eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. بازم تو شهرمون پیچیده بوی عطرِ حسین اشکم رو دفترِ صورتم می‌نْویسه قطره قطره حسین! بازم تو شهرمون می‌پیچه نغمه ی یاحسین می‌رسه روزی که آدما میگن تو کل دنیا حسین می‌رسه روزی که عاشق بشن همه واله و عاشقِ حسین فاطمه  برای دلبرش بمیره هم کمه... واله و عاشقِ حسین فاطمه  با اذن فاطمه پوشیدم بازم پیرهن سیاه همین شب اول قلبم و راهی کردم سمت قتلگاه  شکر خدا دلم با درد و غم میشه روبرو  واسه اومدن به روضه ها از اشک چشمام دارم وضو  تو عُمقِ قلبمه محبت حسین برام مقدسه مصیبت حسین  نفس کشیدنم عنایت حسین برام مقدسه مصیبت حسین  بازم تو کربلا کعبه میشه هر شب مُعتکف روضه تُ و واسه سنگم بگن از داغ تو میشه مُنعطف! ای که تو روضه هات گریه کرد جن و انس و ملک تا ابد می‌گَرده دورِ تو خورشید و ماه و چرخِ فلک همیشه گردنم به زیر منّتُ و خدا نگیره از من این سعادتُ و الهی زندگیم شِه خرجِ هیئتُ و خدا نگیره از من این سعادتُ و  ✍ ................ ای وای از کربلا وای از این زمین پر بلا از وقتی پام رسید به زمین قلبم به غم شده مبتلا  دلشوره دارم و دارم میمیرم از اضطراب  تو سینم تنگه جای نفس چه کنم با این رنج و عذاب  چیکار کنم اگه خاری بره تو پات از غصه جون میدم ای خواهرت فدات از زیر دست و پا وقتی بیاد صدات از غصه جون میدم ای خواهرت فدات ترسم از اینه که خواب من اینجا تعبیر بشه ترسم اینه که حسینِ من سهمِ نیزه و شمشیر بشه ترسم از اینه که پا بذارن اینجا رو تنت بنده نفسام به بودنت می‌میرم واللهْ با کُشتنت از دلهره داره می لرزه دست و پام حسین من خودت یه کاری کن برام اگه به ساحتت نذارن احترام حسین من خودت یه کاری کن برام بوی خون می‌رسه به مشامِ منِ خون جگر ای وای از اون روزی که بشم با شمر و با خولی همسفر  دلشوره کُشت منو حرفامو از تو چشمم بخون من زینبم مگه می‌تونم ببینمت بین خاک و خون  یه کاری کن ازین غصه بشم رها حیفه تنت بشه طُعمه ی نیزه ها امان از این غمِ بدون انتها  حیفه تنت بشه طُعمه ی نیزه ها ✍بهمن عظیمی  ........... . (س) خوشحالم امشب و انگاری خوابم تعبیر شده تو گرمای آغوشت بابا حتی سرما بی تأثیر شده تا پیچید بوی تو حس کردم که تو آغوشتم  مثل عمه بیست و پنج روزه عزادار و سیاپوشِتَم چه گریه آوَره قصه و ماجرات زخمیه صورتت خونی شده لبات  سوخته محاسنت آی بمیرم برات زخمیه صورتت خونی شده لبات  خیلی فرصت کمه بخوام واست درد دل کنم دوس دارم با اشکای چشام خاک ویرونه رو گِل کنم  دوس دارم تا سحر صورت تو رو نگاه کنم خیلی دوس دارم که حالم و تا تو هستی روبراه کنم می‌خوام ادب کنم این دَمِ واپسین  ولی نمی‌تونم اوضاع مو ببین می‌خوام سر تو رو بردارم از زمین  ولی نمی‌تونم اوضاع مو ببین از وقتی دیدمت بالای نیزه با چشم تر دوس دارم با عمه روز و شب گریه کنیم واسه تو پدر تو رفتی بعد تو به زخم عمه زدن نمک بیشتر از اینا هم واسهْ تو حاضرم که بخورم کتک می‌گیره دل اگه نباشه دلبرش وقتی بِرِه پدر ، می‌میره دخترش قصه ی دخترت رسید به آخرش  وقتی بِرِه پدر ، می‌میره دخترش ✍بهمن عظیمی  ......... . (س) نبینم بی کسی نبینم اینطور دلواپسی حاضرم واسه تو جون بِدم توی پات نَره خار و خسی توو روزِ بی کَسیت بی تفاوت باشم من ، چطور ؟ دردت به جونم داداش حسین تا زینب زنده ست تو غم نخور کُشته منو داداش غربت توو چشات من حاضرم خودم میدون بِرَم برات ای کاش می‌ذاشتی که من جون بِدَم به پات من حاضرم خودم میدون بِرَم برات ببخشم بیش از این چیزی ندارم هدیه کنم باید بشینم تو خیمه و از غربت تو گریه کنم این من و اینم از هدیه ی خیلی ناقابلم به خاکِ مادرمون قسم دست رد نزنی به دلم نذار غمِ چشات سهم دلم بشه قبول شون بکن خواهرت حَقِشه دیگه این آخرین خواسته و خواهشه قبول شون بکن خواهرت حَقِشه بازم دیدم به چشم خوبی و بخشندگی تُ و من نمیام بیرون از خیمه تا نبینم شرمندگی تُ و من کاش مثل بچه هام بشه جون من امروز فدات شرط ضمن عقدم بوده که تا پای جونم باشم باهات همیشه سنگت و به سینه می‌زنم هستم تا آخرش نگا نکن زنم حالا توو کربلات سهمی دارم منم هستم تا آخرش نگا نکن زنم ✍بهمن عظیمی ............. .
. (س) " (س) بند اول عمه نترسیا ، نلرزیا ، از این صدا و هلهله عمه نترسیا ، نلرزیا ، از نگاه های حرمله عمه نترسیا ، عمه نلرزیا من بمیرم ، که اشکه تو چشمات من بمیرم ، میلرزه دست و پات من بمیرم ، از غصه ی دوری سفید شده موهات آه رقیه بند دوم عمه نترسیا ، نلرزیا ، موندم چجور بگم برات عمه نترسیا، نلرزیا ، تو طبق ِسر بابات عمه نترسیا ، عمه نلرزیا نگاه نکن ، خونی شده لبهاش نگاه نکن ، سوخته همه موهاش نگاه نکن ، که بی بدن مونده صحبت بکن باهاش آه رقیه ✍شعر و‌سبک : 👇 @navaye_asheghaan
. ۱۴۰۴ (س) بلندشو دخترم ، بریم با همدیگه بلندشو بریم پیش اصغر می‌دونم خسته ای ، بگیر دست منو بلندشو بریم یاس پرپر زخمای روی دست و پات ، واسه بابا عذابه ها پاشو دست منو بگیر ، بریم از این خرابه ها پاشو از خاک ای نازنین ، پاشو از روی این زمین روی خاکا نَشین گلم ، پاشو رو دامنم بشین بمیرم دخترم ، شکسته دندونات ببینم ؛ چرا سوخته گیسوت بمیرم دخترم ، چرا قَدّت خَمه شکسته چرا دست و بازوت چی شده ای عزیزکم ، نمی‌بینه چرا چشمات انقدَر خونیه لبت ، شباهت داری به بابات تاوله روی پات چرا؟ ، قهری بامن ، فدات چرا؟ چه بلایی اومد سرت؟ ، بگو سوخته موهات چرا؟ گلم گریه نکن ، نکن خون قلبم و بخواب توی آغوش بابا بیا و دردات و ، تموم حرفات و بگو باز توی گوش بابا قهر نکن دخترم باهام ، تو عزیز دل منی سوخته موهات ولی هنوز ، دختر خوشگلِ منی تویی تاج روی سرم ، تا ابد هستی دلبرم من بابای تو هستم و ، هنوزم هستی دختر ✍بهمن عظیمی .............. بن_الحسن(ع) رو خاک قتلگاست ، عموی بی‌کسم عمویی که مثل بابامه اگه تیکه تیکه ، بشم ای عمه جون همین راه و میدم ادامه احتیاجم داره الان ، شده تنها بذار برم خنجر شمر رو حنجره ، تو رو زهرا بذار برم می‌میرم تو راه عمو ، تا بشم خونخواه عمو   جونِ ناقابلم میشه ، هِدْیه به پیشگاه عمو با کلی آرزو ، رسیدم پیش تو که باشم باتو یار و همراه اگه زنده به گور ، بشم حتی عمو  نمیرم ازینجا به والله من بدهکارِتم عمو ، گردنم داری آخه دِین بابامم راضیه برات ، جون بدم ای عمو حسین مثل قاسم میدم نشون ، پیشِت هستم تا پای جون گردن ما حق داری تو ، پدری کردی واسمون بمیرم واسه ی ، جراحات تنت بمیرم که اینطور غریبی تا وقتی زنده ام ، نمی‌ذارم عمو بشه نزدیکِت نانجیبی توو گلوم بغض بی کسی ، رو لبم ذکر ربّنا اومدم تا سپر بشم ، جلو شمشیر دشمنا خارِ چشمای دشمنم ، مگه از تو دل می‌کَنَم وقتشه تا ثابت کنم ، بچه شیر حسن منم ✍بهمن عظیمی .................. (ع) لالا لالا لالا ، گل نیلوفرم بخواب آروم آروم عزیزم هنوز بازه چشات ، بگو آخه چطور رو چشمای تو خاک بریزم داره می‌خنده حرمله ، الهی که بشه سقط توی آغوش من چطور ، پرپرت کردن عاقبت شده خونی موی سرت ، سرتاسر کل پیکرت کفن تو قنداقه تِه ، شده بیچاره مادرت تو رو غسلت دادن ، با خون حنجرت ملائک شدن مضطر تو سه شعبه گوش تا گوش ، بریده حنجر و الهی نیاد مادر تو این صدایی که می‌شنوی ، سوز و آه منه بابا شکاف حنجرت علی ، بوسه گاه منه بابا می‌گیرم به سینه تو رو ، صورت غمگین تو رو بگو آخه با چه دلی ، بخونم تلقین تو رو بمیره مادرت ، به مو بنده سرت منو می‌کُشه آخر این غم امید داشتم بهت ، تازه شیش ماهِته چجوری بگم اِسْمَعْ اِفْهَمْ از غم رفتنت علی ، دیگه بابا شده هلاک جای آغوش مادرت ، تو رو می‌سپارمت به خاک داری میری نور چشام ، برسون به زهرا سلام سخته واللهه اصغرم ، لحظه ی تدفینت برام ✍بهمن عظیمی .👇 @navaye_asheghaan
. (ع) دارم دق می‌کنم ، بلند شو اکبرم نذار روی خاک صورتت رو عزیز جون من ، چی شد که خاک و خون گرفته همه هیبتت رو می‌میرم تو بمیریا ، منو تنها نذاریا دارم از غصه جون میدم ، از حرم زینبم بیا سیرم از این عالم علی ، از غمت می‌نالم علی پاشو دست من و بگیر ، که وخیمه حالم علی با بغض مرتضی ، چه بدجور کشتنت غمت قبر بابا رو کَنده سر اومد طاقتم ، می‌بینی که داره به اشکم یه لشکر می‌خنده مثل تسبیح پاره که ، دونه هاش ریخته رو زمین بدن تیکه تیکه تُ و ، من باید جمع کنم ببین سهم این صحرایی علی ، می‌بینم هر ، جایی علی توی صحرا گم کردمت ، یوسف بابایی علی چقد بد کشتنت ، چه اوضاعی شده که هیچ کس شبیهش ندیده دلم شد مضطرت ، بیچاره مادرت برات خیلی زحمت کشیده چه بی رحمانه توی دشت ، دوره کردن جَوونم و جون دادم تا رو خاک دیدم ، خورشیده آسمون مو دشمنا بی دردن علی ، چقدَر نامردن علی تو رو کشتن پیش چشام ، نیمه جونم کردن علی ✍ ..... . چطور باور کنم ، که من هم دعوتم توی بزم روضه‌ت نشستم اگر چه روسیام ، اگرچه بی کسم دلم رُو به زلف تو بستم نمک زندگیم حسین ، سند بندگیم حسین من بودم نوکر خودت ، از قدیم و ندیم حسین غمی دل رو مضطر نکرد ، چشم ماها رو تر نکرد هیشکی غیر از تو یاحسین ، نوکرش رو باور نکرد غم تو قلبارو ، به خاک و خون کشید غمت خاصه و بی شباهت می‌دونم عاقبت ، می‌گیری دستم و به دست توئه چون شفاعت شافع محشرم حسین ، سایه ی رو سرم حسین میگم از عمق دل اینو ، من سَنَه نوکرم حسین مثل بارون رحمتی ، چشمه ی جود و نعمتی تا نفس دارم پای تو ، می‌مونم با هر قیمتی خداروشکر آقا ، که قلب عاشقم شد از غصه ی تو لبالب شنیدم تشنه لب ، بریدن از قفا سرت رو جلو چشم زینب لعنت حق به دشمنت ، چقدَر زخمیه تنت همه ریختن تو قتلگاه ، چه غریبونه کشتنت دل زینب مضطر شده ، سوخته و خاکستر شده بمیرم جسم اطهرت ، سهم تیغ و خنجر شده ✍بهمن عظیمی ......... (س) بلندشو دخترم ، بریم با همدیگه بلندشو بریم پیش اصغر می‌دونم خسته ای ، بگیر دست منو بلندشو بریم یاس پرپر زخمای روی دست و پات ، واسه بابا عذابه ها پاشو دست منو بگیر ، بریم از این خرابه ها پاشو از خاک ای نازنین ، پاشو از روی این زمین روی خاکا نَشین گلم ، پاشو رو دامنم بشین بمیرم دخترم ، شکسته دندونات ببینم ؛ چرا سوخته گیسوت بمیرم دخترم ، چرا قَدّت خَمه شکسته چرا دست و بازوت چی شده ای عزیزکم ، نمی‌بینه چرا چشمات انقدَر خونیه لبت ، شباهت داری به بابات تاوله روی پات چرا؟ ، قهری بامن ، فدات چرا؟ چه بلایی اومد سرت؟ ، بگو سوخته موهات چرا؟ گلم گریه نکن ، نکن خون قلبم و بخواب توی آغوش بابا بیا و دردات و ، تموم حرفات و بگو باز توی گوش بابا قهر نکن دخترم باهام ، تو عزیز دل منی سوخته موهات ولی هنوز ، دختر خوشگلِ منی تویی تاج روی سرم ، تا ابد هستی دلبرم من بابای تو هستم و ، هنوزم هستی دختر ✍بهمن عظیمی ..... (ع) رو خاک قتلگاست ، عموی بی‌کسم عمویی که مثل بابامه اگه تیکه تیکه ، بشم ای عمه جون همین راه و میدم ادامه احتیاجم داره الان ، شده تنها بذار برم خنجر شمر رو حنجره ، تو رو زهرا بذار برم می‌میرم تو راه عمو ، تا بشم خونخواه عمو   جونِ ناقابلم میشه ، هِدْیه به پیشگاه عمو با کلی آرزو ، رسیدم پیش تو که باشم باتو یار و همراه اگه زنده به گور ، بشم حتی عمو  نمیرم ازینجا به والله من بدهکارِتم عمو ، گردنم داری آخه دِین بابامم راضیه برات ، جون بدم ای عمو حسین مثل قاسم میدم نشون ، پیشِت هستم تا پای جون گردن ما حق داری تو ، پدری کردی واسمون بمیرم واسه ی ، جراحات تنت بمیرم که اینطور غریبی تا وقتی زنده ام ، نمی‌ذارم عمو بشه نزدیکِت نانجیبی توو گلوم بغض بی کسی ، رو لبم ذکر ربّنا اومدم تا سپر بشم ، جلو شمشیر دشمنا خارِ چشمای دشمنم ، مگه از تو دل می‌کَنَم وقتشه تا ثابت کنم ، بچه شیر حسن منم ✍ 👇
. هوای شونه‌تو بابا هنوزم موی من داره بگیر دستامو که بالم هوای پر زدن داره حراجی بودم و مُردم تو اون اوضاعِ بد گفتم بپرس عمه که این بازار به قدِّ من کفن داره ؟ برا تَه مونده‌ی موهام دو سه تا چنگ هم بس بود خدایا این مسیرِ تنگ زیادی پیرزن داره گوشام و میگیرم اینجا نه واسه زخمِ رو گوشام می‌بینی کوچه‌های شام که خیلی بد دهن داره تو دستم رَدِّ زنجیره بجای اون النگوها تو دستش ساربان اما عقیقی از یمن داره سکینه خیلی می‌ترسه هنوز از عمه می‌پُرسه یتیمِ خاکیِ بی جون مگه چونه زدن داره تو رو عریان رها کردن تو رو از من جدا کردن تنت رو دیدن و گفتن بده