eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار مجتبی(ع) جنگ با زهر چونکه تن به تن است اثرش مستقیم بر بدن است زهر در واقع اولین اثرش روی هر فرد، خشکی دهن است علت وضعی چنین زهری ناخودآگاه آب خواستن است ای بمیرم! در این مواقع هم اولین دستگیر مرد، زن است من از این چند نکته فهمیدم روضه ی باز، روضه ی حسن است پیش چشم حسین شرمنده ست که به هنگام مرگ، در وطن است پیش ارباب روضه اش این است برتنش وقت مرگ، پیرهن است پیش آقای بی کفن از تیر بر تن او دو تا دو تا کفن است لخته های جگر اگر حرفند تشت مثل لبی پُر از سخن است از بقیعش شناختم که حسن روضه ی بی صدای پنج تن است شاعر: @emame3vom
. از دل بی تاب قم بعد از تو غم بیرون نرفت از تنت تا بعد هفده روز ،سَم بیرون نرفت خانه ی «موسی»بدون طور،کوه نور شد نور در واقع ز بیت النور هم بیرون نرفت بعد شادی آن رفیق نیمه راه از سینه‌ام؛ هرچه گفتم غم برو ،غم از دلم بیرون نرفت از همان روزی که با ذکر تو دم در سینه رفت چون که یا معصومه گفتم بازدم بیرون نرفت چون دلم راهی مشهد گشت بر گرد ضریح هم از این مجموعه بیرون رفت هم بیرون نرفت درحقیقت این خودش اوج کریمه بودن است مجرم از صحن تو حتی متهم بیرون نرفت ای دل اندر صحن هایش از پریشانی منال مُحْرِم از حد حریمش یک قدم بیرون نرفت دست پُر گرچه نیامد هیچ کس اینجا،ولی دست خالی هم کسی از این حرم بیرون نرفت از حرم که هیچ، حتی شک ندارم زائرت؛ دست خالی از خیابان ارَم بیرون نرفت شاعر:
بر تنت آرامشِ بالِ کبوترهاست و زیر نعلِ هیچ اسبی پیکرت پامال نیست @navaye_asheghaan
دنیای بی حسین اگر آخر غم است دنیای با حسین به آخر نمی‌رسد https://eitaa.com/navaye_asheghaan
نقشه ی قتل علی بعد از نبی تنظیم شد با جسارت های قنفذ این سند ترسیم شد محسنیه شد میان شیعه،در این روزها؛ از مقام روح و از تأثیر آن تکریم شد با حضور میخ در زهرا برای محسنش پشت در صاحب عزای مجلس ترحیم شد بابت اینکه ولی شد در حقیقت،پشت در؛ هدیه ی زهرا به مولا زودتر تقدیم شد یک نفر پشت در و آن یک میان کوچه ها فرق محسن با حسن از این جهت یک میم شد حال مادر در میان بسترش بدتر شد و زخم های در به لطف فاطمه ترمیم شد غیر از اینکه قبر زهرا گشت پنهان از همه روز قتل محسنش هم حسرت تقویم شد اینکه زهرا با ولایت ماند با اهدای جان نکته ی برجسته ی تربیت و تعلیم شد @navaye_asheghaan
باطنش هر لحظه در روی محمّد ظاهر است در امام غایب این عصر، علمش حاضر است مادر از نسل حسن، بابایش از نسل حسین خلقتی این گونه در بین خلایق نادر است هر کسی او را زیارت کرده باشد در بقیع؛ هم علی و هم حسین و هم حسن را زائر است عقل کل های جهان فهمیده اند این راز را؛ چاره ی آن چه نمی فهمند قال الباقر است با احادیثش دلِ آشوب من آرام شد از تخصص های او تأثیر روی کافر است از رقیه هرکه بیتی گفت بیتش می دهد این قلم،این گود،بسم الله هر کس شاعر است
. . همین که حاصل یک عمر لبخند رضا هستی محمد هم که باشی باز دلبند رضا هستی میان بهترین هایی چه تفضیلی از این برتر که بابای علی هستی و فرزند رضا هستی به مشهد که به جای خود دلم در کاظمینت هم بگوید یا رضا،از بس همانند رضا هستی قسم خوردن به نامت می دهد حاجت به قدری که؛ به محشر هم گمانم ذکر سربند رضا هستی خدا می خواست تا معنای بخشیدن عیان گردد جواد آمد که این معنا برای ما روان گردد رضا که صاحب فرزند میشد آخرش ، اما ؛ خدا می خواست تا این فیض،سهم خیزران گردد پسر گشتن از این سو و امام شیعه از آن سو جواد آمد که این گردد،جواد آمد که آن گردد حکایت ها فراوان است از هر لحظه ی این طفل چنان که صد گلستان ضرب در صد بوستان گردد علی هر چند فرزند محمد بود،این دفعه محمد از علی آمد که فخر شیعیان گردد دراین وادی اگر سودی ست با درویش خرسند است تجارت جز درِ این خانه سودش هم زیان گردد پدر با داغ فرزندش،پدر با داغ دلبندش ولی اینجا پسر با داغ بابا امتحان گردد شب میلاد فرزندش همین که تشنه لب باشد گمانم خیزران هم اشک ریز خیزران گردد ✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @navaye_asheghaan
