eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
610 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ غروب آسمونمو/چراغ عشق خونمو دنیا ازم گرفته // خونمو غم گرفته خونه پُرازدوده هنوز/می‌خوای بری زوده هنوز غربتمو می‌بینی // فاطمه کَلِّمیٖنیٖ دیدم/دیشب/با درد/نماز شب می‌خونی بااشک/با آه /از درد/توسجده گاه می‌مونی انگار/بعد از/کوچه/چشمات سیاهی میره تاراه /میری /فضه /دست تو رو می‌گیره [[منو جوابم نکن/خونه خرابم نکن با رفتنت فاطمه/دیگه عذابم نکن]] ــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی ازم رومیگیری/دست روی پهلو میگیری میمیرم از خجالت // نایی نمونده واست بِهَم زدن زندگیمو/ازم گرفتن خوشیمو غرور حیدریم سوخت//خونه دلبریم سوخت دنیام /میسوخت /وقتی /تو شعله‌ها گیر کردی با هر/ آهت /زهرا /حیدرت و پیر کردی صد بار /مُردم /تا در/ بسمت دیوار می‌رفت دیدم/ پهلوت /خیلی/بامیخ کلنجار می‌رفت [[دیدم تواون شعله ها/فضه روکردی صدا هجوم آوردن بهت/ چهل نفر بی حیا ]] [[منو جوابم نکن/خونه خرابم نکن با رفتنت فاطمه/دیگه عذابم نکن]] ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ چشمای کم سوتو نبند/بازم به حیدرت بخند حرفی بزن عزیزم // جون حسن عزیزم دیدم وصیت می‌کنی/آهسته صحبت می‌کنی چند تا کفن آوردی// به زینبت سپردی دیشب/تاصبح/زینب/باگریه ازحال می‌رفت انگار/فکرش/هی داشت/بسمت گودال میرفت گودال/گودال/گودال/روضه نفس‌گیر میشه زینب /باهر/ضربه/از زندگی سیر میشه [[خیمه عزادارمیشه/ کارکه دشوارمیشه زینب باشمروسنان / وارد بازار می‌شه ]] [[واویلا علی الحسین]] . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ شعرونغمه: ✍ .👇
|⇦•پیرزن آمده هنگام خزانش.. و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفسِ کربلایی سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ صل الله علیک یا ام البنین پیرزن آمده هنگام خزانش چه‌کند اینهمه داغ ربوده است توانش چه‌کند خبر آمد که پسرهای تو را نیزه زدند رفت از دست خدایا ضربانش چه‌کند هرچه گفتند چه آمد سرشان گفت: حسین گفت بی سایه‌ی آن سروِ روانش چه‌کند تا که گفتند عصای تو هم اُفتاد زمین خم شد و ماند که با قدِ کمانش چه‌کند پیشِ طفلانِ حرم پیش رُباب و زینب غمِ شرمندگی اُفتاده به جانش چه‌کند روضه‌ها را همه خواندند و فقط داد کشید اشک آبش شد و غم تکه‌ی نانش ، چه‌کند بعد از آن هیچ زمان پیشِ تنوری ننشست جگرش سوخته و... سوخته جانش چه‌کند *در مکاشفه ای به مرحوم میرزای نائینی ، خانم ام البنین رو دیدن ، فرمودن میرزای نایینی اگر در شدائد و مصائب گرفتار شدی از یاد و ذکر من قافل نشید، صدیقه‌ی طاهره خیلی به من آبرو داده .. لذا میرزای نایینی به شاگردانش دستور داده بود مشکلات بزرگی که گرفتار می‌شید از این ذکر قافل نشید ، کدام ذکر ؟! دخیلک یا مولاتی ، یا ام البنین اغیثینی .. بانی برپایی جلسات روضه ابی عبدالله خانم ام البنین بوده .. میگه زن ها از منازلشون حرکت میکردن به سمت خانه ام البنین ، خانم خودش دم در می نشست بی بی زینب میومدن مجلس روضه میگرفتن .. * خواند زینب دو سه خط روضه و اُفتاد زمین مانده با خاطره‌ی چند جوانش چه‌کند خواهری که به برش پنج برادر را داشت پنج، سرنیزه نشین بُرده امانش چه‌کند همسفر بودنِ با شمر برایش کم نیست آه با حرمله و زخم زبانش چه‌کند این سر از چند جهت وا شده ، آهسته بران وای اگر نیزه دهد باز تکانش چه‌کند می‌رود شامِ پُر از سنگ و غم و زخم ولی مانده با جمعیت چشم چرانش چه‌کند نفس آخر و چشمش به در و بی پسر است پیرزن مانده که بی فاتحه‌خوانش چه‌کند آنکه نامادری‌اش آبروی مادرهاست گر نیایند دگر گریه کنانش چه‌کند شاعر : حسن لطفی *عمۀ سادات به همه بنی هاشم می‌فرمود هرکسی واقعه ای رو تو کربلا دیده بازگو کنه، صدای ناله ها بالا می رفت ، وقتی روضه خوان از عباس میخواند میگن خانم سرش رو پایین می‌انداخت سکوت میکرد این دستاش رو جمع میکرد تا حرف از عباس میشد میدیدن دختر امیرالمومنین دستاش داره میلرزه .. ام البنین اومد صدا زد چیه زینب جان چرا به روضه عباس میرسه به این وضع می افتی و پریشان میشی؟ .. نوشتن خانم غش میکرد انقدر گریه میکرد .. ساعتی بعد که به هوش میآمد فقط بنی هاشم مونده بودن میگفت بزارید مصیبت عباس رو من نقل کنم .. وقتی رسیدیم به کربلا من خودمو انداختم رو قبر حسین ، هرکی یه قبری رو بغل گرفت یه گوشه ای زبون گرفت .. همینجور که ناله میزدیم دیدیم یه صدای گریه ای همه رو بهم ریخته پرسیدیم از امام سجاد و دیگران کیه داره ناله میزنه .. فرمودن بی بی جان از کنار نهر علقمه ست ، سکینه رفته داره با عموش درد و دل میکنه .. میگه همه هاشمیان دویدیم سمت قبر عباس .. این جای مصیبت که رسید تو مدینه مقتل میگه هی به صورتش میزد هی موهاش رو میکشید .. صدا زد ام البنین رفتیم سمت قبر همه صدا میزدیم عباس موقع غارت و آتش خیمه ها کجا بودی .. عباس وقتی بچه اومدن تو مجلس اون حرومی کجا بودی .. عباس وقتی رفتیم تو بازار کجا بودی .. عباس موقع ذبح حسینم کجا بودی .. میگه والله از زیر قبر یه صدایی شنیدم یا خجلتا .. وا حسرتا یا عزیزت امیر .. صدای خجالت عباس به گوش همه رسید .. دیگه باید مردونه گریه کنی .. بزرگان ما میگن هرکی میخواد تو زندگیش مشتش وا نشه برا عباس داد بزنه .. دیگه امام سجاد توان از کف داد جواب عمه ما رو داد والله به خدا عمه جان عباس دیگه کاری از دستش بر نمی اومد .. امام سجاد می فرمایید وقتی من به کمک بنی اسد ابدان مطهر رو دفن کردم رفتیم سمت نهر علقمه عباس رو دفن کنیم والله دیدم بدن مبارکش مثه شیرخواره ها شده بود .. آخه چرا ؟؟ قطعت يداه ورجلاه في واقعة الطف .. وقتی ابی عبدالله اومد دید سری نمونده .. سر از هم پاشیده .. حسین ..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @navaye_asheghaan
@babolharam_netسید مهدی حسینی.mp3
زمان: حجم: 19.56M
|⇦•پیرزن آمده هنگام خزانش.. و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفسِ کربلایی سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ میگفتی جوری نشه تو قلاب بگیری همه به امام حسین برسن ولی خودت بری جهنم! حرف حکیمانه ای زد! @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
MP3 Recorderنوحه سنگین حضرت ام البنین_س(شاهمندی).mp3
زمان: حجم: 1.49M
، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) سلامِ ما بر تو اِی ، گل امیرالمومنین یار و یاور حیدر ، یا حضرت ام البنین سلامِ همه عالم ، بر تو ای مادر ادب بعد زهرا تو هستی ، همسر قَتال العرب تویی ماه بی قرین. حضرت ام البنین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی بی یا ام البنین (۴)‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یه روزی ان شالله ، بانو کنار مزارت بر سر و سینه زنیم از ناله های غمبارت گریه های تو بی بی ، دل همه زنها شکست کربلا هم تیغ کین ، بر گل یاس تو نشست بفدای عباسِت دلِ پُر از احساسِت بی بی یا ام البنین (۴)‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تا شنیدی از فرقِ ، عباس و دستان جدا گفتی همه پسرهام ، فدای حسین زهرا تا که شنیدی بانو ، از غم و غربت حسین صیحه ای زده ای و ، دلت شده به شور و شین بند دلت پاره شد زینبش آواره شد بی بی یا ام البنین (۴)‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•آه، چه شد عباس آب آور .. و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفس کربلایی سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بی پناهم ، غرق آهم در مدینه شرمند‌م، از ربابُ و از سکینه دل شکستم زار و خسته‌م دل حزینم من همان اُم البنینم .. آه ، اَیْنَ عثمان ، اَیْنَ جعفر .. آه ، چه شد عباس آب آور .. آه ، مادر ای مادر .. اباالفضل ، بر دردم تسکینی گل باغِ اُم البنینی شنیدم ، رجز خواندی اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني اباالفضل ، سقای طفلانم .. کربلا و قحط آب و مشکِ پاره کشته من را روضه هایِ شیرخواره بی قرارم، گریه دارم سر پیری یک پسر هم من ندارم، در کنارم آه، روضه می‌خوانم روز و شب آه، پسرانم نذر زینب آه ، جان شده بر لب تو رفتی ، تشنه لب برگردی جدا کرد ، دستت را نامردی اباالفضل ، شیرم حلالِ تو امان نامه را پاره کردی اباالفضل ، سقای طفلانم .. ای بشیر از عصر عاشورا نگفتی از حسینِ یکه و تنها نگفتی نیزه باران شد تنی که زار و زخمی زیر مرکب مانده بی سر در بیابان آه ، در بیابانِ طف دیده آه ، پیکرش را زینب دیده آه ، لب خشکیده .. نبودم من همراهِ زینب فدای اشک و آه زینب شنیدم در تنور خولی سیه شد روی ماه زینب حسین جان، جانم جانم جانم .. @navaye_asheghaan
@babolharam_netسید مهدی حسینی زمینه.mp3
زمان: حجم: 13.58M
|⇦•آه، چه شد عباس آب آور .. و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفس کربلایی سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ میرزا حسینقلی همدانی: «هر وقت تونستی کفش کسانی رو که باهاشون مشکل داری رو جفت کنی، اون وقت آدم شدی» @navaye_asheghaan
{بسم رب الشهداء والصدیقین} «هدیه به تمامی مادران گرامی شهدا» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قصــــهٔ داغِ  یک  شقــــایق را مــادر یک شهیــد می فهمــــد انتـــــظار و تـبِ  دقــــایــق را اشکِ چشمِ سفید می فهمــــد دیــده بودم که مــادری ، روزی لالــه اش را قـدم قـدم بوسیـد ردّ ِ پــاهـــای  آسمـــانـــی  را بر زمیــن ، بعدِ رفتنــش بویید دیده بودم چگــونه با حســرت بوســـه بر گـــونهٔ پســر می زد بعد از آن کار او فقـــط این بود بر مـــزاری مُـــدام ســر می زد چشم او چشــمه سار جاری بود از لبش نغمــــهٔ غزل می ریخت عطـــر ناب گـــلاب کاشـــان را روی سنگی بغل بغل می ریخت نذر تسبیــح می زد او هر بار نغمـــهٔ ذکرهــاش دل می برد گوهر چشــم خویش را انگار دانه دانه به رشتــه می آورد سالهــا رفتـــه از همــان ایــام حال،مادر در آن حوالی نیست گرچه مــادر ، نمــی رود امــا روی سنگ مزار، خالی نیست آسـمان ، سایه بر سرش دارد بـاد ، عطــر گـلاب می ریــزد جــای چشمــان خستهٔ مادر ابر ، بــاران نــاب می ریــزد بی خبــر نیستــم از آن مادر گاه سر می زنم به چشمانش اشک هـایــی گِــرِه زده  دارد روی گلبــرگ هـای دامــانــش بغض و فریادهــای تلــخش را پیش ما جای گریه ، می خندد راه هـــر گــونه ناسپـــاسی را بر دلش خاشـــعانه می بنـدد بر خطوطِ عمیقِ صـورتِ او ردّ ِ اشــک زلال جــــا مـانده بر تَــرَک های روی لبهـــایش آهِ ســــرد مــلال جـــا مانده پینـــهٔ دستهـــای ایـن مــادر لایــقِ بوســـهٔ کبـــوترهاست قامتش گرچه خَم شده ، اما زیر پایش همه صنوبرهاست گفتمـــش توی آخــرین دیدار در نمــازت کمی ، دعـایـم کن با دل عاشق و شکســتهٔ خود آرزوی خــوشـــی برایــم کـن مادرم ! آرزوی من این است تا خدا خواهد و شهید شوم لااقل با همـــه ، سیــاهیهـــام زیر پـای تو ، رو سفیـــد شوم از شهیــدت بخــواه در دنیــا "کیمیـــا"ی سعـــادت مـــا را در بهشــت خــدا کند امضــا پــای برگ شفـــاعت مـــا را 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍ رقیه سعیدی(کیمیا) @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا