eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
349 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. غنچه ی نشکفته بینم اصغرم آرم به یاد سرو رعنایی چو بینم اکبرم آرم به یاد از نوای العطش جانم هماره سوخته آب بینم هر کجا آب آورم آرم به یاد شد خراب آباد از یاد رقیه قلب من هر زمان ویرانه بینم،خواهرم آرم به یاد اضطرابی هر کجا افتاد بر جان و دلم عمه ی آشفته و غم پرورم آرم به یاد میشوم جان برلب و افتاده از پا بارها چون لب بی آب باب بی سرم آرم به یاد مرغ بی بال و پری بینم اگر بین قفس دختران دست بسته در برم،آرم به یاد با تماشای گل افسرده و گلزار زار غرقه خون آلاله های پرپرم آرم به یاد چهره های نیلی از سیلی میان سلسله هر زمان آید به یادم،مادرم آرم به یاد .
. (( زبانحال حضرت زینب س )) ایکاش که بی بال و پرت باز نبینم دردانه ی خونین جگرت باز نبینم هرکس که سرنیزه سرت دید،تورا زد ایکاش سر نیزه سرت باز نبینم تو غمزده و غمزده منهم شده ام،لیک ایکاش که محزون، پسرت باز نبینم ای ماه به خون منخسف ای ماه دل آرا ایکاش که خونین قمرت باز نبینم با آنکه جسارت به حرم هست، ولیکن ایکاش که چشمان ترت باز نبینم بر ناقه ی عریان تو مرا بینی وایکاش دیگر شده پر خون بصرت باز نبینم هر درد و محن بود تو دیدی و کشیدی ایکاش بلا دور و برت باز نبینم گه بزم می و گه به نی و گاه به دیری ایکاش تو را دربه درت باز نبینم ✍ ............... . ((زبانحال حضرت زینب س)) هم اسیر توام و هم ز اسارت سیرم دیده بگشا که گرفتار غل و زنجیرم دلم از ماتم تو معدن اندوه بود بی تو ای عشق قسم،از همگان دلگیرم نکشد جور فلک گر من خونین دل را آخر از داغ جگر سوز تو من می میرم این همه ظلم روا نیست به اولاد علی تو بگو چیست عزیز دل من تقصیرم؟ باید از دیده چکد خون دل و خون جگر تا که از حال اسیران تو شد تصویرم دوری از تو به خدا سخت بود بر زینب باورم نیست که هجران تو شد تقدیرم .
. بالای نیزه هائی و من پای نیزه ها سنگم زدند به جان تو از لای نیزه ها حق میدهم اگر که تکلم نمیکنی مانده به روی لعل لبت جای نیزه ها .
. شراره بر دل ناموس مصطفی نزنید نمک به زخم عیالات مرتضی نزنید سر پدر که به نی شد،زپی دگر سیلی به روی دختر غمدیده، بی هوا نزنید برای خاطر زهرا و مصطفی و علی کلوخ و سنگ و لگد بر زنان ما نزنید تو را قسم به خدا،سنگ کینه خود را ز بام خانه به سقای خیمه ها نزنید اگر چه با رخ ما آشنا شده سیلی دگر به اهل حرم تازیانه ها نزنید به پیش دیده سقای خیمه ها،مردم زنان و دخترکان را به هر کجا نزنید قسم به حق،که به حق،مازآل طاهاییم برای خاطر او سیلی از جفا نزنید ✍ .
. (ع) حرم خاکی تو کعبه ی آمال حسن زائرت،زائر سرمست و خوش اقبال حسن پای ابقای شریعت سر و جان نشناختی ولی افسوس که حقت گشت پامال حسن بسکه سنگین بود داغی که تو در دل داشتی که شدی از اثر زهر،سبک بال حسن تو در آن کوچه چه دیدی که از آن صحنه به بعد قامتت گشت به یکباره چنان دال حسن طی شد عمرت به غم و غصه و اندوه و فغان تا دم مرگ تو را بود چنین حال حسن به گمانم که نزد زهر شرر بر جانت شعله افتاد ز طفلی به پر و بال حسن صبر تو کرببلای دگری میباشد روضه ی غربت تو روضه ی گودال حسن خوب شد شام دهم چشم پر آب تو ندید غارت معجر و گهواره و خلخال حسن . @navaye_asheghaan
. تا به کی از هجر رویت دیده ها را تر کنیم؟ تا به کی آدینه ها را از فراقت سر کنیم؟ سوخت از هجران تو جان تمام عاشقان تا به کی جان را برایت غرقه در آذر کنیم؟ ای دل آشفتگان آشفته ی هجران تو تا به کی باید دل آشفته را مضطر کنیم؟ باغ وبستان هم زهجرانت بسی پژمرده است لاله ی دل را از این پژمردگی پرپر کنیم پشت در خیل گدا بنشسته، در را باز کن تا به کی چشمان تر را پای بند در کنیم؟ سو نمانده دیده را از بسکه گریانت شدیم پرده بگشا، تا که دیدار رخ انور کنیم ای عزیز فاطمه، بازآ  که با سوز دلت دیده ها را خونجگر از روضه مادر کنیم کی شود تا پا به پای گریه های هر شبت خویش را گریان داغ کشته بی سر کنیم؟ . ✍ .