. السَّلامُ عَلَيْكَ یا شیخ‌ الأئمه . پای درس چشم هایت جان دو زانو میزند نزد انسانیتت انسان دو زانو می‌زند در مدینه خطبه می‌خوانی چنان ملموس که؛ «جابر» از مستیش در ایران دو زانو می‌زند حرف وقتی سبز شد در هیچ جا محدود نیست باغ گاهی پیش یک گلدان دو زانو می‌زند فقه در آینده می‌گویی و پای حرفهات؛ در گذشته حضرت سلمان دو زانو می‌زند در مقام معرفت در پیش تو انسان که هیچ؛  رحل هم در محضر قرآن دو زانو می‌زند می‌نشیند چار زانو هر که در دَرسَت نخست سال‌ها پیش تو بعد از آن دو زانو می‌زند هرکه می‌بیند بقیع خاکی‌ات را ناگهان درمیان چشم او باران دو زانو می‌زند . @navaye_asheghaan
آقای من روشن تر است این پسر از ماه،صورتش گردن کشیده ماه خودش هم به رویتش ماه رجب به ماه عرب چشم دوخته معلول خیره ست به دقت به علتش ماه تمام اول ماه رجب رسید قد قامت الصلوه به قد و به قامتش شد اولین محمد بعد از پیامبر آمد ز دست های علی هم نبوتش چون آفتاب وقت طلوع و غروب خویش عمری نشسته کوه دو زانو به خدمتش پلکش دلیل روز و شب است و به این دلیل باید که کوک کرد زمان را به ساعتش در آفتاب ظهر، زمین سایه اش کم است خاص است قهر حجت و عام است رحمتش از شرق تا به غرب جهان،نه بزرگتر قلب من و تو است حدود حکومتش قارون اگر شود همه ی عمر چون گداست در محضر تو هرکه بنازد به ثروتش این سو پدربزرگ حسن آن طرف حسین باید که غبطه خورد به شکل سیادتش بوده علی اگرچه پسرخوانده ی نبی گشته محمد اِبْنِ علی با ولادتش داییش قاسم است و رقیه ست عمه اش از این مسیر رفته به زهرا شباهتش همبازی رقیه و دلواپس عمو شد شرح روضه مدت عُمر امامتش در ظاهرش گرفتن مجلس برای علم در اصل شرح روضه فقط بوده علتش تا روضه ی حسین شود زنده، نُه امام مسموم هم شوند می ارزد به قیمتش  مهدی رحیمی زمستان @navaye_asheghaan
یا علی ابن الحسین(ع) به دنیا آمدى تا مطلبى دیگر بیاموزم من از رفتار تو الله را اکبر بیاموزم کلاس درس شد سجاده ات،من روز میلادت نشستم تا جهان را پاى این منبر بیاموزم بریزم دور این ناعلم ها را و منِ خود را بدون واسطه از ساقى کوثر بیاموزم سر شب در تَعَلُّم سر به مهر کربلا بگذار سحر بردار سر از سجده تا از سر بیاموزم دعا در حق دشمن کردن و با دوست سر کردن مرام شیعه را در سطح بالاتر بیاموزم زبان تائبین وخائفین را پانزده گانه به هنگام دعا از چهارمین حیدر بیاموزم طریق روضه خواندن را ز تو آموختم،اما؛ طریق نوکرى را باید از قنبر بیاموزم دعا را از ابوحمزه،مکارم را از اخلاقت تجافى جهان را از همین منظر بیاموزم هر آن چیزى که میبینم دلیلش کربلا باشد اگر چیزى می آموزم به چشم تر بیاموزم فرات مست را از چشم،تل را از سر شانه ته گودال را از گودى حنجر بیاموزم و مصداق شنیدن کى بود مانند دیدن را بخوانم زندگی ات را،مگر بهتر بیاموزم اگر دیدم گلوى غنچه اى رد میشود از تیغ شبیه تو گریز بر على اصغر بیاموزم @navaye_asheghaan
و التماس به ابعاد طول و عرض کند که تو اجازه دهی یک دو جمله عرض کند به غیر خیره شدن توی چشم سبز ضریح به هرچه بنگرد اینجا نگاه هرز کند به عشق حُب وطن خادم تو دور ضریح بدون اسلحه خود را فدای مرز کند کسی که رد شده است از «ارم» دراین دنیا چگونه باغ جنان را بهشت فرض کند به دور روح خودش شال جسم پیچیده مباد در حرم از سوز عشق لرز کند همیشه پیرزنی هست تا طلایش را برای «گنبذ» تو عاشقانه «نذر» کند و غیر من بدهی را کدام مقروضی هنوز صاف نکرده دوباره قرض کند @navaye_asheghaan
. بفرمایید روضه، آدرس: دروازه ی ساعات بعد از کوچه ی تنگِ یهودی ها تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه بفرمایید روضه با حضور قاتلان،شمر و سنان و حرمله امشب بفرمایید روضه با حضور ذاکران این بار چوب خیزران با لب... بفرمایید روضه ،شام،بعدش هم به صرف شام بفرمایید روضه شامیان،بعد از نماز مغرب و عشاء بفرمائید روضه شامیان با خطبه خوانی هایِ زین العابدین و زینب کبری ندیدم مجلسی کامل تر از این مجلس روضه نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از این مجلس روضه که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه،میان دارند و در هر گوشه ی مجلس شبیه عمّه ی سادات و طفلان،کربلایی های بسیارند به نوبت راویان،شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند ولی هر یک جدا از روضه ی سرهای از پیکر جدا گفتند سپس بر منبرِ تشت طلایی آن لب کرب و بلایی آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد تمام نکته ها را مو به مو در خواندن آیه رعایت کرد حسین بن علی لب وا نکرده،ناگهان مجلس دگرگون شد از این سو چشمِ زین العابدین از آن طرف، زینب دلش خون شد پس از لب خیزران برخواست آهسته ولی با شدّت از دست یزید افتاد رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران، امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد همین که خیزران، این ذاکر معروف بالا صدای جمع از این روضه ی مکشوف بالا رفت زمینه ، نوبت جُندَب شد و از داستان بوسه ی سرخ پیمبر خواند زمینه ، نوبت جُندَب شد و او هم دوباره روضه را از قسمت ِ سر خواند ولیکن ، واحدِ سنگین آن مداح رومی ، چیزِ دیگر شد خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّه ی سادات بهتر شد بکوب ای سینه زن در واحد شلاقیِ امشب تو می کوبی به سینه ظاهرا، امّا فقط شلاق ها را می خورد زینب برای لطمه ی آخر ، فضا جور است در مجلس سر زینب سلامت ، نوبت شوراست در مجلس به شدّت خطبه خواندن های زینب، شور می بخشد به این مجلس خصوصاً موقعِ طرز ادای اسمِ ارباب جهان، از بس حسین بن علی را می کشد با حس دل سنگ آب می گردد رقیّه بیشتر بی تاب می گردد دل سنگ آب می گردد دل سنگ آب شد امّا، دل آب فرات آن روز ، سنگ و سنگ تر می شد سَرِ ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه ها، خون در رگ خون خدا پُر رنگ تر می شد دل سنگ آب شد روزی ، دل سنگ آب می گردد، دل سنگ آب خواهد گشت زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا بی تاب خواهد گشت شما حالا بفرمایید روضه ، اهل بیت امّا به زور تازیانه ، راهیِ مجلس شدند آن شب شما حالا بفرمایید روضه ، بچّه ها ، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که زین العابدین بسیار بیمار است یکی دیگر از این بسیار ها این که ، کمان حرمله ، بسیار در چشم همه مشغول ِآزار است بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان از دعوتی های یزید بی مروّت بیشتر گردد بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد بفرمایید روضه ، آدرس دروازه ی ساعات بفرمایید روضه بچه ها ، تنها برای شادیه قلب حسین و عمّه ی سادات .👇 @navaye_asheghaan