eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. (س) " (س) بند اول عمه نترسیا ، نلرزیا ، از این صدا و هلهله عمه نترسیا ، نلرزیا ، از نگاه های حرمله عمه نترسیا ، عمه نلرزیا من بمیرم ، که اشکه تو چشمات من بمیرم ، میلرزه دست و پات من بمیرم ، از غصه ی دوری سفید شده موهات آه رقیه بند دوم عمه نترسیا ، نلرزیا ، موندم چجور بگم برات عمه نترسیا، نلرزیا ، تو طبق ِسر بابات عمه نترسیا ، عمه نلرزیا نگاه نکن ، خونی شده لبهاش نگاه نکن ، سوخته همه موهاش نگاه نکن ، که بی بدن مونده صحبت بکن باهاش آه رقیه ✍شعر و‌سبک : 👇 @navaye_asheghaan
. به دل بد راه نمیدم باشه داداش نمی ترسم که قدم تا شه داداش ولی می ترسم از اینکه ببینم سر انگشترت دعوا شه داداش جهان رو به هلاکت می رسونن به ابلیس هی ارادت می رسونن اینا که قدر جو ایمان ندارن واسه گندم به قتلت می رسونن جای دل توی سینه سنگ دارن هزاران نقشه و نیرنگ دارن میشه از تو نگاه حرمله خوند اینا با اصغرت هم جنگ دارن الهی جون من نذر بر و روت صراط مستقیمه قوس ابروت می ترسم جای اطفال تو آخر بشینه نیزه ی دشمن به پهلوت . @navaye_asheghaan
. سلام الله علیها با سر بر نیزه هلال زینب دعا کنم من پای نیزه تموم بشه غمهای نیزه نیفتی از بالای نیزه باور نداشتم یه روز چنین بی بال و پر شم در کوه و صحرا در بدر شم با شمر و خولی همسفر شم دیدم رو نیزه میریزی اشک و دلغمینی چشماتو بستی تا نبینی آواره شد پرده نشینی چشم تو روشن رو ناقه ی عریان سوارم ببین کجا کشیده کارم نمونده یک محرم کنارم ببین برادر این روزگار چه کرده با من من محو دیدارت ولیکن افتاده بر من چشم دشمن ای کاش بمیرم آخه چجوری زنده باشم همراه با نامحرما شم رو نیزه ها سر داداشم مظلوم حسین جان مظلوم حسین مظلوم حسین جان @navaye_asheghaan
@simaye_haram 1_6012692791.mp3
زمان: حجم: 8.34M
🎤 شعر و سبک .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... حسین! بعد تو چه کشیده زینب زِ دنیا دل بریده زینب دیگه قدش خمیده زینب «ای وای ای وای ..» زینب و غم شاه خوبان زینب و قدِ از غم کمان زینب و بزم نامحرمان «ای وای ای وای ای وای» سر تو در نی خواهرت از پی چهل منزل شد طی با دست بسته زینب و بردن تو مجلسی از مِی «ای وای ای وای ای وای» چی بگم از مردان شامی از بازارو بی احترامی از نگاهِ یه مُشت حرامی «ای وای ای وای ای وای» به چَشم کنیز ما رو دیدن دورو بر ما میرقصیدن به اشکای ما میخندیدن «ای وای ای وای ای وای» @navaye_asheghaan
. از دیدن رویش مرا تحریم کردند پیراهنش را بین خود تقسیم کردند عشق مرا با خنجر کندی گرفتند یک پیکر بی سر به من تقدیم کردند ✍ . @navaye_asheghaan
. سلام_الله بعد تو با اشک جانسوز رباب چکار کنم؟ اگه من رو‌ببرن بزم شراب چکار کنم؟ بی تو با غصه های اهل حرم چکار کنم؟ اگه دست یکی خورد ب چادرم چکار کنم؟ من با شمر و خولی و‌سنان پست چکار کنم؟ بی علمدار با یه مشت مردک مست چکار کنم؟ ✍ . @navaye_asheghaan
. برادر رنج بی حد را تو هم دیدی منم دیدم به دل ؛داغ پیمبر را تو هم دیدی منم دیدم زبعد داغ جانسوز پیمبر نیلی از سیلی رخ زیبای مادر را تو هم دیدی منم دیدم چو مادر بود پشت در تو هم بودی منم بودم فشار ضربت در را تو هم دیدی منم دیدم ز تیغِ زاده ی ملجم به خون آغشته در بستر سر ساقی کوثر را تو هم دیدی منم دیدم حسن را پاره پاره شد جگر از سوده الماس رخ سبز برادر را تو هم دیدی منم دیدم در این صحرای ماتم خیز و عالم سوز در یک روز شکوه نخل باور را تو هم