که پیرهن داره الهی جون بده خولی چه خورجینی به همراشه الهی دق کنه اَخنَس لباساتو به تن داره... ✍ ............. . چه رویایی برا تشییع جنازم آخرش اومدی بابایی میشه یه بار دیگه برای من بخونی لالایی چه رویایی نبودی و... یادم نمیره هیچ وقت دیگه بازار یهودی و میبینی روی صورت من آثار کبودی و نبودی و... حسین جانم ۵ -------------------------------------- نمیبخشم اونی که نیمه شب دنبالم اومد و نمیبخشم همون که تا میگفتم بابا، میزدو نمیبخشم نمیبخشم پرم سوخته مثه محاسنت ببین که موهای سرم سوخته گل سری که واسم خریدی با معجرم سوخته پرم سوخته حسین جانم ۵ شاعر: ✍ ......... شبه و خوابم نمیاد خیلی گرسنمه مهمون داریم ولی موهام چه نامنظمه زجر و خدا لعنت کنه دستش چه محکمه از اون که موهاتو کشید بدم میاد از اون که دیدم سر تو برید بدم میاد از ناقه افتادم زخمی شدم ولی از اون که با اسب رو تنت دوید بدم میاد شاعر: ✍ ........ هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه است تنها حرمی که روضه خون نمیخواهد حرم رقیه است اومدم زیارتت با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری خیلی روضه نگفته داری وای ... سلام خانوم ایها الصدیقه الشهیده ای نوه مادر قد خمیده گنبدتم مثل موهات سفیده شاعر: ✍ 👇 @navaye_asheghaan
Banifatemeh - madahionline.ir4_5776378696952712476.mp3
زمان: حجم: 2.57M
▪︎ ▪︎خوش اومدی تو از سفر بابا... ▪︎حاج سید مجید بنی فاطمه
هوای شونه‌تو بابا هنوزم موی من داره بگیر دستامو که بالم هوای پر زدن داره حراجی بودم و مُردم تو اون اوضاعِ بد گفتم بپرس عمه که این بازار به قدِّ من کفن داره ؟ برا تَه مونده‌ی موهام دو سه تا چنگ هم بس بود خدایا این مسیرِ تنگ زیادی پیرزن داره گوشام و میگیرم اینجا نه واسه زخمِ رو گوشام می‌بینی کوچه‌های شام که خیلی بد دهن داره تو دستم رَدِّ زنجیره بجای اون النگوها تو دستش ساربان اما عقیقی از یمن داره سکینه خیلی می‌ترسه هنوز از عمه می‌پُرسه یتیمِ خاکیِ بی جون مگه چونه زدن داره تو رو عریان رها کردن تو رو از من جدا کردن تنت رو دیدن و گفتن بده که پیرهن داره الهی جون بده خولی چه خورجینی به همراشه الهی دق کنه اَخنَس لباساتو به تن داره... ✍ ............. . چه رویایی برا تشییع جنازم آخرش اومدی بابایی میشه یه بار دیگه برای من بخونی لالایی چه رویایی نبودی و... یادم نمیره هیچ وقت دیگه بازار یهودی و میبینی روی صورت من آثار کبودی و نبودی و... حسین جانم ۵ -------------------------------------- نمیبخشم اونی که نیمه شب دنبالم اومد و نمیبخشم همون که تا میگفتم بابا، میزدو نمیبخشم نمیبخشم پرم سوخته مثه محاسنت ببین که موهای سرم سوخته گل سری که واسم خریدی با معجرم سوخته پرم سوخته حسین جانم ۵ شاعر: ✍ ......... شبه و خوابم نمیاد خیلی گرسنمه مهمون داریم ولی موهام چه نامنظمه زجر و خدا لعنت کنه دستش چه محکمه از اون که موهاتو کشید بدم میاد از اون که دیدم سر تو برید بدم میاد از ناقه افتادم زخمی شدم ولی از اون که با اسب رو تنت دوید بدم میاد شاعر: ✍ ........ هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه است تنها حرمی که روضه خون نمیخواهد حرم رقیه است اومدم زیارتت با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری خیلی روضه نگفته داری وای ... سلام خانوم ایها الصدیقه الشهیده ای نوه مادر قد خمیده گنبدتم مثل موهات سفیده شاعر: ✍ 👇 @navaye_asheghaan
