🍃امام جعفر صادق علیه السلام 🍃
تو غیر جود نکردی ، ولی جفا کردند
چقدر خون به دلت قوم بی حیا کردند
تو مثل فاطمه در حقشان دعا کردی
شبیه فاطمه حق تو را ادا کردند
کشند آتش و انگار کارشان این است
درست با تو شبیه سقیفه تا کردند
تو را بدون عبا دست بسته می بردند
میان راه ندانم چه با شما کردند
چه بی ملاحظه بودند آن سیه دلها
مگر رعایت قد خم تورا کردند؟
نصیب تو شده جامی ز زهر،آقا جان
چگونه درد غریبی ت را دوا کردند
قرار بود تو هم شاه بی حرم باشی
تو را گریز غزل سمت مجتبی کردند
#میثم_میرزایی
#صلوات 👉
🖤🖤🖤
@navaye_asheghaan
4_5798942835923224674
حجم:
10.21M
.
#شور_مقتل
#زمینه #امام_حسین
با مادرت / رسیدم از رو تل بالا سرت
نشسته خنجرش رو حنجرت / داداش حسین
نفس بکش / آروم آروم یه کم نفس بکش
نترس داداش منم نفس بکش / نفس بکش
بگو چی شده لبات / چرا ریش ریشه همه رگات
بزار چادرم رو روت/ بکشم بشه کفن برات
مگه مادرت نبود/ که زیر و رو کردنت حسین
شده خاکی معجرم / شبیه همین تنت حسین (2)
حسین تنت برام شده مثل معما
و ما رایت / الا جمیلا
و ما رایت / الا جمیلا (3)
-----------------------
نبودی و / نپرسیدی که من کجا میرم
بعد تو با نانمحرما میرم / کجا میرم
شراب میخورد / جلو چشه منو رباب میخورد
ما تشنبه بودیم و هی آب میخورد / شراب میخورد
تو که جات رو نیزه نیست
رو نی سر تو خوب نشست
کاشکی زینبت میمرد
خون دندونت رو چوب نشست
نفسم گرفت بگو زده رو لبت کی خیزرون
متنفرم داداش من دیگه از هر چی خیزرون (2)
حسین با اینکه رفتم توی بزم مردا
و ما رایت / الا جمیلا
و ما رایت / الا جمیلا (3)
-----------------------------------
چیزی نگم / پره غریبه شد جلو حرم
رقیه داد میزد کو معجرم / چیزی نگم
چیزی نگم / کسی نبود سپر بشه براش
شکست جلو چشاش النگو هاش / النگو هاش
آرزوش آتیش گرفت
خیمه روبروش آتیش گرفت
اون گل سری رو که تو زدی
به موش آتیش گرفت
تو آتیش تنش میسوخت
میدوید و دامنش میسوخت
شبیه موی سرش
گلای رو پیرهنش میسوخت
حسین خیلی دویدم روی خار صحرا
و ما رایت / الا جمیلا
و ما رایت / الا جمیلا (3)
#میثم_میرزایی✍
.
.
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
هوای شونهتو بابا هنوزم موی من داره
بگیر دستامو که بالم هوای پر زدن داره
حراجی بودم و مُردم تو اون اوضاعِ بد گفتم
بپرس عمه که این بازار به قدِّ من کفن داره ؟
برا تَه موندهی موهام دو سه تا چنگ هم بس بود
خدایا این مسیرِ تنگ زیادی پیرزن داره
گوشام و میگیرم اینجا نه واسه زخمِ رو گوشام
میبینی کوچههای شام که خیلی بد دهن داره
تو دستم رَدِّ زنجیره بجای اون النگوها
تو دستش ساربان اما عقیقی از یمن داره
سکینه خیلی میترسه هنوز از عمه میپُرسه
یتیمِ خاکیِ بی جون مگه چونه زدن داره
تو رو عریان رها کردن تو رو از من جدا کردن
تنت رو دیدن و گفتن بده که پیرهن داره
الهی جون بده خولی چه خورجینی به همراشه
الهی دق کنه اَخنَس لباساتو به تن داره...
#حسن_لطفی ✍
.............
.
#زمزمه_حضرت_رقیه
چه رویایی
برا تشییع جنازم آخرش اومدی بابایی
میشه یه بار دیگه برای من بخونی لالایی
چه رویایی
نبودی و...
یادم نمیره هیچ وقت دیگه بازار یهودی و
میبینی روی صورت من آثار کبودی و
نبودی و...
حسین جانم ۵
--------------------------------------
نمیبخشم
اونی که نیمه شب دنبالم اومد و نمیبخشم
همون که تا میگفتم بابا، میزدو نمیبخشم
نمیبخشم
پرم سوخته
مثه محاسنت ببین که موهای سرم سوخته
گل سری که واسم خریدی با معجرم سوخته
پرم سوخته
حسین جانم ۵
شاعر: #میثم_میرزایی ✍
.........
