابن الحسن یابن الحسن ۲ یابن الحسن آجرک الله ......... (ورود کاروان به ) اینجا زمین جنگه یا / دروازه ی ساعات شامه ؟؟ واسه تماشا اومدن / تو کوچه هاشون ازدحامه برای استقبال ما / با سنگ و خاکستر رسیدن هر کی سری رو بشکنه / اینجا بهش جایزه میدن با سنگ زدن تو کوچه ی تنگ زدن خیلی دف و چنگ زدن / من بمیرم سر ها شکست بال و پره ما شکست سر تو چندجا شکست / من بمیرم من که شدم صاحب عزا خیلی شنیدم ناسزا رو نیزه اشک خون میریزی اما تو مجلس یزید اشکای سقا می چکید وقتی که شد حرف کنیزی حسین من حسین من ۲ حسین من برات بمیرم بند دوم: توی دلای سنگشون / بغض علی خیلی زیاده حتی یهودیهای شام/ گفتن به ما خارجی زاده ناموسشون بین حجاب / ناموس تو در بین انظار تو شهر شام پر بلا / ما رو کشوندن بین بازار از بام زدن در ملا عام زدن بر سر ایتام زدن / من بمیرم با مشت زدن به نیت کشت زدن کعب نی از پشت زدن / من بمیرم خیلی منو دادن عذاب با دست بسته با طناب مارو شبیه برده بردن نامحرما کف میزدن رقاصه ها دف میزدن تو کوچه ها شراب میخوردن حسین من حسین من ۲ حسین من برات بمیرم ✍ 👇 @navaye_asheghaan
. مردم همه جمعند به دروازه ی ساعات خون گشته دل اهل حرم عمه ی سادات در شام بلا شد،جان همه بر لب با دیدن سرها،خون شد دل زینب واویلا از این شام۲ ای مردم شام از نسب آل عباییم از داغ حسین بن علی غرق عزاییم با یاد شهیدان،هستیم عزادار ای مردم بی رحم،گشتیم گرفتار واویلا از این شام۲ از ظلم و ستم دست گلان را همه بستند دل های همه اهل حرم را بشکستند ای مردم شامی،در شام غریبیم زین همه مصیبت،بی صبر و شکیبیم واویلا از این شام۲ این سر که روی نیزه بود رأس حسین است بر حیدر و بر فاطمه اش نور دو عین است رخشنده روی نی،خورشید جهان است ای مردم شامی،غربتش عیان است واویلا از این شام۲ در شام بلا از ستم و کینه و تزویر سجاد گل فاطمه است در غل و زنجیر آورده طناب و،دست او ببستند بین همه مردم،قلب او شکستند واویلا از این شام۲ شرمی بنمایید ز پیغمبر اکرم خون گشته دل اهل حرم زین ستم و غم خون گشته دل ما،از این همه آزار بر آل پیمبر،این نیست سزاوار واویلا از این شام۲ @navaye_asheghaan
1753548405749_-2147483648_-210055.ogg
زمان: حجم: 3.91M
اینجا زمین جنگه یا / دروازه ی ساعات شامه ؟؟ واسه تماشا اومدن / تو کوچه هاشون ازدحامه برای استقبال ما / با سنگ و خاکستر رسیدن هر کی سری رو بشکنه / اینجا بهش جایزه میدن با سنگ زدن تو کوچه ی تنگ زدن خیلی دف و چنگ زدن / من بمیرم سر ها شکست بال و پره ما شکست سر تو چندجا شکست / من بمیرم من که شدم صاحب عزا خیلی شنیدم ناسزا رو نیزه اشک خون میریزی اما تو مجلس یزید اشکای سقا می چکید وقتی که شد حرف کنیزی حسین من حسین من ۲ حسین من برات بمیرم بند دوم: توی دلای سنگشون / بغض علی خیلی زیاده حتی یهودیهای شام/ گفتن به ما خارجی زاده ناموسشون بین حجاب / ناموس تو در بین انظار تو شهر شام پر بلا / ما رو کشوندن بین بازار از بام زدن در ملا عام زدن بر سر ایتام زدن / من بمیرم با مشت زدن به نیت کشت زدن کعب نی از پشت زدن / من بمیرم خیلی منو دادن عذاب با دست بسته با طناب مارو شبیه برده بردن نامحرما کف میزدن رقاصه ها دف میزدن تو کوچه ها شراب میخوردن حسین من حسین من ۲ حسین من برات بمیرم @navaye_asheghaan
. اینجا زمین جنگه یا / دروازه ی ساعات شامه ؟؟ واسه تماشا اومدن / تو کوچه هاشون ازدحامه برای استقبال ما / با سنگ و خاکستر رسیدن هر کی سری رو بشکنه / اینجا بهش جایزه میدن با سنگ زدن تو کوچه ی تنگ زدن خیلی دف و چنگ زدن / من بمیرم سر ها شکست بال و پره ما شکست سر تو چندجا شکست / من بمیرم من که شدم صاحب عزا خیلی شنیدم ناسزا رو نیزه اشک خون میریزی اما تو مجلس یزید اشکای سقا می چکید وقتی که شد حرف کنیزی حسین من حسین من ۲ حسین من برات بمیرم بند دوم: توی دلای سنگشون / بغض علی خیلی زیاده حتی یهودیهای شام/ گفتن به ما خارجی زاده ناموسشون بین حجاب / ناموس تو در بین انظار تو شهر شام پر بلا / ما رو کشوندن بین بازار از بام زدن در ملا عام زدن بر سر ایتام زدن / من بمیرم با مشت زدن به نیت کشت زدن کعب نی از پشت زدن / من بمیرم خیلی منو دادن عذاب با دست بسته با طناب مارو شبیه برده بردن نامحرما کف میزدن رقاصه ها دف میزدن تو کوچه ها شراب میخوردن حسین من حسین من ۲ حسین من برات بمیرم . @navaye_asheghaan
. سلام الله علیها بهتر که نبودی توی اون محله یهودی بهتر که نبودی و ورودی دروازه عجیب دروازه شلوغ دور و بر ناقه هامونم تازه شلوغ اون موقع صبح اون قد ازدحام بازار ندیدم به این اندازه شلوغ وای از این روزگار الشام الشام چقدر سنگ بهم خورد از رو بام جلو نامحرم افتادم وقتی چادر پارم اومد زیر پام ….. بهتر که بمیری-اما نری این طوری اسیری بهتر که بمیری- با استینت اما رو نگیری دستامو ببین-‌‌پاهامو ببین این موهای نیم سوخته کوتامو ببین روز می یومدی تا داد می زنم ای دختر شامی بیا بابامو ببین تازیانه ها رو طاقت اوردم ولی تو بزم نامحرم مردم به غرورم برخورد اونجا که روبرو سر عموم سیلی خوردم …. بهتر که ندیدی-خورد تو صورتم دست پلیدی بهتر که ندیدی-مویی رو که شونه می کشیدی اونی که ازم‌ دنیامو گرفت روبروم سر خونی بابامو گرفت دنبالم اومد تا بهم رسید از پشت سرم یه لحظه موهامو گرفت ساعتها دم دروازه ساعات وسط نامحرم عمه سادادت زجر باخنده گفت نگاکن رونیزه داداش اکبرت،عموت،اونم بابات 👇 @navaye_asheghaan