. قسمت نشد تو را به نگاهی ببینمت در بین اشک و ناله و آهی ببینمت قسمت نشد،اگرچه گنهکاروعاصیم روی تو را به روی سیاهی ببینمت همراه تو نبودم و بودم عذاب تو ایکاش پا دهد، سر راهی ببینمت آقا اجازه ام بده، لطفی به من نما تا با دو چشم غمزده گاهی ببینمت جانم فدای غربت وتنهایی ات شود ای بیکس و غریب، الهی ببینمت جان میدهم،اگرکه نصیبم شودشبی روی تو را به وقت گناهی ببینمت من آرزوی دیدن روی تو را کنم ترسم همین بود که نخواهی ببینمت ازشرم روی تو چه کنم؟ گرز راه مهر لطفی به من کنی و بخواهی ببینمت . ✍ .
. منم خار گلستان و توئی گلزار روح افزا منم شمع شبستان و توئی ماه جهان آرا منم گم کرده راه و غرق در گمراهی و ذلت توئی حسن خدادادی تویی پیداتر از پیدا کجا جویم تو را،از که بجویم یک نشان از تو به هر جایی گذر داری به هر منزل تو ره پیما تو اقیانوس لطفی و نظر بر قطره ها داری منم آن قطره ی ناچیز، لطفی کن تو ای دریا به هر کویی به دنبالت شدم مجنون صفت راهی نشد حتی ببینم  رد پایی از تو ای لیلا نهال آرزوهایم چه خشک است و چه افسرده صفایی بر من ارزانی کن ای نخل بلند بالا به لبها جان رسید آخر از این هجران طولانی بیا کوتاه کن راه دراز و از سفر  بازآ دگر تابی نمانده تا که خون باریم از دیده دگر صبری نمانده در دل هر عاشق شیدا کدام آدینه می‌بیند شکوه جلوه ی رویت کدامین دیده می‌بیند تو را با هیبت زهرا نجف در انتظار تو، مدینه بیقرار تو علی ذکر قیام تو، ثناگویت بود طاها . ✍ .
. بیا به کوی علی کوی او امان دارد به جسم بی رمق و ناتوان،توان دارد برای پیکر بیجان نیاز جان باشد ببر تو نام علی بر زبان که جان دارد به سینه ای که در او مهر مرتضی باشد نشان لطف خداوند مستعان دارد بیا به سفره پر نعمت علی بنشین که از برای گدای گرسنه نان دارد بیا به خانه حیدر غلام حیدر باش غلام خانه او فخر بر شهان دارد ببر به خانه او کاسه های خالی را که پر کند ز عطایی که بیکران دارد چه خانه ای که پر ازجلوه های ربانیست چه خانه ای که جنان از تبش نشان دارد بسان حیدر و آل مطهرش آیا خدا به روی زمین و به آسمان دارد؟ علی چها که ندید و چها که نشنید او دلش چه شعله ز بی مهری زمان دارد هماره دیده پر از اشک و ناله اش با آه هماره غصه بانوی قد کمان دارد .
. سلام الله علیها یارم غمی به سینه خودبیکرانه داشت رنگی کبود بر بدن از تازیانه داشت از ضربت لگد، اثری داشت سینه اش از ضربه ی غلاف به بازو نشانه داشت با هر نفس که از دل غمدیده میکشید خونی ز جای میخ و ز پهلو روانه داشت هر شام تیره تا به سحرگاه، درد و غم بر قلب داغدیده ی او آشیانه داشت از پا مرا فتاد و ز دستم شکیب برد داغی که از اصابت مسمار خانه داشت دور از نبی برای خلافت چه کردخصم دشمن برای کشتن زهرا بهانه داشت بال و پر کبوترم از کینه ها شکست باآنکه شوق پرکشیدن ازاین،لانه داشت با او چه کرده بود مگر چرخ روز گار کزغصه،اشک خون شده ازاین زمانه داشت ✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. آقا نظر به حال من بینوا نما با زائران خویش مرا همصدا نما ای کشته فتاده به گودال کربلا با یک نگاه لطف، دلم کربلا نما ✍ . @navaye_asheghaan
. تا هستم و تا نفس مرا هست بیا تا غصه ی تو مرا نکشته ست بیا دستم تو بگیر و پا مزن بر بختم سوگند بر آن کشته بی دست بیا ✍ . @navaye_asheghaan
. عج بر دلم غصه هجران تو آقا مانده اشک دوری زتو برچهره من جا مانده دیده ام تاب ندارد که نبیند رویت دیده ها منتظر وقت تماشا مانده گاهی از لطف نگاهی به گدایان بنما کاسه خالی شان بهر تمنا مانده لب خشکیده ما طالب پیمانه توست جرعه ای ده،که دهان بهرمی ات وامانده چقدر دور شدم از تو خدا میداند چقدر فاصله از من به تو جانا مانده همچنان قطره که دنبال یمی میگردد چقدر راه از این قطره به دریا مانده کوبه کو درپی تودشت به دشت میگردیم رد اشک است که بر چهره صحرا مانده دل نالایق ما گرچه اسیر هوس است لیک، عمریست که با یوسف زهرامانده عشق تو کرده جنون لیلی مجنون زده را چشم لیلا به قدوم تو مهیا مانده ای کمان ابروی زهرا،چه کند درد فراق قامت عاشقت از بار غمت تا مانده ✍ . @navaye_asheghaan
. با آنکه روی خاک روی سیاه سوده ام من را ببخش بنده ی خوبی نبوده ام بگذر ز من،گر چه شدم گرم معصیت اما هماره لطف و عطایت ستوده ام جای دعا و بندگی و عشق پروری افسوس درخطاوجرم وگناه بوده ام از چه دگر مسیر تو را طی نمیکنم؟ از چه ز دل غبار عبادت زدوده ام؟ تو خالق منی و منم عبد سرگشت دست طلب به غیرتو یارا گشوده ام! با کرده های خویش و جدا ازتو بودنم صبر از کف و قرار از دل زارم ربوده ام ✍ . @navaye_asheghaan
. رباعیات مدح ع صحبت ز مدح حیدر کرار میکنم وقتی سخن ز وصف علمدار میکنم وقتیکه یادی از غم تنهائیش کنم لعنت به دشمنش به دو صد بار میکنم از وصف کمالات علی می خوانم تا روز ابد به پای او می مانم این فخر مرا در دو جهان بس باشد خود را چو یکی ز نوکرانش دانم الحق که برازنده او آقائي است از عشق علی کار دلم شیدائى است جان دادن در حریم قدسی علی آمال دلم بوده ولی رویائی است حب علی و آل محمد شعار ماست ما شیعه ایم و عشق علی اعتبار ماست فخر این بود که خادم دربار حیدریم عنوان نوکری درش افتخار ماست شادم که به دل مهر علی را دارم از باده ی پیمانه ی او هشیارم تا آخر عمر این کلامم باشد از دشمن مرتضی علی بیزارم ما درس ز مکتب علی می خوانیم ما رمز سعادت از علی می دانیم چون فاطمه آن شهیده مکتب عشق ما پای ولایت فقیه می مانیم.... از وصف کمالات علی می خوانم تا روز ابد به پای او می مانم این فخر مرا در دو جهان بس باشد خود را چو یکی ز نوکرانش دانم اوصاف علی به هر