#زمزمه #حضرت_رقیه
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
شبه و خوابم نمیاد خیلی گرسنمه
مهمون داریم ولی موهام چه نامنظمه
زجر و خدا لعنت کنه دستش چه محکمه
از اون که موهاتو کشید بدم میاد
از اون که دیدم سر تو برید بدم میاد
از ناقه افتادم زخمی شدم ولی
از اون که با اسب رو تنت دوید بدم میاد
شاعر: #رحمان_نوازنی✍
........
#زمزمه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد
حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواهد
حرم رقیه است
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه نگفته داری
وای ...
سلام خانوم ایها الصدیقه الشهیده
ای نوه مادر قد خمیده
گنبدتم مثل موهات سفیده
شاعر: #پاشازاده ✍
👇
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_رقیه
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
هوای شونهتو بابا هنوزم موی من داره
بگیر دستامو که بالم هوای پر زدن داره
حراجی بودم و مُردم تو اون اوضاعِ بد گفتم
بپرس عمه که این بازار به قدِّ من کفن داره ؟
برا تَه موندهی موهام دو سه تا چنگ هم بس بود
خدایا این مسیرِ تنگ زیادی پیرزن داره
گوشام و میگیرم اینجا نه واسه زخمِ رو گوشام
میبینی کوچههای شام که خیلی بد دهن داره
تو دستم رَدِّ زنجیره بجای اون النگوها
تو دستش ساربان اما عقیقی از یمن داره
سکینه خیلی میترسه هنوز از عمه میپُرسه
یتیمِ خاکیِ بی جون مگه چونه زدن داره
تو رو عریان رها کردن تو رو از من جدا کردن
تنت رو دیدن و گفتن بده که پیرهن داره
الهی جون بده خولی چه خورجینی به همراشه
الهی دق کنه اَخنَس لباساتو به تن داره...
#حسن_لطفی ✍
.............
.
#زمزمه_حضرت_رقیه
چه رویایی
برا تشییع جنازم آخرش اومدی بابایی
میشه یه بار دیگه برای من بخونی لالایی
چه رویایی
نبودی و...
یادم نمیره هیچ وقت دیگه بازار یهودی و
میبینی روی صورت من آثار کبودی و
نبودی و...
حسین جانم ۵
--------------------------------------
نمیبخشم
اونی که نیمه شب دنبالم اومد و نمیبخشم
همون که تا میگفتم بابا، میزدو نمیبخشم
نمیبخشم
پرم سوخته
مثه محاسنت ببین که موهای سرم سوخته
گل سری که واسم خریدی با معجرم سوخته
پرم سوخته
حسین جانم ۵
شاعر: #میثم_میرزایی ✍
.........
#زمزمه #حضرت_رقیه
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
شبه و خوابم نمیاد خیلی گرسنمه
مهمون داریم ولی موهام چه نامنظمه
زجر و خدا لعنت کنه دستش چه محکمه
از اون که موهاتو کشید بدم میاد
از اون که دیدم سر تو برید بدم میاد
از ناقه افتادم زخمی شدم ولی
از اون که با اسب رو تنت دوید بدم میاد
شاعر: #رحمان_نوازنی✍
........
#زمزمه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد
حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواهد
حرم رقیه است
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه نگفته داری
وای ...
سلام خانوم ایها الصدیقه الشهیده
ای نوه مادر قد خمیده
گنبدتم مثل موهات سفیده
شاعر: #پاشازاده ✍
👇
@navaye_asheghaan
.
#زمزمه #زمینه
#گودال #قتلگاه
#شب_دهم_محرم
کمت کردن
با هم دیگه سنان و شمر و خولی درهمت کردن
میگن بعد سه روز داهاتیا تورو جمت کردن
کمت کردن
غریب بودی
تو قتلگاه زیر چکمه ی شمر نا نجیب بودی
بگو چرا که از آب فرات تو بی نصیب بودی
غریب بودی
این همه رفت و آمد تو مقتل نکنید
اگر میخواید بِبُرید معطل نکنید
حسین جانم ۵
__
چه خوشحالن
تموم پیرمردا با عصا راهی گودالن
همه تو فکر غارت النگوهای اطفالن
چه خوشحالن
لگد خوردی
تو دست و پا زدی و ضربه ی آخرو بد خوردی
تو گودال بلا هرچی که خوردی از حسد خوردی
لگد خوردی
ریختن سرت تو گودال برای پیرهنت
یکی شده حسین جان زیر و روی تنت
حسین جانم ۵
#سبک_کمت_کردن
#میثم_میرزایی
.............
.
#زمزمه #زمینه
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#سبک_کمت_کردن
چه رویایی
برا تشییع جنازم آخرش اومدی بابایی
میشه یه بار دیگه برای من بخونی لالایی
چه رویایی
نبودی و...