. شهادت حضرت رقیه (س) رویم شده نیلی پدر جان از ضربه ی سیلی پدر جان باباعدو.با ناسزا.با پامرا زد هرمرتبه.سیلی به من.او بی هوا زد من دیگه اون سه ساله.که دیده بودی نیستم ببخش اگه نمیشه.بازم روپام بایستم                بابا حسین مظلوم سفید شده تمومه موهام ببین چقد شبیه زهرام بابا ببین.تمومه این.تنم کبوده این دختر.سه ساله ات.جرمش چه بوده بال وپر منو سوخت.آن دختره یهودی به دختر تو زد سنگ.بابا چرا نبودی               بابا حسین مظلوم بگو سرت رو کی بریده بگم کی موهامو کشیده یه بغضیه.که این روزا.توی گلومه خیلی دلم.خیلی دلم.تنگه عمومه باباچرا لب تو.به رنگه ارغوونه گمون کنم که جای.یه چوبه خیزرونه              بابا حسین مظلوم ابوذر رییس میرزایی (بهار) .👇 @navaye_asheghaan
1753608658950_-2147483648_-210949.ogg
زمان: حجم: 2.13M
زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها بد جوری زدنش بی حس شد بدنش توی خرابه آخر کار چادر عمه شد کفنش سر رو خاکا میذاشت، طفلکی ۳ چشماش که سو نداشت، طفلکی ۳ پای پر آبله ش، خسته بود ۳ دستاش توی طناب، بسته بود ۳ _ بازوشو که نگو پهلوشو که نگو شبا همین که ماهو می دید گریه می کرد به یاد عمو تا چشماش رفت رو هم، زجر اومد ۳ سیلی، ضرب لگد، حرف بد ۳ موهای سوختشو، می کشید ۳ پیر شد از بس غم و، غصه دید ۳ _ نزدیک سحره دلتنگ پدره با سر سوخته میرسه که دخترو با خودش ببره خم شد با دستای، بی رمق ۳ روپوشو زد کنار، از طبق ۳ فهمید از راه دور، اومده ۳ انگار از توو تنور، اومده ۳ @navaye_asheghaan
. ☑️بند اول انگاری دارم خواب میبینم /خرابه شده چراغون خوش اومدی اما تو چرا/با سر اومدی باباجون حالا که هستی پیش دخترت بگو چرا نیست جسم اطهرت چقد زیاده زخمای سرت یه سوال دارم ازین صورت دودی/خیلی درده وقتی بودم توو محله ی یهودی/خیلی درده تا حالا من و دیدی به این کبودی/خیلی درده بابا حسین جان ابتا بابا حسین جان ☑️بند دوم بابایی سرم درد میکنه/میسوزه چشای تارم پاهای پر از تاولم و /زیر سر تو میزارم نبودی دشمن هر جایی میزد به عمه میزد خیلی حرف بد گاهی با مشت و گاهی با لگد نگم از سیلی و ضرب تازیونه /خیلی درده نگم از جسارتای بی بهونه/خیلی درده دارم از ضربه ها رو تنم نشونه /خیلی درده بابا حسین جان ابتا بابا حسین جان ☑️بند سوم نبودی ببینی باباجون،گرگای توو بیابون هر جایی گفتیم اسم تو، ما رو میزدن فراوون نگم برات از بازارای شام نگم برات از سنگای رو بام با عمه بودیم بین ازدحام تو رو من رها نمیکنم محاله تا زنده هستم دارم از غمت میمیرم تو ببین که خیلی خسته م منو با خودت ببر جان پدر، که پر شکستم بابا حسین جان ابتا بابا حسین جان @navaye_asheghaan