زبان جاری نیست جز ماه رخش ماه شب تاری نیست غیر از نبی و علی و آلش، سوگند در هیچ کجا یار و مدد کاری نیست شادم که مرا گدای حیدر خوانند لب تشنه پیمانه کوثر خوانند از هر دو جهان مرا همین بس باشد ما را به سرای او چو نوکر خوانند با حب علی منصب شاهی دارم در ظلمت شب مشعل راهی دارم دانم ز ولای او خدا می بخشد هر آنچه گناه و اشتباهی دارم بی اذن تو هرگز عددی صد نشود بی حب تو از صراط،کس رد نشود هرکس که حلال زاده آمد به جهان در حب تو یا علی مردد نشود . @navaye_asheghaan
. ع صحبت ز مدح حیدر کرار میکنم وقتی سخن ز وصف علمدار میکنم وقتیکه یادی از غم تنهائیش کنم لعنت به دشمنش به دو صد بار میکنم از وصف کمالات علی می خوانم تا روز ابد به پای او می مانم این فخر مرا در دو جهان بس باشد خود را چو یکی ز نوکرانش دانم الحق که برازنده او آقائي است از عشق علی کار دلم شیدائى است جان دادن در حریم قدسی علی آمال دلم بوده ولی رویائی است حب علی و آل محمد شعار ماست ما شیعه ایم و عشق علی اعتبار ماست فخر این بود که خادم دربار حیدریم عنوان نوکری درش افتخار ماست شادم که به دل مهر علی را دارم از باده ی پیمانه ی او هشیارم تا آخر عمر این کلامم باشد از دشمن مرتضی علی بیزارم ما درس ز مکتب علی می خوانیم ما رمز سعادت از علی می دانیم چون فاطمه آن شهیده مکتب عشق ما پای ولایت فقیه می مانیم.... از وصف کمالات علی می خوانم تا روز ابد به پای او می مانم این فخر مرا در دو جهان بس باشد خود را چو یکی ز نوکرانش دانم اوصاف علی به هر زبان جاری نیست جز ماه رخش ماه شب تاری نیست غیر از نبی و علی و آلش، سوگند در هیچ کجا یار و مدد کاری نیست شادم که مرا گدای حیدر خوانند لب تشنه پیمانه کوثر خوانند از هر دو جهان مرا همین بس باشد ما را به سرای او چو نوکر خوانند با حب علی منصب شاهی دارم در ظلمت شب مشعل راهی دارم دانم ز ولای او خدا می بخشد هر آنچه گناه و اشتباهی دارم بی اذن تو هرگز عددی صد نشود بی حب تو از صراط،کس رد نشود هرکس که حلال زاده آمد به جهان در حب تو یا علی مردد نشود @navaye_asheghaan
. سلام الله علیها آسمان عشق را تابنده اختر زینب است وارث اوصاف زهرای پیمبر زینب است او تماما جلوه شان وشکوه مرتضاست تالی زهراو زینت بخش حیدرزینب است دختر ساقی کوثر را نباشد همطراز بعدزهرامادرش ثانی کوثر زینب است فاطمه ام ابیهای پدر باشد،زبعدفاطمه آنکه باشدبهرباباهمچومادرزینب است در میان آسمان طاعت و دلدادگی پرفروغ همچون مه ومهرمنورزینب است آنکه پای مکتب سرخ شهید کربلا شد کبودازتازیانه پای تاسرزینب است نام او زینب،بود ام المصائب کنیه اش مظهر صبرو وفای حی داور زینب است کربلا دریایی ازایثاروعشق و شوربود ناخدای کشتی این بحرباور زینب است آنکه شددرراه دین مصطفی قامت کمان چون حسین ازغصه ساقی لشگر،زینب است آنکه در کرببلا عباس و اکبر میدهد تا نگردد سهم اوتاراج معجر،زینب است کوفه شدازخطبه هایش کربلای دیگری آنکه بانطقش به شام انداخت آذر زینب است ✍ . @navaye_asheghaan
. علیه السلام یک لحظه گریه را به هستی دنیا نمیدهم یک لحظه ناله را به قیمت عقبی نمیدهم من آمدم که جان دهم آخر برای او پس جان به غیر روضه ی آقا نمیدهم گر ثروتی به وسعت دنیا مرا دهند آن را به یک عطای حضرت زهرا نمیدهم حور و قصور روضه ی رضوان برای خلق من آه روضه را به جنت الاعلی نمیدهم یک قطره اشک مجلس شاه شهید را بالله قسم به بیکرانه ی دریا نمیدهم دل گردل است وخانه یار است،پس بدان دل را به غیر کعبه ی دلها نمی دهم شد قبله ام حسین و قبله من کربلا بود من محرمم که کعبه ی من نینوا بود ✍ . @navaye_asheghaan