یادم نمیره هیچ وقت دیگه بازار یهودی و
میبینی روی صورت من آثار کبودی و
نبودی و...
بردن عروسکامو عمو بو نبره
بسه دیگه، فقط کاش النگو نبره۲
حسین جانم ۵
--------------------------------------
نمی بخشم
اونی که نیمه شب دنبالم اومد و نمیبخشم
همون که تا میگفتم بابا، میزدو نمیبخشم
نمیبخشم
پرم سوخته
مثه محاسنت ببین که موهای سرم سوخته
گل سری که واسم خریدی با معجرم سوخته
پرم سوخته
حالا که اومدی ،نا مرتب اومدی
چشمام کم سوئه بابا چرا شب اومدی؟
حسین جانم ۵
#میثم_میرزایی✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
..............
.
#زمینه #زمزمه
شهادت #امام_حسن مجتبی علیه السلام
میاد اشکام
میخواستم تو رو خونه ببرم جونی نداشت پاهام
میگفتم که الان داد میزنم تا برسه بابام
میاد اشکام
دلم شد زار
میبینم خونِ پیشونی تو مونده روی دیوار
اگه چشات میبینه از روخاک گوشوارتو بردار
دلم شد زار
تا نیومده پاشو بگیر دست منو
کجا میری عزیزم میبینی حسنو؟؟؟
بند ۲
چشام تر بود
تو کوچه گفتم ای کاش که قدم یه کم بلند تر بود
دیدم که زیر پای وحشیا چادر مادر بود
چشام تر بود
شدم پرپر
تو رو یه جوری زد که افتادی روی زمین با سر
دیدم که صورتت سیاه تر از چادرته ، مادر
شدم پرپر
یک مرد نبود تو کوچه بگه این یه زنه
گوشواره با یه سیلی نباید بشکنه
حسن جانم ۵
#میثم_میرزایی✍
#سبک_کمت_کردن
#هفتم_صفر #شهادت_امام_حسن
#بیست_و_هشت_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر
...............
.
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله ابن الحسن علیه السلام
محن داره
میخوام همه ببینن که چه لشکری حسن داره
باید سریع برم تا که عمو جون به بدن داره
محن داره
چه بلوا شد
یه چشم به هم زدن تو قتلگاه چهل نفر جا شد
ببین دست منم حالا دیگه شبیه سقا شد
چه بلوا شد
عمه چجوری چادر بذاره رو تنت
دیدم که نیزه هارو شکستن تو تنت۲
حسین جانم۵
______
دم آخر
دیدم چجوری توی قتلگاهت افتادی با سر
نشست رو سینه ات و یکی میگفت ای غریب مادر
دم آخر
جسارت شد
تو رو غ یب گیر آوردن و پیکر تو غارت شد
ازین معرکه سهم خواهرت فقط اسارت شد
جسارت شد
موهای تو رو از پشت اومد دس بگیره
میگم عمه سرت رو بیاد پس بگیره
حسین جانم ۵
............
#زمزمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس #دهه_محرم
غمت سخته
برام دیدن فرقِ پره خون و درهمت سخته
تک و تنها تورو به خیمه ها بیارمت، سخته
غمت سخته
ای امیدم
پاشو بریم حرم که جواب رباب و من میدم
تا افتادی، برا غارت گوشواره ها ترسیدم
ای امیدم
روی خاک بیابون نشسته قمرم
پاشو ببین داداش جون شکسته کمرم
حسین جانم ۵
چه غم باره
که بی عمو شدن سیلی شمر و حرمله داره
النگوهارو میبرن حالا این اولِ کاره
چه غم باره
زمین خوردم
تا مشکت و دیدم برا رباب هزار دفه مُردم
پاشو بازم علم بگیر ببین دستاتو آوردم
زمین خوردم
داره به اشک چشمام میخنده حرمله
رو نیزه ها سرت رو میبنده حرمله
حسین جانم ۵
#میثم_میرزایی ✍
..........
زمزمه زمینه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
قدم خم شد
عصای پیریمو ببین که با چه زحمتی جمع شد
من هربار که شمردمت یه تیکه از تنت کم شد
قدم خم شد
برو باشه
گمون نمیکنم این همه اکبر تو عبا جاشه
میام کنار هم بچینمت دوباره میپاشه
برو باشه
حالا چطور بیارم به خیمه تنتو
دیدم از روی مرکب زمین ریختنتو
حسین جانم۵
___
علی جانم
مثه برگ خزون ریخته توی دشتی علی جانم
با پا رفتی ولی تو عبا برگشتی علی جانم
علی جانم
شدی پرپر
چکار کنم با یک عبا و با صد تا علی اکبر؟
علی اکبر من بودی شدی چندتا علی اصغر
شدی پرپر
جمع کردن تو از خاک شده دردسرم
عمه منو میاره تورو اهل حرم
حسین جانم
............
.👇
@navaye_asheghaan