( سلام الله علیها ) اگر امشب ، قافله برود من بمانم و این لاله گون صحرا کنم‌گریه ، ازبرای پدر تاسحر به برِ ، مادرم زهرا روان سوی ، شام ویرانم خداحافظ ، ای پدرجانم اگردشمن روی نعش پدر تازیانه زند ، بر تن زارم زِ رگهای ، پاره پاره ی او لحظه ای لب را ، برنمیدارم روان سوی ، شام ویرانم خداحافظ ، ای پدرجانم کنار این ، پاره پاره بدن من دلِ همه را غرقِ خون کردم که با خونِ حلقِ خشک پدر روی نیلی خود ، لاله گون کردم روان سوی ، شام ویرانم خداحافظ ، ای پدرجانم اگر دستم ، شد جدا زِ تنت دل جدا نشود ، از تو ای بابا روم کوفه ، تا به گِردِ سرت بشکند سرم از سنگِ دشمن ها روان سوی ، شام ویرانم خداحافظ ، ای پدرجانم عدونگذاشت تا دراین یَمِ خون ناله سردهم و ، دربرَت گیرم روَم پشتِ ، خیمه باردگر بوسه از گلوی ، اصغرت گیرم روان سوی ، شام ویرانم خداحافظ ، ای پدرجانم ببین بابا ، عازم سفرم خون شده جگرم ، از برای تو بگو دشمن ، مُهلتم بدهد تا که گریه کنم ، درعزای تو روان سوی ، شام ویرانم خداحافظ ، ای پدرجانم @navaye_asheghaan
. 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از اون سیلی سنگین / سبک شد دیگه خوابم دیدم خواب بابا رو / که اینجوری بی تابم ببین عمه جون آخه / چقد دنیا بی رحمه بابام نیس که پاهامو / ببینه پر از زخمه دیگه جونی نیس برام بس که خوردم کعب نِی گفتی بابا جون میاد عمه آخه دیگه کِی؟ غم که نیس یکّی دو تا بابا بابا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شده دختر شامی / واسه رخت من دلسوز از اون دختر شاهی / نشون نیس دیگه امروز سرم گرم موهات بود / آتیش شد همه موهام چشام مات چشمات بود / گذاشت چکمه‌شو رو پام میذارم سر روی سنگ روو به سوی آسمون که شاید پیدا بشه توو خوابم یک تیکّه نون میرسه بوی غذا بابا بابا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از اینجا میگم با تو / همین لحظه ی جانسوز بابا یادته؟ انگار / که بودش همین دیروز سر ماهتو بابا / گذاشت پیش روی من بازم اومده انگار / سراغم همون دشمن این هزار سال درد من یه کتاب کامله دوباره انگار بابا دور شدم از قافله منو و زجر بی حیا ... بابا بابا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چقد پُر غمه امسال / چشام اشک و دل خونه سیاهه همه شبها / درست مثل ویرونه دل آشوب اون بزم / یزیدی و بازارم گناه منه بابا / همین که حرم دارم بابا انگاری مثه اون روزای پُر شرر باز شدم با قاتلِ داداش اصغر همسفر اینه حالم این روزا بابا بابا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ می بینی بابا نسلِ / امیّه چه نامردن همون قاتلای تو / بازم دوره‌مون کردن ببین که چه تاریکه / بابا مرقدم امشب همش دلشوره دارم / واسه عمه جون زینب عمه جونم مثل من دوباره تنها شده پای نحس دشمنا توو حریمش وا شده کسی نیس از شیعه ها بابا بابا مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇 @navaye_asheghaan