. های ای بی خبر ز روز قیامت،حیا نما گیرم که شعله بر دل کاشانه ام زدی آخر چرا به صورت زهرا نمای من سیلی به پیش دختر دردانه ام زدی از من چه دیده ای که لگد میزنی مرا با تازیانه بر تن تبدار من مزن پیش دو چشم اهل و عیالم مرا مزن آتش به جان و دیده ی خونبار من مزن من پیرمردم و تو جوانی،خدا گواست نائی به تن برای دویدم مرا که نیست با دست بسته میکشی ام،پشت مرکبت رحم و مروتی و حیائی، تو را که نیست انداخت از نفس، من هشتاد ساله را از بسکه خصم،پای پیاده مرا کشید ای وای من رقیه که تنها سه سال داشت او می دوید و بر بدنش کعب نی رسید وقتیکه شعله بر دل کاشانه ام زدند آمد مرا به یاد،که آتش بود و خیمه ها بر پیکرم اگر چه زدند تازیانه ها دیگر نشد تنم هدف تیغ و نیزه ها ✍ . @navaye_asheghaan
. علیه السلام طایر قدسی ام و سوخت همه بال و پرم زهر شد مرهم زخم دل و زخم جگرم بارها خون جگر خوردم و از ظلم عدو خون دل بود که میریخت ز چشمان ترم میکشم پا به زمین از اثر زهر بلا میکشم آه از این سینه پر شعله ورم شرم از روی من و روی پیمبر نکرد آنکه از فتنه و بیداد دو تا کرد کمرم بسکه شبها ز غریبی دلم گرییدم که گرفت هاله غم چهره همچون قمرم قبله عالمم و روی به قبله شده ام شادم از اینکه نشسته ست کنارم پسرم گرچه لب تشنه ام اما به دلم افتاده جان دهم تشنه به یاد شه لب تشنه ترم گرچه بر روی زمین پا کشم از درد ولی شد تجسم غم آن کشته به پیش نظرم یاد تاراج حرم همره سیلی و لگد یاد آن پیکر زخمی ز پا تا به سرم ✍ . @navaye_asheghaan
. هم اسیر توام و هم ز اسارت سیرم دیده بگشا که گرفتار غل و زنجیرم دلم از ماتم تو معدن اندوه بود بی تو ای عشق قسم،از همگان دلگیرم نکشد جور فلک گر من خونین دل را آخر از داغ جگر سوز تو من می میرم این همه ظلم روا نیست به اولاد علی تو بگو چیست عزیز دل من تقصیرم؟ باید از دیده چکد خون دل و خون جگر تا که از حال اسیران تو شد تصویرم دوری از تو به خدا سخت بود بر زینب باورم نیست که هجران تو شد تقدیرم ✍ .
. صبرم به هر مصیبت و محنت سپر شده دانی چگونه روز و شبم بی تو سر شده از اینهمه بلا و مصیبت که دیده ام سهم دلم شراره و خون جگر شده آب از سرم گذشته و تنها و بیکسم یارم در این زمانه، دو چشمی که تر شده از بسکه تازیانه شده سهم دخترت تابی به تن ندارد و بی بال و پر شده اوج غریبی ام بِنِگر ای فلک کنون تنها انیس غربتم اشک بصر شده عباس کو تا که ببیند سنان و شمر با خواهر شکسته دلش همسفر شده ✍ . @navaye_asheghaan
. ((رباعیات اربعین قسمت1)) چه رنجی از فراق تو کشیدم چه زهری از غم و داغت چشیدم بریدند چون سرت را ای برادر منم از هر دو عالم دل بریدم زده آتش به جانم ماتم تو کشد آخر مرا درد و غم تو الهی کاش میشد تا نبینم تن پر زخم و خون و درهم تو چکد خون از دوچشمان پر آبم عدویت خارجی کرده خطابم زجاخیزو سخن گو با مَنِ زار که من خونین دل از بزم شرابم به پیش پیکرت دشمن مرا زد دو دستم بسته بود و از جفا زد ز کوفه تا به سوی شام ویران مرا با کعب نی در هر کجازد چرا دیگر نمی آید صدایت شده پرپر تمام لاله هایت