دیدی منم دیدم الا ای باغبان باغ از باد خزان پرپر گل و سرو و سنوبر را تو هم دیدی منم دیدم تو خواندی سوره انا فتحنا را منم خواندم تن گلگون اکبر را تو هم دیدی منم دیدم کنار نعش قاسم گریه ها کردی منم کردم شکسته لعل و گوهر را تو هم دیدی منم دیدم کنار علقمه لب تشنه غلطان در میان خون اگر جسم برادر را تو هم دیدی منم دیدم ز تیغ حرمله ای زینت دوش نبی از کین دریده حلق اصغررا تو هم دیدی منم دیدم ولی اینک میان ما و تو فرقی است در سودا وگرنه رنج بی حد را تو هم دیدی منم دیدم به سودای تو سر را میزنم بر چوبه محمل که گویی غرق خون سر را تو هم دیدی منم دیدم ‌ @navaye_asheghaan
. آمدم پیش تو دوباره حسین آمدم تا دوباره گریه کنم آمدم مثل قبل تا پیشت با دل پر شراره گریه کنم این چهل روز حیدری کردم مرد بودم میان نامردان خم به ابروی خود نیاوردم تا بریدم امان نامردان تو خودت شاهدی که در کوفه کوچه هارا گذر گذر رفتم من نه اینکه بخواهم آقاجان نه..به اجبار من سفر رفتم قسمتم شد اسارت و دوری رفتم و با عذاب هم رفتم گله ای نیست از مصیبت ها بی تو بزم شراب هم رفتم اف به دنیا…چه کرد با زینب؟ که من از غصه ی تو لبریزم کاش می مردم و نمی دیدم روی قبر تو آب میریزم خاطرم هست جنگ و دعوارا خاطرم هست داغ گهواره پیش چشم رباب غارت شد ای بمیرم…رباب بیچاره می نشست و به گوشه ای آرام‌ دست خود را فقط تکان‌ میداد روی نیزه کنار راس خودت علی اش را به من نشان می داد ظهر روز دهم به یادم هست من بمیرم چه ها کشیدی تو علی اکبر که رفت از خیمه مثل مادر دگر خمیدی تو خاطرم هست اربابا شد بدنش مثل یک معما شد خاطرم هست ماجرایش را بدنش سخت در عبا جا شد داد بی داد از غم عباس آمد و بی وداع با ما رفت خاطرم هست بچه ها خوشحال عموعباس سمت دریا رفت چند لحظه بعد رفتی و آستین بر نگاه برگشتی من پریشان ‌و مضطرب بودم تو ولی غرق آه برگشتی قبر او میدهد گواهی که بدنش شد قد علی اصغر باید این حرف را خلاصه کنم این اباالفضل،آن نشد دیگر… من رسیدم ولی برادرجان پرم از اضطرار و بد حالم گله ای نیست از مصیبت ها دلخور از ماجرای گودالم بی رمق روی خاک ها بودی نوک سر نیزه بازی ات می داد پیش تو آب بر زمین میریخت گیسویت هم به چنگ شمر افتاد بعد افتادن تو در گودال مقتلت را سنان تصرف کرد پیش چشمم حرامزاده به شمر حنجر خشک تو تعارف کرد . @navaye_asheghaan
. چهل منزل سراسر گریه کردم ز داغ تو برادر گریه کردم کسی اما ندیده اشک من را فقط از پشت معجر گریه کردم نبودی حرمله فریاد می زد به یاد آب آور گریه کردم پریشانیِ رأست را که دیدم به یاد جسم اکبر گریه کردم چهل منزل مرا دشنام دادند کم آوردم..سرآخر گریه کردم تو رفتی و غرورم را شکستند مرا با ریسمان کهنه بستند ندیدی خواهرت بد حال بوده؟ کنارش عده ای رَجّال بوده به ظاهر چلّه از داغت گذشته برای من ولی صدسال بوده به من گفتی که می مانی کنارم قرارم با تو تا گودال بوده؟؟ نگاهم تار بود از گریه هایم شنیدم بر سرت جنجال بوده… دو چشمم کور میشد کاش اما نمیدیدم تنت پامال بوده حدودا ساعت سه تا اذان بود تنت بازیچه ی شمر و سنان بود همان وقتی که سوزانده سرت را دوباره کشت خولی مادرت را خودت ای کاش میدادی عزیزم به دست ساربان انگشترت را سرت در طشت بود و چوب میزد ندیدی التماس دخترت را… خرابه،کربلا شد آن زمان که زمین کوبید پیش او سرت را حلالم کن..نیاوردم برادر به همراهم گل نیلوفرت را به واللهِ کتک خوردم برایش ولی ای کاش می مردم به جایش . @navaye_asheghaan
زمان: حجم: 241.5K
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چهل منزل سراسر گریه کردم ز داغ تو برادر گریه کردم کسی اما ندیده اشک من را فقط از پشت معجر گریه کردم نبودی حرمله فریاد می زد یاد آب آور تو گریه کردم پریشانیِ رأست را که دیدم به یاد جسم اکبر گریه کردم چهل منزل مرا دشنام دادند کم آوردم..سرآخر گریه کردم تو رفتی و غرورم را شکستند مرا با ریسمان کهنه بستند ندیدی خواهرت بد حال بوده؟ کنارش عده ای رَجّال بوده به ظاهر چلّه از داغت گذشته برای من ولی صدسال بوده به من گفتی که می مانی کنارم قرارم با تو تا گودال بوده؟؟ نگاهم تار بود از گریه هایم شنیدم بر سرت جنجال بوده… دو چشمم کور میشد کاش اما نمیدیدم تنت پامال بوده حدودا ساعت سه تا اذان بود تنت بازیچه ی شمر و سنان بود همان وقتی که سوزانده سرت را دوباره کشت خولی مادرت را خودت ای کاش میدادی عزیزم به دست ساربان انگشترت را سرت در طشت بود و چوب میزد ندیدی التماس دخترت را… خرابه،کربلا شد آن زمان که زمین کوبید پیش او سرت را حلالم کن..نیاوردم برادر به همراهم گل نیلوفرت را به واللهِ کتک خوردم برایش ولی ای کاش می مردم به جایش شاعر آرمان_صائمی @navaye_asheghaan
. صل‌الله‌علیک‌یااباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عزیز دل من پاشو ببین رسیده خواهر اومدم برای زیارتت غریب مادر پاشو ببین داداش که خواهر از سفر رسیده پاشو ببین که از دوری تو قدم خمیده نفس‌هام شده بعد تو حسین همش بریده ای اُف به این دنیا بیاد من بودم و درد و عناد روضه همین بس که منو بردن پیش ابن زیاد ـــــــــــــــ تو روی خاک و رمل و کفنت شد خار صحرا من و بردن داداش از پیش تو، تو اوج غم‌ها منو می‌بردن از پیش تو ای به خون تپیده نشد خاکت کنم ای زخمی گلو بریده عریان به روی خاک خورشید به پبکرت تابیده زخمای پیکرت رو رگ رگ حنجرت رو یادم نمیره ماه من لحظه آخرت رو ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوشبخت ✍ 👇 @navaye_asheghaan
. بی حسین آمده ام، کاش بمیرم مادر بعد از این حجله ی اندوه بگیرم مادر دیگر این شهر مرا تنگ تر از زندان است بی حسینم به خدا روی لبانم جان است بی حسین آمده ام از سفر کرببلا وای از درد فراق و محن شام بلا بی حسینم نبود هیچ مرا شادابی دیده ام را نبود از غم دلبر، خوابی آه، هرگز نرود یاد حسینم از یاد آه، از فتنه و بیداد زمانه فریاد دیگر این شهر مرا خانه احزان باشد آه از سینه مرا شعله سوزان باشد کاش میشد که من این شهر نبینم دیگر بی حسین آمده ام کاش بمیرم دیگر کاش میشد اجل آیدبه پذیرایی من جام مرگی بدهد بهر مداوایی من کاش میشد که بگیرند عزای زینب سر کنند گریه و زاری ز برای زینب زینبی که همه هستی او رفت ز دست هم دلش هم قدو هم حرمت وجاهش بشکست کربلا بود که آتش به دل زارم زد خاطراتش شرری بر دل خونبارم زد چشم من دید که دلدار من از پاافتاد تن صد پاره او بر دل صحرا افتاد چشم من دید لب تشنه آب آور را عطش و تشنگی لعل لب اصغر را چشم من دید تن غرقه به خون اکبر اربا اربا بدنی از ضربات خنجر چشم من دید به گودال تنی پرپر را پیکری درهم و پاشیده ز پاتا سر را غارت از اهل حرم را نبرم از یادم شیون دخترکانی که شود فریادم چهره هایی که شد از ضربه سیلی نیلی کودکانی که شدند سوخته ی هر سیلی کوفه و شام بلا را چه کنم، مادرجان غصه کرببلا را چه کنم مادر جان بسکه اندوه و غم و غصه من بسیار است روزها از غم زینب همه شام تار است پس بمیرم اگر از اینهمه غصه، غم تیست غم زیادست مراهرچه بگویم کم نیست . @navaye_asheghaan