برادر جان ببین با قامتی خم رسیده خواهرت در کربلایت ببین خواهر ز داغت پیرتر شد شب و روزم چگونه بی تو سر شد مزارت را به آب دیده شویم که بی تو دیده ام همواره تر شد غمت آخر ز خواهر جان ستاند همیشه داغ تو در دل بماند دعا کردم که از بعد تو،زینب دگر در وادی دنیا نماند دوچشمانم زهجرت اشکباراست دلم از ماتمت اندوهبار است امان از سیلی مردان شامی برادر خواهرت نیلی عذار است خزان از من بهارم را گرفته همه دارو ندارم را گرفته دو عالم درد دارم از غم تو غمت صبر و قرارم را گرفته سخن گو با مَنِ افتاده از پا قیامت در دلم گردیده بر پا نشستم در کنار تربت تو کنم ناله به همراهی زهرا .......... قسمت2)) تمام لاله هایت ارغوانی ست قدم همچون هلالست وکمانیست هزاران درد دارم در دل اما غمم یاد لبان خیزرانی ست نمیشد باورم هجران و دوری چه مشگل بودبعد از توصبوری تنت افتاد بر خاک بیابان سرت افتاد در کنج تنوری نشد آخر بمیرم در بر تو نشد بوسم دوباره حنجر تو ز ظلم نیزه و شمشیر و خنجر نشد در بر بگیرم پیکر تو برایت تحفه آوردم برادر قدی از غم کمان و دیده ای تر ز سیلیِّ سنان و شمر و خولی رُخی دارم چُنان رُخسار مادر خمیده آمدم از کوفه و شام شنیدم از عدویت طعن و دشنام جسارت شد به رویت بر سر نی امان از سنگهای بر لب بام چسان گویم چه آمد برسرمن شکسته چون دلم بال و پر من ز بسکه تازیانه بر تنم خورد شده نیلی تمام پیکر من چه رنجی شد نصیب کاروانت چه وسعت داشت درد بیکرانت الهی بشکند دستی که از کین سرِنیزه فروکرد بر دهانت چهل منزل سرت روی سَنان بود نشان سنگ بر رویت عیان بود تو قرآن با لب خشکیده خواندی جواب خواندن تو خیزران بود غمت در این دلم کاشانه کرده دو عالم درد در دل خانه کرده سه ساله ماند در کنج خرابه دلم یاد غم دردانه کرده غمت آتش زده بر حاصل من فراقت خون نموده این دل من به هر درد و مصیبت صبر کردم ولی داغ تو گردد قاتل من ✍ .
. ✍ یا رب تو به فریاد برس در عرصات یا رب تو نشان ما بده راه نجات من حیدریم ، مهر علی را دارم باشد همه دم ذکر لبانم صلوات بر چهره تابناک احمد صلوات بر آینه ی خالق سرمد صلوات بفرست مدام با خلوص نیت بر خاتم انبیا محمد صلوات خواهی که شوی شامل رزق و برکات خواهی که قبول افتدت صوم و صلات پس با دل پاک و نیت خالص خود بفرست به احمد و به آلش صلوات . @navaye_asheghaan
. علیه السلام از تو نگاه و از من نوکر ارادتی ازمن گدائی و ز تو لطف و کرامتی من گم شدم ز راه حقیقت،کجا روم ای کشتی نجات، تو چراغ هدایتی لطفی نما و ازمن افتاده دست گیر پاپس مکش زمن که تو اوج عنایتی ای تشنه لب که جام بلا سر کشیده ای لب تشنه بودن از من و از تو سقایتی بالله قسم که معجز نامت قیامت است تو در کمال و فضل و شرف بی نهایتی بالاتر از تصور خلقت مقام توست از هرچه بود و هر چه نبودست غایتی با آن دعا و حال مناجات آخرت معلوم می‌شود که تو روح عبادتی باید که نام نامی تان را ادب نمود حقا که از سلاله ی پاک شرافتی مبهوت فروجاه وشکوه ومقام توست هر کس شنیده از تو و شأنت حکایتی تو مظهر خدائی و حق در تو منجلی یعنی که جلوه های خدا در جلالتی طاعت بدون عشق ومحبت بطالت است بی مهرتان نماز ندارد وجاهتی اصلا وجود قرب الی الله از شماست بی لطفتان نصیب نگردد سعادتی باخون سرخ حنجرت خشکیده ات حسین دادی تو رنگ و بوی به هر چه شهادتی ✍ . @navaye_asheghaan